در مورد برنامههای دور دوم ترامپ هیچ رازی نیست. همه برنامهها در مجموعهای از ویدئوهای “دستور کار ۴۷” که او سال گذشته منتشر کرد ارائه شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، دونالد ترامپ در کتابی که در سال ۲۰۰۷ میلادی برسمیت شناخته نشده بود تحت عنوان “بزرگ فکر کن؛ موفقیت در کار و زندگی به روش دونالد ترامپ” فصلی را به “انتقام” اختصاص داد. او نوشت: “شعار من این است: همیشه تلافی کنید و انتقام بگیرید”. انتقام یک موضوع مادام العمر در داستان زندگی دونالد ترامپ است که توسط او روایت شده است.
به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر؛ او در سال ۱۹۹۲ میلادی به “چارلی رز” مصاحبه کننده گفته بود: “من دوست دارم تلافی کنم”. او به این نقل قول “آلفرد هیچکاک” علاقه دارد که گفته بود: “انتقام شیرین است و چاق کننده نیست”. ترامپ در ژانویه سال جاری پس از پیروزی اولیه خود در نیوهمپشایر دوباره باور خود را تکرار کرد: “من خیلی عصبانی نمیشوم تلافی میکنم”.
ترامپ میداند که انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ میتواند لذتبخشترین تلافی جویی از همه باشد. او پس از تحقیر شدن به دلیل باخت در برابر جو بایدن در سال ۲۰۲۰ میلادی در انتخاباتی که به باورش نتیجه آن به سرقت رفت و به دلیل آزار طاقت فرسایی که از ان زمان تاکنون از سوی نظام قضایی ایالات متحده متحمل شده احساس میکند که بخت و اقبال در مقابل اش سر تعظیم فرود میآورد.
او”مجازات” را در سرلوحه کازار خود قرار داده است. او در کنفرانس کنش سیاسی محافظه کار گفته بود: “در سال ۲۰۱۶ اعلام کردم که صدای شما هستم. امروز اضافه میکنم: من جنگجوی شما هستم، من عدالت شما هستم و برای کسانی که به آنان ظلم شده و مورد خیانت قرار گرفته اند من مجازات و کیفر شما هستم”.
این قدرت هیپنوتیزم کنندگی زبان ترامپ است: “من”، “تو” و این که میگوید گلایه و شکایت او شکایت شماست و بالعکس. در عصر خودشیفتگی خشمگینانه ما زمانی که همه احساس میکنند در فضای مجازی مشهور هستند و سپس ناکام میشوند این پیام ترامپ تقریبا غیرقابل مقاومت است. این هفته ترامپ دو مانع بزرگ دیگر که مسیر بازگشت او به کاخ سفید را مسدود میکرد از سر راه برداشت.
او در روز سه شنبه معروف به سه شنبه بزرگ نامزد جمهوری خواهان شد و چرا که در ۱۴ انتخابات از ۱۵ انتخابات مقدماتی ایالتی پیروز شد و نیکی هیلی را در نهایت مجبور کرد شکست را بپذیرد. یک روز پیش از آن دادگاه عالی به اتفاق آرا به نفع او رای داد و تصمیم ایالت کلرادو را لغو کرد که بر اساس بند “شورش” اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی اعلام کرده بود او باید از نامزدی برای انتخابات منع شود. اکنون مگر آن که اتفاق غیرعادی رخ دهد صحنه برای بازی برگشت آماده شده که تقریبا هیچ کس نمیخواست، اما همه میدانستند که احتمالاً این اتفاق خواهد افتاد: ترامپ در مقابل بایدن. اکنون هر دوی آنان مسنتر هستند.
یک تفاوت اساسی بین سال ۲۰۲۴ و مبارزات انتخاباتی قبلی ترامپ در این است که اکنون او مورد علاقه است. او در اکثر نظرسنجیهای ملی و تقریبا در تمام ایالتهای نوسانی مهم از جمله جورجیا، آریزونا، میشیگان و پنسیلوانیا پیشتاز است. با این وجود، بایدن احساس سرنوشت پیروزمندانه خود را دارد و به همان اندازه که دونالد ترامپ علاقمند است صحبتهای با لحن جنگ طلبانه را دوست دارد.
او به موفقیت خود در سال ۲۰۲۰ و انتخابات میان دورهای دو سال پس از آن به عنوان مدرکی اشاره میکند که نشان میدهد نباید از مقام خود کناره گیری کند. او ممکن است ضعیف و شکست خورده باشد و در نظرسنجیها کمتر از ۴۰ درصد از پاسخ دهندگان کارآمدی اش را در مقام ریاست جمهوری تایید کرده اند با این وجود، تیم بایدن متقاعد شده که در مواجهه با دورنمای بسیار واقعی یک دوره دیگر ترامپ مردم امریکا بار دیگر به رئیس جمهور فعلی رای خواهند داد. با این وجود، مشکل بایدن آن است که حداقل دو سوم آمریکاییها احساس میکنند کشورشان در مسیر اشتباهی قرار دارد.
این احساس به ترامپ برتری میدهد: همان طور که در سال ۲۰۱۶ او نامزد “تغییر” بود. حامیان ترامپ همیشه جذب رادیکالیسم ضد نظام او بوده اند. با این وجود، امروز بسیاری از رای دهندگان مستقل احساس میکنند در حالی که ممکن است ترامپ را دوست نداشته باشند آمریکا و جهان آزاد تحت رهبری او با ثباتتر و موفقتر بودند. کارشناسان رسانهای دوست دارند بگویند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه زمانی که میگوید ترجیح میدهد چهار سال دیگر نیز بایدن رئیس جمهور باشد هدف اش شرارت و مداخله در امور داخلی امریکاست.
رای دهندگان به شواهد نگاه میکنند و فکر میکنند همان طور که ترامپ استدلال میکند روسیه، چین و نیروهای اسلام گرا از زمانی که بایدن به کاخ سفید راه یافت همگی قاطعانهتر عمل کرده اند. نزدیکترین مشاوران ترامپ میگویند که اشتباه بزرگ هشت سال پیش او این بود که به عنوان یک تازه کار سیاسی سعی کرد با واشنگتن همکاری کند.
از دید آنان او افراد خائنی مانند “رینس پریبس” یا “جان کلی” را به عنوان رئیس دفتر خود و رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید منصوب کرد که با قدرتمندترین نهادهای آمریکا رسانه ها، سیستم قضایی، پلیس فدرال (اف بی آی) و سیا کار میکردند تا او را تضعیف کنند. چنین صحبتهایی ممکن است دیوانه کننده به نظر برسد، اما تجربه ترامپ در مقام ریاست جمهوری دلایل زیادی برای پارانوئید بودن به او و حامیان اش داد. تحقیقات درباره ارتباط ترامپ با روسیه تا حد زیادی هیستریک بود، اما در دوره اول ریاست جمهوری او تسلط یافت و مانع از ریاست جمهوری او شد.
این بار ترامپ با آن رویه مخالفت میکند و میگوید: “اگر مرا به کاخ سفید بازگردانی سلطنت آنان به پایان رسیده است. من دولت عمیق و در سایه را کاملا محو خواهم کرد. من بوروکراتهای منتخب و نیروهای در سایه که بر نظام قضایی ما تسلط دارند را برکنار میکنم. این افراد بیمار هستند و من دوباره مردم را مسئول این کشور خواهم کرد”.
چنین لفاظیهایی طرفداران ترامپ را خوشحال میکند، اما مخالفان خاطرنشان میکنند که ترامپ ۲ بسیار شبیه دیکتاتوری است که ادعا میکنند در هشت سال گذشته در برابر آن مقاومت کرده اند. نیویورک تایمز و سایر رسانهها مملو از داستانهایی در مورد گروههای شومی هستند که مخفیانه برای اجرای برنامه ضد دموکراتیک ترامپ در حال نقشه کشیدن هستند.
بنا بر گزارشها اندیشکده هریتیج در حال استخدام هزاران نفر از وفاداران به ترامپ برای “پروژه ۲۵” خود است که یک تسخیر خصمانه دولت اداری محسوب میشود. به ما گفته میشود که یک گروه شدیدا “ناسیونالیست مسیحی” آمریکا را به سمت اردوگاه راست میکشاند. خودیهای ترامپ میگویند که چنین صحبتهایی بیشتر هیستری است تا واقعیت.
یکی از کارکنان کارزار ترامپ میگوید: “من از این کار ۲۵ متنفرم. تنها کاری که انجام میدهد این است که تیترهای غیر مفیدی را تولید میکند که چپ از آنها استفاده میکند. من مطمئن هستم که برخی از سیاستهایی که آنها از آن حمایت میکنند اجرا میشوند، اما این پروژه ۲۵ پروژه ترامپ نیست. این پروژه اندیشکده هریتیج است و حتی ناسیونالیسم مسیحی چیست؟ آیا ترامپ تاکنون روی صحنه درباره آن صحبت کرده است؟ این طور فکر نمیکنم”.
در واقع، در مورد برنامههای دور دوم ترامپ هیچ رازی نیست. همه برنامهها در مجموعهای از ویدئوهای “دستور کار ۴۷” که او سال گذشته منتشر کرد ارائه شده است. او بر موفقیت تاریخی خود در کاهش وابستگی آمریکا به چین از طریق “تعرفههای پایه جهانی” تاکید کرده است. او گفته است: “قلب چشم انداز من بازنگری گسترده سیاستهای مالیاتی و تجاری ما در طرفداری از آمریکاست تا از سیستم بایدن که تولید کنندگان داخلی را مجازات میکند و به برون سپاریها پاداش میدهد به سیستمی که به تولید داخلی پاداش میدهد و برای شرکتهای خارجی و کسانی که مشاغل آمریکایی را صادر میکنند مالیات قائل میشود”.
او پیشنهادهایی برای بازگرداندن نظم و قانون، اعدام دلالان مواد مخدر، بازگرداندن قدرت به والدین آمریکایی، حفاظت از کودکان در برابر جنون جنسیتی چپ و دانشجویان از چپ رادیکال و دیوانههای مارکسیست دارد.
او هشدار میدهد که “جنگ جهانی سوم هرگز نزدیکتر از آن چه اکنون میباشد نبوده است” و متعهد میشود که “تشکیلات فاسد را که دههها هر تصمیم سیاست خارجیای را ناکام گذاشته” و شامل رئیس جمهور بایدن نیز میشود در هم بکوبد. او وعده “صلح از طریق قدرت” را میدهد. بیان وعده آسانتر از انجام دادن است، اما زمانی که رای دهندگان به وضعیت بدتر در اوکراین، افغانستان و خاورمیانه نگاه میکنند پیامی قوی در خود دارد.
سیاست دوگانه ترامپ مهاجرت و امنیت انرژی است. او گفته که “به جز روز اول دیکتاتور نخواهد بود”. او میگوید: “ما مرزها را میبندیم و حفاری، حفاری، حفاری میکنیم”. او متعهد شده که قرارداد جدید سبز بایدن را لغو کند و صنعت ایالات متحده را با “کسب اطمینان از این که آمریکا کمترین هزینه انرژی را خواهد داشت” احیا خواهد کرد. او میگوید :”از هر کشور صنعتی در هر کجای زمین ما طلای مایعی را که درست زیر پای مان است توسعه خواهیم داد و انرژی بیشتر به معنای کاهش تورم و به معنای مشاغل بیشتر خواهد بود”.
ترامپ و مشاوران اش هیچ تلاشی برای پنهان کردن برنامههای خود در مورد مهاجرت غیرقانونی که در دوران بایدن به شدت افزایش یافته انجام نمیدهند. کارزار انتخاباتی او اشاره میکند که از نیروهای مسلح و بودجه ارتش برای تامین امنیت مرز جنوبی آمریکا و اجرای مجدد برنامه آیزنهاور به منظور اخراج بیگانگان غیر قانونی استفاده شود. او هم چنین از کنگره خواهد خواست تا اطمینان حاصل کند که هر کسی که در مرز امریکا قاچاق میکند بلافاصله با مجازات اعدام مواجه شود. چنین سیاستهایی مفسران لیبرال را ناامید میکند. با این وجود، مردم امریکا بیشتر از شکست بایدن در کنترل مهاجرت غیرقانونی وحشت دارند.
منتقدان باهوشتر ترامپ خواهند گفت که او همه این وعدهها را قبلا داده است. بسیاری دیگر او را نژادپرست و فاشیست خواهند خواند. با این وجود، با وجود تمام ترس و نفرتهایی که ترامپ را احاطه کرده اکثریت میتوانند بازگشت انتقام جویانه او را مانند او ببینند یعنی به مثابه اثبات قادر مطلق بودن ترامپ. ترامپ در جای دیگری از کتاب “بزرگ فکر کن” مینویسد: “وقتی دیگران ببینند که شما افتضاح به بار نمیآورید و به مزخرقات هیچ کس گوش نمیکنید به شما احترام میگذارند”. چیزی بسیار آمریکایی در این مورد وجود دارد.
دیدگاه