آیا ایران دچار تجزیه هویتی و قومی می شود؟ | همه در برابر سونامی مدرنیته و پسامدرنیته بی دفاعیم
سونامی مدرنیته خانه ما را ویران کرده بود، و ما هنوز نتوانسته بودیم خانه ای برای خود برپا بکنیم، که سونامی ای به مراتب شدیدتر و قدرتمندتر به نام پسامدرنیته، کاشانه فرهنگی ما را در واقع همچون پر کاهی به بازی گرفته و باید بگویم این طوفان برخاسته است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از خبرآنلاین، بیژن عبدالکریمی فیلسوف ایرانی و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال است. او در سال ۱۳۸۰ از دورهی دکتری فلسفه در دانشگاه مسلمان علیگر هندوستان فارغالتحصیل شد. عبدالکریمی از منتقدان جدیِ نگاه سیاسی به مقولهی فرهنگ، علوم انسانی اسلامی و اسلامیسازی دانشگاهها است و معتقد است باید رویکرد هستیشناسانه جایگزین رویکردهای تئولوژیک و ایدئولوژیک شود. او در موقعیت اندیشمند مسئله مدار، به مردم، دولت، نظام و حاکمیت سیاسی، جوانان، روشنفکران و… هشدار میدهد. از این منظر که در برابر وضعیت بغرنج حاضر، که در معرض سونامی بزرگ فرهنگی است، ایران از هیچ آمادگی قابل ملاحظهای برخوردار نیست.
عبدالکریمی در یک سخنرانی با عنوان «پوست اندازی فرهنگی»، به یک سوال کلیدی میپردازد مبنی بر این که «نسبت ما ایرانیها، نسبت جامعه و تاریخ ما با اسلام و تشیع و تفکر و دین در آینده چگونه است؟» او در پاسخ به این سوال مهم میگوید: «روال دیگر روال پیشین نیست. دیگر درب به همان پاشنه پیشین نمیچرخد. به نظر میرسد که جامعه با هویت ایرانی در حال یک پوست اندازی عمیق فرهنگی و تاریخی است که در نهایت به یک نوع فاصله گیری و گسست از میراث تاریخی، اسلام، تشیع، مولفههای اساسی و بنیادین ما از حکمت دینی و معنوی دارد منتهی میشود، به نحوی که به تدریج به سمت ایجاد عقلانیت جدید، در حال حرکت و روی آوردن است.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر این که «به دنبال آن، با سکولاریسم و نیهلیسم حاصل از آن نیز مواجه ایم» گفت: «نکتهای که میخواهم بگویم این است که ما با سونامی جدیدی روبه رو هستیم. جهان اسلام به طور کلی و کشور ما در ذیل مفهوم کلی عالم اسلام، هنوز از گیجی و گنگی سیلی مدرنیته به درنیامده که سیلی پسامدرن بر گونههایمان نواخته شده است.»
او در ادامه افزود: «سونامی مدرنیته خانه ما را ویران کرده بود، و ما هنوز نتوانسته بودیم خانهای برای خود برپا بکنیم، که سونامیای به مراتب شدیدتر و قدرتمندتر به نام پسامدرنیته، ماوا و کاشانه فرهنگی ما را در واقع همچون پر کاهی به بازی گرفته و باید بگویم این طوفان برخاسته است.»
این فیلسوف و استاد دانشگاه در ادامه با انذار و هشدار دادن به همه مسئولان کشور، مردم، روشنفکران، دانشگاهیان و… گفت: «هشدار دردمندانه من که متاسفانه گوش شنوایی در این کشور برایش نیست این است که ما به هیچ وجه آمادگی مواجهه با این سونامی را نداریم.»
عبدالکریمی نه تنها حکومت، دانشگاه، روشنفکران و… را در برابر سونامی مدرنیته و پسامدرنیته ناتوان میبیند، از نظر او در گفتوگویی تحلیلی که با انصاف نیوز انجام داده بود، روشنفکران «در باره منطق بازی» داخلی نیز درک درستی ندارند. او «با طرح این پرسش که چه وجه اشتراکی بین قاجار، پهلوی و حکومت بعد از انقلاب وجود دارد که روشنفکر ما و جامعه و ملت قدرت سیاسی را نمیتواند کنترل کند و تابع اهدافی کند که جریان روشنفکری تعیین میکند؟ ، گفت: به نظر من دلیلش این است که جریان روشنفکری ما منطق بازی را به درستی درک نکردهاست. و از امامزادهای به اسم امامزاده سیاسی شفایی را میطلبد که اساساً یک چنین شفایی امکانپذیر نیست. باید نگاهش را معطوف به بخشهای دیگری از حیات اجتماعی کند که نمیکند. به همین دلیل معتقدم که جریان روشنفکری خودش بخشی از بحران است، اما دچار این توهم است که دارد راهحل بحران را ارائه میدهد. … ما روشنفکران باید منطق تحلیل و منطق فهم خودمان را تغییر بدهیم اما متأسفانه در برابر این تغییر منطق مقاومت میکنیم و این چیزی است که محل نقد من است.»
او در سخنرانی «پوست اندازی فرهنگی» علاوه بر روشنفکران، به دیگر نیروهای موثر در جامعه که ناتوان در برابر سونامی مذکور هستند با تعریفی از «ما» میپردازد و میگوید: «وقتی میگویم ما یعنی روحانیت ما آمادگی مواجهه با این سونامی و دومین شکاف و دومین گسست تاریخی را ندارد. وقتی میگویم ما یعنی قدرت سیاسی ما، و گفتمان انقلاب ما آمادگی مواجهه با این گسست تاریخی را ندارد. وقتی میگویم ما یعنی دانشگاهیان ما و روشنفکران ما هم آمادگی مواجهه با این سونامی و شکاف را نداریم. و متاسفانه آنقدر همه درگیر سیاستاند که به مسایل فرهنگی، تمدنی و تاریخی نمیاندیشند. و گوشها کر است.» او در سخنانی دیگر تاکید کرده بود که «با سطل ماست، نمیتوان جلوی «سونامی پسامدرن» ایستاد! / حوزه و دانشگاه ما هنوز به «ارزشهای قرن ۱۸ و ۱۹» میاندیشند». سطل ماست اشاره به زدن سطل ماست بر سر خانم کم حجابی است که در زمان خودش این خبر واکنشهای گستردهای به دنبال داشت.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «اگر با این مقدمات من موافق باشید، ما در آینده با بحرانهای شدید هویتی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و حتی امنیتی مواجه هستیم» میافزاید: «یعنی وقتی میگویند ایران تجزیه میشود، که بشود، بعد دیگر شما مقولهای برای ادامه بحث ندارید، و بحث تمام میشود.»
او در آخر گفت: «دیروز یا پریروز بود که دانشجویی از من سوال میکرد استاد شما دائم میگویید در غرب اخلاق متزلزل شده، و نیچه میگوید با مدرنیته بزرگترین اتفاق و رویداد تاریخ روی داده و آن این است که اخلاق بیمتافیزیک شده، و کانت آمد متافیزیک اخلاق نوشت، استاد چه ضرورتی دارد اخلاقی زندگی بکنیم؟ چرا باید از نهاد خانواده دفاع کرد؟ کی گفته خانواده مقدس است؟ چرا من باید خودم را اسیر یک لندهور برای تمام عمر بکنم؟ ارزشگذاری اخلاقی نمیکنم، نمیخواهم بگویم که خوب است یا بد است، میخواهم بگویم نمیدانیم با این دست از سوالات چگونه باید برخورد بکنیم.»
دیدگاه