کشورداری مبتنی بر عدد و عقلانیت، مقایسه ایران و آمریکا
در سال گذشته یک میلیون و ۲۲هزار واحد مسکنِ «یک واحدی» و ۳۶۸هزار مسکن «چند واحدی» ساخته شده و پروانه پایان کار دریافت کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، محمدرضا اسلامی؛ استاد دانشگاه ایالتی پلیتکنیک کالیفرنیا در یاداشتی در رابطه با صنعت ساخت و ساز در آمریکا نوشت:
دولت آمریکا هر سال آمار مربوط به صنعت ساختمان و ساخت و ساز در این کشور را منتشر میکند. برای آشنایی با ابعاد این بخش از اقتصاد باید بدانیم که ابعاد بازار ساخت و ساز در بازه یکساله منتهی به شهریور ماه امسال حدودا ۲۰۰۰ میلیارد دلار بوده که حدودا ده درصد اقتصاد ایالات متحده است.مهندسین معمار و سازه، متولیان احداث بنا در دنیای مدرن محسوب میشوند ولی دانشِ مهندسین سازه و معمار برای سیاستگذاری در امر مسکن کافی نیست، بلکه تدوین استراتژیهای این حوزه، بحثی چندوجهی/پیچیده است و نیازمند آمار و ارقام روشن و دقیق.
در آمریکا چه تعداد خانه ساخته شد؟ جواب دقیق و روشن است:
در سال گذشته یک میلیون و ۲۲هزار واحد مسکنِ «یک واحدی» و ۳۶۸هزار مسکن «چند واحدی» ساخته شده و پروانه پایان کار دریافت کرده است. یعنی جمعا ظرفیت اقتصاد آمریکا در بخش مسکن، توانِ ساخت ۱ میلیون و ۳۹۰ هزار واحد مسکونی را داشته است.دقت کنیم! وقتی که یک نفر بگوید ما «به راحتی میتوانیم سالی یک میلیون مسکن بسازیم باید بداند درباره چه چیزی صحبت میکند. سردار رستم قاسمی در این زمینه مصاحبهای کرد و گفت که یک میلیون مسکن در سال «شدنی» است ولی گذر زمان نشان داد اینگونه حرفها بیپشتوانه مبتنی بر عدد، محاسبه و عقلانیت است. سوال بعدی نوع سازه واحدهای مسکونی «چندواحدی» چه بوده است؟
بر خلاف انتظار ما در میان آن ۳۶۸ هزار مسکن چندواحدی مذکور، وضعیت «سازه» خانهها به شرح زیر بوده است: ۷۳ درصد آنها دارای «سازه چوبی» بودهاند و ۲۷٪ درصد باقیمانده دارای سازههای بتنی و فولادی بوده اند. مطابق آمار رسمی دولت آمریکا، فولاد و سیمان عمدتا در سازههای بلندمرتبه استفاده میشود و مصالح اصلی ساخت و ساز (در مسکنِ غیر بلندمرتبه) چوب است.
نکته کلیدی همین جاست که این آمار نشان دهنده سرانه مصرف انرژی در روند «احداث» ساختمان نیز هست. برای ساخت سازههای بتنی به سیمان و برای ساخت سازههای فولادی به پروفیلهای فولاد نیاز است که هر دوی اینها توسط دو «صنعت انرژی بر» و «آلاینده محیط زیست» تولید میشوند. در کشور آمریکا با وجود قدمتِ صنایع فولاد و سیمان، چوب به عنوان مصالح اصلی در انبوهسازی مورد توجه قرار گرفته و این امر باعث شده تا بخش قابل توجهی از «انرژی کشور» به سمت تولید سیمان و فولاد رهنمون نشود، و محیط زیست هم کمتر دچار آسیب شود. همین رویکرد را ژاپنیها هم در چندسال اخیر داشتهاند و به سمت سازههای چوبی رفتهاند.
چقدر دی اکسید کربن برای ساخت یک متر مربع مسکن تولید میشود؟
مطالعات پژوهشگران نشان میدهد برای تولید یک تُن سیمان، حدود ۹۰۰ کیلوگرم دی اکسید کربن (CO2) تولید میشود. پروسه تولید سیمان نیاز به انرژی و حرارت بالا (حدود ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد) دارد. در بحث تولید فولاد اعداد وحشتناکتر است. برای تولید یک تن فولاد، بیش از یک تن دی اکسید کربن وارد محیط زیست میشود.
بگذارید این را ملموستر بیان کنم: یک ساختمان ۵ طبقه با قاب خمشی فولادی با هزار مترمربع زیربنا را فرض کنیم. مهندسین برای هر متر مربع حدودا ۱۰۰ کیلوگرم فولاد طراحی میکنند. لذا جمعا ۱۰۰ تن فولاد برای ساخت این ساختمان نیاز است که باعث تولید بیش از ۱۰۰ تن دی اکسید کربن میشود.
همچنین هر دوی این صنایع (خصوصا صنعت فولاد) «آب بر» محسوب میشوند. برای تولید یک تن فولاد ۲۳۰هزار لیتر آب مصرف میشود یعنی استفاده از سازه چوبی در آمریکا باعث شده علاوه بر تولید کمتر کربن، آب کمتری نیز مصرف شود.
تحلیل و تجویز راهبردی:
مساله همین جاست: عدد و عقلانیت! عدد پیش نیاز محاسبه است و محاسبه زیربنای عقلانیت. ما در ایران نیاز داریم عدد بفهمیم! تا عدد نباشد و محاسبه نکنیم، تصمیمات ما فضایی و وعدههای ما تخیلی خواهد بود برای آنکه از کشورداری فضایی-تخیلی به کشورداری عقلایی-منطقی مهاجرت کنیم ما نیازمند عدد هستم و سپس محاسبه و سپس به چالش کشیدن مفروضات و تصمیمات.
مثلا میشود این سوال را مطرح کرد که آیا بهتر نیست در ایران چوب را وارد کنیم ولی «انرژی و آب کشور» را در تولید فولاد و سیمان به هدر ندهیم؟ آیا دانشگاههای ما در این زمینه مطالعهای داشته اند؟ امیدوارم که انجام شده باشد! البته امیدوارم! چوب اساسا کالای گران قیمت/سنگینی محسوب نمیشود و با توجه به شرایط بحرانی آب/انرژی و محیط زیست نیازمند مطالعه جدی درباره آنالیز قیمت/انرژی احداث سازههای چوبی در انبوهسازی هستیم.
ارایه آمار با سه ویژگی دقیق، پایدار و شفاف یکی از ضرورتهای کشورداری مدرن است. بدون وجود آمار پایدار، روشن و دقیق، همیشه در حال کلی گویی هستیم و وعدههای غیردقیق.
دیدگاه