افزایش مصرف بنزین بخاطر کیفیت پایین است | هاب انرژی ایران و روسیه معنا ندارد
سید غلامحسین حسن تاش، کارشناس ارشد حوزه انرژی میگوید: مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینهسازی است. شاخص «شدت انرژی کشور»، که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترینها در جهان است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از جماران، سید غلامحسین حسن تاش، کارشناس ارشد حوزه انرژی و عضو سابق هیات علمیموسسه مطالعات بین المللی انرژی، میگوید: مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینهسازی است. شاخص «شدت انرژی کشور» که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترینها در جهان است.
او در عین حال با اشاره به پروژههای مشترک متعددی که قرار بوده پیش از این در همکاری با روسیه پیش رود، تاکید دارد که نمیتوان روی همکاری با روسها حساب باز کرد؛ قبلا هم تفاهمنامههای زیادی در زمینه انرژی بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجهای نرسیده است. جریانی در کشور وجود دارد که اصرار دارند با روسیه در برخی زمینههای انرژی، همکاری انجام شود و هر چند وقت یکبار فشار میآورند و مقامات هم ناچار اقدامات و مذاکراتی انجام میدهند، ولی هیچ جهت روشنی ندارد.
در ادامه، مشروح گفتگوی با این کارشناس ارشد حوزه انرژی میخوانید:
شاخص بهره وری انرژی در ایران، یکی از بدترینها در جهان
** مهمترین و حیاتیترین چالشهای پیش روی کشور در حوزه انرژی را چه میدانید؟
حوزه انرژی با چالشهای فراوانی روبروست. حکمرانی واحد و یکپارچه در بخش انرژی وجود ندارد. حرکت بخشِ انرژی بر مبنای یک برنامه جامع بلندمدت نیست؛ مصرف در تک تک حاملهای انرژی در حال سبقت گرفتن از تولید و عرضه است. بسیاری از صنایع در زمستان با قطع گاز و در تابستان با قطع برق روبرو هستند و تولید کارخانهای از این جهت به شدت در معرض آسیب قرارگرفته است.
اما در این میان به نظر من مهمترین چالش پیش روی بخش انرژی، مساله بهره وری و بهینهسازی است. شاخص «شدت انرژی کشور» که منعکس کننده وضعیت بهره وری انرژی است، یکی از بدترینها در جهان است. پتانسیل عظیمی برای ارتقاء بهره وری انرژی در همه بخشها وجود دارد و باید به طور جدی به حل این مساله پرداخته شود، در غیر این صورت بحرانها در حوزههای مختلف انرژی، سال به سال تشدید میشوند.
ایجاد هاب انرژی میان ایران و روسیه معنا ندارد!
**مدیرعامل شرکت ملی گاز اخیرا اعلام کرده که روسها به ایران پیشنهاد دادند تا هاب انرژی بین این دو کشور برقرار شود. موافقتهایی نیز در این رابطه صورت گرفته است. ارزیابی شما در خصوص منافعی که چنین اقدامیمیتواند برای ایران تامین کند چیست؟ این اقدام چه پیامدهایی دارد و ابعاد آن را چگونه تحلیل میکنید؟
البته این مطلب در رسانهها به دو صورت منعکس شده است؛ برخی عنوان کردهاند که «هاب انرژی بین دو کشور برقرار شود» و برخی دیگر نوشتهاند «روسها پیشنهاد دادهاند که ایران تبدیل به هاب انرژی» شود. در هر حال، فکر میکنم این نقل دوم صحیحتر باشد و در نقل اول احتمالا رسانهها بیان ایشان را درست منتقل نکرده اند. چراکه هاب یعنی مرکز و مرکز نمیتواند در دو جا باشد. قرار گرفتن مرکز، بین دو کشور ایران و روسیه هم معنی ندارد چون مرز مشترکی با هم نداریم و دریای خزر هم که شاید به نوعی بتوان گفت واسطه مشترک بین دو کشور است، چنین ظرفیتی ندارد.
اما در نقل دوم هم من معنای روشنی را پیدا نمیکنم. روسیه که مرز مشترک با ایران ندارد نمیتواند تصمیم بگیرد که ایران هاب انرژی شود، البته میتواند به این مساله کمک کند.
فرصتها برای هاب انرژی بودن ایران، دیری است که از دست رفته
اگر ایران از نظر سیاست خارجی در وضعیت مطلوبی بود و با مساله تحریم هم مواجه نبود، البته چنین پتانسیلی داشت که مثلا آذربایجان و ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای میانه که منابع انرژی دارند، نفت و گاز خود را از طریق ایران صادرکنند اما این فرصت دیری است که از دست رفته و همه این کشورها راههای جداگانهای را پیدا کردهاند که پرداختن به آن، بحث مفصلی میطلبد. در واقع آنها عملا ایران را دور زده اند. بنابراین خبرنگاران حاضر باید در حین بیان این مسائل از سوی مسئولان امر، بلافاصله بپرسند که منظور از هاب انرژی چیست؟ کدام حاملهای انرژی از کدام کشورها به چه صورت و با کدام امکانات لجستیکی میتواند از ایرانی که درگیر تحریم است سوآپ، ترانزیت یا صادر شود؟!
روی همکاری با روسها حساب نکنید
ضمنا باید توجه داشت که اصلا نمیتوان روی همکاری با روسها حساب باز کرد؛ قبلا هم تفاهمنامههای زیادی در زمینه انرژی بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجهای نرسیده است. مثلا سال ۹۲ یا ۹۳ وزیر وقت نفت اعلام کرد که با روسیه تفاهم شده که روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت از ایران برداشت کند و بخشی از وجه آن را به صورت نقد و بخشی را به صورت تهاتر کالا به ایران بدهند. حتی وزیر در ۱۷خرداد ۱۳۹۴ در بازگشت از اجلاس اوپک در مصاحبهای اعلام کرد که از یک هفته دیگر صادرات ۵۰۰هزار بشکه نفت به روسیه آغاز خواهد شد ولی عملا هیچ اتفاقی نیفتاد!
تفاهمنامههای مهم ایران و روسیه به قرارداد نرسیدند
همین مساله در اوایل کار دولت جدید و قبل از حمله روسیه به اوکراین و قبل از تحریمهای غرب بر علیه روسیه مطرح شد و بعد از یک میلیون بشکه در روز که ابتدا مطرح شده بود به ۵۰۰ هزار بشکه و بعدا به ۱۰۰ هزار بشکه تقلیل پیدا کرد که ظاهرا قرار بود از مهرماه ۱۴۰۰ عملیاتی شود ولی بازهم اتفاقی نیفتاد!
درتیرماه ۱۳۹۷ آقای ولایتی، مشاور عالی رهبری پس از سفر به روسیه در مصاحبهای اعلام کرد که روسیه آمادگی سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری در حوزه نفت و گاز ایران را دارد. در دی ماه ۱۴۰۰ جواد اوجی وزیر نفت به دنبال سفر به روسیه با اشاره به اینکه در زمینه مشارکت در توسعه میدانهای نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاه، انتقال فناوری و تجهیزات فناورانه که به شدت مورد نیاز صنعت نفت است، توافقهای بسیار خوبی انجام شد و اسناد مهمی به امضا رسیده، تصریح کرد که مردم ایران به زودی اثرات این توافقها را در حوزه انرژی خواهند دید!
بنابراین ما کمتر شاهد تبدیل این تفاهم نامهها به قرارداد و تحقق این وعدهها بوده ایم. البته چند شرکت کمتر شناخته شده روسی تاکنون برای توسعه چند میدان نفتی کوچک قراردادهایی منعقد کردهاند که عملکرد چندان مطلوبی هم نداشته اند!
جریانی در کشور اصرار به همکاری با روسیه دارد
برداشت من این است که جریانی در کشور وجود دارد که اصرار دارند با روسیه در این زمینهها همکاری انجام شود و هر چند وقت یکبار فشار میآورند و مقامات هم ناچار اقدامات و مذاکراتی انجام میدهند، ولی هیچ جهت روشنی ندارد.
۷۰ درصد گاز ایران از پارس جنوبی استخراج میشود که با مشکل افت تولید مواجه است
** در حالی که ایران دومین منبع بزرگ ذخیره گازی شناخته میشود، کشور در شرایط کنونی با مشکل کمبود گاز مصرفی مواجه شده است؟ عمدهترین عللی این مشکل را چه میدانید و ایران باید چه راهبردهایی برای حل این مساله درنظرداشته باشد؟
صرف داشتن ذخائر کافی نیست. استخراج این ذخائر نیاز به میلیاردها دلار سرمایهگذاری و همچنین فناوری روز دارد که در شرایط فعلی به دلیل تحریم، به آنها دسترسی نداریم. میادین گازی که در حال حاضر از آنها استخراجی میکنیم هم با مشکل افت تولید مواجه هستند. نزدیک ۷۰ درصد گاز ایران از میدان گازی پارس جنوبی استخراج میشود که با مشکل افت تولید مواجه است. متاسفانه برنامه استخراج از این میدان از ابتدا به علل متعدد، بر مبنای مطالعات جامع و اصولی نبوده و امروز شاهد آثار و نتایج آن هستیم.
به گازرسانیهای بیرویه و بدون منطق اقتصادی، افتخار میکنند!
از سوی دیگر در حالی که با اُفت تولید مواجه هستیم، مصرف هم در حال افزایش است و بعضا گازرسانیهای بیرویه و بدون منطق اقتصادی انجام میشود که مسئولین خیلی هم به آن افتخار میکنند و نتیجه همه اینها، میشود ناترازی!
ولی باز در این مورد هم به نظر من حتی اگر منابع مالی و تکنولوژی مورد نیاز هم در اختیار باشد اولویت با توسعه میادین جدید گازی نیست بلکه اولویت با ارتقاء بهره وری است. به عنوان نمونه شما ببینید از سال ۹۲ قراربوده ۲۰میلیون بخاری گازی که بازدهی حرارتی متوسط ۳۵ تا حداکثر ۴۰ درصد دارند با بخاریهایی که راندمان بالای ۹۰ درصد دارند جایگزین شوند؛ حالا بررسی کنید ببینید که این هدف ظرف ۱۰ سال چقدر تحقق پیدا کرده؛ به نظر میرسد حتی ۵ درصد هم تحقق پیدا نکرده باشد!
** به دلیل وجود ناترازی برق در تابستان و قطع برق تولیدکنندگان به ویژه واحدهای بزرگ تولیدی، دولت تلاش میکند این واحدهای صنعتی به سمت ساخت نیروگاه برای تأمین برق بروند. این درحالی است که سالانه بیش از ۷۰ میلیارد مترمکعب گاز در نیروگاهها مصرف و ناترازی گاز هر سال بیشتر میشود. همچنین طرحهای بهینهسازی نیروگاهها و ساخت نیروگاههای تجدیدپذیر که به سوخت جدید نیاز ندارند، با مشکل تأمین مالی مواجه است. از دید جنابعالی، طرح احداث نیروگاه توسط صنایع، چه مزایا و معایبی خواهد داشت؟
البته بنده در زمینه برق متخصص نیستم، ولی باید ببینیم که این تصمیم چقدر از سر مطالعات جامع و برنامه ریزی راهبردی است و چقدر از سر اضطرار. واحدهای بزرگ تولیدی در یکی دو سال گذشته آنقدر از محل قطع برق، زیان دیدهاند که ارزش واقعی برق برایشان روشن شده و خیلیهایشان حاضر به سرمایه گزاری در این زمینه شده اند. شاید هم این اقدام بد نباشد؛ ولی باید دید که تامین برق از کدام طریق بهتر، اقتصادیتر و در جهت منافع ملی است. نیروگاههای خورشیدی، بادی یا نیروگاههای مبتنی بر سوختهای فسیلی؟ دستگاه حکمرانی باید بر اساس مطالعات جامع این مسیرها را هدایت کند.
اتصال شبکه برق بین کشورها، میتواند ناترازی مربوط به زمانهای اوج مصرف را حل کند
** تفاهم نامه اتصال خطوط برق ایران، روسیه و آذربایجان و گسترش آن به دیگر کشورهای منطقه، چه سهمی در حل مشکلات ناترازی برق ایران ایفا خواهد کرد؟
اصولا اتصال شبکههای برق بین کشورها و خصوصا کشورهایی که نقطه اوج و فرود مصرفشان با هم یکسان نیست، اقدام خوبی است و قدرت مانور شبکه را بالا میبرد و میتواند آن بخش از ناترازیها که مربوط به زمانهای اوج مصرف است را حل کند. اگر این اهداف تحقق پیدا کند به نظر گام مثبتی است.
** ارزیابی شما از رویکرد برنامه هفتم، نسبت به حل چالشهای انرژی در کشور چیست؟ این برنامه تا چه میزان توانسته اولویتهای مناسبی برای حل چالشهای انرژی کشور طراحی کند و آیا میتواند گامیدر این راستای بردارد؟
برنامه هفتم در امر مهم «بهره وری انرژی» بسیار ضعیف است
تا جایی که بنده بررسی کردم بخش انرژی در برنامه هفتم بسیار ضعیف دیده شده است. به نظر من برنامه هفتم در مقایسه با همه برنامههای گذشته بسیار ضعیفتر است. حتی احکام خوب برنامههای گذشته که تحقق نیافته در این برنامه تکرار نشده است و در زمینه پرداختن به امر مهم «بهره وری انرژی» هم بسیار ضعیف است.
تراز عرضه و تقاضای بنزین منفی شده! | افزایش مصرف بنزین بخاطر کیفیت پایین آن است
** با توجه به اخباری که دربارهعدم اقبال خریداران خارجی بنزین ایرانی و ناسازگاری آن با سیستم خودروهای نسل امروز منتشر میشود، به نظر شما ایران باید چه راهبردی در این رابطه مدنظر داشته باشد؟ اساسا توان ارتقای کیفیت را داریم و چه رویکردی در وضع سیاسی موجود مناسبتر است؟
البته در حال حاضر که قادر به صادرات بنزین نیستیم و متاسفانه تراز عرضه و تقاضای بنزین منفی شده است. اما مساله فقط خریداران خارجی نیستند؛ در مصرف داخلی هم حداقل یکی از دلایل مصرف بالای بنزین پائین بودن کیفیت بنزین است. مسلما پالایشگاههای تولید کننده بنزین باید برای حل آن اقدامات لازم را انجام دهند. اگر چه تحریمها در این مورد هم موانعی ایجاد کرده اما وزارت نفت به عنوان دستگاه حکمرانی بخش نفت با همکاری سازمان استاندارد کشور، باید استانداردها را دیکته کنند و به پالایشگرها مهلت دهند و فشار بیاورند که خود را به استانداردهای روز جهان برسانند.
دیدگاه