همدستی شوم و شرمآور «نظام آموزشی و کنکور» برای نا امید کردن مردم و تشدید فاصله طبقاتی
این وضعیت، تنها منتهی به این نمیشود که فلان تعداد از بچههای با استعداد طبقات پایین به دانشگاه نروند؛ بلکه به تشدید ناامیدی و سرخوردگی و کینه در میان نسلی میانجامد که تنها به دلیل ثروتمند نبودن والدینشان از رشتههای محبوب خود محروم ماندهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از عصر ایران، برای سالهای طولانی، تحصیل در دانشگاه، تنها امید فرزندان خانوادههای طبقات متوسط و متوسط به پایین بود برای داشتن آینده مناسب شغلی و مالی. آنها امید داشتند که لیسانسی بگیرند و قبلاًها که استخدام دولتی بیشتر از امروز بود، در یک اداره دولتی مشغول به کار شوند یا دکتری، مهندسی، وکیلی، پرستاری، حسابداری و… شوند و با تخصصی که در دانشگاه به دست میآورند، چرخ زندگیشان را بچرخانند.
این فرمول برای دههها جواب داد. فرزندان طبقات بالا، در عین حالی که فرصت تحصیل داشتند، میتوانستند با سرمایه خانوادگی، مغازه ای، شرکتی، کارگاهی یا کارخانهای راه بیندازند و ندارها هم امیدوار بودند که با ادامه تحصیل در دانشگاه، ارتقاء طبقه پیدا کنند و بقیه عمرشان را آسودهتر زندگی کنند.
در چند سال اخیر هر بار که نتایج کنکور که اعلام میشود، یک گام بزرگ به سمت نابودی این فرمول و از بین رفتن امیدهای طبقات پایین اقتصادی برای تحصیل فرزندانشان در رشتههای درآمدزای دانشگاه نزدیک میشویم. همین امسال اعلام شد که تنها ۸ درصد از نفرات برتر کنکور فارغ التحصیل مدارس عادی دولتی بودهاند و بقیه در مدارس خاص و پولی درس خوانده اند.
سال گذشته نیز ۸۴ درصد قبولیهای کنکور در رتبههای زیر ۳ هزار جزو سه دهک بالای درآمدی بودند. حدود ۸۶ درصد قبولیهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی متعلق به سه دهک بالای اقتصادی بوده و سهم هفت دهک دیگر تنها ۱۴ درصد بوده است.
این آمار که هر سال با اعدادی کما بیش مشابه تکرار میشود، خبر از وقوع یک دگرگونی مخرب میدهد و آن این که نظام آموزشی ایران، رسماً و عملاً طبقاتی شده و رشتههای برتر دانشگاهی، سهم پولدارانی است که توانستهاند شهریه مدارس خاص و کلاسهای کنکور و آزمونهای آزمایشی و معلمان خصوصی و مشاورههای اختصاصی را بدهند. بچههای بقیه مردم نیز میتوانند در رشتههای کم رونق درس بخوانند و تنها ۴ سال، بیکاریشان را به تعویق بیندازند!
متهم اصلی این پدیده آینده سوز نیز سازمان سنجش است که سال به سال از آزمونهای کاملاً منطبق با کتابهای درسی و آموزش رسمی فاصله گرفته و قبولی در کنکور را به مهارتی فراتر از مدرسه تبدیل کرده است. به گونهای که آموزههای کلاس درس برای قبولی اکثر دانش آموزان در کنکور کفایت نمیکند و باید پولی بدهند و در خارج از نظام آموزشی، قلقها و ظرائف تست زنی و محتواهای نهفته در متنهای درسی را بیاموزند تا در کنکور قبول شوند.
واقعاً چرا باید به دلایل واهی نحوه برگزاری کنکور به گونهای باشد که قبولی در آن، مستلزم هزینههای خاص باشد؟ مگر سالها پیش که کنکور بازتابی بود از کتابهای درسی و نه معمای پایان تحصیلات، برترین استعدادها انتخاب نمیشدند؟ پس چرا با تغییر در روشهای آزمون، به جای استعداهای برتر، استعدادهای پولدارتر را جایگزین کردند؟ و صد البته یک بازار مکاره هزاران میلیارد تومانی برای مافیای کثیف کنکور فراهم کردند!
جالب و البته غمانگیز و حیرتآور اینجاست که مثلاً برای کم کردن نقش کنکور در ورود به دانشگاه، معدل دانش آموزان را نیز در محاسبه نمره نهایی کنکور دخیل کردند و بدین ترتیب، امتیاز جدیدتری به دانش آموزانی دادند که با تحصیل در مدارس پولی، نمرات بهتری نسبت به دانش آموزان مدارس دولتی میگیرند!
اصل سیام قانون اساسی میگوید: دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
با این حال، دولت بخشی از نظام آموزشی را در قالب سمپاد و نمونه و غیر دولتی و… طبقاتی و پولی کرده و از وظیفه قانونی خود برای فراهمسازی امکان تحصیل رایگان و برابر برای همه مردم شانه خالی کرده است.
هر چند در بدو امر قرار بود مدارس غیر دولتی، باری از دوش دولت بردارند ولی در گذر زمان، دستکم بخشی از این مدارس، به موسسات لاکچری برای سبقت دادن خانوادههای ثروتمندان از بقیه مردم تبدیل شدند و سرانجام با تلفیق نظام طبقاتی آموزشی با کنکور مافیا پسند کنونی، تحصیلات عالیه – مشخصاً در رشتههای پر طرفدار و پر درآمد – مانند رانتی خاص و دراز مدت در اختیار دهکهای بالای جامعه قرار گرفته است.
این وضعیت، تنها منتهی به این نمیشود که فلان تعداد از بچههای با استعداد طبقات پایین به دانشگاه نروند؛ بلکه به تشدید ناامیدی و سرخوردگی و کینه در میان نسلی میانجامد که تنها به دلیل ثروتمند نبودن والدینشان از رشتههای محبوب خود محروم ماندهاند و در میان مدت و بلند مدت نیز فاصله طبقاتی را وخیمتر میکند؛ و چه کسی آنقدر نادان است که نفهمد نتیجه این ناامیدی ها، سرخوردگیها، کینهها و خشمها چه خواهد شد؟
به داد ایران و فرزندانش برسید تا بیش از این دیر نشده!
دیدگاه