شورشهای دهقانی؛ زمینه ساز نهضت فراگیر جنگل شد | سرنوشت تلخ قیام دهقانان در آذربایجان
بزرگداشت حجت الاسلام شیخ بهاءالدین املشی «میزان» از علمای مبارز عصر مشروطه و از بزرگان نهضت جنگل، در املش برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از مورخان، به همت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان املش و با حضور تعدادی از اهالی فرهنگ و علاقه مندان؛ همایش گرامیداشت «شیخ بهاءالدین املشی» در سالن معصومیه این شهر برگزار شد.
مجید علیپور (پژوهشگر تاریخ معاصر) سخنران این همایش؛ با ذکر این نکته که جنبش مشروطه خواهی، حاصل اتحاد سه قشر شهری شامل بازاریان، روشنفکران و روحانیت نوگرا بود، گفت: «با آنکه بیش از نیمی از جمعیت کشور را رعایای روستایی تشکیل میدادند و با توجه به زندگانی بسیار سخت و مصیبت داری که داشتند؛ انتظار میرفت بتوانند به عنوان ضلع چهارم جنبشی که شعار اولیه و محوری آن «عدالت خواهی» بود، به انقلاب بپیوندند؛ اما جز در دو ناحیه آذربایجان و گیلان، چنین همسویی و همراهی مشاهده نشد. »
وی با تشریح وضعیت جوامع روستایی و خطرهایی که در طول سدهها آنها را تهدید میکرد، وجود نظام مالکیت بر زمین موسوم به ارباب_رعیتی و خطر هجوم ایلات و عشایر را از عوامل اصلی در به وجود آمدن روحیه محافظه کاری و ترس از هرگونه تغییر در میان روستاییان عنوان کرد و اظهار داشت: «در مقابل این تصویر از وضعیت کلی رعایای کشور، گیلان به علت شرایط آب و هوایی ویژه، استقلال نسبی در امور داخلی خود و همچنین دور ماندن از دست اندازیهای گاه و بیگاه ایلات و عشایر، از بسیاری از مخاطراتی که سایر رعایای روستایی کشور را در معرض تهدید قرار میداد در امان مانده بود و از این نظر قابلیت وارد شدن دهقانان در جنبش انقلابی را داشت.»
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت حضور روشنفکران انقلابی در میان تودههای روستایی اشاره کرد و گفت: «متاسفانه روشنفکران انقلابی به خیال مصالحه با محافظهکاران و به طور مشخص طبقه بزر گ زمینداران، کمترین تلاشی برای پیگیری خواستها و مطالبات جمعیت بزرگ دهقانی کشور نداشته و نسبت به وضعیت فلاکت بار آنها بیتوجه ماندند؛ اما برخلاف این سیاست کلی رهبران مشروطه خواه در مرکز؛ برخی از انقلابیون آذربایجانی و گیلانی روش متفاوتی را در پیش گرفتند و با حضور در میان تودههای روستایی؛ تلاش کردند تا این جمعیت عظیم و ستمدیده را با آرمانها و اهداف نهضت عدالت خواهی و ضداستبدادی آشنا کرده و آنها را نسبت به آیندهی تحرکات اعتراضی امیدوار نمایند. در حقیقت هنر بزرگ رهبران انقلابی در گیلان، پیوند زدن خواستهای سیاسی مشروطه طلبی با مسایل و مشکلات روزمره و عینی مردم منطقه بود.»
وی در ادامه به سرنوشت تلخ قیام دهقانان در آذربایجان و در مقابل تداوم و گسترش روزافزون شورشهای دهقانی در گیلان اشاره کرد و عنوان کرد: «جنبش دهقانی آذربایجان، نه تنها حمایت چندانی از سوی انجمن تبریز و مجلس ملی مشروطه ندید بلکه با انفعال رهبران محلی و ملی در مقابل کشتارها و غارتهای خوانین منطقه، فرصت به دست محافظهکاران و مرتجعان افتاد تا با سرکوب خونین و خشن آنها، آب رفته را به جوی بازگردانند؛ در حالیکه به رغم ابراز مخالفتهای مجلس شورای ملی با شورشها و نافرمانیهای رو به گسترش رعایای گیلانی، روشنفکران محلی به حمایت و همراهی خود با دهقانان شورشی ادامه دادند و روز به روز بر دامنه هیجانات عمومی و سرکشی آنها میافزودند.»
علیپور با ذکر نمونههایی از سرکشیها و ستیزه جوییهایی دهقانان گیلانی در مقابل زمینداران و عوامل آنها گفت: «انباشت این تجارب از حضور موثر دهقانان در جریان انقلاب که نهایتا به فتح تهران منجر شد؛ پشتوانه بزرگی برای آغاز جنبش جنگل در این منطقه و حمایت گسترده روستاییان و رعایا از آن بود.»
«بهاءالدین میزان» (نوه شیخ بهاءالدین میزان املشی) دیگر سخنران این همایش بود که با ذکر خاطراتی از زندگی شخصی و سیاسی پدربزرگ خود، به حضور موثر او در تشکیلات اداری و قضایی نهضت جنگل و سپس انتخاب به عنوان نماینده مردم گیلان در دو دوره مجلس موسسان پرداخت.
«شیخ بهاءالدین میزان املشی» از روحانیون نوگرای گیلانی بود که پس از تحصیلات مقدماتی به نجف رفت و با حضور در درس بزرگانی چون «آخوند خراسانی» اجازه اجتهاد یافت. وی به تاسی از دایی خود «افصح المتکلمین» که از روزنامه نگاران و روشنفکران انقلابی مشروطه خواه و از حامیان موثر جنبش دهقانی گیلانیان بود؛ به حمایت از نهضت مشروطیت پرداخت و بعدها با پیوستن به میرزاکوچک جنگلی؛ مسئول تشکیلات قضایی جمهوری گیلان شد. وی در هر دو دوره انتخابات مجلس موسسان در سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۲۸ به عنوان نماینده از سوی مردم گیلان انتخاب شد. با این همه او را بیش از آنکه به حضور در عرصه سیاست بشناسند؛ به فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و عام المنفعهاش در منطقه میشناسند. از «املشی» کتابی به نام «گوشههایی از تاریخ گیلان» و تعدادی مقاله و یادداشت در روزنامهها برجای مانده است.
دیدگاه