جبهه پایداری؛ سهمخواهترین جریان است | مجاهدین خلق در ترورهای آینده حضور خواهند داشت
پژوهشگر تاریخ معاصر در خصوص راهکار مواجهه با توطئههای جریان تغییرشکلیافته و شیطانی منافقین گفت: راه حلش این است که به نقطه قوت انقلاب اسلامی، یعنی توان فکری و توان اقناعی آن باز گردیم. ما اگر امروز در خیلی از صحنهها دچار مشکل هستیم برای این است که توان اقناعی خود را از دست دادهایم. اگر بتوانیم این توان را تقویت کنیم، این پیچیدگیها ساده خواهد شد.
![](https://diyarmirza.ir/wp-content/uploads/2023/07/salimi.jpg)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از جماران، «عباس سلیمی نمین» میهمان این هفته برنامه «حضور» بود. وی با حضور در حسینیه جماران درخصوص اندیشههای امام روحالله درباره گروهک تروریستی منافقین از بدو تشکیل تا بعد از انقلاب اسلامی و وارد شدن به فاز مبارزه مسلحانه و خیانتهایی که به مردم ایران کردند، به سؤالات «محمدحسین رنجبران» پاسخ گفت.
سلیمینمین استاد و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و تحلیلگر مسائل سیاسی است؛ وی قبل از انقلاب اسلامی عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا در انگلیس بوده که بعد از تسخیر لانه جاسوسی به دلیل اعتراض به سیاستهای آمریکا در مقابل سفارت این کشور در انگلیس بازداشت و از این کشور اخراج شد.
راه امام یک راه کاملاً فرهنگی بود که مجاهدین خلق به آن قائل نبود
سلیمی نمین با بیان اینکه سازمان مجاهدین خلق هیچگاه و حتی پیش از تغییر ایدئولوژی در قبل از انقلاب هم با امام همراه نبود، اظهار داشت: سازمان یک گرایش خاصی داشت که با گرایش امام تفاوت مبنایی داشت. راه امام یک راه کاملاً فرهنگی بود. یعنی کار کردن روی مبانی فکری جامعه، بازگرداندن جامعه به خویشتن خویش و در واقع روشن کردن چراغ معرفت در انسانها ولی در مجاهدین خلق اصلاً این حرفها نیست.
مشی امام، امکان مواجهه خود مردم با پدیدهها بود
وی افزود: با این حال امام هرگز این تفاوت را در جامعه بیان نکرد. دعو امام این بود که اجازه دهید خود جامعه درک کند. گرچه خیلی محققانه در سال ۵۰ آثار اینها را کاملاً خوانده بود و با یکی از تئوریسینهای برجسته مجاهدین خلق چندین جلسه بحث کرده بود و بعد به یک جمعبندی رسید. اما امام هرگز این جمعبندی خودش را منتقل نکرد. مشی امام، امکان مواجهه خود مردم با پدیدهها بود.
سلیمی نمین بیان داشت: امام نظراتش را در مورد افکار و راهبرد مجاهدین خلق در دیدار خصوصی صراحتاً به آنها گفته بود. امام طبیعتاً در جامعه تأثیر داشت و مجاهدین خلق سعی کردند از این تأثیر، بهره ببرند و به نفع خودشان در این زمینه یک گام بلند بردارند. اما امام به صورت خصوصی و خیلی صریح ایرادات آنها را گفت. این خیلی مهم است.
وی ادامه داد: امام در مواجهه رویاروی، اصلاً ملاحظه نمیکنند و وظیفه انسانی خودشان را این میدانستند که برداشت خودشان را بگویند. اما در جامعه بیان نکردند. در صورتی که آدمها امروز برعکس هستند.
درستی هر دو نظر امام در مورد مجاهدین ثابت شد
این تاریخپژوه اظهار داشت: امام وقتی مبانی نظری آنها را در قالب بعضی از آثاری که منتشر کرده بودند، مطالعه کردند گفتند که شما کاملاً التقاطی هستید و مبانی اسلامی شما دچار مشکل جدی است. در مورد مبارزه مسلحانه هم گفتند که جز تباه کردن خودتان هیچ نتیجهای عاید شما نخواهد شد و هر دو نظر که امام به صورت خصوصی به اینها انتقال دادند، درست درآمد که نشان از افق دید و روشنبینی امام بود.
سلیمی نمین با تشریح روند تغییر مجاهدین خلق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بیان داشت: مجاهدین خلق وقتی از نهضت آزادی جدا میشود، نگاهش همان نگاه مادی است. نگاه نهضت آزادی یک نگاه کاملاً مادی است منتها مادی با التقاط و گرایش به راست؛ اما مجاهدین خلق همان نگاه مادی را داشتند اما با گرایش به چپ. گرچه در بچههای اول سازمان نفسانیات خیلی بالا نبود.
وی افزود: مثلاً «حنیفنژاد» خیلی متفاوت بود با نیروهای جوانی که بعدها آمدند و هوای نفس تمام آنها را در برگرفته بود. در عین حال حنیفنژاد نمیتواند التقاط چپ را خیلی از خودش دور کند. چون معتقد بود مبارزه با استبداد و سلطه، بدون برخورداری از نیروی مادی ممکن نیست. یعنی بدون داشتن تسلیحات و یک سازمان نظامی قوی که همهاش نگاه مادی است، مبارزه امکان ندارد.
مجاهدین با اینکه قبل از تشکیل سازمان با آیتالله طالقانی ارتباط داشتند، اما در حل مسائل فکریشان از او بهره نمیگیرند
این استاد دانشگاه بیان داشت: خب سازمان شکل میگیرد و خیلی هم تلاش میکند روی مبانی نظری کار کند اما مبانی نظری که خیلی برگرفته از بیرون از سازمان نیست. خودش میخواهد مسائل تئوریک خودش را خودش حل کند. درست است اینها قبل از تشکیل سازمان ارتباطی با آیتالله طالقانی داشتند اما حتی از آیتالله طالقانی در حل مسائل فکریشان بهره نمیگیرند.
وی ادامه داد: شاید یک خودبزرگبینی دارند که فکر میکنند هم میتوانند در زمینه نظامی و سازماندهی میتوانند روی پای خودشان بایستند و هم در مسائل فکری و نظری؛ معتقد بودند که مسائل فکری و نظری در راستای مبارزه قابل حل خواهد بود؛ یعنی گرههای نظری را در میدان مبارزه میتوانیم حل کنیم و با مبارزه مسلحانه قادر خواهیم بود گرههای ذهنی خودمان را باز کنیم، در حالی که این خیلی خطا است.
سلیمی نمین با بیان اینکه نگاه بیرونی برای سازمان بسیار حائز اهمیت بود، گفت: نیروهای مبارز، همواره تلاش میکردند که ساواک را فریب بدهند و برایشان اینطور نبود که هر چه سریعتر زمین بخورد و یک قهرمان شوند. بلکه سعی میکردند وقتی دستگیر شدند، یک جوری صحبت کنند که ساواک ارتباطات آنها را نفهمد یا اگر فهمیده، به گونهای هنرمندانه این مسئله را تکذیب کند.
هر کسی که سالهای زندانش بیشتر بود یا چندبار حکم اعدام داشت، شأنیت بیشتری داشت
وی افزود: ولی نیروهای مجاهدین خلق اینطوری نیستند. دادگاههایشان را نگاه کنید. برایشان خیلی مهم است که جامعه در مورد آنها چه فکری کند. هر کسی که سالهای زندانش بیشتر باشد یا هر کسی که چندبار حکم اعدام داشته باشد، او شأنیت بیشتر و بالاتری دارد. یعنی اینجا هم یک نگاه مادی بسیار متفاوت با نیروهای انقلاب دارند.
عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا گفت: حتی شما بازجوییهای دکتر شریعتی را بخوانید. او سعی میکند ساواک را فریب دهد تا بتواند با جامعه حرف بزند. درحالی که مجاهدین خلق اگر یکیشان حکم کم میگرفت، زیر سؤال میرفت که چه شده است که تو کم گرفتهای و این یک نقطه منفی در سازمان بود!
لنگه کفش به طرف عکس شاه پرت کردند تا حکم اعدام بگیرند
وی ادامه داد: حتی بعضی از اینها که حکم گرفتند، در دادگاه تجدید نظر، لنگه کفش به طرف عکس شاه پرت کردند تا حکم اعدام بگیرند و گرفتند. این برایشان حائز اهمیت بود که مردم و نیروهای سازمانی چگونه به آنها نگاه میکنند. اینها شاید کوچک فرض شود ولی نگاه را نشان میدهد که او اصلاً نگاه معنوی در مبارزه ندارد.
سلیمی نمین اذعان کرد: مسئله بعدی که در مورد سازمان مجاهدین خلق باید مورد توجه قرار گیرد، سازمان محوری و تشکیلات محوری است. در ارتباط با دوران مبارزه شاید قابل توجیه بود. مدعی بودند که نیروهای مبارز زیر نگاه اطلاعاتی ساواک و موساد و سیا قرار دارند و طبیعتاً هرچه تشکیلاتش آهنینتر باشد، میتواند از ضربهها راحتتر بگریزد.
وی افزود: اما یک اتفاقاتی در درون سازمان حتی در دوران پهلوی افتاد که نشان از برتری سازمان بر انسانها یعنی برتری تشکیلات بر انسانها داشت. حتی وقتی ریشه استبداد و سلطه کنده میشود، اینها از این شیوه دور نمیشوند. نه فقط در فضای آزاد جامعه بلکه حتی در زندان قبل از انقلاب هم که خب غالباً زیر و بم اینها برای ساواک شناخته شده بود، هیچ وقت تن به یک تشکیلات آزاد و غیربسته ندادند.
مسعود رجوی برای اینکه فقط یک رأی آورده بود، زار زار گریه میکرد
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: آقای «لطفالله میثمی» در خاطراتش میگوید وقتی در زندان رأیگیری شد و تصمیم گرفتیم که سازمان، تشکیلات داشته باشد، مسعود رجوی فقط یک رأی آورد که آن هم به خودش داده بود. آقای بهمن بازرگانی میگوید بعد از اینکه یک رأی آورد، آمد پیش من و زار زار میگریست که من چکار کنم که من را قبول ندارند.
وی گفت: حالا علت قبول نداشتنش هم این بود که خیلی لو داده بود و حتی خصوصیات حنیف را کاملاً به ساواک گفته بود؛ چون موقعی که مسعود رجوی دستگیر شد، هنوز حنیف دستگیر نشده بود. این باعث یک نوع بدبینی نسبت به او شده بود. همین باعث شد که بعدها به هیچ وجه سازمان در مسیر آراء اعضای خودش قرار نگیرد و اعضای سازمان در تصمیمات و انتخابها تأثیری نداشتند.
اگر تیزبینی و هوشمندی امام در مواجهه با منافقین نبود، فاجعه رقم میخورد
سلیمی نمین با بیان اینکه ما در این زمینه کمکاری جدی داریم؛ اظهار داشت: چون هنوز هم که هنوز است نیروهایی که با امام زاویه دارند، به این نوع مدیریت توجه میکنند. این خیلی مهم است که ما شیوهای که امام در ارتباط با اداره جامعه ارائه دادند، مزایای این شیوه و مقایسه سازمانهای دیگری که خودشان را رقیب امام و انقلاب اسلامی میدانستند را تفاوتش را برای جامعه باز کنیم که اگر خدایی نکرده آن تیزبینی و هوشمندی امام نبود و جامعه ما در این مسیر قرار میگرفت، چه فاجعهای برای جامعه ما رقم میخورد.
بیهویت ساختن انسانها به مراتب از دیکتاتوری بدتر است
وی با بیان اینکه ذیل دیکتاتوری مجاهدین خلق، انسان له میشود؛ افزود: آنها از انسانها هویتزدایی کردند. وقتی گذشته شما را میگیرد؛ وقتی همه علایق و پیوندهای شما را میگیرد و همه اینها را میگوید در مسیر سازمان باید قربانی کنید این یعنی بیهویت ساختن انسانها که از به مراتب از دیکتاتوری بدتر و حتی قابل مقایسه با دیکتاتوری نیست.
سلیمی نمین بیان داشت: سازمانی هم در کار نیست، اینجا پشت سازمان یک فرد قرار دارد و حتی شورای سه نفرهای که در قبل از انقلاب بود، بعد از انقلاب دیگر وجود نداشت. سازمان یک پوششی است برای فردمحوری فاجعهآمیز. سازمان یک تشکیلات آهنینی به وجود آورده است که در آن، هر چه سازمان بزرگتر میشود، فرد لهتر و ناچیزتر و پستتر میشود.
وی گفت: این را باید مطالعه کرد که این شیوه مدیریت میتوانست در ایران پیاده شود. ببینید در سال ۶۰ آقای بازرگان از مجاهدین خلق دفاع میکند؛ «فرزندان مجاهدم» را ایشان در این مقطع میدهد که دیگر تقریباً همه متوجه انحرافات سازمان شده بودند. انحرافات سازمانی نه اینکه فقط مارکسیست شده باشند؛ این نفاق هم در مورد بیرون و هم بالاتر از همه در مورد اعضا است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: سازمان یک متدهایی دارد که اصلاً برای جامعه باز نشده است؛ اگر باز شود، شما بزرگی و عظمت امام را بهتر درک میکنید چون معلوم میشود که امام جامعه ما را از چه خطری عبور داده است. یعنی واقعاً اینها تهدیدات جدی بودند.
چرا چریکهای فدایی خلق نابود شدند ولی مجاهدین نابود نشدند/ وقایع آلبانی هم آنها را نابود نخواهد کرد
سلیمی نمین بیان داشت: نه تنها مجاهدین خلق که چریکهای فدایی خلق هم ترورهای درونسازمانی متعددی داشتند. تفاوت این دو در این است که فدایی خلق بعد از انقلاب از این کارشان توبه میکنند و از سازمان عذر میخواهند که ما فلانی و فلانی را ترور درونسازمانی کردیم، اما مجاهدین خلق نه تنها این مسیر را اصلاح نمیکنند بلکه بسیار بسیار پیچیدهتر عمل میکنند.
وی گفت: به همین دلیل هم چریکهای فدایی خلق نابود شدند ولی اینها نابود نشدند. چون شیوههای بسیار شیطانیتری به کار گرفتند تا بتوانند انسانها را از حداقل مزایای انسانی بیبهره بسازند تا حیاتشان تداوم پیدا کند. برخلاف برخیها که معتقدند در آلبانی برای آنها مشکل ایجاد شده و اینها نابود خواهند شد، خیر نابود نخواهند شد. یک جریان شیطانصفتی است که متدهای خودش را تغییر میدهد.
وی با بیان اینکه چه شد که سازمان توانست از درون نهضت ملت ایران جذب نیرو کند، اظهار داشت: این خودش یک تجربه بسیار مهمی است. کارهایی که در این مقطع، یعنی ۲۲ بهمن ۵۷ تا خرداد ۶۰ انجام داد و شیوههایی که به کار گرفت به اعتقاد من برای رشد ما به لحاظ سیاسی بسیار حائز اهمیت است.
سلیمی نمین اظهار داشت: یک بخشی از این ویژگی آنها نفاق بود. مثلاً گفتند که رهبری امام را قبول داریم درحالی که قبل از انقلاب هم اینها به هیچ وجه به امام اعتقاد نداشتند و به شدت علیه امام جوسازی میکردند. ما با نماینده سازمان در انگلیس ارتباط داشتیم. او در جلسات عمومی میگفت ما امام را یک پدیده متفاوتی میبینیم ولی در جلسات خصوصی میگفت نه، امام هم مثل بقیه بورژوا هستند و روحانیت را جزو بورژوازی تعبیر میکردند.
مظلومنمایی؛ متد دیگر منافقین برای جذب انقلابیها
وی ادامه داد: در بعد دیگر، صحنهسازی میکردند و درگیریهای کاذب ایجاد میکردند تا برای خودشان مظلومیت رقم بزنند. بحثهای مظلومنمایی کاذب که امروز هم گاهی جامعه ما دچارش میشود. شما اوج مظلومنمایی کاذب را به عنوان یکی از روشهای سازمان باید مورد بررسی قرار دهید که خیلیها را در یک نگاه اولیه دچار مشکل میکرد.
وی با ذکر مثالی گفت: مثلاً میآمدند به یک دختر جوانی انفیه میدادند و میگفتند برو سر یک چهارراه بفروش؛ دوتا پسر هم مراقب او میگذاشتند و بعد یک تیم دیگر میفرستادند که در قالب نیروی حزباللهی آنجا کتککاری ایجاد میکردند و این را به یک مظلومیت تبدیل میکردند.
سلیمی نمین افزود: یا در استادیوم شهید شیرودی یک دعوایی درست کردند که برخی از نیروهای نهضت آزادی در خاطراتشان نوشته بودند که آنجا دیدیم بعضی از نیروهایی که آنجا داشتند درگیری ایجاد میکردند را به عنوان نیروهای مجاهدین خلق میشناختیم. و متأسفانه این مسائل در آدمهای سطحی یک قضاوت سریع را رقم میزد و یواش یواش وقتی این قضاوتها انباشته شد، گرایش به مجاهدین خلق به عنوان یک پدیده مظلوم زیاد میشد.
مجاهدین قطعاً آیتالله طالقانی و مرحوم شریعتی را قبول نداشتند
این استاد دانشگاه بیان داشت: اینها قطعاً آیتالله طالقانی را قبول نداشتند. اینها شریعتی را به هیچوجه قبول نداشتند و قبل از انقلاب به شریعتی فحاشی میکردند و او را از ساواکی بدتر میگفتند. خود مسعود رجوی؛ ولی بعد از انقلاب که از زندان آزاد شدند، یکی از افرادی که بیشترین بهرهبرداری را از او کردند تا جوانان را جذب کنند، مرحوم دکتر شریعتی است در حالی که مسعود و امثال مسعود اصلاً به شریعتی اعتقادی نداشتند.
وی با بیان اینکه این روشها، لازمه تداوم حیات مجاهدین خلق بود، گفت: مجاهدین خلق قطعاً میدانستند که نمیتوانند کاری انجام دهند. اینها تازه بخشی از نیروهای انقلاب را توانسته بودند مسئلهدار کرده و به خودشان جذب کنند. نیروهای انقلاب و معتقدین به امام خیلی وسیع بودند و الا اینها پدر طالقانی و پدر خمینی نمیگفتند!
مسعود رجوی میدانست که بقای سازمان در عملیات مسلحانه است
سلیمی نمین اظهار داشت: ارزیابیهای میدانی خودشان این بود که امام جایگاهش در جامعه بسیار وسیع است. چرا مسعود رجوی که اعتقاد به این قضیه داشت، سازمان را به سوی دست بردن به سلاح پیش برد؟ چون میدانست این یک انتحار و یک خودکشی سیاسی است. ولی بقای سازمان به نظر من در این مطلب بود.
وی ادامه داد: وی برای اینکه بتواند نظر نیروهای ضدانقلاب اسلامی را جذب کند، باید این انتحار را انجام میداد تا تغییری در روند انقلاب ایجاد کند. چرا شهید مطهری را چند روز بعد از انقلاب میزند؟ چرا برای زدن شهید بهشتی عزم راسخ دارد که هم به لحاظ شخصیتی او را بزنند و هم به لحاظ فیزیکی؟.
توان فکری و اقناعی ویژگی انقلاب اسلامی است
مجاهدین خلق ما را از تولید فکر و اندیشه دور کردند
عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی یک ویژگی دارد که توان فکری است. ایجاد یک تحول معنوی در انسانها و یک تحول شناختی است. این ویژگی باید زده شود. این ویژگی با حرکت مجاهدین مخدوش میشود که شد؛ یعنی ما در فاز خشونت افتادیم به جای فاز کار فکری. مجاهدین خلق یعنی مسعود رجوی و کسانی که پشت صحنه او را هدایت کردند، ما را در وادی قرار دادند که ما را از تولید فکر و اندیشه دور میکند و دور کردند.
وی افزود: انقلاب اصیلترین تحول جامعه را تحول در انسانها میداند. در این بستر، شهید بهشتیها میتوانند تحول در جامعه ایجاد کنند. شهید بهشتی که مسلط بر نظریات مختلف فکری است و حتی از پیروان نحلههای مختلف فکری، مشرفتر است و این میتواند در جامعه بشری تحول ایجاد کند. بنابراین سازمان را در وادی قرار دادند که هر چه سریعتر روند تغییر پیدا کند. لذا کشتار در این قضیه مشروعیت پیدا کرد و رهبران فکری را زد.
پشت سازمان، مسعود رجوی نبود بلکه فراتر از آن بود
سلیمی نمین بیان داشت: من معتقدم که در این قضیه اینجا مسعود رجوی نیست و خیلی بالاتر از مسعود رجوی است. یعنی یک احساس خطر جدی نسبت به انقلاب اسلامی پیدا شده است؛ یک پدیده فکری به میدان آمده که هم مبانی نظامهای مارکسیستی را به چالش میکشد و هم مبانی سرمایهداری و نظامهای لیبرالی را به لحاظ نظری به چالش میکشد.
وی ادامه داد: به تعبیری دیگر مدعیان امپریالیسم به دامن امپریالیسم میروند تا جلوی به چالش کشیدن نظری امپریالیسم را بگیرند و این قوت را از نظام اسلامی سلب کنند. متأسفانه باید بگویم که تا حد زیادی هم در این وادی موفق شدند.
سلیمی نمین با بیان اینکه امروز نمیتوانیم بگوییم ایران پر از بهشتی است؛ گفت: بهشتی حاصل سالها کار فکری در جامعه ما است. ما کجا روحانیونی مانند بهشتی که مارکسیسم را از مبانی اولیه خودش خوانده باشد و بهتر از خود مارکسیستها به مبانی آن مسلط باشد، یا نظریههای نظام سرمایهداری را بهتر از خودشان خوانده باشد، داریم؟
وی با بیان اینکه امروز هم شاید شکل منافقین تغییر یابد ولی نابود نشدهاند، تأکید کرد: خیلی خوب از مجاهدین خلق استفاده شد و هنوز هم دارد در وادیهای مختلف استفاده میشود. من در مورد آلبانی معتقدم که تغییری در مشی غرب قرار است با جمهوری اسلامی صورت بگیرد چون دیگر برخورد سخت به اوج خودش رسیده است. وقتی به اوج خودش رسید، تداوم همان روش، به عکس خودش تبدیل خواهد شد.
غرب دانست که تحریمها دیگر بازدارنده ایران نیست
این پژوهشگر تاریخ معاصر اظهار داشت: غرب، تا یک نقطهای میتواند از تحریم استفاده کند، بعد دیگر ایران از دستش خارج میشود. ممکن است ایران امروز یک دولت غربباور داشته باشد و خیلی این کار را نکند ولی وقتی یک دولت غیرغربباور بیاید، راهکارهای دیگر پیدا میکند و دیگر اصلاً آن ابزار نتیجه عکس رقم خواهد زد. امروز غرب دیگر تمامی روشهای رایج در دیپلماسی را زیرپا گذاشتند.
وی ادامه داد: غربیها همه مبانی را در عرصه دیپلماسی زیر پا گذاشتند و خیلی عریان به میدان آمدند و تصورشان این بود که یک نتیجهای حاصل میشود و حداقل ایران از موضع ضعف، تمکین خواهد کرد و طبیعتاً مشی باید تغییر کند. وقتی مشی تغییر میکند یکسری نگرانیهایی در غرب نسبت به امکاناتی که به برخی از نیروهای اپوزیسیون در اروپا داده است، ایجاد میشود.
پیشرفتهترین شنودها و پهپاد را در اختیار مجاهدین قرار دادند
سلیمی نمین گفت: پیشرفتهترین شنودها و پهپاد را به مجاهدین خلق دادند که اینها قطعاً برای اروپا ایجاد ناامنی میکند. یکی از دلایلی که برای آلبانیها موجب ناراحتی بود این بود که مجاهدین خلق از دستگاه دولتی آنها هم اطلاعات کسب میکردند. قطعاً این اطلاعات جایی خریدار دارد.
وی با بیان اینکه غلط است که تصور کنیم بازار منافقین تمام خواهد شد و ناتو از اینها استفاده نخواهد کرد و اذعان داشت: باز هم مجاهدین خلق در ترورهای آینده ما در هر عرصهای که ما برتری داشته باشیم، حضور خواهند داشت و از اینها استفاده خواهند کرد.
سلیمی نمین گفت: ناتو نمیتواند در ایران با برتریهای ایران مقابله کند؛ غیر از به کارگیری یک گروهی که مانند مزدور عمل میکند و در حیطهای که مزدوری میکند، احاطه و تشکیلات دارد و میتواند مؤثر باشد و بنابراین این قضیه بازار دارد.
نسل اول انقلاب خیلی از مسائل مجاهدین خلق را فراموش کرده
وی با بیان اینکه کُمیت آگاهی بخشی در مورد منافقین و سازمان مجاهدین خلق در داخل ایران میلنگد، گفت: الان نسل اول انقلاب خیلی از مسائل مجاهدین خلق را فراموش کرده و دارد به فراموشی میسپارد بنابراین توقع نداشته باشید نسل جدید اصلاً مجاهدین خلق را بشناسند. نسل دوم و سومی که دوران جنگ را درک کرده است یک اطلاعاتی راجع به خیانتهای اینها دارد. اما دیگرانی که اصلاً با جنگ هم فاصله گرفتند، چه دلیلی دارد مجاهدین خلق را بشناسند؟!
سلیمی نمین خاطرنشان کرد: غرب به واسطه همپیمانان سنتی خودش فریبی را نسبت به مجاهدین خلق رقم زد و به آنها گفت که ما اصلاً نمیخواهیم مجاهدین خلق را در این بازی بیاوریم. در حالی که در پشت صحنه کاملاً مجاهدین خلق بودند. از سلطنتطلبها یا گروههای دیگر، کدامشان در اروپا پهباد در اختیار دارند؟ قرار بود هسته مرکزی این تنشهایی که غرب میخواست در ایران ایجاد کند با محوریت مجاهدین خلق باشد. این یک فریب بزرگ بود.
منافقین؛ پشت پرده تظاهرات علیه ایران در خیابانهای اروپا
پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: قرار بود هسته مرکزی این تنشهایی که غرب میخواست در ایران ایجاد کند با محوریت مجاهدین خلق باشد. این یک فریب بزرگ بود. در تظاهرات خیابانهای اروپا با اینکه یک پرچم از مجاهدین خلق بین آنها نبود، ولی پشت پرده منافقین بودند. در حالی که الان که آلبانی حمله کرده، خودشان اعتراف میکنند که این قویترین تشکیلات علیه ایران است.
وی بیان داشت: غرب مجاهدین خلق را پنهان کرد و این یک بیاعتباری جدی برای آمریکاییها رقم زد. چون بیشتر گروههای خارج کشور با مجاهدین خلق زاویه جدی داشتند. در حالی که در پروسه سال گذشته مجاهدین خلق محوریت داشتند، اما آنچنان فریبکارانه آمریکاییها عمل کردند که هیچ نشانی از آنها پیدا نشد ولی بعد که این مسئله لو رفت که خیر، غرب و به خصوص صهیونیستها دارند واقعبینانه عمل میکنند.
سلیمی نمین ادامه داد: مگر سلطنتطلبها بردشان چقدر است؟ خاطرات یکی از خویشاوندان ربع پهلوی را بخوانید. میگوید اوایلی که ربع پهلوی یک حرکتهایی نشان میداد، نماینده سیا آمد و گفت ما یک طرحی داریم که شما در یکی از جزایر ایران مستقر شوید و اعلام حکومت کنید، بعد ما نیرو میریزیم و از شما پشتیبانی میکنیم و شما کم کم میتوانید جمع کنید. میگفت اینها چند ساعت آمدند طرح را جامع با جزئیات گفتند ولی بعد از ۲ ساعت و نیم صحبت، گفت خب اگر نشد من چطوری از ایران فرار کنم؟! گفت آنها همه نقشهها و طرحها را جمع کردند و رفتند.
وی افزود: او یک آدم خوشگذران است که اصلاً هیچ فهمی از مسائل اینچنینی ندارد و نمیتواند کاری کند و معلوم است که مجاهدین خلق برای آنها محوریت دارد. اما مجاهدین خلق برای کسانی که میشناسند به خصوص در خارج از کشور، یک موجودات بسیار هولناکی هستند که هیچ کسی نزدیک اینها نمیشود ولی در عین حال این فریب را آمریکاییها دنبال کردند.
افرادی که در غائله سال پیش فریب خوردند نسبت به منافقین آگاهی نداشتند
سلیمی نمین گفت: اگر این آگاهی در مورد مجاهدین خلق بود، خیلی از کسانی که سال پیش فریب خوردند، فریب نمیخوردند. اگر بازی که صهیونیستها نسبت به مجاهدین خلق کردند و آمریکاییها را وادار کردند که در این بازی قرار بگیرد و مجاهدین خلق را در پنهان محوریت دهد، این اگر در جامعه باز میشد خیلی از مسائل ما حل میشد.
وی ادامه داد: در این کتاب «رونین برگمن» که ما اخیراً ترجمه کردیم و جوابش را دادیم، شما کاملاً میفهمید که صهیونیستها بیشترین سرمایهگذاری را راجع به مجاهدین خلق دارند. آنجا برگمن در چند فراز کتابش دفاع پررنگی از مجاهدین خلق میکند و آنها را صاحب انقلاب میداند و میگوید امام سر اینها کلاه گذاشته و اینها نقش اساسی در انقلاب داشتند و امام اینها را فریب داد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: مخاطره این جریان هنوز هم وجود دارد چون هنوز برای غرب و برای ناتو مطرح است. من در مطالعاتم به این نتیجه رسیدم که در شهادت شهید بهشتی قطعاً ناتو نقش دارد. این خیلی از توان سازمان بالاتر است. در واقع آزمایشهایی که در رابطه با انفجار صورت میگیرد، قطعاً در خارج از ایران صورت گرفته تا گونهای انفجار صورت بگیرد که شهادت شهید بهشتی قطعی باشد.
وی افزود: ما در این قضیه نوع بهرهبرداری از سازمان را در این سالها اصلاً مورد مطالعه قرار ندادیم. ما فقط میدانیم مسعود رجوی از زندان که بیرون آمد، چند سفر خارجی داشته است. رفته پاکستان و از آنجا معلوم نیست کجا رفته. خب اینها که خیلی اندک است. ما برای یک پدیده خطرناکی که خیلی بالاتر از فرقه و مزدور است و یک پدیده جدیدی است، آنقدر که باید مطالعه و کار میشد درباره آن، اصلاً کاری نکردیم و غفلت جدی کردیم.
سلیمی نمین اظهار داشت: این گروه حاضر است بیاید در پروژههای ترور صهیونیستها در ایران کار کند و از خودش هیچ اثری به جا نگذارد و هیچ مدعی هم در این قضیه نداشته باشد. این خیلی مهم است. در غائله گذشته و در تظاهرات اروپا محوریت را داشته باشد اما هیچ بروز و ظهوری نداشته باشد. اینها فریب میدهد جامعه را و تأثیرگذاری شیوههای غرب را بالا میبرد. بنابراین حائز اهمیت است و باید مطالعات جدی راجع به آن صورت بگیرد.
ریشه نقدهای ناجوانمردانه به حکم سال ۶۷ امام در مورد منافقین به وقایع سال۶۰ باز میگردد
وی ریشه نقدهای ناجوانمردانه به حکم امام در مورد منافقین در سال ۶۷ را در وقایع سال ۶۰ دانست و گفت: برای اینکه سال ۶۷ را خوب درک کنیم، باید به سال ۶۰ برگردیم. سال ۶۰ با این تحلیل که معتقدم این ذهنیت پشت قضیه بود که مجاهدین خلق باید عدهای را به قتلگاه ببرند تا بتوانند خشونت را در ایران راه بیندازند. یعنی هم انگیزه به نیروهای خودشان برای کشتار بدهند و هم جمهوری اسلامی را به میدانی بکشند که خودشان طراحی کردهاند.
سلیمی نمین بیان داشت: نوع مواجهه جمهوری اسلامی با این مسئله، دوگانه است. عدهای در جمهوری اسلامی معتقد بودند که اینها منافق هستند و قطعاً نباید فرصتی به اینها داد. اما نگرش امام یک مقدار متفاوت است. امام معتقد بود درست است سردمداران این جریان دارای نفاق جدی هستند اما کسانی را که اینها جذب کردهاند باید حتماً به آنها فرصت داده شود تا بتوانند تشخیص درستی داشته باشند. نگاه بسیار انسانی که امام به قضیه دارد، باید از سال ۶۰ رصد شود.
وی ادامه داد: از سال ۶۰ یک مقولهای با عنوان «تواب» داریم. یعنی با اینکه حکم اسلام، در مورد یک گروه مسلح کاملاً مشخص است و هیچ تردیدی نیست که اسلام یک گروه مسلحی را که دارای سازمان است و افرادش یک کار تروریستی را دنبال میکنند، حکم روشنی دارد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: با اینکه این نگاه منتقدانی در درون نظام داشت ولی قطعاً امام اعتقاد به این داشت که ما تواب بودن را به رسمیت بشناسیم و برای اصلاح انسانها فرصت قائل شویم. خب این نگاه هزینههای جدی برای انقلاب داشت و خیلی از ترورها توسط توابها صورت گرفت.
وی افزود: شهید کچویی، یک شخصیت بسیار دلسوز توسط یک تواب به شهادت رسید. ترور شهید صیاد توسط یک تواب برنامهریزی شد. اما با وجود اینها امام باز هم مقوله قائل بودن فرصت برای بازگشت را نبست. یعنی احتمالات در مورد آینده افراد، ما را از این نگاه انسانی هرگز دور نکرد. مقوله تواب بودن، ادامه پیدا کرد و خیلیها هم صادقانه جدا شدند.
سلیمی نمین ادامه داد: از آن طرف هم سازمان که فهمید جمهوری اسلامی میخواهد این برنامه آنها را برای مسئلهدار ساختن نیروهایش خنثی کند، اعلام کرد که آزاد هستید و میتوانید فاصله بگیرید و بعد دوباره برگردید و مشی سازمان را پی بگیرید. با وجود اینکه مسئولان نظام اطلاع داشتند که یک دستورالعملی در این زمینه داده شده، ولی باز باب تواب بودن بسته نشد.
الان خیلی از کسانی که در اروپا جوسازی میکنند، در همان ایام در زندان بودند
وی اذعان کرد: در این وادی، وقتی شما با حکم امام مواجه میشوید میبینید که همچنان این رأفت در آن موج میزند. امام میگویند اگر اعلام کرد که اگر مرا آزاد کنید دوباره به مجاهدین خلق میپیوندم، حکم او اعدام است. اگر خودش گفت و حتی فریبکارانه هم گفت، بپذیرید و آزادش کنید. الان خیلی از کسانی که در اروپا جوسازی میکنند، در همان ایام در زندان بودند و با همین دروغ هم بیرون آمدند.
رأفت امام در برخورد با مخالف مسلح خودش و شیوههای رذیلانه منافقین برای جامعه باز نشده است
عضو انجمن اسلامی دانشجویان اروپا بیان داشت: متأسفانه از یک طرف رأفت و عظمت امام در برخورد با مخالف مسلح خودش را باز نکردهایم و از آن طرف رذیلانهترین شیوههایی که سازمان به کار گرفت تا بهانهای برای تداوم جنگ و تعرض به خاک ایران ادامه پیدا کند، را برای جامعه بازگو نکردیم.
وی افزود: طبیعتاً حکم امام گاهی وقتها توسط بسیاری از جوانان فهم نمیشود که چرا اینهایی که در زندان هستند، باید مجدداً حکمشان تکرار شود. در حالی که امام بعد از سالها پذیرش دشواریهای توابها به این نتیجه رسید که اینها فتنهگرانی هستند که خودشان میتوانند منشأ فتنه مستمر باشند. که امروز این را هم در صحنه داریم میبینیم.
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: امروز در ترور دانشمندان ما، در بازی علیه ما در سطح دیپلماسی با ایجاد یک حرکت انفجاری و به نام جمهوری اسلامی تمام کردن، مسئله ایجاد میکنند. در روابط ما ایجاد اخلال میکنند، چهره ما را مخدوش میکند؛ اینها دارای این ظرفیت هستند. لذا امام واقعاً بسیار کلاننگرانه با این مسئله برخورد کردند و این جریان را متوقف کردند.
وی افزود: امام با تیزهوشی بالایی یک توقفی در این قضیه ایجاد کرد. اقدام امام گرچه در چارچوب شرع صورت گرفته بود، اما چون خالصانه بود خداوند هم لطف کرد و خیلی از برنامههایی که در این قضیه چیده شده بود، خنثی شد.
راه حل خنثی کردن توطئه منافقین بازگشتن به نقطه قوت انقلاب اسلامی یعنی توان فکری و اقناعی است
سلیمی نمین با اشاره به راهکار کنونی در مواجهه با این جریان تغییرشکلیافته شیطانی اظهار داشت: اوج توانمندی انقلاب اسلامی در صفبندیهای فکری موقعی بود که با صراحت میگفت ما حاضریم در دانشگاهها مارکسیست تدریس شود و ما هم بیاییم در کنار آن، مارکسیست را نقد کنیم، اما الان در این قضیه شکننده شدهایم.
وی افزود: راه حلش هم آن است که به همین نقطه قوت انقلاب اسلامی برگردیم. نقطه قوت انقلاب اسلامی، توان فکری و توان اقناعی آن است. ما اگر امروز در خیلی از صحنهها و یا حتی صحنههای اجتماعی دچار مشکل هستیم برای این است که توان اقناعی خود را از دست دادهایم. اگر بتوانیم این توان را تقویت کنیم، این پیچیدگیها ساده خواهد شد.
سلیمی نمین گفت: ما تجربیات کلانی را پشت سر گذاشتهایم که این تجربیات زیاد باید تبدیل به معرفت شود. یعنی اندوخته تمام نسلهای ما نه نسلی که فقط در آن صحنه بوده است. زمانی ضربهپذیری جامعه ما به حداقل ممکن میرسد که تجربیاتش تبدیل به معرفت شود. یعنی آنچه که در صحنههای مختلف بر او رفته، در نسلهای مختلف تبدیل به شناخت شود و باید در این زمینه کار جدی انجام دهیم.
وی تأکید کرد: درحالیکه امام چندین سال تلاش کرده که فرصت برای اینها ایجاد شود که اینها خودشان را اصلاح کنند، این نگاه بسیار متعالی و انسانی را نتوانستهایم تبیین کنیم و وقتی نتوانستیم تبیین کنیم، تکرار صورت میگیرد.
نتوانستیم آن چیزی که به نفع بانوان جامعه است را برای آنها تبیین کنیم
این استاد دانشگاه در مورد حل مسئله حجاب اظهار داشت: ما قطعاً نتوانستیم آن چیزی که به نفع بانوان جامعه است را برای آنها تبیین کنیم. یعنی بگوییم این چیزی که اسلام گفته، بهترین نعمتی است که برای شما رقم میخورد. این را نه تنها نتوانستهایم بلکه بعضاً به جامعه یک بیاعتمادی را منتقل کردهایم. یعنی بعضاً پیامهای عکس این را منتقل کردهایم.
وی افزود: سالها در دانشگاه آزاد بدون چادر راه نمیدادند. با مسائلی که در خود دانشگاه آزاد اتفاق میافتاد، انتظار داشتید که آن دانشجوی دختر قبول کند که به دلیل اعتقادی دارند با او برخورد میکنند یا فریبکاری؟ سالها خروجیهای دانشگاه آزاد به این جمعبندی میرسیدند اینکه گفته میشود ما چادر را برای امنیت شما میخواهیم، این یک فریب و دروغ است.
سلیمی نمین خاطرنشان کرد: استادی به دانشجو تعدی کرده بود و آقای(…) به کمک استاد رفته بود و نه تنها توبیخ نکرده بود، بلکه مشکل او را در این قضیه حل کرده بود. بعد شما توقع دارید که دانشجو بپذیرد که چادر را برای امنیت او در دانشگاه آزاد اجباری کردهاید؟
وی با ذکر خاطرهای گفت: من یکبار رفتم سخنرانی در یکی از شهرهای خراسان، شاید تربت حیدریه بود؛ در دانشگاه سراسری راجع به دانشگاه آزاد میخواستم صحبت کنم که آن دانشگاه نگذاشت و به مسجد رفتیم. در مسجد دیدیم که چندتا از این دخترهای واقعاً خیلی شرور، آمدند به قسمت پاسخ به سوالات و جلسه را به هم زدند. بعد بچهها گفتند اینها در خدمت دانشگاه هستند و تخلفاتی از آنها گرفتهاند و با سوء استفاده از این تخلفات، اینها را در خدمت خودشان درآوردهاند. یعنی از یک طرف میگویند ما چادر را برای شما میخواهیم و از طرف دیگر از یک دختر ساختارشکن به عنوان ابزار استفاده میکنند. این همه چیز را به هم میزند.
تظاهر، ارتباط ما را با جامعه مخدوش میکند
این استاد دانشگاه بیان داشت: ما ادعا میکنیم که از چادر عدول نمیکنیم و از همه مقدسمآبتر هستیم و حتی روسری را هم قبول نداریم. این تظاهر، پدر ارتباط ما را با جامعه درمیآورد و جامعه را به این جمعبندی میرساند که این دغدغه اسلامیت ندارد. میخواهد جایگاه بهتری در نظام پیدا کند و در این قضیه تظاهر میکند.
وی افزود: اگر هوشمندانه در مقام اصلاح برنیاییم، بانو با شما لج میکند. قطعاً بسیاری از بانوان میدانند که بهم ریختگی خانواده به ضرر آنهاست. او میفهمد که اگر زن جوانی عریان بیاید، همسر جوانش دچار مشکل میشود و اولین قربانی بهمریختگی خودش است اما امروز به دلیل لجبازی این فهم را تعطیل کرده است.
باید جامعه را به یک تعادل و به یک فهم متقابل در قضیه حجاب برسانیم
سلیمی نمین اظهار داشت: ما باید جامعه را به یک تعادل و به یک فهم متقابل در این قضیه برسانیم. یعنی کسانی که در جامعه ما اعتبار دارند، بیایند این مسئله را میدانداری کنند و جامعه را به یک آرامشی در این قضیه برسانند تا جامعه را از لجبازی پایین بیاورند؛ اگر از لجبازی فاصله گرفتیم، تازه میتوانیم حرف یکدیگر را بفهمیم.
وی در خصوص اشارات رهبر انقلاب درباره برپایی انتخابات پرشور و رقابتی نیز گفت: ایشان گفتند که باید یک انتخابات رقابتی داشته باشیم. علیالقاعده انتخابات رقابتی یک پیشنیازهایی دارد. این پیشنیازها ضرورت کلاننگری و سعه صدر را در ما بیشتر میکند. اگر در این زمینه کلاننگر نباشیم، طبعاً نمیتوانیم انتخابات رقابتی را هضم کنیم یا پذیرا باشیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی خاطر نشان کرد: جامعه ما روز به روز قدرتمندتر میشود و روز به روز داریم هم در معادلات منطقهای و هم در معادلات جهانی ایفای نقش جدی میکنیم. این مقولهایست که به راحتی کسی که مسائلی را دنبال کند، این را فهم میکند که ایران دارد چه نقشی پیدا میکند. خب همزمان پشت جبهه این قدرت هم باید تقویت شود.
وی گفت: ما نمیتوانیم با کوتهنظری پشت جبهه این موقعیت را خالی کنیم. اصلاً چرا دشمن تلاش میکند پشت جبهه را تضعیف کند و به هم بریزد؟ چون تصور او این است که اگر به هم بریزد، ما را میتواند به عقبنشینی وادار کند. خب ما باید عکس خواسته دشمن عمل کنیم.
خلاف خواسته دشمن رفتار کردن یعنی اگر سلیقه من حاکم نشد، واویلا راه نیندازم
سلیمی نمین بیان داشت: عکس خواسته دشمن این است که تصور نکنیم اگر سلیقه ما در مجلس حاکم نشود، واویلا همه چیز خراب خواهد شد. نظام ما امروز آنقدر قدرت دارد که اگر مخالف سلیقه من هم باشد بتواند ادامه دهد.
وی افزود: این خیلی دعوای اعتقادی نیست؛ دعوای شخصی است. من یک مثالی بزنم؛ جبهه پایداری وقتی درست شد اعلام کرد ما اصلاً دنبال قدرت نیستیم و دنبال سهمخواهی نیستیم و یک کاندیدا هم در مجلس نمیخواهیم. ما فقط میخواهیم مبانی را تقویت کنیم. بعد دیدید که از همه قدرتطلبتر و از همه سهمخواهتر این جریان است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه آنهایی که دعوا ایجاد میکنند بحث خودشان است و بحث منافع نظام نیست، گفت: زیرا که هر سلیقهای در قالب چارچوب رأی بیاورد، نظام نشان داده است میتواند با آن کار کند و آن را تبدیل به یک امتیاز برای قدرتیابی مردم قرار دهد. لذا اگر مصالح جامعه مد نظر باشد، خیلی در این قضیه دعوا نخواهیم داشت و ضرورتهای یک انتخابات پرشور را میپذیریم.
دیدگاه