حسن غلام‌پور؛

ابعاد شناخت مطالبه‌گری و محافظه‌کاری

مطالبه‌گری نقطه مقابل محافظه‌کاری است و موجب می‌شود تا مسؤولین از کارهای نمایشی دست بردارند و به کار اصلی و دغدغه‌ها و مطالبه‌ها بپردازند و اگر مدیری دست به انجام چنین کاری نزد با توجه به فشار مطالبات، یا کنار می‌رود یا از سوی مدیر بالادستی کنار گذاشته می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا حسن غلام‌پور فعال رسانه‌ای طی یادداشتی نوشت: اگر به تاریخ چند سال گذشته جهان بنگریم شاهد جنگ روی جنگ بودیم که اکثرا برای تصاحب قدرت با فهمی که برای مدیریت در عرصه قدرت برای خود داشتند پادشاهی می‌کردند و با جنگ افروزی، قلمرو برای خود می‌ساختند.

این حکومت‌های پادشاهی هم اکنون نیز در برخی کشورهای جهان امروز نیز وجود دارد که بعد از فوت پادشاه، فرزند یا یکی دیگر از نزدیکان او به سلطنت می‌رسد، مثلا در انگلستان بعد از فوت ملکه، چالز سوم به پادشاهی رسید که اکنون بیش از ۱۰ کشور تحت نظر او می‌باشند ولی همین کشور همین الان برای کشورهای مستقل مانند ایران نسخه پیچی هم می‌کنند و ادعای استقلال را فریاد می‌زنند در حالی خود و در این قرن بر چندین کشور بزرگ و کوچک سلطه دارند.

ایران که از سرزمین‌های با قدمت در جهان است نیز از جمله کشورهایی است که مردم آن شاهد حضور پادشاهان زیادی از سلسله‌های مختلفی بود که آخرین سلطنت پادشاهی در ایران مربوط به دوره پهلوی بود که انقلاب اسلامی موجب شد دوره سلطنت پهلوی که خود وابسته به چند کشور و غلام حلقه به گوش آنان بود به نقطه پایان برسد.

اینکه سلطنت پادشاهی چه زمانی و اولین بار توسط چه کسی بنا گذاشته شد را باید تاریخ‌دانان و متخصصان این امر تشریح کنند ولی در این یادداشت قصد داریم به گوشه‌ای از مطالب مربوط به انقلاب اسلامی و چگونگی به وجود آمدن این ضرورت و اهمیت استمرار آن موضوع اشاره کنیم.

انقلاب اسلامی در دورانی به پیروزی رسید که شاید هیچ‌کس تصور چنین چیزی را نداشت که پادشاه وقت ایران که مورد حمایت کشورهای قدرتمند آن روز بود سقوط کند ولی امام خمینی (ره) توانست با رهبری منحصر به فرد خود مردم را با نظریه خود همراه کند و در مقابل شاه ایستادگی کنند.

البته که نظریه امام خمینی برگرفته از مکتب اسلامی است و به همین دلیل، روند تغیر حکومت در این زمان مانند دیگر حکومت‌ها و سلطنت‌ها نبود، در سلطنت‌های پادشاهی گذشته، گروهی، با، هم‌پیمان کردن بزرگان قبیله‌ها و افراد جنگجو و یا روش‌های دیگری، اقدام به کودتا علیه شاه زمان خود می‌کردند تا خود به حکومت برسند ولی در انقلاب اسلامی، همه چیز از یک مطالبه‌گری شروع شد، مطالبه‌ای که مربوط به توده مردم بود نه یک گروه و جریان خاص و یا سرداران مخالف شاه و غیره، برای همین بود که بعد از پیروزی انقلاب و انتخاباتی که برگزار شد ۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رای بلی داده بودند که این نشان از همراهی توده مردم با انقلاب و افکار امام خمینی (ره) بود نه صرفا همراهی سران قوا و افراد نام‌آور و غیره.

انقلاب اسلامی در واقع از یک طرح سوال و مطالبه‌گری درست توسط امام خمینی رقم خورد و ایجاد شد، سوالی ساده ولی در معنای کامل پرمحتوا.

از شخص شاه بدگویی نکنند، در مورد اسراییل حرف نزنند و در مورد اینکه اسلام در خطر است صحبت نکنند، این سه موضوعی بود که نیروهای امنیتی شاه در محرم سال ۱۳۴۲ به روحانیون اعلام کردند که از بیان آن خودداری کنند و در غیر این صورت با آنان برخورد خواهد شد ولی امام خمینی در ۱۰ محرم همان سال مقارن با ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی در یک سخنرانی در مدرسه فیضیه سوالاتی را مطرح کردند.

امام در آن سخنرانی فرمودند امروز به من خبر داده‌اند که عده‌ای از وعاظ و خطبا تهران را برده‌اند به سازمان امنیت و تهدید کرده‌اند که از سه موضوع حرف نزنند: ۱- از شاه بدگویی نکنند ۲- به اسراییل حمله نکنند ۳- نگویند که اسلام در خطر است. دیگر هر چه بگویند آزادند.

امام خمینی در ادامه سخنرانی‌های خود فرمودند: …تمام گرفتاری‌ها و اختلاف‌های ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمان‌ها خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و در اصل چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسراییل است که سازمان امنیت می‌گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسراییل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه، اسراییلی است؟ »

این سخنرانی امام خمینی را نقطه آغازین سقوط رژیم شاهنشاهی می‌توان دانست، نقطه‌ای که به منشا اصلی آن کمتر پرداخته شد که آن مطالبه‌گری است که امام خمینی از شاه انجام داد و در جایی ننشت تا محافظه کاری کند یا در مکان و جایی خلوت این مطالب یا مشابه آن را بازگو کند تا شاید به گوش شاه برسد بلکه مستقیم و بی‌پروا در روز عاشورا و با تاسی از امام حسین (ع)، مطالبه‌گری کرد و در واقع به زعم نگارنده، «نقطه آغازین انقلاب اسلامی با مطالبه‌گری آغاز شد».

موضوعی که احساس می‌شود در طی سال‌های بعد از انقلاب تاکنون به حاشیه رفته و بعضا همان افراد مطالبه‌گر آن دوران و حتی کسانی که بعدا به امام پیوستند و پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت به جای ادامه مطالبه‌گری درست و اساسی به سمت محافظه کاری پیش رفتند و بعضا مصلحت خود را بیشتر از انقلاب و مردم در نظر گرفتند که امام خامنه‌ای نیز در سال ۱۳۷۹ هشدار دادند که محافظه کاری، قتلگاه انقلاب است.

خلاصه که ۱۵ سال بعد از مطالبه رسمی امام خمینی از شاه، رژیم شاه نتوانست جلوی توده مردم و اراده آنان بایستد و رژیم شاهنشاهی کنار رفت و انقلاب اسلامی با گفتمان جدیدی در جهان بر روی کار آمد و جهان با صدای جدیدی به جز صدای غرب و شرق آشنا شد که آن صدای انقلاب اسلامی بود، البته مطالبه امام خمینی صرفا همان سرح سوال نبود بلکه آغازی برای مطالبه‌های به حق مردم از رژیم شاه بود.

یکی از گفتمان انقلاب از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب، ایستادگی و اتکا به توان داخلی و عدم وابستگی به خارج و بیگانگان بود چرا که تاریخ ایران در چند صد سال گذشته خود نشان می‌دهد که این کشور و مردمش چقدر در زیر سلطه بیگانگان و اجیرشدگان، زجر و آسیب دیدند و حتی کشور به غارت رفت و امام خمینی این را به خوبی می‌دانست که می‌توان گفت شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی یکی از آن گفتمان‌های انقلاب است که گفتمانش در مقابل سلطه گران به خوبی مشخص است.

و اما انقلاب اسلامی ایران با همه فراز و نشیب‌هایش از ۴۴ سالگی گذشت، گرچه می‌شد با ادامه دادن جریان مطالبه درست از متولیان، چرخ انقلاب با سرعت بیشتر و بهتری بچرخد ولی در هر صورت آن طور که شاید و باید، همه کارها بر اساس اتفاقات مدون پیش نرفت.

یکی از مواردی که امام خامنه‌ای در طول دوران رهبری خود تاکید داشته و بارها به آن پرداخته‌اند نیز همین موضوع مطالبه‌گری است که در هر بار هم از واژه‌های مختلف و زیرمجموعه آن استفاده کردند بلکه شاید کسی برخیزد و در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اقدامی کند.

کرسی‌های آزاداندیشی
برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها یکی از مواردی که رهبری بدان تاکید داشته‌اند و در طول ۲ دهه اخیر بارها به این موضوع که مختص دانشجویان است پرداخته‌اند ولی هنوز هم آن طور که باید به این موضوع توجه نشده و بعضا در چند دانشگاه کشور در یک موضوع خاص سیاسی، شاید یک برنامه‌ای با موضوع کرسی آزاداندیشی برگزار شود که البته خروجی خاصی نیز از آن‌ها به جز چند بگومگوی سیاسی عایدی نداشت و احساس نشد.

برگزاری کرسی آزاداندیشی که قطعا در چارچوب ضوابط است به نظر نگارنده این مطلب، نوعی مطالبه‌گری درست و صحیح است و از آنجا که رهبری همواره توجه ویژه‌ای به دانشجویان داشتند با تشویق آنان به این امر سعی داشتند آنان را پای کار آورند تا در ساخت میهن نیز از همان دوران دانشجویی و شور جوانی سهیم باشند و با استفاده از این واژه، خواست تا صنف دانشجویان را پای کار آورد که به نظر می‌رسد آن طور که باید دانشجویان به اهمیت این موضوع توجهی نکرده‌اند.

به نظر می‌رسد که توقع رهبری از دانشجویان، صرفا کار سیاسی نیست گرچه این به معنای انجام ندادن و نداشتن فعالیت سیاسی هم نمی‌باشد بلکه می‌توان با برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی که طرفین دانشجو نیز در حال تحصیل در رشته‌های مختلف هستند و با چالش‌های آن رشته و بازار کار آن نیز مطلع‌اند مشکلات را بررسی کرد و با دسته‌بندی موضوعی، آن موارد را برای اصلاح قانون به قوه مقننه یا مجریه سپرد و مطالبه کنند.

بسیاری از نوابغ کشور در عرصه‌های مختلف در مقطعی دانشجو بودند و نشانه رهبری به سوی آنان، هدف درستی است چراکه آنان آینده سازان و مدیران کشور خواهند بود و کرسی‌های آزاداندیشی که همه عرصه‌های علوم پایه، طبیعی و به ویژه علوم انسانی از فرهنگ، اقتصاد، فلسفه، کلام، سیاست، جامعه‌شناسی و غیره را در بر می‌گیرد می‌تواند بستری برای کشف مشکلات و ایجاد راه حل‌ها باشد که با کشف مشکل و ایجاد راه حل علمی با استفاده از نیروی جوانی و مطالبه منطقی، قطعا شاهد رشد کشور خواهیم بود.

آتش به اختیار
آتش به اختیار یکی دیگر از واژه‌هایی است که رهبری در سال ۱۳۹۶ و در دیدار ماه رمضان با دانشجویان از آن استفاده کرد و خطاب به آنان فرمودند: «من به همه آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار.»

این آتش به اختیار نیز در ذیل همان مطالبه‌گری است گرچه بعد از به کار بردن و یا در واقع دستور رهبری با عنوان آتش به اختیار، اقداماتی مقطعی انجام شد ولی این موضوع و سوژه نیز بعد از مدتی صرفا گوش آویز و نقل محافل شد و صرفا همه به آن تاکید و تکرار فراوان کردند.

وقتی تعبیر آتش به اختیار در فضای فرهنگی و عمومی جامعه طرح می‌شود، معنایی استعاری می‌یابد و نشانگرِ وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنشِ فرهنگی جامعه (از لایه مسؤولین تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه) اختلال به وجود آمده است، مطالبه‌گری هم در چنین وضعی صورت می‌گیرد دقیقا زمانی که وظیفه‌ای باید انجام شود و نمی‌شود و یا در انجام وظیفه محوله کوتاهی و توجهی نمی‌شود و افرادی باید در زمینه کوتاهی‌ها وارد عمل شوند و یا خود کار کنند و یا موضوع را مستدل از متولی آن مطالبه کنند، این‌عدم انجام وظیفه درست و قانونی که در ابعاد مختلف می‌تواند موجب ضرر جامعه شود نیاز به مطالبه‌گری دارد تا اصلاح صورت گیرد.

واژه آتش به اختیار را دقیقا برای چنین جایی می‌توان به کار برد یا حتی کرسی آزاداندیشی را، یعنی افراد دلسوز، بر اساس ضوابط و اصول فکری انقلابی، عقلانیت و نظم گرایی گرد هم آیند و درباره مشکلی که رخ داده یا در حال رخ دادن و یا حتی ممکن است به وجود آیند کارشناسی و مطالعه کنند و راهکار ارایه دهند.

جهاد تبیین
جهاد نیز در مواجه با چیزی یا کسی صورت می‌گیرد، زمانی که دشمن از طرق مختلف وارد جنگ می‌شود و قصد فروپاشی حاکمیت و تمامیت ارضی را دارد، در جنگ‌ها هم از ابزارهای مختلفی استفاده می‌شود، در جنگی مانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مردم در حمایت از کشور ایران و ادامه مطالبه‌ای که برای دریافت حق خود داشتند جلوی دشمن قد علم کردند ولی در جنگ نرم که دشمن از شبیه خون‌ها و بازی افکار و غیره استفاده می‌کند مطلبد که فعالان جنگ نرم در این زمینه تولید محتوا کنند و در واقع تحریف‌هایی که دشمن در جنگ نرم علیه ایران دارد را تبیین کنند که اصلا اصل ماجرا چه بود و چه چیزی درست است البته این به معنای دفاع کورکورانه یا تعصبی از کشور و حاکمیت نیست بلکه نمایش درست و دقیق کشور در مقابل صحنه‌سازی دشمن است، در اینجا نیز باید صحنه را شناخت و در مسیر آن شناخت، مطالبه و فعالیت کرد.

انتخابات
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به رای گذاشته شد که ۹۸ درصد به آن رای آری دادند، بعد از آن تاکنون هر ۲ سال انتخابات در کشور برگزار می‌شود که مردم برای مجلس، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی شهر به کاندیداهای مدنظرشان رای می‌دهند، خودِ انداختن رای به سبد انتخابات، آغاز یک مطالبه جدید است و به نظر نگارنده مطلب، مردم یک درصد از وظیفه خودشان را انجام می‌دهند ولی متاسفانه در کشور ما بعد از انتخابات و مشخص شدن کرسی ها، مردم روال عادی زندگی خود را سپری می‌کنند و منتخبین را به حال خود رها می‌کنند در واقع ۹۹ درصد از وظیفه مردم بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات است تا مطالبات در هر سطحی را از فرد مورد نظر مطالبه کنند نه اینکه رایی انداخته و فردی پیروز شود و هر کس به حال خود رها شود، این اشکالی است که هنوز در کشور وجود دارد و باید بر روی این موضوع فرهنگ‌سازی صورت گیرد و به خصوص در این زمینه جوانان باید هوشیار باشند و مطالبه کنند.

رهبر انقلاب در جایگاه مطالبه گر
رهبر انقلاب در طی چند دهه گذشته و در سخنرانی‌های مختلف مباحثی را در موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و غیره مطرح کردند و در هر موضوع، قشر خاصی را مورد خطاب قرار دادند، این یعنی خود رهبری همواره و پیوسته دارای روحیه مطالبه‌گری است و در حال ترویج این امر است و تلاش می‌کنند تا با روشن کردن و اهمیت موضوعی خاص، قشری را نسبت به آن حساس کنند تا وارد میدان شوند، ایجاد دغدغه توسط رهبر انقلاب موجب مطالبه اقشار می‌شود که البته باید توجه داشت که در خصوص ورود به موضوعات، اقشار باید کاری فنی، مهندسی و کارشناسی شده را انجام دهند تا به نتیجه مطلوب برسند نه اینکه کاری گذرا و مقطعی انجام شود و به فراموشی برود.

بصیرت
یکی از واژه‌هایی که رهبر انقلاب به کار، برد واژه بصیرت بود که بعد از فتنه سال ۱۳۸۸ در یک سخنرانی آن را مطرح کرد و از مردم خواست تا صحنه دشمن را بشناسند و در واقع بصیرت خود را افزایش دهند، گرچه این مطالبه‌ای از سوی رهبر انقلاب از تک تک مردم کشور برای شناخت میدان و دشمن در نهان و آشکار بود ولی برای داشتن بصیرت نیز نیاز است تا انسان صحنه بازی و زندگی را درک کند و بداند در کجا ایستاده است تا بتواند به موقع و درست عمل کند، وقتی انسان بداند در کجای کار ایستاده، آنجاست که مطالبه نیز آغاز می‌شود و اگر مطالبه نباشد می‌توان گفت در واقع بصیرت صورت نگرفته است و یک رفع مسؤولیت از سوی فرد یا افراد برای گذران زندگی رخ داده است.

رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۷۰ و در دیدار با در دیدار با مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامی فرموده بودند: در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفته‌اید، همان‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌ی کارها به شما متوجه است، این مهم که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد نیز یعنی هر فرد در هر جایگاه و سطح سواد و غیره که ایستاده و دارد باید نسبت به پیرامون خود حساس باشد و این حساسیت موجب مطالبه‌گری می‌شود و اگر چنین باشد آن محیط از انفعال خارج می‌شود.

در بالا، به چند مورد اشاره شد که روح مطالبه‌گری در آنان وجود داشت، در واقع مطالبه، نیاز هر انسان از خود و جامعه و حاکمیت است، مطالبه در رشد فردی و گروهی موثر است و نادیده گرفتن آن موجب سقوط هم می‌تواند شود، در واقع باید با اصل مطالبه‌گری و نیاز آن آشنا بود تا در زمان نیاز و متناسب با موضوع وارد عمل شد، یک بار نیاز به حضور میدانی است و یک بار با تولید محتوای متن، عکس و فیلم و بسیاری دیگر از روش‌ها.

حال با همه این تفاسیر و ارزش‌گذاری برای مطالبه‌گری در قالب‌های مختلف، محافظه کاری نیز وجود دارد که نقطه مقابل مطالبه‌گری است، به این معنی که در جایی که فرد یا گروهی احساس می‌کند منفعت فردی یا گروهیشان به واسطه مطرح کردن یک مطالبه عمومی تضعیف یا نابود می‌شود محافظه کاری می‌کند و خود را به سمت دیگری مانند وقت کُشی یا به بیراهه زدن خودشان سوق می‌دهند.

رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۹ در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر فرموده بودند که محافظه‌کاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همه زمینه‌های فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است.

مطالبه درست و قانونی می‌تواند موجب امتداد تصمیمات حاکمیت و دولت باشد و این مطالبه‌گری‌ها در زمینه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی گرچه نیاز اساسی جامعه است از طرفی دولت‌ها نیز وقتی با موج مطالبه روبرو می‌شوند مجبورند دست از محافظه کاری و روزمرگی بکشند و فکری اساسی برای علاج واقعه کنند که این نشان دهنده اهمیت این موضوع است، در واقع می‌توان گفت مطالبه درست از متولیان موجب شادابی و پویایی جامعه می‌شوند و مطالبه‌گری همان چیزی است که رهبر انقلاب همواره بدان اشاره و تاکید کرده‌اند ولی شاید ما هر بار ساده از آن عبور کردیم و یا بی‌تفاوت بودیم.

در اول مطلب گفته شد که انقلاب اسلامی با مطالبه‌گری آغاز شد و در چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی و در هر جا که با مطالبه‌گری اقشار و پیوستگی روبرو بودیم شاهد رشد و پیشرفت در آن زمینه‌ها بودیم که به عنوان مثال می‌توان به زمینه پزشکی اشاره کرد، در اوایل انقلاب و دوران شاه، پزشکان از کشورهای دیگر برای طبابت در ایران حضور داشتند ولی بعد از پیروزی انقلاب و نیاز به تخصص و اهمیت سلامت در جامعه و پرورش پزشک متخصص ایرانی، امروز، شاهد هستیم که ایران در زمینه پزشکی یکی از صاحبان سبک است و پزشکان ایرانی در دنیا زبانزد هستند که حتی در دانشگاه‌های مطرح دنیا نیز تدریس هم می‌کنند.

البته این فقط یک زمینه عمومی است و در مسائل دیگر نیز که با مطالبه‌گری درست و بدون حاشیه و بر اساس نیاز روز کشور مواجه بودیم شاهد رشد و پیشرفت نیز بودیم و برعکس آن نیز وجود داشت که هر زمان از یک نیاز غافل بودیم و به گزینه‌های موجود در دنیا و کمک از آنان اکتفا کردیم نه تنها رشد نکردیم بلکه هم در زمینه فردی و هم اجتماعی متضرر هم شدیم البته برخی در کشور هم هستند که منفعتشان در گرو تکیه بر غرب است و به همین دلیل مسیر مطالبه اقشار و مردم را منحرف می‌کنند تا به اهداف خود برسند که در اینجا نیز باید روشنگری صورت گیرد.

مطالبه‌گری موجب می‌شود تا مسؤولین از کارهای نمایشی دست بردارند و به کار اصلی و دغدغه‌ها و مطالبه‌ها بپردازند و اگر مدیری دست به انجام چنین کاری نزد با توجه به فشار مطالبات، یا کنار می‌رود یا از سوی مدیر بالادستی کنار گذاشته می‌شود تا فردی بر روی کار آید که بتواند جوابگوی مطالبه‌ها البته در چارچوب مقررات و قوانین باشد و دست به انجام و اقدام به کارهای جدی بکنند.

مسئله عدالت اقتصادی، مسئله فرهنگ، مسئله سبک زندگی و غیره از جمله مسائلی هستند که اقشار و اصناف مختلف بخصوص دانشجویان می‌توانند در آن زمینه‌ها واکاوی و استدلال کنند و بعد از شناخت نقاط ضعف و قوت، برای کاهش زمینه‌های ضعف، از مسؤولین، مطالبه‌گری و استدلال کنند نه اینکه در خصوص یک زمینه فقط اصل موضوع بیان شود که مثلا چرا این ضعف وجود دارد، صرفا گفتن یک ضعف یا حتی نقاط قوت، مطالبه‌گری نیست بلکه باید همراه با پیشنهاد منطقی باشد تا راهکاری را جلوی مسیر راه بگذارد.

تزریق امید در جامعه با مطالبه‌گری

یکی از فایده‌های مطالبه‌گری منطقی، تزریق امید در جامعه است، در واقع وقتی از چیزی یا کسی مطالبه‌گری منطقی می‌کنیم یعنی آن کار شدنی است و در حال حاضر به هر دلیل یا ضعفی بر روی زمین مانده و اگر آن موضوع را پیگیری و به ثمر برسانیم همان مطالبه موجب تزریق امید در جامعه می‌شود، مثلا در دوران کرونا یکی از دغدغه‌های اساسی سراسر مردم دنیا وجود پادزهر بود که در آن زمان آمریکا واکسن فایزر را تولید کرده بودند که در داخل کشور نیز مطالبه‌ای در خصوص تولید واکسن از کلام رهبری و مردم جامعه برخواسته شد که حاصل آن تولید چند نوع واکس کرونا بود که استفاده از آن‌ها نیز خوشبختانه اثربخش بود و آن مطالبه درست و منطقی موجب شد تا محققان بر روی آن دغدغه و مطالبه کار کنند که با تولید آن شاهد افزایش امید به زندگی در بین افراد بودیم چراکه در دوران همه گیری کرونا هیچ کسی از فردایش خبر نداشت و هر روز شاهد از دست دادن عزیزانمان بودیم.

بصیرت، انتخابات، جهاد تبیین، آتش به اختیار، کرسی های آزاداندیشی برای چه؟

کلیدواژه‌هایی که در بالا به عنوان نمونه به آن پرداخته شد همه در ذیل مطالبه‌گری و نقطه مقابل محافظه کاری قرار دارد، اساسا انتخابات برگزار می‌شود که اقدامات اساسی و ریشه‌ای برای عموم جامعه و تحول صورت گیرد، یا کرسی آزاداندیشی برگزار می‌شود که چالش‌ها بررسی و برای آن راه درمانی توسط متخصصین دانشگاهی و جوانان ویزیت شود، یا باید بصیرت داشته باشیم تا بتوانیم حرکات مثبت و منفی در جامعه که باعث رشد یا عقب گرد می‌شود یا بشناسیم و موضع درست بگیریم حتی در مقابل افرادی که صاحب منسب و دارای سوابق اجرایی یا حتی انقلابی هستند، موارد دیگر نیز هر کدام مزیت خاص خودشان را دارد که در ذیل همان مطالبه‌گری‌ها قرار می‌گیرند و هر کدام کارکرد خاص خودشان را نیز دارند.

محافظه‌کاری نقطه مقابل مطالبه‌گری

انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود نیازهایی دارد و آن نیازها نیز همان مطالبه‌ای است که از خود یا جامعه و حاکمیت می‌تواند یا باید داشته باشد، اگر انسان توانست نیاز خود را بر اساس ضوابط مشخص مطالبه کند قطعا رو به تعالی می‌رود البته اگر خودخواهی را کنار بگذارد، حال چرا خودخواهی؟ انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و نیازهای یک فرد در زندگی اجتماعی به فرد دیگر نیز مرتبط است، اگر فردی مطالبه خود را در گرو رشد جامعه ببیند و مطالبه محقق شود نه تنها فرد رشد می‌کند بلکه جامعه نیز منتفع شده رشد می‌کند، البته این را باید در نظر گرفت که مطالبه گران افرادی شجاع و توانند بوده که تعالی را صرفا در خود نمی‌بینند و برای همه طلب رشد می‌کنند ولی نقطه مقابل این نیز محافظه کاری است، محافظه‌کاران به همان چیزی که دارند، می‌توان گفت قانع هستند یا اگر چیزی را طلب کنند اولین و آخرین چیزی که در نظر می‌گیرند این است که آن کار به نفع آنان است یا خیر و جامعه از نظر آنان دارای ارزش و اهمیت نیست، البته معنای محافظه کاری در سیاست متفاوت به این نوع مثل است، در واقع محافظه‌کاران سیاسی بیشتر به دنبال حرص کردن شاخ و برگ‌های در حال رشد است ولی در مطالبه‌گری بعضا با ریشه هم کار داریم مانند انقلاب اسلامی که از ریشه مطالبه‌گری شد، در جامعه امروز ما کسی که به مسائل مهم کشور توجهی ندارد یا در جایی که باید، واکنشی نشان نمی‌دهد محافظه کار یا بی‌خیال و بی‌تفاوت می‌گویند.

شاید مخاطب بتواند با مطالبه و تامل در مواردی که مطرح شد خود را در یکی از جایگاه‌های مطالبه‌گر یا محافظه کار قرار دهد و ببیند چقدر می‌تواند عملکرد او در زندگی فردی و اجتماعی جامعه اثرگذار باشد.

Share