دکوپاژ صهیونیستی اینترنشنال | چرا اینترنشنال با نتانیاهو گفتگو کرد؟ | عادیسازی خطوط قرمز ایرانیان

شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» که تا چندماه پیش با تمسک به فیک نیوز و طرح گزارههای مضحکی همچون تفاهم نامه ایران با ونزوئلا برای فرار مقامات جمهوری اسلامی به کاراکاس، لحظه براندازی را برای مخاطبان خود در نزدیکترین زمان ممکن تصویر میکرد حالا برای زنده نگه داشتن این باور، نزدیک بودن «حمله نظامی» را جایگزین «خیابان» کند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، از چند روز قبل رسانه ایران اینترنشنال با تبلیغات زیادی خبر مصاحبه با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی را منتشر کرد. مصاحبه ۲۵ دقیقهای که پنجشنبه ۱۸ اسفند از این شبکه منتشر شد و نتانیاهو تلاش میکرد چهره متفاوتی از خود را برای مخاطبان ایرانی این شبکه از خود نشان دهد. چرا که نفرت از اسرائیل میان ایرانیان هیچگاه ربطی به رابطه آنها با حکومت نداشتهاست و بیشتر شبیه یک نفرت و انزجار همگانی است. «صادق فرامرزی» روزنامهنگار و کارشناسی ارشد علوم سیاسی در یادداشتی که برای ایسناپلاس نوشت به تحلیل محتوای این مصاحبه و چرایی دعوت نتانیاهو به ایران اینترنشنال اشاره کرداست.
«ما در آستانه جشن پوریم هستیم، ۲۵۰۰سال پیش ایران میخواست یهودیان را نابود کند، آنها آن موقع موفق نشدند و اکنون هم موفق نمیشوند»، «ما تاریخ و ارزشهای مشترکی داریم… میخواهم از این فرصت استفاده کنم و به مردم ایران بگویم نوروز مبارک»؛ نخست وزیر رژیم اشغالگر صهیونیستی این ۲موضع را در حدفاصلی قریب به ۲۴ساعت به زبان آورد. البته این نخستین باری نبود که بنیامین نتانیاهو در آستانه جشن پوریم و بزم به خون کشیدن دهها هزار ایرانی، کینه قدیمی صهیونیستها از ایرانیان را بر زبان آورد، او پیش از نیز حداقل ۲بار دیگر در آستانه این آئین یهودی با اشاره به روایتهای صهیونیستها درباره این جشن گفته بود «امروز هم وارث پرشیا، ایران، تلاش دارد دولت یهودیان را نابود کند.» با این حال امسال و همزمان با تکرار مناسبتی این جمله، او روبروی دوربین تلویزیون سعودی «ایران اینترنشنال» نشست و از دوستی صهیونیستها با ایرانیان گفت، علاقهاش به برنج زعفرانی را یادآوری کرد، نوروز را تبریک گفت و البته بار دیگر بر ضرورت حمله نظامی به ایران تاکید کرد. اما بگذارید این بار با نگاه دیگری به این تناقضها نظر بیاندازیم. حافظه جمعی ایرانیان مملو از این دو روییهای ریاکارانه از سوی دشمنانش است. پیام تبریک نوروزی روسای جمهور آمریکا و همزمان با آن به تصویب رساندن سنگینترین تحریمها که بیش از همه شکنجه اقتصادی ایرانیان را دنبال میکرد، ارسال پیام صلح و دوستی و در عین حالخیز برداشتن برای حمله نظامی به ایران و دهها مورد دیگر یادآور چنین رویه آشنایی است. نکته متمایز آنچه چند روز پیش در قاب ضدایرانیترین تلویزیون فارسی زبان به چشم آمد پذیرش معنادار نشستن در کنار نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود. دلایل زیادی و از جمله نفرت همگانی از صهیونیستها باعث شده تا تندترین چهرههای ضدانقلاب نیز در دهههای گذشته برای حفظ وجاهت خود تن به چنین ننگی ندهند. اما شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» این ننگ را نیز با رنگ و لعاب دوستی با یک رژیم اشغالگر برای خود خرید. به احتمال زیاد اداره کنندگان این شبکه از واکنش منفی بخشی از مخاطبانشان در این باره آگاهی داشتند اما به چه دلیلی با تبلیغات فراوان به استقبال نمایش این سیرک ضدایرانی رفتند؟ پاسخ این سوال پیش از هرچیز به «کلان روایت» یا «هدف عام» سیاستهای «ایران اینترنشنال» بر میگردد.
عادیسازی خطوط قرمز ایرانیان
فارغ از آنکه یک رسانه در متن خود چه محتوایی را به مخاطب خود عرضه میکند، همواره نگاهی به یک کلان روایت دارد. کلان روایت هر رسانه، روایت کلانی است که از کنار هم قرار دادن خرده روایتهایش میسازد. تاسیس شبکه «ایران اینترنشنال» با دور هم جمع کردن خبرنگارانی که سالها در دیگر رسانههای خارج از کشور مشغول به کار بودند هدفی بزرگتر از پوشش ناآرامیهای داخلی و انتشار اخبار منفی برای هدایت تحریک افکارعمومی ایرانیان داشت. هدف عام دستوری این شبکه از نخستین ماههای فعالیتش عادیسازی سوژهها و ایدههایی بود که برای همه ایرانیان خط قرمز به حساب میآمد. شاید روی خط آمدن سخنگوی گروهک تروریستی الاحواز بعد از حمله به رژه نیروهای مسلح در شهریور سال ۱۳۹۷ نخستین باری بود که این هدف عام را به نمایش گذاشت. باز کردن باب گفتگو با یک گروهک تروریستی که دستش به خون شهروندان اهوازی آلوده بود گامی برای مشروعیت بخشی به تروریسم به حساب میآمد. این رویه بعد از آن نیز با دومینو تریبون دادن به جریانهای تجزیه طلب دنبال شد. اهمیت چندانی ندارد که در متن محتوای اظهارات تجزیه طلبان چه گفته میشد و با چه بازخوردی از سوی مخاطبان مواجه میشد، آنچه واجد اهمیت اصلی بود موضوعیت یافتن گروهکهایی بود که از سوی مردم هیچگاه به رسمیت شناخته نمیشدند. تکرار این رویه در بلندمدت عملا این امکان را فراهم آورد تا گزاره «تجزیه سرزمینی ایران» در بلندمدت موضوعیت سیاسی بیابد. رقص پرچم تجزیه طلبان در تجمعات ضدانقلاب در ماههای اخیر و لکنت رهبران دست ساز این تجمعات در محکومیت حاملان این پرچم ها، نشستن در کنار گروههای تروریستی همچون کومله و قائل شدن حقوق برای این جریانات ضدایرانی بدون تثبیت فرامتنی که این شبکه در سالهای گذشته پی گرفته قابق تحقق نبود.
با چنین نگاهی گفت و گوی صمیمانه این شبکه با نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس را فارغ از متن تکراریاش باید در راستای این فرامتن درک کرد. صهیونیستها بعنوان بدنامترین دشمنان ایران و نتانیاهو بعنوان نماد لابیگر برای حمله نظامی به سرزمین ایران یک خط قرمز هویتی و ملی برای ایرانیان به حساب میآید. ترتیب چنین برنامهای پیش از تلاش برای ایجاد همدلی میان بدنه معترضین و صهیونیست ها، گامی برای عادیسازی و موضوعیت بخشیدن به ایده حمله نظامی اسرائیل به ایران بود.
روایت و رویای براندازی از خیابان تا جنگ
همزمان با شکست خوردن فراخوانهای اخیر ضدانقلاب برای حضور در خیابان و بیم بلاموضوع شدن گزینه «خیابان»، خط روایی جریان ویرانی طلب باید سوژه امکان براندازی را در ذهن دنبال کنندگان خود زنده نگه دارد. از این رو چندان عجیب نیست که شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» که تا چندماه پیش با تمسک به فیک نیوز و طرح گزارههای مضحکی همچون تفاهم نامه ایران با ونزوئلا برای فرار مقامات جمهوری اسلامی به کاراکاس، لحظه براندازی را برای مخاطبان خود در نزدیکترین زمان ممکن تصویر میکرد حالا برای زنده نگه داشتن این باور، نزدیک بودن «حمله نظامی» را جایگزین «خیابان» کند. آنچنان که مجری این شبکه بارها در این گفتگو ۲۵دقیقهای تلاش میکند تا از زبان نتانیاهو جملهای مبنی بر قطعیت این حمله نظامی را بیرون بکشد. آنچنان که کارناوال متشکل از چند بازیگر و یک شاهزاده که در ماههای اخیر تلاش کرده برای خود جایگاه لیدری پیدا کند هم این روزها بیش از آنکه با دعوت به حضور در خیابان، امکان براندازی را در اذهان زنده نگه دارد با پوشش حضور در پارلمانهای اروپایی و لابی با دولتهای غربی برای تشدید تحریمهای اقتصادی، تصویری از امکان براندازی را نقاشی میکند. در چنین فضایی گفتگو با نتانیاهو و تقلا برای قریب الوقوع خواندن حمله نظامی به ایران را در کلان روایت این برنامه باید تلاشی برای زنده نگه داشتن روایت براندازی دانست.
واقعا چ چیز برای شما جذاب است ؟ قیمت اجناسی ک روزانه هر کدام نایاب و گران بها می شوند؟
روزی گوشت ، روزی پیاز و ….
یا شاید پیر شدن جمعیت کشور ،به دلیل عدم تمایل فرزند آوری برای شما جذاب است؟
شاید فرونشست زمین و نابودی مثلا زاینده رود برای شما جذاب هست؟
آیا از دیدن سرویس مینی بوس مدارس لذت می برید؟ مینی بوس های ۵۰ سال پیش؟
چطور از زندگی لذت می برید که اینگونه تیتر می زنید؟
از چه چیز حمایت می کنید؟
آیا صرف گذران زندگی خود، و گلیم خود از آب کشیدن ، برای شما کافیست؟
چطور می توان نسبت به رنج مردم،نه تنها بی تفاوت بود بلکه حتی برای حفظ وضعیت بغرنج مردم به هر منتقدی تاخت.
چ خوب است ک وجدان ما بیدار است.اما این رنج هست،کاش ما هم بی وجدان بودیم.تا ک وقت خود را جهت تایپ این دیدگاه تلف نمی کردیم و ب عیاشی و سر ب زیر برف ب زندگی رذیلانه خود ادامه می دادیم و چشم منتقدان وضع موجود رو کور می کردیم .