تیم ملی فوتبال آوردگاه دوستان و دشمنان
جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: برخوردهای قهرآمیز با اقشار مختلف و بطور خاص جوانان و زنان و دختران و … در پی وقوع اعتراضات دو ماه و نیم اخیر نیز، متاسفانه کوچکترین اقدامی در جهت اصلاح شیوه های غلط گذشته و نشان دادن علامتی مثبت به معترضان مبنی بر اینکه صدایشان شنیده شده، صورت نگرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور از تمام ظرفیت خود برای تعلیق ورزش ایران و ممانعت از شرکت ورزشکاران ایرانی در مسابقات جهانی و فشار بر فدراسیونهای بین المللی برای ممانعت از حضور ایران طی دو سال گذشته استفاده کرده است، که تمامی این تلاشها عقیم ماند و به شکست انجامید.
در ادامه تلاش اپوزیسیون خارج کشور، اقدام برای لغو برگزاری مسابقات تدارکاتی مورد توجه مخالفان قرار گرفت. لغو مسابقه دوستانه تیم ملی ایران با تیم ملی کانادا در بازیهای مقدماتی آمادگی جام جهانی، اتفاقی بود که در استمرارفشارهای جمعی از اپوزیسیون خارج کشور و بازماندگان پرواز ۷۵۲ شرکت هواپیمایی اوکراین بر مسئولین کانادایی با این بهانه رخ داد که کانادا تا روشن نشدن تکلیف پرونده شکایت و عاملان این فاجعه، با تیم ملی فوتبال ایران مسابقه ندهد.
اقدام دیگر بخشی از اپوزیسیون خارج کشور که در تحریم و تعلیق ورزش ایران موفقیتی کسب نکرده بود، نوشتن نامه به رئیس فیفا در مهر ماه سال جاری بعد از وقوع اعتراضات اخیر، با هدف تعلیق فدراسیون فوتبال ایران و اخراج تیم ملی از جام جهانی قطر بود. به موازات این اقدام، اوکراین هم رسماً درخواست حذف تیم ملی ایران از جام جهانی قطر را اعلام کرد؛ با تصور اینکه با حذف ایران، امکان حضور برای تیم اوکراین در جام جهانی ایجاد میشود.
فیفا مستقیما واکنشی به درخواستهای مطروحه برای حذف ایران نشان نداد و گفته شد که حتی در جلسه شورای خود بحث حذف ایران را مطرح نکرده است. در ادامه فشارها بر فیفا، جانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال فیفا درباره مسائل مربوط به ایران و در پاسخ به این سوال که چرا به ایران اجازه داده شده در جام جهانی بازی کند و ایران را از جام جهانی کنار نگذاشتهاند؟ گفت: «مگر دو حکومت و دو ایدئولوژی قرار است در جام جهانی با هم بازی کنند؟ بازی بین دو تیم فوتبال است. اگر شما جنگ جهانی میخواهید بروید جنگ جهانی؛ اما این یک تورنمنت فوتبال است…» پاسخی معقول که البته مقبول سوال کننده نبود.
چون تحریم تیم ملی به نتیجه نیانجامید، مرحله بعدی عملیات اپوزیسیون خارج کشور با تخریب وسیع تیم ملی در رسانهها کلید خورد. یکی از کارکردهای مهم رسانه، تاثیر بر قلب و ذهن مخاطب و القای پیام مورد نظر در جهت اقناع او در راستای اهداف مطلوب خود، دستکاری ذهنی، شستشوی مغزی و پذیراندن خواسته خود بر مخاطبان هدف است. زرادخانه رسانهای فارسی زبان خارج کشور وابسته به کشورهای عربی و غربی که از مدتها قبل عملیات روانی خود را در ابعاد مختلف از جمله نسبت به ورزش و ورزشکاران کشور شروع کرده بود، بیشترین آسیب را بر تیم ملی و تخریب وجهه آن در بین مردم وارد آورد. این رسانهها در کنار انتشار مطالب مسموم خود، ارتش آنلاینی نیز در جهت توزیع و باز انتشار روایت خود در شبکههای اجتماعی سامان دادند. تشکیل اکانتهای جدید، استفاده از بات برای توزیع همزمان و گسترده، هشتگ پرانی علیه تیم ملی، استفاده از برخی اکانتهای اجارهای پر مخاطب در شبکههای اجتماعی، بدون آنکه مردم از صاحبان جدید اکانت با خبر باشند نیز نقش تعیین کنندهای در این جنگ روانی علیه تیم ملی ایفا کردند. به موازات رسانههای فارسی مستقر در خارج کشور، متاسفانه محتوای مخرب تولید شده برخی رسانههای داخلی علیه تیم ملی نیز همسو با جنگ روانی رسانههای فارسی زبان خارجی منتشر شد.
فضای روانی تحمیلی که توسط رسانهها ساخته شد، از بازیکنان تیم ملی نیز انتظارعدم شرکت در مسابقات جام جهانی را داشت. گویی از بدو شروع اعتراضات و در راستای همراهی با معترضان و همدردی با قربانیان و خانوادههای آنها، همه فعالیتها در کشور و خارج کشور خوابیده و همه معترضان خصوصا اپوزیسیون خارج کشور، با تعطیل کردن زندگی و کسب و کار روزمره خود، صرفا مشغول عزاداری بوده اند، که انتظار داشتند فوتبالیستهای تیم ملی نیز از بازی فوتبال و شرکت در مسابقات جام جهانی، که اوج فعالیت و آرزوی یک جوان فوتبالیست و شغل آنها است، اجتناب کنند. طبیعی است که هدف رسانههای فارسی زبان و ارتش سایبری وابسته به آنها در شبکههای اجتماعی، ایجاد شرمساری در تیم ملی، و هر کسی که به نحوی با آن همراهی کند، بود و این سیاست همچنان ادامه دارد.
بعلاوه، بعد از آنکه تمام تلاشهایشان برای تعلیق و تحریم تیم ملی در جام جهانی قطر به شکست انجامید و امکان حضور تیم رسانه ایشان در جام جهانی سلب شد، با تزریق نفرت و خشم و عصبانیت نسبت به تیم ملی در جامعه، تلاشهای همه جانبهای به منظور سلب حمایت و همراهی افکار عمومی نسبت به تیم ملی به عمل آمد. غیر از ایجاد فضاسازی زهرآگین رسانهای علیه تیم ملی، یکی از اقدامات، ترغیب بعضی شرکت کنندگان در مسابقات به انجام هر عملی که تمرکز بازیکنان را از بازی منحرف و توجه رسانههای بین المللی را به عملیات ایذایی خود جلب کنند، بود.
همچنین، با تکرار این پیام که این تیم ملی ایران نیست، سیاستهای مغرضانه رسانهای خود را پی گرفتند. تلاش شد به تیم ملی تلقین شود که ملت در مقابل تیم است و نه مسابقات را میبیند و نه از مسابقات تیم ملی حمایت میکند. اوج این اتفاقات قبل و در جریان بازی ایران با انگلستان بود. جوی که آسیب جدی به روحیه بازیکنان تیم ملی وارد کرد. بازیکنانی که در طول بازی خودشان نبودند و مغلوب جو روانی پیش ساخته زرادخانه رسانهای عربی-غربی شدند. طیفهایی از مردم نیز متاسفانه متاثر از این جو از شکست تیم ملی شاد شدند و مورد تشویق و بزرگنمایی توسط رسانههای وابسته قرار گرفتند.
در طرف دیگر این ماجرا، نقش حاکمیت و نیروهای هوادار آن در قبال تحولات اخیر قابل توجه است که با اقدامات خود بر التهاب وتشدید فضای موجود نسبت به تیم ملی در بین طیفهای مخالف تیم ملی دامن زد. بدون شک عملکرد بخشهای مختلف حاکمیت و برخی رسانههای تند و افراطی داخلی در ایجاد این فضا و سوء استفاده اپوزیسیون و رسانههای فارسی زبان وابسته به دولتهای خارجی قابل توجه است. تا قبل از وقوع اعتراضات اخیر، در شرایطی که نسل جوان مطالبات و خواستههایی در سطح
خواستههای شهروند جهانی دارد، شاهد تنگ نظریها و سوء تدبیرهای فراوان بوده ایم؛ موضوعاتی همچون: بیتوجهی به خواستههای اقشار مختلف برای داشتن سبک زندگی مطلوب خود و اعمال محدودیتهای متعدد بر آزادیهای مشروع و پذیرفته شده در قانون اساسی؛ جمود و انجماد فکری طیفی از دست اندرکاران حاکم و متوقف ماندن آنان در گذشته، مخالفت با خواست دختران و زنان برای شرکت در ورزشگاهها و برخورد با خواستههای آنها؛ واکنشهای غیر معقول در رابطه با دوچرخه سواری و موتور سواری دختران و زنان؛
برخوردهای قهرآمیز با اقشار مختلف و بطور خاص جوانان و زنان و دختران و … در پی وقوع اعتراضات دو ماه و نیم اخیر نیز، متاسفانه کوچکترین اقدامی در جهت اصلاح شیوههای غلط گذشته و نشان دادن علامتی مثبت به معترضان مبنی بر اینکه صدایشان شنیده شده، صورت نگرفته است. در چنین بستری که طیفهایی از جامعه، با هیچ نشانهای از سوی حاکمیت برای تحقق خواستهایش مواجه نمیشود، شاهد نحوه واکنش معنادار آنها نسبت به بازی تیم ملی در مقابل انگلستان در خیابان هستیمِ، که شایسته تامل و بررسی است.
خوشبختانه در بازی تیم ملی در مقابل ولز، تیم ملی «خودش» بود؛ نه تیمی مصنوعی و اسیر جو پروپاگاندای رسانه ای. و به همین دلیل عالی درخشید و پیروز شد. مردم هم «خودشان» بودند و با تمام وجود از تیم ملی حمایت کردند. امید است با توجه به این اتفاق مبارک، و درس گرفتن از حوادث گذشته و دو بازی متفاوت و درس آموز تیم ملی، حاکمیت هر چه سریعتر اصلاحات ضروری را آغاز کند و بر شکافهای موجود پل بزند. مردم ما بیش از این شایسته توجه و تکریم و احترامند. پیروزی واقعی بعد از تمام فشارها و حواشی و تجربههای تلخ گذشته، فقط با اصلاح و تغییر رویکرد حاکمیت و بازیابی وحدت مردم ایران صورت میگیرد.
دیدگاه