روایتی از یک دادگاه فرمایشی؛

یکصد و دهمین سالروز اعدام مشروطه خواهان گیلانی به‌دست روسیه تزاری

۱۱۰سال پیش در چنین روزی، ۱۲بهمن ۱۲۹۰ خورشیدی چهار تن از مجاهدان گیلانی در یک محاکمه فرمایشی توسط نکراسف (کنسول روسیه تزاری در رشت) به جرم مقابله با قوای متجاوز روس اعدام شدند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، مهری شیرمحمدی در شبستان نوشت: امروز ۱۲بهمن ماه، سالروز اعدام چهارتن از مشروطه خواهان گیلانی به‌دست کنسول روسیه تزاری در رشت است؛ «ملا عزیز شریعتمدار طالشی، یوسف خان سرتپ جوبنه ای، کاظم خان نوکام (کمیسر نظمیه) کمیسر و صالح خان رسدچی باشی مژده ای (افسر امنیه).» این چهار تن در صحرای ناصریه رشت اعدام شدند و برای ایجاد رعب و وحشت و ناشناخته ماندن گور ایشان، همگی را در یک گور دفن کرده و برروی آنها شفته آهک ریختند.

۱۱۰سال پیش در چنین روزی، درست در ۱۲بهمن ۱۲۹۰ خورشیدی این چهار تن در یک محاکمه نمایشی و فرمایشی توسط نکراسف (کنسول روسیه تزاری در رشت) به جرم مقابله با قوای متجاوز روس اعدام شدند. مجاهدان گیلانی در آن شرایط سخت تنها توانستند محل گور را علامت گذاری کنند. بعدها زمین صحرای ناصریه برای ساخت بیمارستان خریداری شد و مجاهدان پس از سالها توانستند آرامگاهی گلی برای ایشان بسازند.

ابراهیم فخرایی نویسنده کتاب گیلان در جنبش مشروطه درباره شکل‌گیری مقاومت مردمی علیه روس‌ها می‌نویسد: « چهار تن در مقابل یورش روسیه تزاری به رشت و انزلی مقاومت کرده بودند. تازه مجلس دوم بعد از واقعه باغ مدیریه و کشتن سردار افخم و با تلاش مشروطه خواهان شکل گرفته بود. محمد ولی خان تنکابنی با سردار اسعد بختیاری و یپرم خان ارمنی تهران را فتح کرده بودند. مجلس دوباره کار خود را آغاز کرده بود اما با خزانه‌ای خالی و اوضاعی متشنج روبرو بود. دخالت‌های روس و انگلیس در امور کشور همچنان ادامه داشت. با ورود شوستر آمریکایی به ایران، تهدید بر تجزیه ایران قوت بیشتری گرفت و روس و انگلیس برای اخراج رقیب اولتیماتوم دادند. انجمن ایالتی گیلان خواستار رد اولتیماتوم شد. ولی نتیجه شوم بود؛ سواره نظام روس در خیابان‌های رشت به جان مردم افتاد.»

جهانگیر سرتیپ پور، ماجرای تازش روس به رشت را اینگونه شرح می‌دهد: «آزادیخواهان رشت بار دیگر آماده می‌شوند. آزادیخواهان تالش به زعامت ملا عبدالعزیز، مسلحانه به رشت آمده و همپای انجمن ایالتی شدند. با رفتن شوستر، روس که خیال تصرف شمال ایران را برای همیشه داشت، به یکباره بر رشت، تبریز و انزلی تاخت(۱۲۹۰ه. ش) سران انجمن ایالتی و ولایتی گیلان و از جمله ملاعزیز دستگیر شدند. روس‌ها بر تمام شهر مسلط شده و در شهر دست به کشتار می‌زنند. برخی از مشروطه خواهان زندانی و برخی فراری می‌شوند. اما بعد از مدتی محل اختفا لو رفت. افرادی که محل اختفای آنان را به سفارت روس اطلاع دادند؛ شریعت زاده ی رفیع، محمد زاده قنسولی(کسمایی) و مدبر الممالک بودند. این آخری خواسته بود برای کاظم خان ۳۰ساله امان بگیرد. به سران زندانی تکلیف شد تا اعتراف نامه‌ای بنویسند که ایشان مسبب تیراندازی و خونریزی در شهر بوده‌اند و عملیات نیروهای روس جنبه دفاعی داشته است. آزادی سران مذکور منوط به این اعتراف نامه شد. با نپذیرفتن این اعتراف نامه، دادگاهی فرمایشی تشکیل و با شهادت افرادی که در میان مردم خوشنام نبوده و با کنسول روس مراوده داشتند، زمینه اعدام فراهم شد.» دکتر حسن تائب، سالها در بیمارستان پورسینا طبابت می کرد و از نزدیک شاهد گور ۴تن از شهدا در حیاط بخش عفونی بیمارستان بود.

وی در کتاب «تاریخچه بیمارستان های رشت» درباره نحوه شهادت آنان می‌نویسد:« ۱۲بهمن، نامبردگان را با یک عراده توپ و با تظاهراتی رعب انگیز به صحرای ناصریه آوردند. آزادیخواهان به دار آویخته شدند و برای خواباندن اغتشاش، بلافاصله بعد از اعدام پای دارشان گودالی کنده شد و خیلی سریع بر گور کشته شدگان شفته آهک ریختند. آزادی خواهان تنها توانستند محل اعدام را نشانه‌گذاری کنند. تا شاید روزی برای برگزاری یادبود فرصتی دست دهد. سالها گذشت و صحرای ناصریه برای ساخت بیمارستان پورسینای فعلی از مالک شرکت تومانیاس توسط آزادیخواهان خریداری شد. هدف، ساخت یادمانی برای شهدای مذکور بود. بعدها قطعه شهدا، در حیاط بخش عفونی بیمارستان صاحب آرامگاهی گلی شد. شاید کمتر کسی می‌دانست که صاحبان قبر کیستند.»

جالب است بدانید نخستین یادبود برای شهدای مذکور توسط یک معلم روسی برگزار شد. با انقراض روسیه تزاری، و روی کار آمدن بلشوییک‌ها، « سیمون سالاریدزه » معلم روسی و از رجال گرجستان با درج اعلامیه‌ای از مردم رشت خواست تا در صحرای ناصریه به پاس یادبود چهار شهید راه آزادی حاضر شوند. دور تا دور میدان شهیدگاه، از قزاق‌های روس و کودکان دبستانی پرچم بدست پر بود. افسر روس دستور داد سه بار به افتخار شهیدانی که توسط روسیه تزاری کشته شده بودند؛ شلیک کنند، پس از شلیک، صدای هورا در فضای ناصریه پیچید. آن روز مردم زیادی در صحرای ناصریه برای یاد بود شهدا حاضر شده بودند.

نخستین بنای یادبود، در سال ۱۳۲۷ خورشیدی ساخته شد. دولت بنا داشت در سراسر کشور بنای یادبودی برای شهدای راه وطن بسازد. روزنامه البرز شماره ۴۲۰ شنبه اول مرداد ماه ۱۳۲۸خورشیدی در صفحه اول، اطلاعیه ای مرتبط با این موضوع منتشر می کند: «… مقدار کافی سنگ مرمر سفید برای تزیینات خارجی آرامگاه اعطا فرموده اند که اخیرا به‌رشت رسیده و به‌اختیار صنعتگران برای تراشکاری و صیقلی شدن گذارده شده است توجهی که نسبت باحیاء نام و فدائیان و تشویق خدمتگذاران میهن و فداکاران مبذول گردیده با سپاس و خدمتگذاری عمومی مواجه و قاطبه اهالی انتظار دارند متصدیان ساختمان باستقرار یک اثر صنعتی بر آرامگاه صنعتی حسن سلیقه در کار و حقگذاری خویش را نسبت بعمل فدارکارانی که جهت اعتلاء نام ایران قدرت نفس نشان داده و با خون خود سند افتخار گیلان را نوشته و در تاریخ فداکاریهای مردانه ایرانیان ثبت کرده اند اثبات نمایند.»

در سال ۱۳۲۷ خورشیدی حسن شکر الله زاده(رادپور)رئیس بیمارستان پورسینا دستور داد مقبره ای دو ستونه به یاد شهدا در گوشه بیمارستان و محل شهادت بسازند. روی این ستون که هنوز هم موجود است، این متن نوشته شده است: «اینجا مزار نیک مردانی است که در راه وطن جان داده اند».

۲۷اسفند ۱۳۲۸ استاندار وقت گیلان از مردم خواست برای افتتاح مزار شهدای ناصریه در بیمارستان پورسینا گردهم آیند و با یک دقیقه سکوت از یادمان شهدا پرده برداری شد. المانی که در حال حاضر در خیابان پرستار و بر گور این چهار شهید قرار دارد، با رایزنی‌های کمیسیون فرهنگی شورای نخست شهر رشت در سال ۱۳۷۹ ساخته شد. طی این مذاکرات،بنا شد مهندس متقالچی از گیلانیان مقیم خارج از کشور، چهار دستگاه ماشین لباسشویی برای بیمارستان پورسینا خریداری کند تا رئیس وقت بیمارستان اجازه دهد بخش شهیدگاه از محوطه حیاط بیمارستان خارج و جزو فضای عمومی شود. هزینه ساخت یادمان و محوطه سازی نیز تماما توسط مهدی متقالچی هزینه شد. و المان یادمانی توسط کاظم دلشاد با حفظ ستون یادمانی که پیش از انقلاب ساخته شده بود، بر آرامگاه ساخته گردید.

Share