تنفس جنگل، یا اغما و نابودی جنگلهای هیرکانی
از اجرا طرح تنفس جنگل در گیلان نه هزار هکتار جنگل کاری شده ولی متاسفانه به دلیل کمبود بودجه و عدم توجه مدیران کشوری و استانی در بحث نگهداشت و حراست عرصههای به اصطلاح احیاء شده، حتی نیم هکتار جنگل هم به ثمر نرسیده
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، پیمان بازدیدی مدیر عامل موسسه محیط زیستی سرزمین ایده آل ما در یادداشتی نوشت:
جنگلهای هیرکانی شمال کشور با قدمت بیش از چهل میلیون سال یکی از با ارزشمندترین جنگلهای دنیا بشمار میرود.
در دهههای اخیر با بیتوجهی و برداشتهای غیر کارشناسی، قاچاق چوب وعدم مدیریت صحیح حدود ۶ر۱ میلیون هکتار از جنگلهای شمال کشور باقی مانده است که این رقم در دهه ۳۰ حدود ۵ر۳ میلیون هکتار بود. یعنی در این مدت حدود ۲ میلیون هکتار را از دست دادیم و از این ۶ر۱ میلیون هکتار هم نیمی مخروبه است و این یعنی فاجعهای غیر قابل جبران که خشکسالیهای اخیر ووجود دامها در عرصهها به آن دامن زده واین مقدار ازجنگلهای باقی مانده نیزقدرتزاد آوری و خود پالایی خود را از دست داده ودیگر توان احیاء خود را ندارد.
بعد ازکش قوسهای فراوان فعالین محیط زیست با سازمان جنگلها و دولتها، بالاخره طرح تنفس جنگل اواخر سال نودو پنج اجرایی شد.
طرحی که قرار بود درآن بهره برداری از جنگلهای شمال به پایان برسد، و جنگل نیمه جان نفس راحتی بکشد. ولی عواملی چونعدم تخصیص اعتبار لازم برای سازمان جنگلها برای احیاء و همچنین طرحهای حفاظتی، و اجرا طرحهایی جهت بهبود معیشت جنگلنشینها و حاشیهنشینها، مانند طرحهای اکوتوریسم مبتنی برتوانمندسازی جوامع محلی باعث شد که تا کنون حتی یک قدم مثبت برداشته نشود.
از اجرا طرح تنفس جنگل در گیلان نه هزار هکتار جنگل کاری شده ولی متاسفانه به دلیل کمبود بودجه و عدم توجه مدیران کشوری و استانی در بحث نگهداشت و حراست عرصههای به اصطلاح احیاء شده، حتی نیم هکتار جنگل هم به ثمر نرسیده و فقط در گزارشات زیبای مدیران روی کاغذ آمده و نمایندگان شمال کشور در مجلس، نه تنها کمکی در جهت اخذ بودجههای اختصاصی در حراست و احیا که در طرح گنجانده شده بود نکردند، بلکه بیشتر نگران تامین خوراک چوب کارخانجات صنایع چوب بودند و هستند
از شما میخواهم اگر جایی در طرحهای جنگل کاری در شمال کشور موفق بوده است یک نمونه به علاقمندان محیط زیست نشان دهیدتا شاید امیدی در دل ما زنده شود.
هرساله در فصل درخت کاری آمارهای نجومی از درخت کاری از طرف دستگاههای دولتی اعلام میشود، ولی هیچ آمارو تصویری از عرصههای درخت کاری سالهای قبل منتشر نشده است، چرا که هیچ احیائی صورت نگرفته.
برداشت چوب، چه صنعتی، چه قاچاق چوب و چه در بحث زراعت چوب نه تنها منفعتی برای استانهای شمالی نداشته بلکه ثمرهای جزنابودی اکوسیستم وغیره نداشته است.
از نمونه تصمیمات اشتباه اخیر کاشت درختان صنوبر و سوزنی برگ در عرصههای جنگلی بودکه خودش عامل آلودگی اکوسیستم و ایجاد مشکلات زیاددر عرصه جنگلها بود همچنین در یک سال اخیر دستور برداشت و قطع درختان داده شد که البته قرار شد گونههای های بومی جایگزین شود. ولی مسئله قابل توجه این است که سودحاصل ازفروش این درختان، بجای این که برای احیاء جنگل و تجهیزات (حریق جنگل و…) سازمان منابع طبیعی شمال کشور هزینه شود. به حساب سازمانهای جنگل در تهران واریز میشود.
و این خود یک علامت سوال بزرگ است، که نمایندگان ما آگاه هستند.
آیا این سرمایه باید در خوده استانهای شمالی برای نجات جنگل هزینه شود یا خیر؟
راهکار پیشنهادی برای نجات جنگل؛
دولت باید نگاه خود را در خصوص عرصههای طبیعی از بهرهبرداری به حفاظت تغییر دهد. بودجهای که برای دو سازمان متولی اختصاص میدهد باید چندین برابر شود.
برنامههایی در جهت تعامل اقتصاد و محیط زیست در این عرصهها داشته باشد.
مانند اکوتوریسم، گسترس صنایع دستی مبتنی بر محیط زیست هر منطقه و گردشگری روستایی…
نگاه ویژه به زراعت چوب، آموزش ترویج و معرفی گونههای اقتصادی برای روستائیان
برای رسیدن به این اهداف، رویکرد دولت بایدمبتنی بر ذینفعان منطقه باشد نه این که برنامهها و دستورات از بالا به پایین باشد. مردم خودشان نقش به سزایی برای حفاظت و احیا ایفا کنند. دولت باید نقش تسهیلگری داشته باشد.
سازمانهای مردم نهاد، تعاونیهای مردمی میتواند برای آموزش و توانمندسازی جوامع محلی نقش محوری داشته باشند.
متاسفانه در این چند سال اخیرهیچ کدام از موارد ذکر شده اجرایی نشده و یا در حد گرفتن عکس یادگاری در جلسات و یا مقطعی و جزیرهای بوده.
خواشمندیم رویکرد خود را نسبت به جنگل تغییر دهید و دغدغمندی خود را از حالت شعاری به عملی تبدیل کنید. ما هنوز امید داریم چرا که آخرین چیزی که در این دنیا ازبین خواهد رفت امید است.
دیدگاه