از شرق مدیترانه تا شمال ایران
تحولات منطقه با حضور بازیگران غیر منطقهای و با مدیریت رژیم صهیونیستی و مشارکت کشورهای مسلمان معرف یک پروژه طراحی شده است که پرداختن به پیامدها و ابعاد آن ضروری میباشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، دکتر شهریار نصرتی در یادداشتی نوشت:
شرق مدیترانه به عنوان نقطهی برخورد قدرتهای باستانی، از گذشته برای حکومتهای ایرانی دارای اهمیت بوده و امروزه نیز به عنوان مسیر دسترسی به آبراه استراتژیک در محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا و کانون تمدنهای دینی بزرگ، محل تلاقی ایدئولوژیهای سیاسی مهم و نیز به دلیل پراکندگی جغرافیایی جمعی از شیعیان در سدههای اخیر، جایگاه ویژهای در استراتژی منطقهای ایران داشته است و جمهوری اسلامی ایران به این حوزه به مثابه نقطهی تحقق علایق منطقهای خود و یک میدان بازی قدرت و قلمرو ایدئولوژیک خود مینگرد.
وقوع انقلاب اسلامی و شکل گیری حکومت جمهوری اسلامی ایران با تقابل استراتژیک ایران و رژیم صهیونیستی در شرق مدیترانه برسر مساله فلسطین و مسلمانان منطقه، نقطه عطفی در قلمروخواهی نوین حکومتهای ایرانی بشمار میرود که با بهره گیری از توانهای ژئوپلیتیک شیعه و گسترهی جغرافیایی شیعیان از خلیج پارس تا شرق مدیترانه مبتنی بر ماهیت فرامرزی ایدئولوژی انقلاب و صدور پیام انقلاب ایران و نیز تشکیل محور مقاومت، همواره سعی در گسترش حوزه نفوذ خود و ایجاد موازنه قدرت در منطقه داشته است. در این راستا، ایران با تقویت شاخکهای عملیاتی خود همچون حزب الله لبنان به عنوان پیشانی محور مقاومت و حمایت از گروههای شیعی منطقه و سایر گروههای اسلامی علاوه بر کنترل قدرت رژیم صهیونیستی و دفع خطر این رژیم از مرزهای غربی خود (به دنبال شعار «از نیل تا فرات») موجودیت این رژیم و نیز هژمونی ایالات متحده آمریکا (حامی رژیم صهیونیستی) را در جنوب غرب آسیا به چالش کشیده و در نقاط مختلف با ایجاد سپرهای تدافعی مانع از پیشبرد اهداف آنها شده است. طوری که با تثبیت جبهه مقاومت و تقویت نقاط پشتیبانی با شکل دادن گروههای مشابه و تقویت آنها مجال هرگونه تحرک در مناطق غربی ایران تا حدود زیادی از رژیم صهیونیستی سلب گردید.
اما گویا همین تمرکز بیش از حد بر محور غربی و غفلت از سایر مناطق پیرامون نزدیک همچون محور شمالی بویژه در قفقاز جنوبی و حوزه ژئوپلیتیک خزر و کشور آذربایجان که یک سرزمین با حداکثر جمعیت شیعی مذهب در جوار مرزهای ایران میباشد پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و خلاء قدرت در منطقه، زمینه را برای نفوذ خزندهی قدرتهای متخاصم یعنی ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی فراهم نمود که بظاهر جهت انجام پروژههای اقتصادی جای پای خود را در مناطق شمالی ایران تثبیت نمودند اما در حقیقت با هدف تغییر صحنه درگیری و تخاصم و انتقال آن از شرق مدیترانه و مرزهای رژیم صهیونیستی به مرزهای جمهوری اسلامی ایران، در صدد هستند سرزمین کشور آذربایجان را به صفحه شطرنجی جهت تغییر معادله و موازنه قدرت علیه ایران تبدیل نمایند. هرچند این وضعیت در محور جنوبی ایران هم پس از وقوع بهار عربی و ظهور شکاف در بین کشورهای مسلمان بازیگر منطقه به دنبال برخورد منافع این بازیگران و بویژه موفقیت جبهه مقاومت در صحنه میدانی سوریه، قابل مشاهده میباشد که در این بین، همکاری برخی دولتهای حاشیه خلیج پارس عرصه را برای خزش و نفوذ رژیم صهیونیستی در این حوزه فراهم نمود لیکن تحولات قفقاز جنوبی بر تداوم و تشکیل حلقهی محاصره و استراتژی مهار ایران صحه میگذارد. و امروز که این تحولات در حال نزدیک شدن به آستانه تنش جدی میباشد این سوال مطرح است که این تحرک استراتژیک و ایجاد فضای جدید چه نتایج و پیامدهایی میتواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟
شایان توجه است که تحولات منطقه با حضور بازیگران غیر منطقهای و با مدیریت رژیم صهیونیستی و مشارکت کشورهای مسلمان معرف یک پروژه طراحی شده است که پرداختن به پیامدها و ابعاد آن ضروری میباشد. پروژهای که احساس میشود با مطالعه و شناسایی نقاط ضعف ایران در قفقاز طی یک برنامه بلندمدت با استفاده از تلاقی محرکهای تغییر استراتژیک مرزها و تبادلات سرزمینی بر اساس ظرفیتهای قومیتی و نژادی (در مقابل استراتژی حرکت ایدئولوژیک ایران) در قالب طرحهای خاورمیانه جدید، پان ترکیسم و ایران هراسی، در حال اجرا میباشد. البته استراتژی جدید صهیونیستی- آمریکایی «مرگ با هزار ضربه چاقو» را نیز باید افزود که در همین راستا با هدف تضعیف ایران در پای میز مذاکره مطرح شده است. در صورتعدم چاره اندیشی و واکنش بموقع ایران وعدم اتخاذ استراتژی مناسب و عقلایی جهت خنثیسازی این برنامه هدفمند، چالشهای ژئوپلیتیکی ناشی از تغییر میدان بازی و تحرکات برنامه ریزی شده (مانند تغییر جغرافیای مرزهای پیرامون نزدیک ایران)، در پس اهداف خصمانه بازیگران اصلی (رژیم صهیونیستی و ایالات متحده) در آینده قابل تصور خواهد بود.
چالشهایی همچون:
– افزایش آسیبپذیری ایران در محور شمالی
– کنترل و مهار قدرت ایران در مرزهای شمالی
– تشنج پایدار در مناطق مرزی شمال کشور (بویژه با حضور رژیم صهیونیستی و نیروهای تروریستی- تکفیری)
– تهدید امنیت ملی ایران از طریق محور ترکی – عبری- عربی
– سرگرم ساختن ایران در جبهه شمالی (طوری که ایران، شرق مدیترانه را دیگر فراموش کند)
– گسترش نفوذ و همکاری بیشتر رژیم صهیونیستی با سایر همسایگان ایران
– فشار بر ایران در بحث رژیم حقوقی خزر
– قطع مسیر ترانزیت شمال- جنوب از طریق ایران
– قطع ارتباط زمینی ایران با اروپا
– شکل گیری همگرایی ضد ایرانی کشورهای ترک زبان با اتصال جغرافیایی کامل ترکیه و آذربایجان
– گسترش ناتو به شرق (نظر به کنترل ایران و شانگهای بطور همزمان و جلوگیری از عضویت دائم ایران)
– قطع ارتباط زمینی ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا
– امکان کاهش نفوذ ایران در سایر حوزههای پیرامونی علاوه بر قفقاز
– به انزوا کشاندن ایران در عرصه منطقهای و جهانی
– در موضع ضعف قرار دادن ایران در مذاکرات هسته ای.
همچنین علاوه بر این موارد، در فضای سرزمینی ایران و داخل مرزها نیز میتوان مسائلی نظیر امکان واگرایی اقوام آذری ایران و نیز تاثیر آن بر جدایی گزینی سرزمینی و تحریک سایر اقوام جدایی طلب در آینده متصور بود که از تاثیرات داخلی تحولات منطقه میباشد. یعنی هم در گسترهی فضای داخلی و هم در قلمروهای پیرامونی، روند مدیریت فضایی ایران با چالشهایی مواجه خواهد بود.
بنابراین با در نظر گرفتن ابعاد تحولات قفقاز جنوبی و تحرکات صهیونیستی- آمریکایی جمهوری آذربایجان، که حاصل ایجاد صحنه بازی جدید توسط این بازیگران (رژیم صهیونیستی و ایالات متحده) است شرایط جدیدی پیش روی ایران قرار گرفته که برون رفت از آن و یا مدیریت این صحنه نیازمند هوشمندی و اتخاذ استراتژی هدفمند در کنار تاکتیکهای کارآمد جهت جلوگیری از چالشهای احتمالی فوق الذکر است. از طرفی، نباید این مورد را از نظر دور داشت که با توجه به اینکه مذاکرات هستهای در حال انجام میباشد امکان امتیاز خواهی از ایران بواسطهی تحولات این میدان جدید دور از انتظار نیست. در این رابطه، تلاش هرچه بیشتر ایران باید در جلوگیری از تغییر صحنه بازی یا جلوگیری از تکوین صحنه جدید باشد. بیشترین تمرکز ایران باید بر باز بودن فضاهای پیرامونی باشد تا مانع از تحقق و تثبیت این میدان و میدانهای مشابه احتمالی بعدی و به تبع آن تکمیل حلقهی محاصره گردد و باید با محدودسازی هرچه سریعتر قلمروهای پیرامونی رژیم صهیونیستی و درگیر نمودن آن در فضاهای مجاور خود و حفظ و بکارگیری فرمولهای بازی در شرق مدیترانه (با یک تیر چند نشان زدن) امکان پیشروی و تحرک در فضاهای پیرامونی ایران از رژیم صهیونیستی و شرکای منطقهای و فرامنطقهای گرفته شود تا فضای حیاتی ایران در نتیجه این تغییرات، دچار چالشهای ژئوپلیتیکی محتمل نشده و مانع از تحرک ایران در فضاهای پیرامونی نگردد.
*پژوهشگر و مدرس دانشگاه
دیدگاه