تحقق آرزوی «حمیدرضا صدر»
پیکر حمیدرضا صدر بعد از اتمام تحقیقات علمی به ایران منتقل و روز (شنبه، ۱۳ شهریورماه) در قطعه نامآوران بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایسنا، غزاله صدر، فرزند این نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال که ۲۵ تیرماه در پی ابتلا به سرطان و در آمریکا از دنیا رفت در صفحهای که برای پدرش باز کرده و آن را اداره میکند، با اعلام این خبر نوشته است: «امروز بابا را به خاک سپردیم، همان خاکی که دوستش داشت، همان خاک وطن، خاک تهران، شهر محبوبش.
پدر فقط یک آرزو داشت و شمایی که کتابش را تا آخر خواندهاید میدانید. تنها وصیت پدر این بود: اهدای بدنش به مرکز علمی جهت تحقیقات پزشکی. حدود یک سال پیش تصمیمش را گرفت و من و مامان به او قول دادیم خواستهاش را اجرا کنیم. از لحظهای که برگههای اهدای بدن را امضا کرد، به گفته خودش انرژی گرفت و خوشحال شد؛ خوشحال که تمام اعضای بدنش و بهخصوص آن تومورهای لعنتی کمکی خواهند کرد به دیگر بیماران، به پزشکان، به آیندگان؛ خوشحال که دیگر هر آنچه را داشت تقدیم خواهد کرد به دنیا، تا ذره آخر.
بعد از اتمام تحقیقات علمی، پدر به ایران آورده شد تا جایی باشد که به آن تعلق داشت، در کنار شما دوستانی که دوستش داشتید و دارید. از اینکه به دلیل شیوع سرسامآور ویروس کرونا نتوانستیم در حضور شما یاران پدر را به خاک بسپاریم عذرخواهی میکنیم. بدون شک بابا هرگز دلش نمیخواست جان شما عزیزان به خاطر مراسم او به خطر بیفتد.
از سالها پیش هروقت طبق عادتش حرف از مرگ و مردن و گورستان و قبر میزد، با خنده و به قول خودش کمی پُز به همه میگفت: «من که در قطعه نامآوران جا دارم. شما برید فکر خودتان را بکنید». و قسمت این بود که همان بشود که میگفت.
امروز بابا در بهشت زهرا در قطعه ۲۵۵، ردیف ۲۰ شماره ۲۲ جای گرفت، در قطعه نامآوران، در میان درختان سرسبز و زیبای کاج و در نزدیکی دوستان ورزشکارش چون ناصر حجازی. امروز بابا آرام گرفت، در خاک وطنش، در شهر دلبندش تهران، شهری که میدانست دیگر آن را نمیبیند، شهری که بدون او دیگر برای من همان شهر نیست، شهری که از حالا به بعد همیشه چیزی کم خواهد داشت، همیشه.»
حمیدرضا صدر متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در شهر مشهد بود که پس از مدتی مبارزه با بیماری سرطان در روز جمعه (۲۵ تیرماه) و در سن ۶۵سالگی در آمریکا از دنیا رفت.
صدر دانشآموخته رشته برنامهریزی شهری در دانشگاه تهران و لیدز انگلستان بود و سالها به عنوان نویسنده و منتقد سینما، و همچنین مفسر فوتبال در برنامههای تلویزیونی فعالیت داشت.
«نیمکت داغ»، «روزی روزگاری فوتبال»، «پسری روی سکوها» و «تو در قاهره خواهی مرد» از جمله کتابهای منتشرشده او هستند.
دیدگاه