یادداشت/ محمد برجعلی‌زاده

قدرت گیری طالبان، امنیت منطقه و آینده روابط ایران و افغانستان

به راستی جنایات طالبان و عملکرد وحشیانه این گروه با مردن افعانستان و آثار تمدنی چند هزارساله ابن ملت که بعدها سرمشق داعش در عراق و سوریه قرار گرفت از حافظه تاریخی مردم ایران و افعانستان پاک شدنی است؟

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، محمد برجعلی‌زاده در یادداشتی نوشت:

فرایند جدید توسعه طلبی طالبان با عملیات‌های پیاپی تروریستی علیه شیعیان قوم هزاره و کشتار مردم بی‌دفاع افعانستان آغاز گردید و با خروج یکباره نیروهای امریکایی و کشورهای هم پیمان از پایگاه‌های این کشور در افغانستان به اوج رسید. اگر چه هنوز اخبار دقیقی از میزان پیشروی طالبان و شهرهای تصرف شده وجود ندارد اما سر جمع خبرها پیشروی و تسلط طالبان بر ده‌ها شهر و مقاومت نیروهای دولتی و مردمی در برابر هجوم طالبان در بسیاری از شهرها حکایت دارد. نکته حایز اهمیت در وقایع امروز افغانستان سکوت سنگینی است که بر رسانه‌های خبری خارجی و داخلی سایه افکنده است. که این سکوت نمی‌تواند با خروج نیروهای امریکا در سکوتی بی‌مثال و توسعه طلبی‌های طالبان بی‌ربط باشد. اما انچه این سکوت را معنادار‌تر می‌کند بی‌اطلاعی افکار عمومی در داخل کشور از مواضع نظام و دستگاه سیاست خارجی در باره تحولات فوق العاده مهم افغانستان و منطقه است. نکته دومی که سطح نگرانی را بطور فزاینده‌ای افزایش میدهد چرخش ۱۸۰ درجه‌ای مسئولین کشور در ارتباط با ماهیت طالبان است، تلاش برای تغییر گفتمان حاکمیتی این گروه از حکومتی مستبد، تمامیت خواه، امریکایی و تندرو به حکومتی ضد امریکایی، اعتدال یافته و قابل اطمینان. جامعه‌پذیر کردن این تغییر نگرش از طریق صدا وسیما و برخی رسانه‌های دولتی نظیر کیهان شروع شده است. به راستی جنایات طالبان و عملکرد وحشیانه این گروه با مردن افعانستان و آثار تمدنی چند هزارساله ابن ملت که بعدها سرمشق داعش در عراق و سوریه قرار گرفت از حافظه تاریخی مردم ایران و افعانستان پاک شدنی است؟

در این نوشتار برخی از جنبه‌های مهم تحولات منطقه با محور وقایع اخیر افغانستان بررسی شده است.

به قول کارشناسان شاید هم اکنون برای اظهار نظر دقیق زود باشد. البته اهل سیاست و روزنامه نگاران در ارایه تفاسیر معمولا بدون داشتن اطلاعات ریسک نمیکنند و نظر نهایی نمی‌دهند اما در مجموع این فرصت فراهم است تا با توجه کدهای پیام در نظرات پراکنده و تاریخ سیاسی امریکا در این منطقه کمی صریح‌تر در باره مسائل افغانستان اظهار نظر کرد.

۱. نخست پیرامون خروج امریکا از افغانستان: آمریکایی‌ها حتی در شرایط شکست بدون دستیابی به یک اجماع داخلی و منطقه‌ای البته با همپیمانان منطقه‌ای تصمیمات خطیر و راهبردی نمیگیرند.

۲. افزایش سفرهای کارشناسان امریکایی به پاکستان و عربستان در سال اخیر و نشست‌های سه جانبه آن‌ها با پاکستان و طالبان بدون حضور دولت افغانستان. همچنین بی‌توجهی بایدن به تقاضای اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در دیدار اخیر دو رییس جمهور در امریکا. انتقال بزرگترین پایگاه نظامی امریکا از قطر به اردن با هدف حمایت کامل از اسرائیل و اصرار بر ادامه حضور در سوریه از نگاه جدید دولت بایدن به خاور میانه خبر میدهد.

۳. در مدیریت بحران کرونا برای نخستین بار هم از جهت علمی و هم عملیاتی شرق به عرب پیشی گرفت. برتری چین مقابل امریکا در مهار این ویروس جنبه جهانی به خود گرفت. مدیریت ضعیف دولت ترامپ در مواجهه با بحران خسارات جانی و اقتصادی غیر قابل تصوری به این کشور تحمیل کرد. مرگ صده‌ها هزار امریکایی نتیجه عملکرد دولت امریکا در مقابله با کووید ۱۹ بود. در عرصه دیپلماتیک و جهانی نیز رفتار امریکا در مواجهه با مدیریت کرونا بسیار پرخطا و تاسف بار بود. هنگام واردات لوازم بهداشتی ضد کرونا از چین رفتار ایالات متحده با هم پیمان دیرینش اتحادیه اروپا بسیار سخیف و غیر قابل تصور بود. ایالات متحده در یک راهزنی آشکار کالاهای بهداشتی اماده ارسال به آلمان و فرانسه و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا دا در فرودگاههای چین مصادره کردند و له امریکا انتقال دادند. این اقدامات به وجهه جهانی امریکا لطمه شدیدی وارد کرد. مدیریت ضعیف ایالات متحده و اتحادیه اروپا در مهار بحران کرونا و موفقیت چین و تعدادی از کشورهای شرق اسیا باعث شد تا کارشناسان بلند پایه امریکایی یک بار دیگر زنگ خطر را به صدا در اورند و نظریات مطرح اندیشمندان این کشور را که از آغاز زمینه‌های افول قدرت این کشور و انتقال قدرت از غرب به شرق از دهه سوم قرن ۲۱ سخن گفته‌اند در افواه برجسته نمایند. در امریکا معمولا دانشگاه‌ها و اندیشکده‌ها جلودار دولت‌ها عمل می‌کنند و نقش جاده صاف کن را دارند در این زمینه کافی است فهرست‌وار به عملکرد امریکا در سایر قاره‌ها بعد از جنگ جهانی دوم مروری داشته باشیم. در همه این طرح‌ها اندیشکده ها، موسسات پژوهشی و رسانه‌ها پیشگام بوده اند. طرح ترومن، نجات اروپا و کشورهای زیان دیده در جنگ دوم که هدف اصلی ان نجات اقتصاد امریکا، افزایش وابستگی و گسترش پایگاههای امریکا در سراسر جهانبود – طرح نوسازی خاورمیانه یا همان توسعه که نتایج ان برای بیشتر کشورها مصیبت بار اعلام شد اما برای امریکا از منفعت اقتصادی و سیاسی سرشار بود – طرح گردش ازاد اطلاعات که ظاهر ان دست‌یابی کشورهای درحال توسعه و جهان سوم به تکنولوژی‌های ارتباطی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و ماهواره) و تغییر در نحوه تبادل اطلاعات تحت اصطلاح شمال جنوب بود اما هیچوقت جریانهای مثبت رویدادهای کشورهای درحال توسعه موسوم به جنوب در خط خبری شمال قرار نگرفت. انتقال فرهنگ و سبک زندگی امریکایی یکی از مهمترین برنامه هاب امریکا در تصویب طرح گردش آزاد اطلاعات و برنامه‌های رادیوبی و تلوزیونی بود- طرح گسترش نظام‌های دمکراتیک که از دهه ۸۰ با فروپاشی شوروی با شکل گیری انقلاب‌های رنگی و مخملین شاهد اجرای ان بودیم کلا با هدف ایمن و پایدار کردن اقتصاد بزرگ امریکا و مقابله با روسیه و چین برنامه ریزی شد – طرح نظم نوین جهانی که با هدف یک دست کردن جهان تحت لوای تمدن امریکایی اجرا گردید و شبکه‌های اینترنتی، مجازی از ابزارهای مهم و حیاتی ان به شمار می‌ایند. جهانی‌سازی با استفاده از تکنولوژی‌های اطلاعاتی و ارتباطی مزایای زیادی برای مردم جهان دارد و مخالفت با ان شاید بی‌معنا باشد. اما همانطور که جوزف نای (۲۰۱۱) اعلام کرد رمز موفقیت امریکا برای تسلط بر جهان کنترل کامل شبکه‌های اجتماعی در سطح جهان با استفاده از مزایای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است و… لذا در تغییرات و تحولات جاری افعانستان و منطقه، موضوع مهار اقتصاد و قدرت رو به افزایش کشور اژدها و شرکای راهبردی ان (هند، روسیه و ایران) نقشی محوری دارد).

۴. خوانش رفتار دولت مردان جمهوری اسلامی با توجه به نوع گفتمان انها در ارتباط با دولت امریکا در سال‌های اخیر و از طرفی پذیرش نفوذ منطقه‌ای ایران در کشورهای افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و ارتباطات گسترده با کشورها و گروههای مخالف امریکا در جهان بویژه منطقه، این فکر را تقویت میکند که دولت مردان امریکا قدرت منطقه‌ای و نفوذ ایران در منطقه را پذیرفته و حاضر شده‌اند به ایران نقش بازیگری بیشتری بدهند و از همین رو دستگاه دیپلماتیک ما بدون ارایه هیچ توضیح شفافی از سیاست خاورمیانه‌ای خود در حال رایزنی برای حل مسالمت‌آمیز جنگ در افغانستان است و برای نزدیکی دیدگاههای پاکستان و چین و روسیه هم تلاش میکند. و شاید برخی ضمانت‌های امریکا باعث شده تا مسئولین دولتی و امنیتی نه تنها در ارتباط با طالبان آزادی عمل بیشتری یافته‌اند بلکه در صدد تطهیر حکومت خودکامه طالبان از رفتارهای ضد اسلامی و بشری و مخالف حقوق بشر مذهبی در افکار عمومی برآمده ایم.

۵. با روش در پیش رو افزایش قدرت گرفتن طالبان مسلم است و افزایش سهمش در دولت اینده تضمین خواهد شد و این در وحله اول به معنای امکان حضور یک گروه نیابتی قدرتمند برای آمریکا در منطقه است. گروهی که اینبار دارای شناسنامه و پذیرفته شده در سازمان ملل است. این عمل خطر برخورد دولتهای بزرگ همسایه را به شدت پایبن خواهد اورد و یک دولت دیگر به دولت‌های هم پیمان منطقه‌ای آمریکا که از پتانسیل جاه طلبانه توسعه طلبی هم برخوردار است اضافه خواهد شد. و در بهترین نقطه آسیای غربی و مرکزی که میتواند دست امریکا را برای اجرای اهداف بلند مدتش در برخورد مهار و مشغول کردن این کشورها باز بگذارد. در وحله دوم با پذیرش این فرضیه که طالبان برخلاف داعش مجری بی‌چون و چرای امریکا نخواهد بود با توجه به نقش عربستان سعودی و امارات در حمایت مالی کامل از طالبان، انچنان که بایدن رییس جمهور امریکا اظهار داشته، در مسئله افغانستان دخالت نخواهد کرد و در واقع دست طالبان را برای توسعه طلبی و گسترش جنگ داخلی باز خواهد گذاشت. و معنای دیگر این ایجاد یک کانون بحران دایمی در آسیا است و تهدیدی دایمی برای همسایگان این کشور شامل: ایران، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و چین به شمار خواهد رفت.

۶. نبود دیپلماسی واحد دولت‌های ما در ارتباط و مناسبات با کشورهای غربی و شرقی و همسایگان که از تصمیمات راهبردی به شمار می‌اید در پاره‌ای مواقع باعث خسران شده است. سیاست جمهوری اسلامی نخست باید حمایت از دولت‌های قانونی باشد زیرا در جهان بین المللن بازی قاعده‌هایی دارد در مورد افغانستان اساسا قضیه فرق میکند انجا حیات خلوت ما است با ارتباطی عمیق به اندازه تاریخ ایران. به نظر می‌رسد حمایت اشکار از طالبان به معنای از دست رفتن یک عقبه چند صدساله و ۴۰ سال انقلاب در ارتباط با ملت افغانستان بویژه شیعیان است و نادیده گرفتن که با مجاهدتهای مردمی بویژه همکاری تنگاتنگ رزمندگان اسلام با حرکت‌های جهادی نیروهای افغان از زمان اشغال افغانستان در زمان شوروی سابق، حاکمیت کمونیست‌ها در این کشور و دوره حکومت طالبان بر این کشور آمیخته است. همچنین حضور میلیونها افعانی که امروز بخشی از جمعیت کشور هستند همگی سرمایه‌هایی ارزشمند برای جمهوری اسلامی بشمار می‌آیند سرمایه‌هایی که آسان بدست نیامده اند، مبادا با تصمیمات خلق الساعه، سیاسی و غیر راهبردی به ثمن بخس از دست برود. والسلام.

Share