شفافیت و اعتماد سازی
اگر تعامل همه جانبه بین سازمانهای خدمت رسان و شهروندان برقرار باشد حتی اگر کاستیهایی هم در امر خدمت رسانی دیده شود، جامعه بصورت خودجوش برای پیدا کردم راه حلی جهت جبران آن تلاش میکند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، مهدی نوری هریس در یادداشتی نوشت:
در سازمانهایی که پایه و اساس آنها خدمات رسانی مستقیم به مردم است؛ شفافیت در خدمت رسانی مهمترین اصل اعتماد سازی است.
با اعلام برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت، روند پیشرفت پروژهها و حتی علت توقف و یاعدم پیشرفت و ارائه راهکار، میتوان شهروندان را در تصمیمات اتخاذ شده سهیم دانست. در سازمانهای خدمت رسانی چون شهرداری با توجه به اینکه بطور مستقیم بر روی زندگی اجتماعی اثر گذار هستند، حق دانستن تمام تصمیمات برای شهروندان محفوظ است و باید جزو اولین اهداف این سازمانها باشد اما باید توجه داشت مرز باریکی بین اطلاع رسانی و شعارهای پوپولیسیتی وجود دارد.
مردم نسبت به حرفهای عوام فریبانه، آگاه هستند و وقتی میبینند که همه موفقیتهای یک سازمان به نوعی از زبان و برای تایید یک نفر که معمولا بر مسند ریاست آن سازمان تکیه زده است، بیان میشود، اعتماد خود را از دست میدهند و حتی اقدامات مثبت را هم به دید منفی و بدبینانه نظاره میکنند.
باید توجه داشت که همیشه یک مجموعه موفق هستند که بانی موفقیت میشوند و نسبت دادن موفقیتها به افراد و کم رنگ نشان دادن فعالیتهای سازمانی فقط باعثعدم اعتماد سازی میشود.
تجارب اجتماعی نشان داده است که نظر خواهیهای شهروندی و اعمال نظرات شهروندان در تصمیمات مهم شهری، تاثیر مثبتی بر روند اعتماد سازی دارد. همچنین ارائه آمار و اوقام دقیق و شفاف باعث میشود که شهروندان صبورتر پیگیر آن باشند و از برخوردها و انتقادات شتاب زده اجتناب کنند.
سازمانهای خدمت رسان اجتماعی زمانی مقبول و موفق خواهند بود که مورد تایید عموم جامعه باشند و این مهم به دست نمیآید مگر با اعتماد سازی از راه ارائه شفاف همه اتفاقات، اینگونه مردم نیز خود را در وقایع اجتماعی سهیم میدانند و همچنین نسبت به شهری که در آن زندگی میکنند بیتفاوت نیستند و در بیان پیشرفتها و توسعه زندگی اجتماعی نیز پیش قدم خواهند بود.
تصمیمات یکباره و هیجانی، پروژهای نیمه کاره که علت کندی و یاعدم پیشرفت آن بیان نشده، ساختار غلط و بدون نتیجه سازمانی در اداره خدمات اجتماعی و مدیریت فرد محور بجای سازمان محور، همه و همه باعث پایین آمدن سطح اعتماد عمومی خواهد بود و نتیجهای در بر نخواهد داشت به جز اینکه مردم اتفاقات مثبت و موفق را نیز به دیده تردید نگاه کنند و همیشه به دنبال دیدن اشکالات و بداقبالیها باشند و تیر پیکان انتقادشان را به سوی این سازمانها نشانه بروند.
حال آنکه اگر تعامل همه جانبه بین سازمانهای خدمت رسان و شهروندان برقرار باشد حتی اگر کاستیهایی هم در امر خدمت رسانی دیده شود، جامعه بصورت خودجوش برای پیدا کردم راه حلی جهت جبران آن تلاش میکند.
اما اگر این تعاملات برقرار نباشد، تک تک افراد جامعه فقط اشکالات را میبیند و به بیان آنها میپردازند و در این میان، تلاشها و خدمات موفق نیز با توجه به دید منتقدانه اجتماعی که نتیجهعدم تعاملات اجتماعی در گذشته آن سازمان است؛ مورد بیمهری و ندیده شدن قرار خواهد گرفت و در نهایت نیز آن سازمان نمره قبولی اجتماعی را کسی نخواهد کرد.
دیدگاه