به دو دوره بودن دولتها اعتقاد ندارم | ناکارآمدی مشکلی فراجناحی و فرادستگاهی است
محسن هاشمی اظهار کرد: اصولا من به دو دوره بودن دولتها اعتقاد ندارم چرا که معمولا دولتها برای حفظ محبوبیت خود و کسب مجدد رای تصمیماتی میگیرند که ممکن است به صلاح کشور نباشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایسنا، یک داوطلب انتخابات ریاست جمهوری گفت: مشکل ناکارآمدی در کشور، یک مشکل فراجناحی و فرادستگاهی است. ما نمیتوانیم بگوییم که فقط دولت ناکارآمد است بلکه کلیه دستگاهها با چالش ناکارآمدی مواجه هستند.
محسن هاشمی میگوید: همه روسای جمهور ایران جز آیتالله هاشمی رفسنجانی تاکنون از کمبود اختیارات صحبت کردهاند. در اکثر حوزهها جز دولت نهادهای دیگر حاکمیتی هم ممکن است حضور یا تاثیر داشته باشند که برای استفاده از اختیارات دولت باید با آنها تعامل داشت.
وی معتقد است: شما شرایط سال ۸۴.۹۲ و ۱۴۰۰ را مقایسه کنید که در هر سه دوره گفتمان دولت مستقر در انتخابات با اقبال مواجه نشد؛ چرا که مردم ازعدم تحقق وعدهها سرخورده شده بودند. اصولا من به دو دوره بودن دولتها اعتقاد ندارم چرا که معمولا دولتها برای حفظ محبوبیت خود و کسب مجدد رای تصمیماتی میگیرند که ممکن است به صلاح کشور نباشد.
مشروح گفتگو با محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری و رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را در زیر میخوانید:
نمیتوانیم بگوییم که فقط دولت ناکارآمد است
– چرا دولتها در دورههای اخیر کارآمدی لازم برای تحقق شعارها و وعدههای خود را نداشته اند؟
مشکل ناکارآمدی در کشور، یک مشکل فراجناحی و فرادستگاهی است و ما نمیتوانیم بگوییم که فقط دولت ناکارآمد است، بلکه کلیه دستگاهها با چالش ناکارامدی مواجه هستند که بخشی ناشی از تعارضات سیستماتیک و تداخل در وظایف وفعالیت هاست. بخشی دیگر از ناکارآمدی به خاطرعدم انسجام درونی دولت است. در هر دستگاهی رییس یا وزیر و مسئول سازمان، باید ناهماهنگیها را برطرف کند، اما وقتی موضوع هماهنگی چند وزارتخانه و سازمان مجزا میشود این هماهنگی باید توسط رییس جمهور یا معاونین وی ایجاد شود که یکی از مشکلات دولتعدم پیگیری و صرف وقت کافی از سوی رییس جمهور در حوزه هماهنگی درون دولت است.
ریشه سوم ناکارآمدی همعدم عملگرایی و واقع گرایی دولتها در تعیین اهداف و برنامه است. گاه میبینیم دولت در زمینهای شعار میدهد و هدفگذاری میکند که امکان تحقق آن را ندارد و به همین دلیل در رسیدن به هدف ناکام میماند و مردم از حمایت آن سرخورده میشوند. شما شرایط سال ۸۴.۹۲ و ۱۴۰۰ را مقایسه کنید که در هر سه دوره گفتمان دولت مستقر در انتخابات با اقبال مواجه نشد؛ چرا که مردم ازعدم تحقق وعدهها سرخورده شده بودند.
اگر دولت به سوی کسب قدرت بیشتر و تعارض برود، با چالش مواجه میشود
-چرا مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بین المللی کشور نه تنها کم نمیشود بلکه به مرور بیشتر هم میشود؟ آیا عوامل مشترکی برای ناکارآمدی دولتها میتوان برشمرد؟
به بخشی از دلایل اشاره کردم، اما میتوان به این موضوع پرداخت که دولت باید بداند سیاست خارجی در سطوحی بالاتر از قوه مجریه یعنی در سطح عالی نظام تعیین میشود و اگر میخواهد در سیاست خارجی و دیپلماسی موفق باشد باید اعتماد و همراهی همه نهادهای موثر را جلب کند. اینکه ما حوزه سیاست خارجی را ابزار سیاست داخلی و تضعیف رقبای خود قرار بدهیم، قطعا پشتوانه دیپلماسی دولت را تضعیف میکند؛ بنابراین به نظرم برای رسیدن به ریشه ایجاد مشکل، باید رویکرد دولتها را مورد مطالعه قرار داد. اگر دولت به جای حل مساله به سوی کسب قدرت بیشتر و تعارض برود، طبیعی است که با چالش مواجه میشود، اما اگر مساله محوری و حل معضل عینی را به عنوان اولویت خود انتخاب کند، طبیعتا میتواند با دیگر عوامل موثر در تصمیمسازی واجرا تعامل برقرار کند.
نمیتوانیم نقش موازی کاری و دخالت در کار قوه مجریه را انکار کنیم
– آیا نهادهای دیگر در ناکارآمدی دولت تاثیر داشته اند؟ آیا موازی کاری با دولت در ایجاد مشکلات موثر بوده است؟
نمیتوانیم نقش موازی کاری و دخالت در کار قوه مجریه را انکار کنیم، اما باید به این سوال پاسخ دهیم که چگونه باید با این موازی کاریها و دخالتها برخورد کرد. مثالی میزنم، آیت الله هاشمی رفسنجانی در دوران سازندگی با این مساله مواجه شد که نیروهای نظامی که توان اجرایی و لجستیک بالایی در جنگ داشتند، در دوران صلح بیکار شده بودند و طبیعتا این میزان نیرو و امکانات نباید بدون استفاده بماند چون از فرصت به تهدید تبدیل میشود و این امکانات صرف تضعیف دولت میشد. ابتکار آیت الله هاشمی رفسنجانی در دولت سازندگی استفاده از ظرفیت اجرایی و لجستیک نیروهای نظامی در حوزه عمران و سازندگی بود و با این اقدام هم هزینههای بازسازی وا نجام پروژههای بزرگ را کاهش داد و هم توانمندی نیروهای نظامی از یک تهدید به یک فرصت برای دولت تبدیل شد که البته این مساله بعدها به افراط کشیده شد که برای استفاده صحیح، این توانمندی در چارچوب اصل ۱۴۷ قانون اساسی باید کنترل و هدایت شود.
رییس جمهور اختیارات زیادی دارد
– به نظر شما رییس جمهور اختیارات لازم برای تحقق وعدهها و حل مشکلات کشور را دارد؟
همه روسای جمهور ایران جز آیت الله هاشمی رفسنجانی تاکنون از کمبود اختیارات صحبت کرده اند، البته شهید رجایی که حدود یک ماه رییس جمهور بود مستثناست، اما سایرین تصور میکردند که رییس جمهور اختیار کافی را برای اداره کشور ندارد. در دهه نخست انقلاب که نظام پارلمانی را شاهد بودیم، عملا اینطور بود و رییس جمهور نقشی تشریفاتی داشت اما پس از اصلاح قانون اساسی رییس جمهور اختیارات زیادی دارد که البته باید در استفاده از این اختیارات با هوشمندی عمل کند. در اکثر حوزهها جز دولت نهادهای دیگر حاکمیتی هم ممکن است حضور یا تاثیر داشته باشد که برای استفاده از اختیارات دولت باید با آنها تعامل داشت و دیدگاههای آنان را در نظر گرفت. این تعامل اگرچه شاید در بخشی سرعت تحقق اهداف را کاهش دهد، اما مانع تقابل و تنشی میگردد که کل دولت را در معرض تهدید قرار داده و دچار چالش میکند.
مبارزه با فساد در درجه اوّل کار خود دولت است
– یکی از مسائلی که برخی به عنوان علت ناکارآمدی دولتهای مختلف به آن اشاره میکنند موضوع فساد و همچنین بیعدالتی است؛ چرا این مشکل ۴۲ سال بعد از انقلاب هنوز حل نشده است؟ آیا حل آن منوط به اقدام دولت است؟
مبارزه با فساد موضوعی است که باید با دقت و عمق کارشناسی درباره آن صحبت شود؛ چرا که رویکردهای شعاری طی ۲۰ سال گذشته جواب منفی داده و به اسم مبارزه با فساد، فساد گسترش یافته است. باید به این پرسش پاسخ داد که کشورهایی که در مبارزه با فساد، رانت، تبعیض و تخلفات موفق بوده اند، آیا از رویکرد حذفی، مصداقی و پروندهسازی استفاده کردهاند یا آنکه با شکستن انحصارها و ایجاد رقابت و شفافیت، سرچشمههای فساد و رانت را خشکانده اند؟
رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۰ در مورد مبارزه با فساد رهنمود دقیقی دادهاند که در همه جای دنیا مبارزه با فساد، کار دولت است چرا ما قوّه قضاییّه را مسئول این کار میکنیم؟ من به این حرف معتقدم. معتقدم مبارزه با فساد، در درجه اوّل کار خود دولت است. بخش قضا مربوط به مرحله آخرِ کار است. این سخن به معنای آن نیست که ما همان روشهای قضایی و امنیتی و برخورد را در دولت انجام بدهیم، بلکه تاکید دارد که از روش جهانی مبارزه با فساد یعنی خشکاندن سرچشمه رانت از طریق شکستن انحصار، ایجاد رقابت و شفافیت استفاده کنیم. اقتصاد شفاف و رقابتی بزرگترین دشمن رانت وتبعض است، اما متاسفانه کسانی که مدعی مبارزه با فساد هستند در عمل با رقابت و شفافیت مخالفت میکنند.
برای حل مشکل اقتصادی باید تنش در حوزه سیاست داخلی و خارجی را کاهش دهیم
– مساله اساسی این روزهای مردم، مساله اقتصادی است. همه داوطلبان انتخابات در وزارت کشور هم به این مسأله اشاره کرده و اعلام کردند برنامه برای ما این مشکلات دارند، اما چرا دولتهای مختلف نتوانستهاند این مساله را حل کنند؟
دلیل آن میتواند تناقض در رویکرد وبرنامهها باشد. اگر ما میخواهیم مشکل اقتصاد را حل کنیم باید تنش را در حوزه سیاست داخلی وخارجی کاهش دهیم نه آنکه تشدید کنیم. اگر ما به دنبال افزایش رفاه وقدرت خرید مردم هستیم باید بار دولت را سبک کنیم، در اقتصاد دخالت نکنیم و بگذاریم بخش خصوصی به تصدیگری و ایجاد شغل بپردازد. اگر ما به دنبال کاهش تورم هستیم باید کسری بودجه و هزینههای دولت را کاهش دهیم نه اینکه آن را مرتب افزایش دهیم. اگر برنامه دولت دارای انسجام و اهداف همگرا باشد، طبیعتا موفقتر از زمانی است که دچار تشتت و اهداف واگرا باشد. این مشکل را برخی از برنامهها و دولتهای گذشته داشته اند.
چرا باید برای موفق دادن بخش دفاعی کشور، بخش اقتصادی را تضعیف کنیم؟
– چرا کشور در بخش اقتصادی مانند بخش دفاعی دستاورد قابل دفاعی ندارد؟ ریشه مشکل کجاست؟ چرا هر بار با اعمال تحریم و فشار خارجی، اقتصاد کشور دچار تلاطمهای شدید میشود؟ تورم افزایش مییابد و ارزش پول ملی کم شده و در نتیجه سفره مردم کوچکتر میشود.
چرا ما باید برای موفق دادن بخش دفاعی کشور، بخش اقتصادی را تضعیف کنیم؟ به عنوان کسی که از سال ۱۳۶۵ در صنایع دفاعی و موشکی کشور حضور داشته است میگویم که اگر صنایع دفاعی کشور موفق بوده است، حاصل کار دولتها و بخش اقتصاد است که سرمایه ومنابع مورد نیاز آن را تامین کرده است. تفاوت بخش دفاعی با سایر بخشهای صنعتی آن است که در بخش دفاعی توجیه اقتصادی تعیین کننده نیست و گاهی محصول مورد نظر با هر هزینهای باید تولید شود و تامین این سرمایه به عهده اقتصاد است.
تورم و کاهش ارزش پول ملی، حاصل کسری بودجه دولت است یعنی باید ما مخارج خود را با منابع متوازن کنیم که دچار کسری بودجه نشویم و این نیازمند یک نگرش کلی ونه بخشی گرایانه در مجموعه نظام است.
به دو دوره بودن دولتها اعتقاد ندارم
– آیا شما به عنوان داوطلب انتخابات ریاست جمهوری راهی برای افزایش کارآمدی دولت دارید؟ به گونهای که بعد هشت سال مردم منتظر رفتن دولت شما نباشند.
اصولا من به دو دوره بودن دولتها اعتقاد ندارم چرا که معمولا دولتها برای حفظ محبوبیت خود و کسب مجدد رای تصمیماتی میگیرند که ممکن است به صلاح کشور نباشد. اگر ما رویکرد مساله محور را انتخاب کرده و برای حل هرمساله زمانبندی و منابع و الزامات را تعیین کنیم و با نقشه راه درست به هدف برسیم، دیگر مردم در پایان دور دوم دولتها به خاطرعدم تحقق وعدهها دچار سرخوردگی نمیشوند.
دیدگاه