جغرافیای مهاجرت و اسکان موقت در روستاهای گیلان
با وجود اینکه زمین در فرهنگ عمومی روستاییان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و فروش آن با کراهت یا به ناچاری صورت میگیرد اما امروزه توسط روستاییان و کشاورزان به سهولت به معرض فروش گذاشته میشود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، تیمور آمار دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در یادداشت پژوهشی نوشت:
مهاجرت و تحرک مکانی از مولفههای اصلی تغییر و تحول جمعیت است. این پدیده از نظر گستره جغرافیایی به جابجاییهای برون سرزمینی و دورن سرزمینی تقسیم بندی میشود. مهاجرتهای داخلی در هر کشور بر اساس روند شکل گیری و تبعیت از جریان کلی و عمومی هر کشور یا بر اساس سیاستهای جمعیتی و مهاجرتی و همچنین سیاستهای تشویقی و بازدارنده از «نقاط روستایی بسمت شهرها»، یا بصورت معکوس از «شهرها بسمت روستاها» شکل میگیرد. مضافاً اینکه مهاجرت از جنس «شهر به شهر» و «روستا به روستا» نیز در همین دستهبندی قرار میگیرد. مطالعات صورت گرفته نشان میدهد که جابجایی از شهرها بسمت روستاهای اطراف در شهرهای بزرگ عمدتاً اقتصادی و برای دسترسی به شغل بهتر یا مسکن ارزانتر میباشد. اما با گسترش دامنه این جریان جمعیتی انگیزههای جابجایی نیز از دلایل صرفاً اقتصادی بسمت انگیزههای اجتماعی و خدماتی میل کرده و دسترسی به مزیتهای زندگی در نواحی روستایی و ارتقاء کیفیت زندگی در راس عوامل موثر بر مهاجرتهای شهری-روستایی قرار میگیرد. بر این اساس در مفهوم مهاجرت از نقاط شهری بسمت روستاها حداقل به سه اصطلاح رایج میرسیم که تحلیل مسائل مربوط به این جریان جمعیتی را قابل فهمتر میسازد: مهاجرین آزرده از نابسامانیهای شهر که روستا را گریزگاه و مامنی برای استراحت و گذران اوقات فراغت انتخاب میکنند (مهاجرت معکوس) جابجایی افرادی که با ریشه روستایی در برهه ایی از زمان به شهر کوچ کرده و پس از فراغت از کار و ایام بازنشستگی مجدداًبه روستا بازگشته اند (مهاجرین بازگشتی) و سکنه دائمی روستاهایی که محل کار آنها شهر است اما روستا را بعنوان محل سکونت خود انتخاب نموده اند. این بخش از جمعیت عموماً در روستاهای بلافصل مراکز شهری (بویژه شهرهای پرجمعیت) اسکان داشته و روزانه بین روستا و شهر جابجامی شوند (جابجایی پاندولی یا آونگی)
در اشکال جابجاییهای معکوس و بازگشتی پیامدهایی برساختار اقتصادی-اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی نواحی روستایی خواهد داشت که از حیث اقتصادی عوارضی چون «تعارض در اهداف توسعه در سطح کلان و فعالیتها و عملیات در سطوح خرد»، «تبدیل منابع تولید بویژه زمین به سرمایه نقدی از سوی روستاییان»، «شکل گیری و گسترش بورژوازی مستغلات»، «تغییر در نظام ارتباط اقتصادی روستاها و سکونتگاههای شهری»، «کالایی شدن منابع تولید و غفلت از تاثیر بلندمدت آن» و «تحول در بنیادهای تولید روستاوبی انگیزگی اشتغال در بخش کشاورزی» برجای خواهد گذاشت. دربعد اجتماعی و فرهنگی اثرات این جایجاییها در مواردی چون «توزیع نا متوازن جمعیت در محدودههای روستایی»، «درهم ریختگی اجتماعی و ناهمگونی فرهنگی»، «عدم توازن در ساختمان جمعیت و هرم سنی آن» بروز خواهد کرد. «آسیبهای زیست محیطی»، «عدم تعادل بین زیرساختهاومیزان جمعیت»، و «عدم تعادل اکولوژیک و مخاطرات ناشی از جمعیت مازاد بر منابع» در بخش عوارض زیست محیطی و اکولوژیک قابل ملاحظه است. در عینیترین و ملموسترین آثار مهاجرت بر سکونتگاههای روستایی عوارض کالبدی قابل ذکراند: «تغییر در نظام مالکیت»، «تحول در کاربری زمین و چشمانداز روستاها»، «افزایش ساخت خانههای دوم و آشفتگی کالبدی ناشی از آن»، «درهم ریختگی کالبدی»، و «آشفتگی در معماری و ساخت و ساز» از جمله مهمترین این موارد بشمار میروند.
جغرافیای جابجایی و تحرک جمعیت بسمت روستاهای استان گیلان:
استان گیلان بواسطه شرایط اکولوژیکی ممتاز و منحصر بفرد همواره مورد توجه مهاجرین بوده و از مقصدهای عمده سفرهای کوتاه مدت، میان مدت و مهاجرتهای دائم بشمار میرود. طی چهل سال اخیر در فضای جغرافیایی استان گیلان سه جریان مهاجرتی تاثیرگذار داشتهایم: مهاجرت از بخش غربی استان (عمدتاً از اردبیل و خلخال) و استان شرقی (مازندران)، مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به رشت و شهرهای بزرگ استان و بالاخره مهاجرت از سایر استانها (بویژه از جنوب و مرکز کشور به استان است) که در دهساله اخیر رواج یافته است. از بین این سه جریان جابجایی، الگوی سوم با بقیه متفاوت است، چرا که به صورت وسیع درمناطق شهری و روستایی استان دیده میشود.
روستاهای استان گیلان بواسطه مزیتها و ویژگیهای منحصر بفردی که دارند از قدیم الایام مورد توجه مهاجرین و ساکنان شهری بوده اند. سابقه گرایش به اسکان جمعیت در نواحی روستایی استان عمدتاً بواسطه نیازهای درونی استان و تقاضای جامعه شهری و همچنین تبعیت از تنوع اقلیمی (در فصول تابستان و زمستان) در قالب تابستاننشین و زمستاننشین بر میگردد. اما بتدریج بویژه در دو دهه اخیر موج تقاضا برای تملک زمین و بر پایی سکونتگاه موقت فراتر از مرزهای اداری-سیاسی استان رفته و مهاجرینی از سرتاسر کشور را روانه استان نمود. بر اساس آخرین اطلاعات اخذ شده از مدیران روستاهاو جمعبندی آن ۱۸۰۴۶۷ نفر مهاجر در قالب ۶۱۵۹۷خانوار احصاء شدهاند که نحوه استقرار آنها به تفکیک شهرستان در نمودار مشخص شده است. نظام پراکنش مهاجرین تابعی از مرکزیت اداری-سیاسی استان، موقعیت جغرافیایی روستاهای شهرستان، قابلیتها و مزیتهای بهتر این روستاها، دسترسی به خدمات و امکانات و همچنین تعدد نقاط روستایی است. ضمن اینکه ۶۸ درصد اسکان مهاجرین در شهرستانهای رشت، لاهیجان، انزلی، آستانه اشرفیه، لنگرود و رضوانشهراست که به لحاظ محیطی در شرایط جلگه ایی قرار گرفتهاند.
از میزان جابجایی و مهاجرت به روستاهای استان گیلان و بر اساس اطلاعات میدانی اخذ شده ۲۴.۹ درصد اقامت دائم و ۷۵.۱ درصد نیز اقامت موقت دارند. بخش عمده ایی از مهاجرینی که اقامت دائم دارند شامل مهاجرین بازگشتی هستند که به مبدا حرکت یا یکی از روستاهای نزدیک به محل تولد یا اقامت خود در روستا بازگشته اند. و از طرف دیگر مهاجرینی که اقامت دائم دارند عموماً شامل جابجائیهای معکوس (از شهر به روستا) هستند که از آن تعبیر به جریان ضد شهرنشینی نیز میشود.
خاستگاه مهاجرین ورودی به استان گیلان و نحوه استقرار آنها در سکونتگاههای روستایی استان نشان میدهد که منطقه تهران (شامل استانهای تهران، قم و البرز) ۵۷.۷ درصد از کل مهاجرین را بخود اختصاص داده است. منطقه اصفهان با ۸.۷درصد، استان قزوین ۷.۱ درصد و منطقه آذربایجان با ۴.۲ درصد در ردههای بعدی قرار دارند. اگر منطقه خزری و استان سمنان (با ۱.۳ درصد) به مجموعه سه منطقه فوق (بجز منطقه اصفهان) اضافه نماییم این چهار منطقه در مجموع ۷۰.۳ درصد از کل مهاجران و جابجاییهای ثبت شده در روستاهای استان را شامل میشوند. این موضوع تاکید بر متغیر فاصله و تاثیر آن بر کشش مهاجرتی بسمت روستاهای گیلان میباشد. حدود ۱۵.۴ درصد از کل مهاجرین از مناطق گرمسیری کشور و از استانهای مرکزی، شرقی و جنوبی بسمت گیلان حرکت نموده و بصورت موقت یا دایم در این سکونتگاهها استقرار یافتهاند.
البته از ۹ استانی که خاستگاه مهاجرین از استانهای گرم و خشک کشور محسوب میشوند اصفهان (۸.۷ درصد) و استان فارس با ۲درصد از کل مهاجرین بیشترین تعداد جابجاییها را بسمت گیلان داشته اند. و بالاخره ۱۰.۳ درصد از جابجاییهای موقت و عمدتاً دایم بسمت روستاهای استان منشأ درون استانی داشته و در قالب مهاجرتهای روستابه روستا و شهر به روستا انجام شده اند.
تغییر در بافت جمعیتی وجابجایی در منابع قدرت و ثروت ره آورد هجوم به روستاهای استان
گرایش به تملک اراضی روستایی توسط شهرنشینان و افراد خارج از روستا (مهاجر) یکی از واقعیتهای موجود سکونتگاههای روستایی است. با وجود اینکه زمین در فرهنگ عمومی روستاییان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و فروش آن با کراهت یا به ناچاری صورت میگیرد اما امروزه توسط روستاییان و کشاورزان به سهولت به معرض فروش گذاشته میشود.
عمدهترین دلایل واگذاری و فروش زمین که در واقع فروش یا واگذاری حق نسق میباشد به شرح زیر است:
• تغییر نسل (عدم رغبت به کار کشاورزی از سوی نسل جوان)
• اختلاف شدید هزینه و فایده فعالیتهای کشاورزی و رضایت به تبدیل زمین به نقدینگی
• فشارهای اقتصادی و نیازهای مالی
• ارتقاء جایگاه اداری و سیاسی روستا از طریق واگذاری زمین به افراد با نفوذ (مدیریت سیاسی بر فضای روستا مسلط میشود) ودستیابی به منابع جدید قدرت و ثروت در روستا
بر اساس اطلاعات اخذ شده از تمامی روستاهای استان در سال ۱۳۹۸ از ۶۱۵۹۷ خانوار مهاجر به روستاهای استان گیلان حدود ۴۶۲۰۰ خانوار ساکن موقت بشمار میروند. این در حالی است که بیش از ۵۰ هزار مورد خرید زمین نیز از سوی مهاجرین نیز احصاء گردید که هنوز در آنها ساخت وسازی صورت نگرفته است. تعداد خانوار روستایی استان در آخرین سرشماری رسمی کشور ۳۱۳۹۵۷ خانوار بوده است که میتوان گفت که در حال حاضر نسبت خانوار غبربومی به بومی استان حدود ۲۰ درصد است. و با توجه به پتانسیل جمعیت غیربومی در اسکان موقت (با توجه به خرید زمین) میتوان گفت که این نسبت در سالهای آتی تا ۳۸ درصد نیز افزایش مییابد. و این ارقام یعنی اینکه نسبت مالکین غایب از ده در روستاهای استان رقم قابل توجهی است که نیازمند توجه و تامل بیشتری است.
تغییرات مالکیت اراضی به نوعی سرریزشدن بخش از سرمایهها و جمعیت به سوی روستاها است که این سرمایهها با نفوذ در سکونتگاهها اقتصاد روستا را تحت تاثیر قرارخواهد داد. پژوهش میدانی نگارنده با بررسی گسترده در روستاهای استان نشان داد که تغییر مالکیت زمین در روستاها و دست به دست شدن آن از «ساکنان بومی» به «مهاجرین متقاضی» و شکل گیری مالکیت غایب از ده ابعادی بسیار عمیقتر از یک انتقال ثبتی یا عرفی است:
اولاً تغییر مالکیت بجز در مواردی بسیار نادر با تغییر کارکرد منابع تولید بویژه زمین همراه است.
ارزش افزوده این نقل و انتقال عموماً نصیب روستاییان نمیشود.
ثانیاً با تغییر مالکیت منابع قدرت در روستاهای استان در حال جابجا شدن است. این جابجایی از یک قدرت کلاسیک مبتنی بر مالکیت زمین جای خود را به قدرت ناشی از انباشت نقدینگی میدهد که بعضاً سر از تولید در بخشهای غیر کشاورزی در میآورد و عمدتاً جذب فعالیتهای غیر رسمی و غیر تولیدی در شهرها میشود.
کارکرد سکونتگاههای روستایی در استان گیلان تغییر مییابد. بطوریکه نقش اقتصادی روستاها بعنوان یک کارکرد غالب تولیدی جای خود را به کارکرد سکونتی میدهد و روستا تبدیل به سکونتگاهی میشود که بواسطه مزیتهای محیطی و ارتباطی مورد توجه مهاجرینی میشود که یا به قصد گذران اوقات فراغت یا استراحت دوران بازنشستگی به قصد اقامت موقت یا دائم به سوی آن گرایش پیدا میکنند.
سطح اعتماد و وفاق اجتماعی کاهش یابد و در نتیجه همگرایی و مشارکت ضعیف شود (بین جمعیت بومی و گروههای غیر بومی) ودر نهایت در سیما و منظرروستا تغییر حاصل شود و بافت روستا در مرحله انتقال از سنت به یک وضعیت شبه مدرنیستی قرار گیرد.
درجه زیستپذیری روستاهای استان کاهش مییابد چراکه با گسترش سکونت در این نواحی شاهد مزیتهای گذشته و منحصر بفرد این مناطق نخواهیم بود و در این فرآیند از روستا تنها یک نام میماند و آنچه دیده میشود مظاهربیگانه با زندگی روستایی و هویتهای خاص این مناطق است.
به طور کلی دو رویکرد به مسأله مهاجرت به نواحی روستایی استان گیلان وجود دارد. اول مقابله با مهاجرت که در این رویکرد بر جنبههای منفی ناشی از مهاجرت مانند افزایش نرخ بیکاری، تغییر الگوهای فرهنگی، تغییر کاربری اراضی، تخریب محیط زیست و… تاکید میشود. در رویکرد دوم مهاجرت به عنوان امری غیرقابل اجتناب بوده و چنین نظری وجود دارد که ایرانیان برای سکنی گزیدن در هر منطقه از کشور از آزادی کامل برخوردار هستند و این امر استان گیلان را مستثنی نمیسازد. مضافاً اینکه مهاجرت میتواند با ورود سرمایه انسانی و اقتصادی قابل توجهی همراه باشد. آنچه که در این میان مهم به نظر میرسد مدیریت بهتر بر جریانهای مهاجرتی به منظور کاهش مضرات ناشی از این موج فراگیر و بهرهگیری از مزایایی است که ممکن است به همراه داشته باشد.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به:
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان (۱۳۹۹): «تحلیل الگوهای مهاجرت به نواحی روستایی استان گیلان و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی، کالبدی و امنیتی آن» مجری مسئول: تیمورآمار عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان
دیدگاه