اقتصاد دارد توسط عده‌ای غارت می‌شود حالا شما می‌خواهید یک چندرغازی به مردم بدهید

عاقبت تورم و بیکاری در اقتصاد ایران؛ اقتصاد قفل شده است!

در یک سیکلی افتادیم که تولید کم می‌شود قیمت‌ها بالا می‌رود و مصرف کم می‌شود دوباره تولید کم می‌شود دوباره قیمت‌ها بالاتر می‌رود یعنی ما در یک سیکل نزولی افتاده‌ایم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از فرارو، هر روز خبر تازه‌ای درباره گرانی کالاها به گوش می‌رسد، تورم سر به فلک زده است. از سوی دیگر هم طبق آمار، جمعیت بیکاران کشور رو به افزایش است و همین سختی وضعیت اقتصادی را دو چندان کرده است.

به گزارش فرارو، به نقل از مرکز آمار، نرخ تورم سالانه آبان ماه ۱۳۹۹ برای خانوار‌های کشور به ۲۹,۰ درصد رسیده که نسبت به همین اطلاعات در ماه قبل، ۱.۸ واحد درصد افزایش نشان می‌دهد. نرخ تورم نقطه‌ای در آبان ماه ۱۳۹۹ به عدد ۴۶,۴ درصد رسیده است؛ یعنی خانوار‌های کشور به طور میانگین ۴۶.۴ درصد بیشتر از آبان ۱۳۹۸ برای خرید یک «مجموعه کالا‌ها و خدمات یکسان» هزینه کرده‌اند.

همچنین مرکز پژوهش‌های مجلس نرخ بیکاری واقعی بهار امسال را تحت تاثیر شیوع کرونا برابر با ۲۴ درصد و ۲.۵ برابر نرخ بیکاری اعلامی مرکز آمار ایران دانسته است.

تداوم گرانی‌ها و افزایش بیکاری، این پرسش‌ها را پیش می‌کشد تورم و بیکاری تا کجا ادامه خواهد داشت؟ آیا قرار نیست دولت کاری بکند و اصلا توپ این گرانی‌ها در زمین کیست؟

احسان سلطانی اقتصاددان در گفتگو با فرارو در این باره گفت: وضعیتی که ما داریم به هم پیچیده شده است. اگر ما بخواهیم آن‌طور که مرکز پژوهش‌های مجلس گفته است نرخ بیکاری را حساب بکنیم یعنی افرادی که بی‌کار شدند از جمعیت فعال حذف نکنیم مثل مرکز آمار، نرخ بیکاری به ۲۴ درصد می‌رسد. مرکز پژوهش‌ها درست می‌گوید وحتی نرخ بیکاری بیش از این است. مرکز آمار خیلی راحت هر کسی که شغل پیدا نکند را جزء جمعیت غیرفعال حساب می‌کند و این‌ها را به‌عنوان بیکار معرفی نمی‌کند. از طرفی هم کافی است یک نفر یک ساعت مجانی کار کند تا شاغل حساب شود. یعنی هر آنچه توانسته است به صورت اضافه کرده، ولی از مخرج کم کرده است. اگر ما طبق میانگین استاندارد جهانی بخواهیم محاسبه کنیم نرخ بیکاری ما ۴۰ درصد است. بیکاری در ایران بسیار بالاست، ولی این بیکاری نشان داده نمی‌شود.

وی ادامه داد: مسئله دوم این است که مرکز آمار گفته است تورم نقطه به نقطه به ۴۶.۴ درصد رسیده است، ولی نظر ما این است که این حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد است. برای این‌که کالا‌ها در یک سال گذشته بیش از صد در صد گران‌تر شدند. درصد تورم سالانه ما هم بالاتر از ۵۰ درصد است. اگر این ۵۰ درصد را به ۲۴ درصد نرخ بیکاری اضافه کنیم به نرخ فلاکت بالای ۷۰ درصد می‌رسیم که بسیار بالاست یعنی جامعه ما به فلاکت افتاده است.

او اضافه کرد: یکی از دلایل این وضعیت این است که تحریم‌ها تاثیر گذاشته است و کرونا هم باعث شده است تا حداقل بیش از یک میلیون نفر بیکار شوند. اما مسئله اصلی که این رکود را تشدید کرده، می‌کند و خواهد کرد این است که قیمت دلار در ظرف یک سال گذشته بیش از ۲.۲ برابر شده است و به تبع آن قیمت همه مواد اولیه داخلی و خارجی بالا رفته است. این افزایش قیمت‌ها در شرایطی که دستمزد‌ها و درآمد‌ها فرق چندانی نکرده است مشکل ساز شده است. میانگین دستمزد‌ها نسبت به سال پیش ۲۰ تا ۳۰ درصد بالا رفته است، اما در بخش‌های، چون بخش غیررسمی دستمزد‌ها این‌قدر بالا نرفته است. از طرف دیگر یک میلیون نفری که بیکار شدند دستمزد ندارند یعنی درآمد کل مردم کشورغیر از درصد کوچکی که درآمد بسیار بالایی دارند بشدت پایین آمده است، درآمد حقیقی پایین و درآمد اسمی فرقی نکرده است، ولی در نظر بگیر کالا‌ها چند برابر شده است یعنی قدرت خرید مردم کم شده است. این چه اتفاقی ایجاد می‌کند؟ خرید و مصرف کم می‌شود وقتی مصرف کم شود تولید کم می‌شود مجموعه این‌ها باعث می‌شود که در شرایطی گیر کنیم که، چون مصرف کم شده است از آن طرف تولید کم شود پس کالا‌ها دوباره گران‌تر شوند.

سلطانی اظهار کرد: به عبارتی ما در یک سیکلی افتادیم که تولید کم می‌شود قیمت‌ها بالا می‌رود و مصرف کم می‌شود دوباره تولید کم می‌شود دوباره قیمت‌ها بالاتر می‌رود یعنی ما در یک سیکل نزولی افتاده‌ایم. کاری که این سیکل نزولی می‌کند این است که در ماه آینده رکود به شدت تشدید می‌شود. در سطح شهر تهران در مغازه‌ها کسی برای خرید نیست. هیچ‌کس خرید نمی‌کند، چون پول ندارد. وقتی خرید نشود بخش خدمات و فروش با رکود مواجه می‌شود؛ بنابراین در یک سیکل منفی فرو افتادیم.

وی افزود: اولین عامل این وضع، قیمت بالا و غیرواقعی دلار است که باعث شده است اقتصاد قفل شود. بعد هم کرونا و تحریم‌ها نقش دارند. ما دچار پدیده‌ای شده‌ایم که رکود نیست بلکه مرحله قفل شوندگی اقتصاد است که خیلی بد است. ما ونزوئلا نمی‌شویم، ولی در مقیاس خاورمیانه‌ای و در مقیاس آسیایی ونزوئلای خاورمیانه و آسیا شدیم البته در کنار کشوری مثل سوریه و تا حدی لبنان. ببینید این اتفاق همین طور جلو می‌رود و اقتصاد سقوط می‌کند و گرفتاری‌های ما بیشتر می‌شود. به نظر من به جایی می‌رسد که در آن دو اتفاق می‌افتد؛ یک این است که بیکاری زیاد می‌شود و رکود زیاد می‌شود. این فقط تولیدکنندگان نیستند که دچار مشکل می‌شوند بلکه بخش‌های خدماتی هم دچار مشکل خواهند شد. مثلا در بازار تهران فقط مغازه‌دار نیست که دچار مشکل می‌شود. یک بخش خدماتی پیچیده‌ای هم هست که به این مغازه‌ها وصل است مانند پیک موتوری‌ها، بخش حمل‌ونقل یا رستوران‌هایی که به این‌ها سرویس می‌دهند همه این‌ها دچار بحران می‌شوند؛ همه این‌ها دچار کمبود درآمد می‌شوند و وضعیتی می‌شود که گره روی گره می‌خورد.

این اقتصاددان عنوان کرد: ادامه این اوضاع در یکی دو سه ماه آینده ما را به بحران می‌رساند. در این بحرانی دو اتفاق می‌تواند بیفتد یا این‌که ما دچار التهاب می‌شویم یا این‌که قیمت دلار پایین می‌آید و واقعی می‌شود تا بازار بتواند بچرخد یعنی مصرف‌کننده بتواند خرید کند. الان مصرف‌کننده خرید نمی‌کند، چون پول ندارد. حتی مصرف‌کننده‌ای هم که پول دارد خرید نمی‌کند. دلیل عمده‌اش این است که حس می‌کند که قیمت‌ها واقعی نیست. من یک مثالی بزنم خیلی خنده‌دار است. من یک ریش‌تراشی را ده سال پیش به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان خریدم. این ریش‌تراش خراب شده است. برای تعمیر آن گفتند قیمت باتری آن ۶۰۰ هزار تومان و تیغ آن ۲ میلیون تومان است. وقتی هم منصرف شدم تا یک ریش تراش دیگر بخرم گفتند نوی آن ۱۲ میلیون تومان است.

او ادامه داد: کسی نمی‌تواند با این قیمت‌ها جنس بخرد. چون زور دارد. مردم یا پول ندارند یا اگر هم دارند این را درک می‌کنند که قیمت‌ها غیرواقعی است به همین خاطر انتظار دارند قیمت‌ها پایین بیاید. پس مصرف انجام نمی‌شود، مصرف انجام نشود بخش خدمات و تولید و خدمات پشتیبان تولید و پشتیبان فروش یعنی مجموعه عظیمی که حدود ۴۰-۵۰ درصد اقتصاد هست درگیر رکود می‌شوند. این رکود باعث می‌شود که درآمد بسیار کمتر شود، درآمد کمتر شود دوباره مصرف کمتر می‌شود؛ بنابراین ما دچار مارپیچ قفل شوندگی اقتصادی می‌شویم. رکود و افزایش قیمت و کاهش مصرف دوباره افزایش قیمت را تشدید می‌کند.

وی افزود: پیش‌بینی من برای فصل زمستان این است که یا قیمت دلار باید از این پایین‌تر بیاید یا ما دچار بحران‌های جدی می‌شویم. دولت به‌عنوان مسئول اجرایی و مجلس به عنوان قانونگذار مثل دولت در این وضعیت تاثیر دارد. دولت و مجلس به جای پایین آوردن و واقعی کردن قیمت دلار که موجب کار کردن اقتصاد است با هم مسابقه گذاشتند تا چندرغازی به مردم بدهند. دولت گفته است من ۱۰۰ هزار تومان به ۳۰ میلیون نفر می‌دهم. سه سال پیش این ۳۰ میلیون نفر ۴۵ هزار تومان یارانه می‌گرفتند یعنی ۱۲ دلار یارانه می‌گرفتند. الان اگر ۱۰۰ هزار تومان را روی آن ۴۵ هزار تومان بگذاریم چیزی کمتر از ۶ دلار می‌شود. یعنی به عبارتی دولت با مالیات تورمی جیب مردم را زده است و از چیزی که از جیب مردم زده است دارد به خود مردم صدقه می‌دهد. اما با این ۱۰۰ هزار تومان و با این صدقه‌ها قرار نیست اقتصاد بچرخد. این صدقه‌ها، گرانی را بیشتر می‌کند.

سلطانی تصریح کرد: یک خانواری که میانگین شان ۳ نفر است ۳۰۰ هزار و خورده‌ای بگیرد با این پول می‌خواهد چه کار کنند؟ موبایل بچه این خانواده که دارد با آن درس می‌خواند خراب می‌شود آیا هزینه تعمیر این موبایل می‌شود؟ تمام پولی که می‌گیرد یک پانزدهم پول این موبایل نیست که بخرد. لاستیک ماشین خانوار خراب می‌شود پول تعمیر این لاستیک می‌شود؟ خانوار هزینه تعمیر ماشین و یخچال را را ندارد. این پول اصلاً به جایی نمی‌رسد. به غیر از این‌که بهانه‌ای می‌شود برای تورم بیشتر.

او اضافه کرد: اقتصاد آن طور که باید کار بکند کار نمی‌کند. حالا شما بیا پول به مردم بده که این اوضاع را بدتر می‌کند که بهتر نمی‌کند. این اقداماتی که دولت و مجلس دارند انجام می‌دهند ثمری ندارد. من اسم این کار‌ها را گذاشتم نان خشک مجانی دادن. تورم را به حدی بالا بردند که مردم نمی‌توانند زندگی کنند حالا می‌خواهند به آن‌ها نان خشک بدهند. با این‌ها قرار نیست مصرف از این رکود به حالت جدی بیرون بیاید. این برای مردم پول نمی‌شود. توصیه من این است به جای این کار‌ها بیایند برنامه‌ای بریزند و بگذارند قیمت‌ها واقعی بشوند. در نظر بگیرید قیمت شیر بالا می‌رود قیمت یک بطری آب معدنی که ۵۰۰ تومان بوده ۳ هزار تومان شده است. این چرا بالا می‌رود؟ دلیل اصلی‌اش این است که بطری آن را پتروشیمی دارد به دلار بالای ۲۰ هزار تومان می‌فروشد. اقتصاد دارد توسط عده‌ای غارت می‌شود حالا شما می‌خواهید یک چندرغازی به مردم بدهید. این تأثیری ندارد. این پولی که می‌خواهید بدهید ارزش ندارد.

وی افزود: دیگر الان گیر مردم سر این نیست که نان ندارند بخورند. گیر این است که ماشین‌شان خراب شده پول تعمیر آن را ندارند لاستیک ماشین فرسوده شده پول تغییر آن را ندارند، موبایل شکسته هزینه تعمیر آن سنگین است. بعد آن وقت می‌خواهید ماهی ۳۰۰ هزار و خورده‌ای به این خانوار بدهید؛ به کجای آن می‌رسد؟ این راهکار‌ها خیلی مسخره است. زمانی که یارانه ۴۵ هزار تومان برای اولین بار داده شد بعضی از خانوار‌ها نیمی از هزینه‌های خود را با آن تامین می‌کردند. چون آن موقع به صورت میانگین به یک خانوار ۱۷۰ هزار تومان می‌دادند می‌شد ۱۷۰ دلار. با این ۱۷۰ دلار این بنده خدا هزینه نصفی از هزینه‌های زندگی خود را می‌داد. ولی الان این پولی که می‌خواهند بدهند به هیچ‌جا نمی‌رسد جز این‌که شری هم از آن در بیاید و تورم بیشتر شود پس باید تورم را کنترل کنند که نمی‌کنند.

Share