ناطق نوری برای نامزدی ۱۴۰۰ قانع نشد | دلیل احمدینژاد برای تغییر وزرایش
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: اخیراً جلسهای با آقای ناطق نوری داشتیم، او میگوید احساس تکلیف نمیکنم و تمایلی چه به عنوان کاندیدای انتخابات و چه به عنوان کارگردان صحنه سیاسی ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، متن کامل مصاحبه مهر با محمدرضا باهنر نماینده ادوار مجلس به شرح زیر است:
انتخابات ۱۴۰۰ به ظاهر انتخابات پرکاندیدایی است، برای این انتخابات باز هم با همان مدلهای گذشته قصد وحدت دارید؟ به مدلهای وحدت برای ۱۴۰۰ فکر کردهاید؟
متأسفانه تا زمانی که چند حزب فراگیر، ضابطه مند و پاسخگو در کشور نداشته باشیم خواهیم دید در هر انتخابات، اصولگرایان و اصلاح طلبان دور هم جمع میشوند و میخواهند با هم وحدت کنند و چنین وحدت هایی، ثبت شده و ضبط شده نیست و فقط هر دوره، با دوره بعد تغییر میکند اما شاکله همان است. یک زمانی تحت عنوان شورای ائتلاف، «جمنا»، و یا شورای ائتلاف بزرگ ظاهر میشوند و اصلاح طلبان هم همین کار را میکنند، آنها نیز شورای راهبردی دارند و این کار، خیلی وقت و انرژی فعالان سیاسی را میگیرد چرا که ۷۰ تا ۸۰ درصد از وقتمان صرف این میشود که با هم وحدت کنیم و ۲۰ درصد از انرژی میماند که میخواهیم آن را به رقابت با رقیب خود اختصاص دهیم، البته طرف مقابل هم اذیت خواهد شد.
بالاخره، شورای ائتلاف که انتخابات مجلس یازدهم را مدیریت کرد، فعال است و با جامعه روحانیت مبارز رفت و آمدهایی دارند و ما هم بعضاً در جلسات شرکت میکنیم و دوستان تلاش میکنند به یک ساختار وحدت آفرین برسند.
یعنی این تلاشها و رفت و آمدها باعث تغییر تابلو و سازوکار نیروهای انقلاب در انتخابات سال آینده میشود؟
تابلو مهم نیست. در انتخابات مجلس یازدهم از ما سوال میکردند «جمنا» کجا رفته است؟ پاسخ میدادیم این دوره، جمنا هم هست و هم نیست یعنی همه اعضا جمنا در این مجموعه هستند اما فقط آنها نیستند. سعی میکنیم کسانی که در دورههای گذشته بیرون ماندند، جذب شوند؛ هدف و چشم اندازِ، وحدت صددرصدی است اما اینکه آیا به این صددرصد می رسیم یا نه متفاوت است چرا که بعضی وقتها به ۷۵، ۸۰ و یا ۸۵ درصد رسیده بودیم اما تلاش ما براین است به وحدت صددرصدی دست یابیم.
پس احتمال میرود با همین سازوکار و نام شورای ائتلاف در انتخابات فعالیت کنید؟
پیرامون اسم هنوز تصمیم گیری نشده است، بیشتر ساختار مهم است. شاید اسم، همان شورای ائتلاف بماند و یا اسم دیگری داشته باشد که این نامگذاریها از درجه دوم اهمیت برخوردار است.
آقای باهنر، شما پیش از این از تحول در جبهه پیروان خبر داده بودید، این تحول قرار است در چه سطحی صورت گیرد؟
جبهه پیروان خط امام و رهبری سابقه طولانی مدتی دارد، ریشه بسیاری از این تشکلها در حزب جمهوری اسلامی است و بسیاری از بزرگان همچون شهید مظلوم بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی، مقام معظم رهبری، شهید باهنر و مرحوم موسوی اردبیلی پایه گذاران حزب بودند و حزب جمهوری نیز شاخههای متنوع از جمله اصناف، دانشجویی، مهندسان، پزشکان و … داشت و بعد از آنکه تعطیل شد، هرکدام از این شاخهها تلاش کردند تشکیلات صنفی و سیاسی تشکیل دهند و ما هنگامی که جامعه اسلامی مهندسین را تشکیل دادیم، بنده، آقای سید مرتضی نبوی و آقای محمدحسن غفوری فرد از مؤسسان آن بودیم که هر سه نفر در شورای مرکزی حزب جمهوری نیز عضویت داشتیم.
هنگامی هم که این ۱۲ تشکل، جبههای تشکیل دادند ابتدا اسم آن را تشکلهای همسو با جامعه روحانیت مبارز تعیین کرده بودند که بعداً به جبهه پیروان خط امام و رهبری تغییر نام داد. وقتی هم قانون احزاب آمد بعضی از اعضا حقوقی جبهه پیروان دیگر امکان تأسیس حزب نداشتند، مثلاً ما تشکلی به نام جامعه نمایندگان ادوار مجلس داریم، نمایندگان ادوار سه گروه اصولگرا، اصلاح طلب و مستقل هستند و مجموعه آنها کلاً به ۳۰۰ نفر میرسد، بنابراین برخی از آنها حذف شدند.
یا جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار نیز یک انجمن صنفی بود و حزب نمیتوانست باشد که البته به نام دیگری مجوز حزب دریافت کرد و فعال است. به همین جهت، تغییرات شکلی به وجود آمده است و از سوی دیگر هم جبهههای دیگر به نام «پایداری» و «ایستادگی» در اردوگاه اصولگرایان شکل گرفته است و این نشان میدهد جبههها متنوع شده است. بر این اساس در پاسخ به سوال شما باید بگویم، جبهه پیروان تغییر ماهیت نمیدهد و متشکل از احزاب اصولگرا است اما اینکه همان ۱۵-۱۶ حزب عضو جبهه باشند یا متنوع شوند [بیشتر یا کمتر شوند] این موضوع در حال بررسی است.
یکی دیگر از تحولاتی که در جبهه پیروان شنیده شده است، تمایل شما برای واگذاری ریاست جبهه پیروان بود، آیا این موضوع صحت دارد؟
بعد از مرحوم عسگر اولادی، اعضای شورای مرکزی از بنده درخواست کرده بودند، مسئولیت جبهه پیروان را برعهده بگیرم که این کار هم انجام شد، اما چند مرتبه هم در جبهه پیروان مطرح کردم که این کار را به یک نیروی جوان و سرحال تر واگذار شود؛ انشاالله فرصتی شود این کار را میکنیم.
جبهه پیروان خط امام و رهبری به عنوان یک تشکل اصولگرا قرار است چه زمانی وارد مصادیق انتخابات شود؟
در حال حاضر افرادی که خود را برای انتخابات گرم میکنند متعدد و متنوع هستند، در هر دو طرف [اصولگرا و اصلاح طلب] اینگونه است. در بعضی از سایتها و روزنامهها یکسری اسامی منتشر شد و گفتند در مجلس یازدهم هم چهار-پنج نفر احتمال دورخیز برای انتخابات ریاست جمهوری را دارند. از آنجا هم که انتخابات ریاست جمهوری در یک فرد خلاصه میشود معمولاً ۲ ماه قبل از انتخابات شکل و شمایل درست نمیگیرد.
بنابراین وقتی ثبت نامها آغاز میشود یکسری که درباره آنها حدس و گمان میزدند، کاندیدا خواهند شد، ثبت نام نمیکنند و حذف خواهند شد، سپس مسئله شورای نگهبان و احراز صلاحیتها مطرح میشود و بعد از اعلام کاندیداهایی که مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفتهاند باز یک عده کنار میروند و در مرحله آخر چند نفر باقی میمانند و از بین این چند نفر، باید تلاش شود که اصولگرایان و اصلاح طلبان به یک نفر برسند و یک نفر هم عنوان «میانه رو» را یدک میکشد. از این رو مصادیق ۲ ماه مانده به انتخابات جدی میشود، اکنون بیشتر در حد شایعات و توهمات است.
البته در این مدت یکی، دو نفر تمایل خود را برای کاندیداتوری اعلام کردند…
بله- عرض میکنم. ممکن است برخی اعلام کنند ما کاندیدا هستیم و در رسانهها هم روی آنها بحث و بررسی میشود. بعضیها هم منتظر هستند که آیا فرصتی برای آنها پیش میآید که به عنوان کاندیدای انتخابات وارد صحنه شوند یا نه.
با وجود عملکرد منفی و ضعیف دولت برآمده از اصلاحات، شانس پیروزی کاندیدای جریان اصولگرا چقدر است؟
پارامترهای شناخته شدهای هست که معمولاً روی آن حساب میشود اما یکسری پارامترهایی هم وجود دارد که نمیتوان روی آن حساب کرد، یعنی به حساب نمیآید و بعداً اوج میگیرد. برای نمونه باید بگویم سه رئیس جمهور اخیر (خاتمی-احمدی نژاد و روحانی) را در نظر بگیریم، سونامی هر سه نفر، سه ماه قبل از انتخابات شروع شد و قبل از آن اصلاً خبری نبود.
عدهای اواخر سال ۷۵ از خاتمی دعوت کرده بودند، نامزد انتخابات شود که او به آنها گفته بود: بروید سراغ فرد دیگری اما بعد از پیروزی در انتخابات دوم خرداد ۷۶ بنده به عنوان رئیس ستاد انتخابات ناطق نوری با او دیدار کردم و از خاتمی پرسیدم، برنامه شما چیست؟ اعضای کابینه چه کسانی هستند؟ که او خندید و گفت: من مگر فکر میکردم رئیس جمهور شوم که فکر کابینه باشم.
احمدی نژاد هم که سال ۸۴ نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد تا پایان سال ۸۳ در استانها، ستاد انتخاباتی پیدا نمیکرد و غیر از خود او که مطمئن بود به پاستور میرود دیگران به پیروزی او باور نداشتند.
درخصوص روحانی هم در سال ۹۲ اگر مرحوم هاشمی ثبت نام نمیکرد و صلاحیت او احراز نشده بود، اگر محمد رضا عارف با فشار حزبی انصراف نمیداد و اگر از چهار کاندیدای اصولگرایان، فقط یک نفر در صحنه رقابت باقی میماند و هرکدام از این اگرها اتفاق میافتاد، آقای روحانی رئیس جمهور نمیشد؛ روحانی نیم درصد بیش از حد نصاب رأی آورد براین اساس، ابر و و باد و مه و خورشید و فلک جمع شدند تا او رئیس جمهور شد.
به این نکات اشاره کردم تا نتیجه بگیریم، در کشور ما بحث ریاست جمهوری ۲ ماه قبل از انتخابات به صورت جدی شکل میگیرد، ضمن آنکه بنده به عنوان یک فعال سیاسی نمیتوانم از الان تصویری ارائه بدهم که چه کسی انتخاب میشود، باید برویم جلو تا ببنیم چه اتفاقاتی رخ میدهد.
این روزها بحث رئیس جمهور شدن یک چهره نظامی در رسانهها بویژه رسانههای اصلاح طلب زیاد مطرح میشود، نظر شما به عنوان یک فعال سیاسی شناخته شده درباره کاندیداتوری نظامیها در انتخابات چیست؟ و آیا احتمال میرود اصولگرایان در این دوره از یک چهره نظامی در انتخابات حمایت کنند؟
ما در همه اقشار کشور، نیروهای خوب، بد، قوی، ضعیف، موفق و ناموفق داریم. از سوی دیگر من معتقدم اصلاً ریاست جمهوری را نبابد صنفی و قشری کنیم و بدون آنکه شناختی از افراد داشته باشیم بگوییم یک پزشک پیدا کنیم چرا که اگر او [پزشک] رئیس جمهور شود خوب است اما از آنجا که از عملکرد حسن روحانی راضی نیستیم پس نباید بگوییم که یک روحانی [به معنای عام] رئیس جمهور شود. اصلاً نباید این تقسیم بندی ها را داشته باشیم.
فردی که میخواهد وارد صحنه انتخابات شود، باید تجربه، علم، سابقه، تدبیر و خردجمعی و راه حلهایی که ارائه میدهد را در نظر بگیریم. به طور مثال «قالیباف» تا به حال چند مرتبه برای کاندیدای ریاست جمهوری آمده است و تا پیروزی هم پیش رفت و در حال حاضر هم رئیس یک قوه است. پس اینکه بگوییم هرکس نظامی شد، نمیتواند بیاید درست نیست، برعکس این مطلب را هم نباید بگوییم. یعنی اصولگرایان بیایند فقط تبلیغ کنند که این بار حتماً باید گزینه انتخابات، نظامی باشد.
معتقدم، از اصناف و اقشار مختلف هرکس بخواهد میتواند بیاید و کسانی که شورای نگهبان تأیید میکند، حق دارند رئیس جمهور شوند و مردم و فعالان سیاسی هم باید بنشینند و روی آن شاخصهای مؤثر در ریاست جمهوری حرف بزنند و نظر ارائه بدهند.
با این حال چرا رسانههای رقیب شما تلاش میکنند القا کنند، اصولگرایان میخواهند در انتخابات از یک چهره نظامی حمایت کنند؟ هدف آنها چیست؟
این یک نوع رقابت است. فرض میکنیم بنده تشخیص دادم کاندیدای اصلاح طلبان یک چهره اقتصادی از دولت است، شروع میکنم و می گویم اگر کار بلد بود، کارهایی در راستای حل مشکلات اقتصادی میکرد. اینها دیگر کار تبلیغاتی است به خاطر همین هرکس هر کاری میکند آن را ترجمه به توطئه نکنید. بله- کسی میتواند حدس بزند که اصولگرایان میخواهند با یک گزینه نظامی وارد میدان انتخابات شوند از این رو آنها بگویند نظامیها مناسب این کار نیستند. اما مهم این است که دروغ نگویند، تهمت نزنند، تخریب نکنند؛ این مسائل که بگویند نظامی مناسب است یا خیر، گناه نیست، اینها رقابتهای انتخاباتی است.
در هر دوره از انتخابات، شاهدیم برخی از کنشگران در هر دو جریان سیاسی خواهان حضور ناطق نوری در انتخابات هستند، به نظر شما این احتمال میرود در این دوره، او از حاشیه وارد متن عرصه سیاسی شود و حتی اگر نامزد نشد محوریت سازوکار اعتدال گرایان را بپذیرد؟
آقای «ناطق نوری» تمایلی برای نقش آفرینی در صحنه سیاسی چه به عنوان یک کاندیدای انتخابات و چه به عنوان کارگردان صحنه سیاسی ندارد
خیلی بعید بدانم. ما جلساتی با آقای ناطق تحت عنوان جلسات هیئت رئیسه مجالس چهارم و پنجم داریم و اخیراً هم این جلسه برگزار شده بود، ما تلاش کردیم که او فعال شود اما قاطعانه میگوید احساس تکلیف نمیکنم به همین جهت در حوزه علمیه خود مشغول به فعالیت است و ارادهای برای ورود به فعالیتهای سیاسی ندارد از این رو تمایلی برای نقش آفرینی در صحنه سیاسی چه به عنوان یک کاندیدای انتخابات و چه به عنوان کارگردان صحنه سیاسی ندارد.
جریان اصلاحات از الان بر شیپور کاهش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ میدمد و میگوید نظام، انتخابات رقابتی نمیخواهد؛ توصیه شما به این جریان چیست؟
بنده به این صراحت همه اصلاح طلبان را به این رویکرد متهم نمیکنم به دلیل آنکه اصلاح طلبان متنوع هستند و حرفهای متفاوت میزنند، البته در دوره اصلاحات و مجلس ششم صحبتهای هنجارشکنانه بیان میکردند و بعضی از آنها انتخابات مجلس هفتم را تحریم کردند اما در حال حاضر تئوری پردازان اصلی این جریان به این جمع بندی رسیدهاند که اگر مردم مطالبهای هم داشته باشند که باید داشته باشند، اگر مردم دنبال اصلاح امور هستند که باید باشند با صندوقهای رأی نباید قهر کنند.
همانطور که گفته شد، نیروهای شاخص این جریان هم بارها گفتهاند ما برای پیگیری مطالبات باید پای صندوقهای رأی حاضر شویم، حتی به قدری آتش تند شد که یکسری رسانههای خارجی در زمان انتخابات وارد میدان میشدند و میگفتند بروید پای صندوق رأی و به فلانی رأی بدهید، یعنی ادبیات تحریم به ادبیات مشارکت تغییر کرد و ما هم از فعالان سیاسی چه منتسب به اصولگرا و اصلاح طلب توقع داریم که با صندوق رأی قهر نکنند.
این مسئله هم استدلال روشنی دارد، اگر بخواهم مثال ساده بزنم باید بگویم، اگر در یک شهر ۲۰۰ نفر برای انتخابات مجلس حق رأی داشته باشند از این تعداد ۱۰ یا ۲۰ نفر هم پای صندوق بیایند، انتخابات برگزار میشود و منتخبان مردم تعیین میشوند پس هیچ حد نصابی برای حضور مردم در قانونی بودن انتخابات نداریم.
فقط ۱۹۰ نفری که شرکت نکردهاند حق اساسی خود را به آن ۱۰ نفر واگذار کردهاند و آن ۱۰ نفر به جای ۲۰۰ نفر تصمیم میگیرند بنابراین با این استدلال ساده ریاضی میتوان دریافت، شهروندانی که صاحب رأی هستند هرکدام از آنها در انتخابات شرکت نکند در اصل، حق رأی خود را واگذار کردهاند بنابراین خیلی عقلایی است که مردم در پای صندوقهای رأی حاضر شوند و از بین کاندیداهای موجود، کاندیدایی که به آنها نزدیک است رأی بدهند.
آقای مهندس بحث همین جاست، بعضی از اصلاح طلبان میگویند ما در انتخابات کاندیدایی نداریم بنابراین شرکت نمیکنیم…
ممکن است نامزدهای حاضر در انتخابات، مطلوب هم نباشند اما به آن کسی که نزدیک است رأی بدهند، ما در تقسیم بندی ها میگوئیم خوب، بی تفاوت، بد، بدتر و حتی از معصوم روایت داریم که عقل آن نیست که بین خوب و بد را تشخیص میدهد، هر بچهای هم آن را تشخیص میدهد. عقل آن است که بین بد و بدتر بتواند بد را تشخیص بدهد و یا بین خوب و خوبتر، خوب را تشخیص بدهد. افرادی که پای صندوق میآیند باید از بین کاندیداها، نامزدهایی که به مواضع آنها نزدیک است، رأی بدهند.
البته من نظر شما را که گفتهاید اصلاح طلبان از هم اکنون بر شیپور عدم مشارکت در انتخابات میکوبند را قبول ندارم، این روزها شاهد بودیم، در جریان اصلاحات افرادی با صدو ربیانیه مردم و اصلاح طلبان را جهت شرکت در انتخابات دعوت کردهاند.
همین آقای خوئینیها که به بیانیه او اشاره کردهاید، در حالی اصلاح طلبان را به شرکت در انتخابات دعوت کرد که نهادهای انتخاباتی را زیر سوال برد، پیش از این هم برخی از نیروهای تندرو اصلاحات که سابقه حضور در وزارت کشور دولت اصلاحات را داشتند به نهادهای انتخاباتی حمله کرده بودند، پس این نوع دعوت خوئینیها چه پیامی دارد؟!
باید بین افرادی که میگویند نباید در انتخابات شرکت کنیم یا فردی که میگوید نباید در انتخابات شرکت کنیم مگر آنکه فلان اتفاق رخ دهد تفاوت قائل شویم. اشکال رسانهها این است که یک چوب بر میدارند و دنبال همه میدوند، این درست نیست. بالاخره آنکه میگوید ما در انتخابات شرکت میکنیم اما یک شرط و شروطی داریم باید پیرامون شرط و شروط آن صحبت کنیم.
آیا هنوز در نشستهای گفتگوی ملی شرکت میکنید؟
بله- البته این نشستها، ثبت شده و قانونی نیست ضمن آنکه معتقدیم که اختلافات سیاسی جناحها با یکدیگر میتواند باعث شادابی فضای فکری کشور و تعامل بین جناحها شود. با اصلاح طلبان رقیب هستیم اما خصومتی با یکدیگر نداریم و همه آنها را نباید با چوب هنجارشکن و فتنه برانیم بنابراین اگر یک سری اصلاح طلب در درون نظام هستند که با باهنر و امثال باهنر هم مخالف هستند، جرم و جنایت مرتکب نشدهاند چون چارچوب نظام، رهبری وحدت ملی را قبول دارند پس ما میتوانیم با آنها مذاکره کنیم.
بنده ۷ دوره در مجلس بودهام و خیلی صریح به شما می گویم، مجلس شورای اسلامی که مرکز تصمیم گیری های اصلی است و نقشه راه را به تعبیر مقام معظم رهبری تعیین میکند حداکثر ۱۰ درصد تصمیمات آن سیاسی است. بقیه، فنی و تخصصی است و ما نباید همه تصمیمات را سیاسی فرض کنیم. یا ما وقتی تاکید داریم «جهش تولید» در کشور محقق شود قطعاً اصلاح طلبان هم مانند اصولگرایان در این زمینه باید کمک کنند.
این گفتگویی که ما میگوئیم گفتگو سر مسائل غیر جناحی است آن جاهایی که با هم تفاهم داریم، اشتغال و اقتصاد است، تحریمها را نیز باید بتوانیم دور بزنیم. این حرفها را هم یک عده اصلاح طلب قبول دارند. آخرین حرف آنها با من و امثال من این است که آقا این کاندیدای شما عرضه حل این مشکلات را ندارد، ما هم به آنها میگوئیم شما نمیتوانید کاری کنید، در این زمان مردم چطور میتوانند تصمیم بگیرند. مردم باید از عملکردها، تجربهها، تخصصها و آموزشها تشخیص بدهند چه کسی میتواند به وعدههایی که میدهد عمل کند.
به مسائل مهم همچون اقتصاد و اشتغال که بین دو جریان تفاهم وجود دارد اشاره کردید، آیا در این جلسات به راه حل و پیشنهادهایی رسیدهاید که آن را به دولت و یا مجلس ارائه دهید؟
خیر- ما بیشتر به دنبال این هستیم که فضای گفتگو را راه بیندازیم. متأسفانه بعضی از آقایان اصلاح طلب هستند که فقط وظیفه خود را جنگ با رقیب میدانند، ما میگوئیم فقط جنگ نیست، میشود یک جاهایی گفتگو کرد. یک زمانی در جامعه روحانیت مبارز اختلاف افتاد و حضرت امام (ره) اجازه دادند، گروهی به نام مجمع روحانیون مبارز تأسیس شود، و یا به یاد دارم در مجلس سوم دعوا شده بود و آقای محتشمی و آقای ناطق به امام (ره) نامه نوشتند، مضمون واژههای حضرت اما م (ره) یادم نیست اما مضمون نامه ایشان این بود که شما هر دو انقلابی هستید، با هم اختلاف نظر دارید، اختلاف نظر اشکال ندارد اتفاقاً در این اختلاف نظرها هست که انسان رشد میکند. ما نیز باید به اختلاف نظرها اینگونه نگاه کنیم.
افرادی که داخل نظام، منهای فتنه گران هستند، میشود با آنها گفتگو کرد و در تبلیغات انتخابات هم طبیعی است که مسائل را گردن این و آن میاندازند اما یک سری مسائل هست که نباید فرافکنی کنیم و باید مسئولیت آن را بپذیریم.
بالاخره عملکرد دولتِ روحانی نقاط مثبت و منفی دارد، خود او نیز یک شخصیت دوگانه دارد، اصالتاً اصولگرا و قبل از پیروزی در انتخابات، عضو جامعه روحانیت بود و با مجمع روحانیون مبارز هم هیچ وقت نبوده است و سخنرانی برعلیه اصلاح طلبان داشته است اما در انتخابات از رأی اصلاح طلبان استفاده کرد به همین جهت، هرکس باید به اندازه خود مسئولیت آقای روحانی را بپذیرد، حال اصلاح طلبان بیایند فرافکنی کنند که خیر- ما از روز اول روحانی را قبول نداشتیم و او توانمند نیست و کار نمیکند، اینها فرافکنی است. کابینه روحانی اصلاح طلب است و تعداد کمی هم جز معتدلین هستند و ما یک اصولگرای رسمی شناخته شده در کابینه روحانی نداریم پس دیگر اصلاح طلبان نمیتوانند فرافکنی کنند.
آقای باهنر اگر موافق هستید، وارد عملکرد مجلس یازدهم شویم. چهارماه از عملکرد این مجلس گذشته است، عملکرد قوه مقننه در دوره جدید را تا به امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
مجلس معمولاً ۳ تا ۴ ماه طول میکشد تا ساختار، انتخابات و مدیران آن تعیین شود، الحمدالله ساختار این مجلس خوب جا افتاده است. یک اشکال دیگر که معمولاً مجالس دارند و آن هم به دلیل اینکه ما حزب قوی و فراگیر نداریم این است که بسیاری از کسانی که کاندیدا میشوند، اصلاً نمیدانند اختیارات مجلس چیست؟ اختیارات یک نماینده چیست؟. حتی در این دوره که دو-سوم نمایندگان برای اولین بار وارد مجلس شدهاند.
آنچه مسلم است اینکه، نمایندگان در مجلس، قانون تصویب میکنند و دولت هم موظف است به قانون عمل کند. اما طبق تعبیر مقام معظم رهبری که فرمودند: «مجلس نقشه راه را تهیه میکند و دولت باید در این راه گام بردارد». خُب کسی که نقشه راه را تهیه میکند باید این راه را طوری بسازد که دولت بتواند در آن راه برود.
یک مثال ساده بزنم اگر راه ۳ درصد شیب داشته باشد با ماشینهای سواری میشود این مسیر را رفت اما اگر ۷ درصد بشود، باید حتماً ماشین، کمک فنر قوی داشته باشد، اگر به ۱۵ درصد برسد «بلدوزر» میخواهد، دیگر ماشین نمیتواند آن مسیر را طی کند. به این مثال اشاره کردم تا بگویم، مجلس باید راهی را طراحی کند که ماشین دولت بتواند در آن راه، حرکت کند. خدا عاقبت همه را ختم بخیر کند، یک زمانی به احمدی نژاد میگفتند چرا فلان وزیر را عوض کردید، او پاسخ میداد، من میخواهم با ۱۴۰ کیلومتر سرعت بروم و او [وزیر] نمیتواند با این سرعت حرکت کند. گفتیم، شما اشتباه میکنید که میخواهید با این سرعت حرکت کنید در جادههای ایران بیش از ۱۰۰ کیلومتر نمیشود رفت، باید ۱۰۰ کیلومتر رفت و به قول پلیس راهور باید با سرعت مطمئنه حرکت کرد.
میخواهم بگویم، مجلس ۲ تا ۳ ماه طول میکشد تا بفهمد یک سری کارها را ممکن است دوست داشته باشد انجام دهد اما نشدنی است؛ مجلس باید برود سراغ کارهایی که امکان سنجی کرده باشد و امکان پذیر باشد. به عنوان نمونه عرض میکنم و نمیخواهم قضاوت هم کنم، اخیراً مجلس تصویب کرده است که به ۶۰ میلیون جمعیت کشور، کالابرگ بدهند، ظاهراً حرکت خوبی است اما می دانم چند مشکل اساسی دارد. نخست آنکه بودجه آن از کجا تأمین میشود؟. ما میدانیم بودجه دولت ۴۰ درصد کسری دارد، حال اگر این پول را هم میخواهند بگذارند روی کسریهای دولت یعنی تحریک تورم و به عبارت دیگر تورم افزایش مییابد.
شما ۷ دوره در نهاد قانون گذاری حضور داشتهاید، با توجه به مطالبی که پیرامون مجلس یازدهم مطرح کردهاید، این مجلس باید مراقب چه مواردی باشد و از چه اقداماتی پرهیز کند؟
مجلس ۲ کار را نباید انجام دهد. اولاً: نباید هزینههای دولت را زیاد کند. چون دولت پول ندارد و با کسری بودجه مواجه است. اگر هزینه دولت میخواهد اضافه شود باید دقیقاً معلوم شود از چه منبعی تأمین میشود. اینکه مجلس تصویب کند، حقوقها را اضافه کنید و برای هزینه آن بانک مرکزی خط اعتبار ایجاد کند، خُب بانک مرکزی خط اعتباری که ایجاد کند هر یک تومانی که تولید کند، ۷ تومان به نقدینگی کشور اضافه میشود و این خود باعث تورم و گرانی خواهد شد.
ثانیاً: مجلس، سازمان دولت را بزرگتر نکند. دولت الان ۴ میلیون حقوق بگیر دارد و در پرداخت حقوق همین تعداد دچار مشکل است، بعد مجلس بگوید حق التدریسی ها و… را استخدام کنید! متأسفانه در کشور ما در حال حاضر ۴ تا ۵ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم، حال برفرض مجلسیها ۱۰۰ هزار نفر هم وارد بدنه دولت کنند، آن ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر را باید چه کار کرد؟ مگر مکان اشتغال در دولت است!؟ مگر کشورهایی که دارند اشتغال ایجاد میکنند همه افراد بیکار را در دولت استخدام میکنند!؟
دولت هرچه بیشتر استخدام کند، فاجعه و گرفتاری آن بیشتر میشود. به همین دلیل معتقدم مجلس این دو کار را نباید انجام دهد. کارهایی که میتوانند انجام دهند، کارهای بدون هزینه و درآمدزا است که من خیلی وارد بحث تخصصی آن نمیشوم، بهبود و اصلاح فضای کسب و کار، ایجاد سیستمی برای شفافیت بیشتر در مالیاتها و… از جمله آنها است.
این نکته را نیز باید در نظر گرفت که «کرونا» این همه عذاب در کشور به وجود آورد و انشاءالله هرچه زودتر از شر این ویروس منحوس خلاص شویم، اما همین ویروس کرونا یک فایده برای ما داشت و معلوم شد که دولت الکترونیک در کشورمان بسیار آماده است و سخت افزارها، نرم افزارها، ارتباطات و زیرساختهای و… فراهم است. البته کمبودهایی هم وجود دارد اما من میخواهم قسمت پُر لیوان را نگاه کنم. درحال حاضر الان ۱۰ میلیون نفر دانشآموز و ۴ میلیون دانشجو در فضای مجازی درس میخوانند، چقدر رفت و آمدهای اداری و دورکاری ها در فضای مجازی انجام میشود و این نشان میدهد، زیرساختهای مجازی و الکترونیکی ما قدرتمند است.
در جمع بندی این بخش میتوان نتیجه گرفت، جنابعالی توجه به دولت الکترونیک و بهبود فضای کسب و کار را از جمله اقداماتی میدانید که مجلس یازدهم باید به آن بپردازد؟
قبل از شروع به کار مجلس یازدهم یکسری جلسات تشکیل شد و در برخی از این جلسات بنده را هم دعوت کردند، در این جلسات چند اقدام شدنی را به نمایندگان پیشنهاد دادم و حتی به آقای قالیباف نیز گفتم، کارهای زمین مانده در کشور زیاد است و معتقدم چند کار شدنی است و میتوان را انجام داد که از جمله آنها دولت الکترونیک و بهبود فضای کسب و کار است.
با توجه به اینکه دولت دوازدهم و مجلس یازدهم از نظر سیاسی کاملاً متفاوت هستند، تعامل و همکاری این دو قوه را چگونه ارزیابی میکنید؟ کار سخت نمیشود؟
احتمال میدهم مجلس دوست دارد یکسری کارهایی انجام دهد که به اسم دولت تمام نشود و دولت هم میخواهد یکسری کارهایی انجام دهد که به اسم مجلس تمام نشود خواهش میکنم هر دو کارهایی انجام دهید که به اسم هر دو قوه تمام شود. در کشور ما سه قوه مستقل از هم هستند اما در عین حال باید با هم مملکت را اداره کنند نه اینکه بر علیه هم باشند. شما یک هواپیمای ۴ موتوره را در نظر بگیرید که دو موتور آن به سمت جنوب و دو موتور به سمت شمال باشد، هواپیما را خراب میکند.
اگر قرار باشد سه قوه، کشور را به سه طرف بکشانند، وضعیت از این هم بدتر میشود و بهتر نخواهد شد. متأسفانه مجلسیها میگویند دولت عُرضه ندارد، دولتیها هم میگویند مجلسیها نمیفهمند؛ این نوع نگاه خوب نیست و برای پیشرفت یک کشور سم است.
دیدگاه