داعشیها قبل از کشتن ارامنه، شیعیان گنجه را قتلعام و به زنان آنان تجاوز میکنند!
هشدار محمدجواد لاریجانی به جمهوری آذربایجان: برادران ما در آذربایجان باید بدانند داعشیها قبل از کشتن ارمنیها، شیعیان گنجه را قتلعام میکنند و به زنان و ناموس آنان تجاوز میکنند!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، دکتر محمدجواد لاریجانی که هماکنون ریاست پژوهشگاه دانشهای بنیادی را بر عهده دارد، از چهرههایی است که هم فضای زیست حوزوی را تجربه کرده، هم در عرصههای نوین علمی و فلسفی صاحب نظر است و هم در میدان سیاست سابقه فعالیت دارد. همه اینها باعث شد وقتی با ایشان درباره اربعین به گفتوگو نشستیم، بحث به خود مراسم اربعین محدود نماند و دایره وسیعتری را فرا گرفت؛ از وضعیت شیعیان در دنیای پرچالش امروز تا انتخابات آمریکا و مناقشه اخیر ارمنستان- آذربایجان.
«وطن امروز» با این مقدمه، گفتوگوی خود با محمدجواد لاریجانی را منتشر کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر! اگر بخواهیم مسأله زیارت اربعین را از نگاه جدیدی تحلیل و ارزیابی کنیم، باید از چه زاویه کمتر پرداختهشدهای به این موضوع بنگریم؟
به نظرم اگر به ماهیت تاریخی اربعین نگاه جدیدی کنیم، نکاتی را خواهیم یافت که به آن کمتر پرداخته شده است. البته این نکته را هم تذکر بدهم که در باب مسائل تاریخی اربعین مناقشات تاریخی زیادی مطرح شده است اما از آن نقاط اختلافی که بگذریم، بخش اثباتی آن که مورد خدشه نیست و مستند است، مطالب بسیار مهم و سازندهای را در دل خود دارد. مرحوم مجلسی درباره اربعین جمعبندی بسیار خوبی در بحارالانوار دارد که میتواند راهگشا و راهنمای این بحث بشود. ببینید! اربعین به ۲ دلیل نقطه آغاز ۲ حرکت خیلی مهم در طول تاریخ پس از کربلاست؛ یک اینکه اربعین سرآغاز باز شدن باب زیارت رفتن دستهجمعی سیدالشهدا شد و دوم از نقاط طرح وسیع عزاداری بر امام حسین(ع) شد، هر کدام از این ۲ مورد، نقطه عطفی در تاریخ بود که در ادامه آن را شرح خواهم داد.
در مورد اول، خب! زیارتی که جناب جابر بن عبدالله انصاری انجام داد که یک مساله مستند تاریخی است، باب زیارت دستهجمعی امام حسین(ع) را باز کرد. این موضوع مهمی است، چون بعد از جنایت کربلا جو سنگینی بر فضا حاکم شده بود و اجازه زیارت امام حسین(ع) داده نمیشد و حاکمان مخالفت میکردند؛ تنها عدهای از شیعیان شبانه میآمدند، زیارت میکردند و میرفتند. جابر این سد را شکست و باب زیارت رفتن را باز کرد. جابر به صورت انفرادی زیارت نیامد، دستهجمعی آمد و این نقطه عطفی شد.
در باب زیارتنامهها هم لازم است این را تاکید کنم که زیارت امام حسین(ع) فقط یک زیارت عاطفی نیست، بلکه از ابتدا تا انتها سیاسی است. ما در زیارت سیدالشهدا(ع) خط و جبههگیری سیاسی خود را مشخص میکنیم. ما در زیارتنامهها خطاب به امام میگوییم دشمن کسی هستیم که دشمن شما بود و دوست کسی هستیم که دوست شما بود؛ موضعی صریح. مواضعی که یک فرد در زیارتنامه میخواند و اعلام میکند از آن دست مواضعی نیست که نه سیخ بسوزد نه کباب؛ در زیارتنامهها، موضعگیریها صریح و روشن بیان شده است. اگر بخواهم به عبارت دیگری بیان کنم، زیارتنامهها مانیفست مقاومت، مبارزه و بصیرت است. باب زیارت رفتن قبر مبارک امام حسین(ع) را جابر باز کرد. همین زیارت اربعین تبدیل شد به برند تشیع. در حدیثی که امام حسن عسکری(ع) درباره علامات شیعیان سخن میگویند، زیارت اربعین را از نشانههای شیعه بیان میکنند. شما تاریخ را ببینید، در تمام طول تاریخ حاکمان با زیارت ائمه مخالفت کردهاند، از همان دوران بنیامیه بگیرید تا بنیعباس و آلمروان، حتی همین امروز در همین جاهایی که جوجههای معاویه و یزید حکمرانی میکنند، در عربستان و بحرین و امثالهم، همچنان با زیارت مخالفت میکنند، دشمنی میکنند و این نشان میدهد زیارت یک فعل سیاسی است. زیارت یک حرکت فلسفی با مانیفستهای روشن سیاسی و تئوریک است. اربعین باب زیارت را باز کرد و این چیز خیلی مهمی است. بعد از زیارت جابر بن عبدالله انصاری مردم جرأت کردند به زیارت بیایند و زیارتنامهها را بخوانند.
نکته دوم مساله عزاداری است که در اربعین به اوج خود رسید. تمام اسناد تاریخی میگوید وقتی کاروان خاندان امام حسین(ع) وارد مدینه شد، یکسره به منازل خود نرفتند، بلکه در جایی بیرون شهر خیمه زدند و حضرت امام سجاد(ع) شروع کردند به بیان مصائب امام حسین(ع)؛ این نکته را دقت کنید که بیان مصائب حضرت اباعبدالله(ع) یعنی افشای حکومت طاغوت. همین عزاداریها هم یک حرکت سیاسی و اجتماعی است. این همان دلیلی است که مراسم عزاداری در کشورهایی مثل عربستان و بحرین با مخالفت حکام مواجه شده است، چون طاغوت از این نوع حرکتها میترسد.
این نکته را هم بگویم که شاید برایتان جالب باشد؛ کلید عزاداری امام حسین(ع) توسط حضرت زینب خورد و نخستینبار این بانوان بودند که دستگاه عزاداری برای سیدالشهدا تشکیل دادند. بعد از ورود کاروان اسرا به شام، زنان دمشقیان آمدند ببینند این کاروانی که میگویند کاروان اسرای خارجی هستند، چه کسانی هستند؟ بعد که با افشاگریهای حضرت زینب مواجه شدند، دیدند عجب! اینها خاندان رسولالله هستند، شگفتزده شدند، به خانه برگشتند و به شوهرانشان اعتراض کردند. ابتدای کار تعدادشان از ۸-۷ نفر بیشتر نمیشد اما کمکم چندصد نفر شدند و شروع کردند به عزاداری و گریه بر مصائبی که از سوی یزید بر خاندان رسول خدا وارد شد. همین موج عزاداریها و گریهها هم باعث شد یزید دستپاچه شود و دستور دهد کاروان اسرا در قصر ساکن شوند که البته امام سجاد(ع) نپذیرفتند و فرمودند اگر میخواهی کاری کنی، بگذار ما به مدینه بازگردیم.
به هر حال میبینید که زیارت و عزاداری چه امر عمیقی است. من اگر بخواهم یک نتیجهگیری کنم باید بگویم اربعین هم باب زیارت را باز کرد و هم پرچم این زیارت و عزاداری را تاکنون برافراشته نگه داشته است و برافراشته نگه خواهد داشت. اربعین باید به یک نهضت عمومی برای نجات بشریت از سیطره طاغوت تبدیل شود. امروز سیطره کفر خیلی پیچیده شده است، نظام استکبار مسلح شده به امکاناتی که کفر را تنها گزینه برای بشر قرار داده است. روش زندگی منحط مادی را میخواهند به عنوان تنها گزینه به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند. بشریت امروز دست به گریبان با اختاپوس بزرگ کفر شده است و هر ملتی مثل ملت ایران هم که بخواهد راه دیگری را برای زندگی انتخاب کند، با این همه دشمنی مواجه میشود. پرچم امام حسین(ع) و اربعین به عنوان نماد زیارت حضرت امید زیادی ایجاد کرده است تا بتوانیم در برابر بهمن بسیار خطرناک الحاد معاصر مقاومت کنیم. شما حتما آن روایت مشهور را دیدهاید که میفرماید امام حسن(ع) و امام حسین(ع) «سیدی شباب اهل الجنه»، آقای جوانان اهل بهشت هستند، خب! همه اهل بهشت که جوانند، در بهشت پیر و فرتوت نداریم، پس این روایت چه چیزی را میخواهد بگوید؟ مرحوم علامه مجلسی در اینجا تبیین جالبی دارد. علامه مجلسی میگوید این روایت یعنی جوانانی که در این دنیا و در سن جوانی میخواهند بهشتی شوند، باید به خط این دو امام اقتدا کنند و شما میبینید اقتدای ما به این دو امام بزرگوار چه حماسههایی را رقم زده است و در این دنیای کفر و مادیگری چه جلوههای زیبایی از زندگی معنوی و الهی را رقم زده است.
آقای دکتر! در جریان پیادهروی اربعین ما صحنههای زیبایی از فداکاریها را میبینیم؛ شخصاً کدام یک از ویژگیهای این مراسم آیینی برای شما جلب توجه کرده است؟
بله! صحنههای ایثار و فداکاری و روابط گرم انسانی هم بسیار جالب است. این نکته را باید تاکید کنم که این صحنههایی که شما در پیادهروی اربعین میبینید، ریشه در آداب زیارت امام حسین (ع) دارد. اینکه شما مسیر را پیاده بروید و از همه تعلقات جدا شوید، سیاه و سفید و عرب و عجم بیمعنا شود و همه در این امر مشارکت کنند، تمام اینها جزو آداب زیارت حضرت سیدالشهدا است. اگر بخواهیم از زاویه دیگری به این پیادهروی نگاه کنیم باید بگوییم این نوع سبک زندگی، سبک زندگیای است که برای مبارزه با ظلم و طاغوت و کفر لازم است. اصلا با غیر از این نوع سبک زندگی نمیشود در برابر کفر ایستاد و این مسالهای است که شیعیان در پیادهروی اربعین آن را تجربه و تمرین میکنند. شما سردار سلیمانی را نگاه کنید، خودش در بین زوار امام حسین (ع) معمولی میرفت، کسی او را نمیتوانست بشناسد، اینگونه میشود در برابر طاغوت ایستاد، نه اینکه با دبدبه و کبکبه راه افتاد و حرکت کرد.
به عنوان نکته آخری که به این بحث اضافه کنم باید بگویم تمام نمادهای مورد نیاز بشر برای داشتن یک زندگی خوب، در حرکت اربعین وجود دارد. مهمترین موتور حرکت این راهپیمایی هم عشق به اهلبیت است. عشق به اهلبیت هم کورکورانه نیست، ناشی از معرفت و بصیرت است. در هیچ جای تاریخ و در هیچ فرهنگی شما این همه حجم عظیم از طرفداری و عشق را نخواهید دید و این خاص مکتب اهلبیت است.
وضعیت شیعیان را در دنیای کنونی و شرایط و تحولات منطقه چگونه ارزیابی میکنید. به نظر میرسد شیعیان در یمن، بحرین و لبنان، شرایط دشواری را تجربه میکنند؛ نگاه شما به این موضوع چیست؟
ببینید! شیعیان امروز پرچمدار نهضت مقاومت هستند. مقاومت یک مکتب است، مکتب امام حسین(ع) است و امام خمینی با انقلاب اسلامی آن را احیا کردند. این نقطه روشن و امیدی برای عالم اسلام است. از همان ابتدای تاریخ اسلام، با ۲ قرائت از اسلام مواجه شدهایم؛ قرائت اهلبیت و قرائت اهلسنت. امروز ما براحتی میتوانیم بفهمیم چرا قرائت برادران اهلسنت نتوانسته یک نظام مدنی را ایجاد کند؟ چرا که موضوع ولایت را نتوانستهاند در جایگاه اصلی خود در منظومه عقایدشان جا دهند. خیلی هم بخواهند سیاسی شوند، از دلش سلفیها و تکفیریها و داعشیها درمیآید. در حالی که مکتب اهلبیت توانسته در عصر مدرن امروز یک حکومتی تأسیس کند با همه معیارهای جهانی. یک نظام مدنی دموکراتیک با دموکراسی فانکشنال (کارکردی). در دورههایی از تفکر غرب، از دموکراسی یک طرفداری ایدئولوژیک میکردند و از مطلوب بودن ذاتی آن سخن میگفتند؛ دوران این نوع نگاه به دموکراسی با «ماکس وبر» تمام شد. وبر یک نقد مهم از دموکراسی را در غرب باز کرد و گفت تعاریف حماسی از دموکراسی به درد نمیخورد، ما نیازمند یک دموکراسی فانکشنال هستیم که در عمل به درد بخورد. شما میبینید در قانون اساسی ما لفظ دموکراسی نیامده، مردمسالاری هم نیامده اما چه آمده است؟ تمام مکانیزمهای یک دموکراسی عملی آمده است. مشروعیت بر اساس ولایت فقیه است و نظم مدنی بر اساس دموکراسی فانکشنال است. این تجربه ما است؛ مسالهای که مورد نفرت ناشی از هراس کشورهای غربی و اذناب آنها در منطقه قرار گرفته است.
اما درباره خطرهایی که با آن مواجه هستیم باید گفت بخش خارجی آن خیلی مهم نیست؛ درگیری با آمریکا و رژیم صهیونیستی و اذناب یزید و معاویه و بنیامیه در منطقه، خیلی مهم نیست. اینها چالشهای سختی است اما روشن است خطرناک نیست. امروز مهمترین خطر برای تشیع، انحراف داخلی در دایره تشیع است؛ تفکراتی مانند تشیع انگلیسی یا تفکری که معتقد است باید به غرب باج داد تا زندگی بهتری داشت. خط انحراف خط خطرناکی است که هم در ایران است و هم در هر جایی که مقاومت در آنجا تحرک دارد. این جزو چالشهای امروز ما است. البته اینها از باب ترس از این چالشها نیست، این از باب مقابله با این چالشهاست. البته وجود ولیامر شجاع و بصیری مثل مقام معظم رهبری خیلی کار را هموار کرده است اما این به این معنا نیست که ما تنبلی کنیم.
شما دیدید در فتنه ۸۸ چگونه عدهای که دم از خط امام میزدند، در برابر جمهوریت نظام ایستادند؛ میخواستند جمهوریت نظام را از بین ببرند و به تبع آن ساختار کل نظام اسلامی را به هم بزنند. آمریکاییها ناراحتند که اسلام مکتب اهلبیت یک نظام دموکراتیک ایجاد کرده. امروز شما میبینید ترامپ هنوز انتخابات برگزار نشده است، حرف از تقلب میزند. آمریکاییها زود تقاص عمل خودشان در سال ۸۸ را دیدند. اتفاقات اخیر در آمریکا نشان میدهد نظام دموکراسی آنها چقدر معیوب است اما تجربه مردمسالاری ما نشان میدهد دموکراسی در کشور ما از قوام و مبنای نظری قویتری برخوردار است.
به بهانه اشارهای که به انتخابات آمریکا کردید، این سوال را بپرسم که تحلیل شما از آینده انتخابات آمریکا چیست؟
رأی نیاوردن ترامپ خیلی محتمل نیست، هنوز شانس قابل توجهی برای رأی آوردن دارد اما نکته محتمل این است که ترامپ و بایدن نزدیکی آرا داشته باشند و هر دو طرف ادعای تقلب کنند، چون هر دو در این کارها استاد هستند و این باعث یک چالش اجتماعی خواهد شد. تحلیل من این است که احتمال قوی وجود دارد که جابهجایی قدرت در آمریکا ماهها طول بکشد و به زد و خوردهای گروهی هم تبدیل شود. پیشبینی من یک انتخابات پرچالش برای آمریکاست.
عدهای معتقدند رأی آوردن بایدن به نفع ایران است؛ نظر شما چیست؟
دموکراتها در دشمنی از ایران هیچ چیز کمتر از جمهوریخواهان ندارند. اوباما میزان دشمنیاش با ایران کمتر از ترامپ نبود، نوعش فرق میکرد. این اشتباه سیاسی که دموکراتها نگاهشان با جمهوریخواهان نسبت به ایران متفاوت است، از پایههای توافق برجام بود. بعضیها نسبت به برجام یک احساس ناموسی و عاطفی پیدا کردهاند. برجام یکی از بدترین توافقنامههایی است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است. دارای اشکالات اساسی است؛ هم در پیشفرضها، هم در استراتژیها و هم در تکنیکها و سندنویسی که این را بارها گفتهام. بنابراین ما نباید منافع ملی خود را فدای خبط بزرگی کنیم. آمریکاییها در برجام دیدند خوب توانستهاند از ایرانیها امتیاز بگیرند، تشویق شدند این امتیازخواهی را بیشتر کنند و چیزهای بیشتری بخواهند.
بایدن هم سیاستش را نسبت به ایران اعلام کرده است. ما از برجام ۲ چیز روشن میخواستیم؛ یکی اینکه نفتمان را راحت بفروشیم و دیگری اینکه معاملاتمان را راحت انجام بدهیم که هیچکدام محقق نشد؛ حالا هر امتیاز دیگری میخواهند به ایران بدهند اما برای ایران اهمیت آنچنانی ندارد. اجابت این دو خواسته چه در دولت ترامپ و چه در دولت بایدن ممنوع است. مسأله دولتهای آمریکا این است که کی به برجام ۲ و برجام ۳ برسیم. گویا آنهایی که الان دل به بایدن بستهاند، همان برجامهای ۲ و ۳ را در برنامهشان دارند.
انتخابات آمریکا برای ما تاثیر قابل توجهی ندارد. بخشی از این حرفها که مثلا بایدن بیاید به نفع ایران است، به خاطر این مطرح میشود که یک گروهی نمیخواهند اعتراف کنند خراب کردهاند؛ چه در سیاست خارجی و چه در اداره کشور، البته نه اینکه دولتهای قبلی هیچ مشکلی نداشتند، خیر! آنها هم مشکل داشتند اما حجم خبطهایی که در این دولت داریم کمسابقه بوده است و اینها هم موجه نیست. من متهم نمیکنم، میگویم خطا، برخی چیز دیگری میگویند اما من میگویم خطا ولی همین حجم خطا هم موجه نیست.
آینده چالش جمهوری اسلامی و آمریکا را چگونه میبینید؟
ببینید! یک نکته را بگویم، برخی جریانات مدام از جنگ ایران و آمریکا سخن میگویند. لولوی جنگ مسالهای است که جناح اصلاحات در دوره آقای خاتمی و این دوره مطرح کرده و یکی از پیشفرضهای غلط برجام هم بوده است. برجام، ۲ پیشفرض صد درصد غلط داشت؛ یکی اینکه اگر چرخ سانتریفیوژهای ما کمتر بچرخد، چرخ اقتصاد ما بهتر میچرخد و دیگری هم اینکه اگر توافق نکنیم جنگ میشود. چرخهای سانتریفیوژ ما کمتر چرخید اما چرخ اقتصاد هم ایستاد. ما وقتی احتمال جنگ میدهیم – که متاسفانه برخی دولتمردان کنونی هم میگویند – باید دلیل داشته باشیم، باید سند ارائه بدهیم، خوشبینی الکی بد است اما حرف از جنگ زدن هم بدون مستندات بد است. به نظر من قرائن سیاسی موجود در صحنه بینالملل و منطقه این موضوع را رد میکند. بر اساس شواهد و مستندات موجود اینکه توسط آمریکا در آینده نزدیک مستقیما علیه ما جنگی راه بیفتد، محتمل و قابل پیشبینی نیست. حالا اگر یک عده میخواهند از این لولو استفاده سیاسی بکنند، بحث دیگری است. واقعا ترساندن مردم از جنگ کار اشتباهی است. ما برای گرفتن رأی مردم باید نقاط قوتمان را مطرح کنیم نه اینکه مردم را از جنگ بترسانیم. خب! بعد از این چه؟ یعنی برویم در برابر آمریکا زانو بزنیم؟ این را بدانید که بهبود وضعیت اقتصادی ما مشروط به کارآمد شدن مدیریت ما است. یک مدیریت جهادی لازم است تا اوضاع کشور بهبود پیدا کند و این هیچ ربطی به رابطه ما با آمریکا ندارد. ما باید روی پای خود بایستیم. این روی پای خود ایستادن، خودش یک تفکر است. اینکه ما هر جا به مشکل برخورد کنیم بلافاصله دستور بدهیم با ارز دولتی مواد اولیه وارد کشور شود، این چرخه خودش معیوب است. این دقیقا همان تفکری است که ما را به اصل قضیه نمیبرد، این نقطه اشکال اصلی است. واقعا نکاتی که رهبر انقلاب اصرار میکنند و متاسفانه به آن توجه نمیشود، نقاط کلیدی در بهبود حال ما است. شما مطمئن باشید آمریکا در منطقه ما جز گاو شیرده نمیپسندد. ما مخیریم به اینکه ملت سرافراز و مستقل باشیم یا یک گاو شیرده برای آمریکا؟ آقایان اصلاحطلب این را برای مردم توضیح بدهند، بحث مذاکره با آمریکا یک بحث فرعی است، هرگاه منافع ملی ما ایجاب کرد انجام میدهیم، این بحث اصلی نیست، مذاکره با آمریکا که تابو نیست، بحث عمیقتر از این حرفهاست. رئیسجمهور سابق ما میگفت به من اجازه بدهید با اوباما مذاکره کنم، میروم سیر تا پیاز مشکلات را حل میکنم. این همان تفکر هزار سال پیش است که ساختارهای نظام بینالملل را نمیشناسند، فکر میکنند مسائل با خوشوبش حل میشود!
آقای دکتر! الان که در فضای گفتوگو درباره مسائل بینالملل هستیم، لطفا اشارهای هم به مناقشه اخیر همسایگان شمالیمان یعنی ارمنستان و آذربایجان بفرمایید.
همانطور که میدانید مناقشه ارمنستان و آذربایجان سابقهدار است و از بعد از فروپاشی شوروی این اختلاف شروع شد و تدریجا پر و بال گرفت. ما از همان موقع موضعمان احترام به تمامیت ارضی و مرزهای بینالمللی بود. ببینید! در این مساله واقعا بحثهای انسانی مطرح است، هر دو طرف نزدیک به یک میلیون آواره دارند؛ هم شیعیان و هم ارمنیها. ما با کل این قضایا مخالفیم، ما طرفدار این هستیم که مرزها باید محترم باشند. آنچه مسلم است این است که منطقه قرهباغ متعلق به آذربایجان است. این مساله را نباید از طریق جنگ حل کرد. دقت داشته باشید که گرایش حل مساله ارمنستان و آذربایجان از طریق نظامی، خط آمریکا و اسرائیل است و اینکه یک کشورهایی روی این قضیه سوءاستفاده کنند و روی آن مانور بدهند. ما متاسفانه کشوری را در منطقه داریم که هر جا هر مسالهای به وجود بیاید سر و کلهاش پیدا میشود، این یک نوع فرصتطلبی است و خوشعاقبت نیست. ما نباید روی این آتش بنزین بریزیم. مشخصا راهکار ما برای حل این مناقشه، فقط گفتوگو است. درگیریها باید متوقف و بلافاصله مذاکرات صلح برگزار شود و بهترین کسی که میتواند این کار را بکند، جمهوری اسلامی است که هم روابط نزدیکی با ارمنستان دارد و هم با آذربایجان. هر دو هم به ما اعتماد دارند. ما به هر دو هم کمک خواهیم کرد. جمهوری اسلامی برای ترمیم آلام شیعیان و ارامنه باید اقدامی کند.
قطعا مداخله ایران برای حلوفصل دیپلماتیک این مناقشه فرصت خوبی هم برای دستگاه دیپلماسی ایران است. به عنوان سوال آخر میخواهم از شما بپرسم به نظر شما در تقریبا ۸ سال گذشته آیا دستگاه دیپلماسی با چالشهای بینالمللیای که ایجاد شد، برخورد فعالانهای داشته است؟ توانسته است از این چالشها برای ایران فرصتسازی کند یا خیر؟
البته نمیشود همه کارنامه دستگاه دیپلماسی را منفی دانست. در یکسری از اتفاقات، واقعا دستگاه دیپلماسی خوب عمل کرد. مثلا در همین جریاناتی که اخیرا در شورای امنیت ایجاد شد، دستگاه دیپلماسی فعالانه عمل کرد، واقعا هم کار سخت و سنگینی بود که بخوبی انجام شد. اینها نقاط مثبت است اما نقاط منفی هم وجود دارد.
مثلا درباره یمن خیلی منفعلانه عمل شد. البته ما به یمنیها کمک میکنیم، به این کمک هم افتخار میکنیم اما این کافی نیست، ما باید یک سیاست خارجی اگرسیو (متهورانه) درباره مساله یمن در پیش میگرفتیم. ما باید محاصره یمن را میشکستیم، نه اینکه وزیر خارجه آمریکا به وزیر خارجه ما توئیت بزند که شما محاصره یمن را نشکنید و ما با انفعال در برابر این موضوع برخورد کنیم.
درباره همین مساله و مناقشه ارمنستان و آذربایجان هم کارهایی در وزارت خارجه در حال پیگیری است اما ما پکیجهای متنوعی را میتوانیم در این باره ارائه کنیم که یک برخورد فعالانهتری را لازم دارد. ما باید همان روزهای اول بلافاصله یک هیأت نظامی و سیاسی به هر دو کشور میفرستادیم، چون هر دو به ما اعتماد دارند. حتی نیروهای نظامی ما میتوانند نقش حائل را بین ۲ کشور ایفا کنند. ببینید! «سن سو» استراتژیست معروف چینی که ۲ هزار سال قبل کتابی درباره جنگ نوشته است، میگوید صد جنگ را آغاز کردن به اندازه جلوگیری از یک جنگ سخت نیست. ما باید از هنر دیپلماسی خود استفاده کنیم و آلام جنگ را کاهش دهیم. ما باید سیاست معتدل و مبتنی بر عقلانیت اسلامی خود را به نمایش بگذاریم. اینها حیطههایی است که محتاج تحرک بیشتر دستگاه دیپلماسی است.
البته باز شدن پای تروریستهای داعش به منطقه به بهانه حمایت از آذربایجان پدیده بسیار خطرناکی است که ترکیه بازی آن را شروع کرده است. برادران ما در آذربایجان باید بدانند داعشیها قبل از کشتن ارمنیها، شیعیان گنجه را قتلعام میکنند و به زنان و ناموس آنان تجاوز میکنند! جمهوری اسلامی تردیدی را باقی نگذاشته که تحت هیچ شرایطی حضور تروریستهای دستپرورده آمریکا و رژیم صهیونیستی را در کنار مرزهای خود تحمل نخواهد کرد؛ همچنان که در عراق نکرد.
دیدگاه