مدیریت بحران کرونا در کشور موفقیتآمیز است | کرونا به همه دنیا رفت ولی به پکن و شانگهای نرفت؟!
به هرحال کووید۱۹ به عنوان یک پدیده نوظهور براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت به صورت پاندمیک دنیا را درگیر کرد. کشور ما هم جزو اولین کشورهایی بود که درگیر این بحران شد و قطعا هیچ آمادگی و شناختی از این بیماری نوپدید نداشتیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا محمدحسین قربانی، دندانپزشک و نماینده مردم آستانه اشرفیه در دورههای نهم و دهم مجلس شورای اسلامی است. وی در طول این هشت سال، بدون تردید یکی از اعضای تاثیرگذار کمیسیون بهداشت و درمان بوده و در مقاطعی نایبرئیسی و سخنگویی این کمیسیون را هم تجربه کرده است اما در انتخابات دوم اسفند ۹۸ شرکت نکرد.
با آغاز بحران کرونا، قربانی هم به جهت مسئولیتهایی که برعهده دارد، همواره در متن تصمیمات و اجرای طرحهای مقابله با این بیماری حضور داشته است ولی از میانه اسفندماه، با حکم سعید نمکی، نمایندگی تامالاختیار وزیر بهداشت در استان گیلان را برعهده گرفت.
آنچه درادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی وی با روزنامه سپید است:
اجازه بدهید گفتوگو را با یک سوال کلی آغاز کنم و بعد از آن به سوالات جزئیتر بپردازیم. به عنوان یک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و همچنین کسی که به عنوان نماینده تامالاختیار وزیر بهداشت در استان گیلان از ابتدا در بطن اقدامات مقابله با بحران کرونا حضور داشتهاید، عملکرد سیستم مدیریت کشور ازجمله حوزه بهداشت و درمان را تا چه حد موفق میدانید؟
اولا من از شما به عنوان یک رسانه تخصصی تشکر میکنم. درباره سوالی که مطرح کردید باید بگویم که بیماری کووید۱۹، بیماری نوپدیدی در جهان است که هیچ کشوری حتی کشورهای توسعهیافته هم هیچگونه آمادگی برای مقابله با این بحران عظیم نداشتند و غافلگیر شدند. بنابراین مسئله را باید با درنظر گرفتن این فرض بررسی کنیم.
یعنی معتقدید علیرغم اینکه چین دو سه ماه با ویروس کرونا دستبه گریبان بود و اخبار این درگیری به هم دنیا مخابره میشد، باز هم میتوان گفت که بقیه کشورهای دنیا غافلگیر شدند؟
بله دنیا غافلگیر شد. اما حالا که این سوال را پرسیدید، اجازه بدهید من هم برای اولین بار یکی از سوالاتی را که در ذهن دارم مطرح کنم. برای من به عنوان یک کارشناس جای سوال است که چطور این ویروس از چین خارج شد و دنیا را تحت تاثیر قرار داد ولی از ووهان به پکن و شانگهای نرفت؟! من نمیخواهم کسی یا کشوری را متهم کنم ولی به عنوان یک کارشناس این سوال در ذهن من وجود دارد و به نظرم لازم است شفافسازی شود.
اگر موافق باشید به سوال نخست بازگردیم. ما مرتب میشنویم که کشورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی از قبیل سازمان جهانی بهداشت از ایران به عنوان یک نمونه موفق در مواجهه با کرونا نام میبرند. آیا شما کشور را در این زمینه موفق میدانید؟ و اگر میدانید، دلایل این موفقیت چیست؟
من در مجموع مدیریت بحران کرونا را در کشور موفقیتآمیز میدانم هرچند که قطعا انتقاداتی هم به کارها وارد است. ولی دلایل این موفقیت کدامند؟ بههرحال کووید۱۹ به عنوان یک پدیده نوظهور براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت به صورت پاندمیک دنیا را درگیر کرد. کشور ما هم جزو اولین کشورهایی بود که درگیر این بحران شد و قطعا هیچ آمادگی و شناختی از این بیماری نوپدید نداشتیم. نه ساختار آزمایشگاهی مناسبی برای تشخیص ویروس در اختیار داشتیم؛ و بدون تعارف بگویم علم لازم برای تشخیص بیماری را هم نداشتیم. این دلایل موجب شد که ما چند روزی در خوف و رجاء قرار گیریم و برای تصمیمگیری قاطع با مشکل مواجه شویم. بعد از آن تقریبا تا حدود نیمه اسفندماه، همه تلاش کشور متوجه درمان بیماران شد و هزینه سنگینی هم پرداخت گردید. پس از آن، بحث غربالگری هم مورد توجه قرار گرفت که کمک بسیار بزرگی بود. تا آن زمان همه تلاش ما درمانمحور بود اما وقتی بحث غربالگری با محوریت شبکه بهداشت و درمان و عزیزان بهداشت و بهورزان در دستور کار قرار گرفت، کار از طریق خودنظارتی و خودمراقبتی در منزل در کنار بیماریابی پیگیری شد. این یکی از دلایل موفقیت ما بود. ضمن اینکه شاید تا پانزدهم اسفند تمام سنگینی این بحران فقط و فقط بر دوش وزارت بهداشت با محوریت شخص دکتر نمکی بود که باید به ایشان خداقوت گفت. اما بعد از تاکیدات مقام معظم رهبری و تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا که رهبری آن را شخص رئیسجمهور برعهده گرفت، کارها تقسیم شد و کار بسیار خوبی با مدیریت تقریبا جدیدی در کشور آغاز شد. همه سازمانها، نهادها و حتی ارگانهای نظامی مانند ارتش و سپاه پای کار آمدند و ستاد واحدی را تشکیل دادند. این هم یکی دیگر از رمزهای موفقیت نظام جمهوری اسلامی در این موضوع است. ما شاهد بودیم که ستاد، روزانه تشکیل جلسه میداد و به صورت روزانه به شخص رئیسجمهور گزارش کار داده میشد. در اجرای همین طرح غربالگری، بزرگترین پشتیبانی حوزه سلامت و شبکه بهداشت و درمان از سوی بسیج و سپاه پاسداران بود که گامبهگام با ما همراه بودند. در گیلان که بنده از طرف وزیر محترم بهداشت مسئولیت داشتم، فرمانده سپاه استان تمامقد در کنار ما قرار گرفت و به بنده گفت که من از امروز هیچ کاری جز کرونا ندارم. ارتش هم ورودی استان را بست و بعد در توزیع اقلام حمایتی و مواد ضدعفونیکننده و تجهیزات محافظتی مردانه کمک کرد.
مسئله سومی که یکی از مهمترین رموز موفقیت کشور ما در مقابله با بحران کرونا بود، حضور عامه مردم تحت عنوان گروههای جهادی بود. در آن بحران کمبود ماسک و مواد شوینده همه مردم به صورت خودجوش و در قالب تشکلهای جهادی و با همان شعار معروف مقام معظم رهبری به شکل آتش به اختیار به میدان آمدند و کمک شایانی کردند.
مورد چهارم هم که به اهمیت همان موارد قبلی است، تسلط کادر درمان کشور و هدایت تجهیزات و امکانات برای بیمارستانها و آزمایشگاهها بود که در کنار دیگر عوامل، باعث شده است که من در مجموع به مقابله با بحران کووید۱۹ در کشور، نمره قبولی بدهم و انصافا وقتی هم نگاه میکنیم میبینیم آن پراکندگی و آشفتگی که ما در کشورهای توسعهیافته میبینیم اصلا در کشور ما بهوجود نیامد. من نمیگویم ایران رتبه اول مبارزه با کرونا در دنیا را دارد ولی با درنظر گرفتن ضعفی که در زیرساختهای ما وجود دارد و نبود امکانات لازم و کافی، نتیجهای که تاکنون به دست آوردهایم واقعا قابل قبول بوده است. وقتی خانم آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان میگوید ما پیشرفتهترین کشور در حوزه درمان هستیم و بهترین نیروی انسانی و بیمارستان و تجهیزات را به نسبت سرانه در اختیار داریم ولی در مقابل این ویروس زانو زدهایم، باید اذعان کنیم که ما خوب عمل کردهایم.
واقعا عملکرد کشور ما در مقابله با بحران کرونا در همین حدی که شما اشاره کردید، موفق بوده است و جا دارد که به دستاندکاران، دستمریزاد و خداقوت بگوییم. ولی حتما شما هم میپذیرید که این نمره قبولی دلیلی بر این نیست که ما نگاه نقادانه خود را کنار بگذاریم و دلخوش به موفقیتهایی که به دست آوردهایم، از دیدن نقاط ضعف موجود پرهیز کنیم. این را قبول دارید؟
بله من قطعا باور دارم که نقدهای فراوانی وارد است و ایرادات زیادی هم به وضوح دیده میشود. شک ندارم و معتقدم که باید نقاط ضعف را دید و برای اصلاح آنها تلاش کرد.
یکی از انتقادات این است که گفته میشود کشور ما در بسیاری از زمینهها اگر خوب هم عمل کرده باشد، با تاخیر وارد عمل شده است. مثلا شناسایی بیماری در کشور با تاخیر صورت گرفت، با تاخیر موضوع را جدی گرفتیم و رئیسجمهور و دیگر نیروهای کشور با تاخیر به کمک وزارت بهداشت آمدند، اعمال محدودیتهای اجتماعی چه به اسم قرنطینه چه به اسم فاصلهگذاری اجتماعی و یا هر اسم دیگری با تاخیر صورت گرفت. ولی امروز که لازم است برای بازگشاییهای و عادیسازی رفتارهای اجتماعی با تامل و درنگ بیشتری عمل شود، به جای تاخیر، «عجله» در دستور کار قرار گرفته است. آیا این انتقاد را میپذیرید؟
همانطور که عرض کردم قطعا اشکالات زیادی هم وجود دارد که میتوان نسبت به آن انتقاد داشت. درعینحال ما باید بپذیریم که مقابله با چنین بحرانهایی به مدیریت واحد نیاز دارد و طبیعتا ممکن است این مدیریت واحد، فراز و فرودهایی هم داشته باشد و یک جاهایی انتقاداتی هم به تصمیماتش وارد باشد. بنابراین حرف شما کاملا مستند و درست است و من به عنوان یک کارشناس قبول دارم. ولی باید بپذیریم که ما آن ساختار اجتماعی کشورهای توسعهیافته را نداریم. امروز ما زیرساخت اجتماعی و امکانات لازم برای اجرای کامل برخی از قوانین مصوب همین ستاد ملی مقابله با کرونا و طرح فاصلهگذاری اجتماعی را نداریم. تعارف که نداریم. این است که چارهای نیست جز اینکه مردم پیشقراولان این کار باشند. این ویروس ثابت کرد که فقیر و غنی و پیر و جوان و حد و مرزی برای ابتلا نمیشناسد.
آیا من صحبت شما را درست متوجه شدهام؟ شما به نوعی تایید میکنید که شاید این عادیسازی یا نیمهعادیسازی شرایط زود باشد ولی باتوجه به شرایطی که جامعه و مردم ما دارند، چارهای نیست جز اینکه به محدودیتها پایان بدهیم و ادامه مراقبتها را به دست خود مردم بسپاریم. درست است؟
اجازه بدهید من موضوع را به شکل دیگری توضیح بدهم. بههرحال یکی از عمده مشکلاتی که بیماری برای ما به وجود آورد، به خطر افتادن سلامت مردم است که همیشه باید اولویت و محوریت داشته باشد چنانچه به همین صورت هم هست.
ولی درکنار این مسئله نمیتوانیم از موضوع بسیار مهم «اقتصاد» غافل شویم. نمیتوانیم نسبت به معیشت و اقتصاد مردم بیتوجه باشیم. بههرحال ضمن اینکه کارهای خوبی هم صورت گرفته است ولی باید قبول کرد که این امکان برای کشور وجود ندارد که بستههای حمایتی را به میزان مورد نیاز به دست همه مردم برساند. نبودن منابع مالی یک مشکل بسیار جدی است. بعد از مدتها، امسال یک میلیارد یورو فقط برای مقابله با بحران کرونا از صندوق ذخیره ارزی برداشت شده است. این نشاندهنده چیست؟ نشاندهنده این است که ساختار مالی ما بسیار ضعیف است که مجبور شدهایم از صندوق برداشت داشته باشیم. این مسئله را مد نظر داشته باشید. اما این نقدی که شما اشاره کردید، نقد بقیه کارشناسان سلامت هم هست. من میخواهم بگویم همه مسائل را باید با هم ببینیم. خود من در مصاحبهای اعلام کردم که ورودی استانها را حداقل تا پانزدهم اردیبهشت ماه باز نکنید و محدودیتها را تمدید کنید. کما اینکه تعطیلی مدارس و دانشگاهها اولین پیشنهاد کمیسیون بهداشت مجلس بود. چون در شرایط اپیدمی و پاندمی و مواجهه با بیماریهای نوظهور، اولین جاهایی که باید تعطیل شوند، مدارس و دانشگاهها هستند و آخرین جاهایی که بازگشایی میشوند هم باید همین مدارس و دانشگاهها باشند. همین بحث ورودی استانها و سفرهایی که انجام شد، یکی از دلایل بالا رفتن آمار مبتلایان بود. روز سیم و سیویکم فروردین یعنی بلافاصله پس از برداشتن محدودیت، نمودار وضعیت استان گیلان افزایش قابل توجهی در شمار مبتلایان را به ما نشان داد و وقتی مطالعه کردیم متوجه شدیم که همین ورودیهای به استان ما، یکی از دلایل به وجود آمدن این شیب تند به سمت بالا بوده است. البته در کنار یک عامل دیگر که آن هم رفت و آمدهای خانوادگی بود. مردم در ایام عید به مهمانی و دید و بازدید نرفته بودند اما بلافاصله با اعلام ما، گعدهها و نشستهای فامیلی آغاز شد که به افزایش تعداد مبتلایان منجر گردید. وقتی که به این دو عامل توجه کنیم، به این نتیجه میرسیم که هم ورودی استانها نباید به این زودی باز میشدند و هم اینکه خود مردم باید همچنان مراعات کنند. بنابراین پاسخ شما این است که بله. برداشتن محدودیتها که در ستاد بحران به تصویب رسید، شاید با نظرات ما بهداشت و درمانیها سازگار نباشد ولی ممکن است که جوانب دیگری را مدنظر قرار داده باشند که آن هم موضوع «اقتصاد» است.
به حوزه دیگری بپردازیم. بخش خصوصی درمان حقیقتا از روز اول پای کار آمدند. حداقل بخش قابل توجهی از آنها آمدند. درعینحال با کممهریهایی هم مواجه شدند. در وهله اول پزشکانی تهدید شدند که اگر در مطب و درمانگاه خود حاضر نشوند، با آنها برخورد خواهد شد. بعد اعلام شد که مطبهای غیرمرتبط تعطیل باشند. از سوی مقابل، به شرکتهای پخش تجهیزات ابلاغ شد که اجازه فروش اقلام محافظتی به درمانگاههای بخش خصوصی را ندارند. اولین کسی هم که شجاعت به خرج داد، خود جنابعالی بودید که در گیلان این مصوبه را شکستید و اعلام کردید که شرکتهای پخش میتوانند تجهیزات مورد نیاز بخش خصوصی را هم تامین کنند. تولیدات داخل هم که با استدلال در اولویت قرار داشتن بیمارستانهای دولتی، به مراکز خصوص نمیرسید. اما این استدلال، از نظر بسیاری قابل قبول نیست که ما متخصصان عفونی و ریه و تخصصهای دیگر در بخش خصوصی را ملزم به حضور در خط مقدم کنیم ولی آنها را از داشتن تجهیزات حفاظتی محروم کنیم. نظر شما در این باره چیست؟
این حرف درستی است. ولی وقوع این بحران و تلاطم اولیه در تامین تجهیزاتی مانند ماسک و دستکش و گان، بههرحال مدیران کشور را مجبور کرد که اولویت را به مراکز درمانی دولتی بدهند. شاید اگر من و شما هم در این موقعیت قرار میگرفتیم، همین تصمیم را اتخاذ میکردیم. من تجربه گیلان را برای شما میگویم. بعد از چهار پنج روز و تسلط نسبی بر اوضاع و کمبود تخت در بخش دولتی، ما از بخش خصوصی خواهش کردیم که به ما بپیوندند. در استان گیلان ۶ بیمارستان خصوصی با ۷۵ درصد از ظرفیت به کمک ما آمدند و شاید در هیچ استانی اینگونه نبود. درمورد مطبها اوضاع به شکل دیگری بود. مطبها الزما باید بسته میشدند و همه درمانهای الکتیو و غیراورژانسی و جراحیهای زیبایی باید متوقف میشدند. چون براساس پروتکل، ۴۱ درصد انتقال بیماری در آن زمان اوج بیماری از کلینیکهای درمانی بود و ما به ناچار باید مطبها را میبستیم. بعد از حدود پانزدهم اسفند همانطور که شما هم اشاره کردید، ما فروش اقلام حفاظتی به بخش خصوصی را آزاد کردیم و از ۲۳ فروردین هم ما همه بیمارستانهای بخش خصوصی را از درمان بیماران کرونایی معاف کردیم و اعلام کردیم که دیگر نیازی نیست که شما بیماران کرونایی را پذیرش کنید و میتوانید به درمان بیماریهای عادی و الکتیو و امور روتین خود بپردازید. تختهای بیمارستانی خودمان را هم آزاد کردیم و فقط ۳ بیمارستان با ۴۵ تخت را برای بیماران کرونایی استان تخصیص دادیم. من همینجا از بخش خصوصی استان گیلان که کمال همکاری را با ما داشتند و مطبها که پس از اعلام ما تعطیل کردند و همکاری سازمان نظام پزشکی استان نهایت تشکر را دارم. در حال حاضر هم ما با صدور بخشنامهای مطبها را به انجام امور درمانی تشویق میکنیم. در یک جمله به شما بگویم که این بحران یک رزمایش عظیم بود که ما در همه حوزهها انجام دادیم. درمجموع الان در وضعیت پایداری قرار داریم. بعضی از استانها هم که خیلی خوب عمل کردند و ما نحوه مدیریت میدانی و تجربیات آنها را به ستاد ملی کرونا انتقال دادیم. اما میپذیرم که در کلان کشور، نقصهایی وجود دارد.
یکی از بحثهایی که این روزها مطرح شده است، تعدیل نیروهای فراوانی است که انجام میشود. از خود بیمارستانها که میپرسیم، میگویند ما براساس نظام حاکم بر اقتصاد و سیستم عرضه و تقاضا عمل میکنیم و درشرایطی که فعالیتهای ما متوقف بوده است، توان پاسخگویی و پرداخت حقوق پرسنل را نداریم. نقش حاکمیت در این میان چیست؟ و آیا مجلس قصد ورود به این ماجرا را دارد؟
مجلس که در این روزهای پایان دوره دهم، انگیزه آنچنانی برای ورود به این موضوع ندارد و وقت این کار را هم ندارد. چون الان بحث ارزش افزوده و و اگر فرصت شود، طرحهایی که از قبل باقی ماندهاند در دستور کار هستند و طرحهای جدید اصلا به این مجلس نخواهد رسید.
البته منظور من صرفا بررسی طرح و لایحه و تصویب قانون نبود. من فکر میکنم مجلس براساس وظیفه نظارتی که دارد میتواند در هر موضوعی ورود کند. ولی باتوجه به اینکه این تعدیل نیروها در بخش خصوصی صورت میگیرد، آیا میشود چارهای برای عزیزانی که کار خود را از دست دادهاند اندیشید؟
علیرغم اینکه این موضوع در حوزه بخش خصوصی است ولی به عقیده من به نیروهایی که تعدیل شدهاند، «جفا» شده است. تعارف هم نداریم. بههرحال سرمایههای کشور و بخش خصوصی، همین نیروی انسانی هستند. همه رشد یک مجموعه اقتصادی با تلاش و کوشش نیروی انسانی اتفاق میافتد. حالا یک بحرانی آمده که یک ماه، دو ماه، سه ماه به بخشی از درآمد این مراکز آسیب زده است. اصلا بخشی از درآمد نه، بر فرض که صددرصد شاخصهای درآمدی آنها تحقق پیدا نکرده است. بالاخره میشد با حذف اضافهکاری و پرداخت حداقل حقوق این پرسنل را حفظ کرد ولو با دو ماه مرخصی. اما این که به این صورت نسبت به نیروی انسانی بیمحبتی کردند، به نظر من اخلاق اقتصادی را رعایت نکردند. در همین تهران مجموعهای که با بهترین نیروهای انسانی و خدماتی و پزشک و پرستار ما به یک بازار سرمایهای عظیمی دست پیدا کرد که در کنارش ساختوسازها و بخشهای سرمایهگذاری دیگری هم صورت گرفته است، حالا که یکی دو ماه مشکلی به وجود آمده است، شاید قابل پذیرش نباشد که عزیز ما برود آن طرف آب و با یک حالت عاطفی بگوید من نمیتوانم مجموعه را اداره کنم و… این واقعا قابل قبول نیست. میشد بالاخره یکی دو ماه با اندوختههای اقتصادی که وجود دارد، اوضاع را مدیریت کرد و با حقوق کمتری نیروها را حفظ کرد یا بعضی که این امکان را داشتند مثل دو ماه به مرخصی بدون حقوق میرفتند و من فکر میکنم خود پرسنل هم این همکاری را از خود نشان میدادند. به نظرم این عزیزان باید تجدید نظر کنند و کاری کنند که با اخلاق جامعه پزشکی هم همخوانی داشته باشد.
به نظرتان کاری میشود کرد؟
قطعا فردای پایان این بحران، درمانهای الکتیو و جراحیهای زیبایی و دیگر خدمات به مجموعههای درمانی بازخواهد گشت و این مراکز به نیروهای مجرب نیاز پیدا خواهند کرد و باید دوباره همینها را بازگردانند. من فکر میکنم باتوجه به اینکه این مسئله در بخش خصوصی هم اتفاق افتاده و قوانین بخش خصوصی هم با بخش دولتی تفاوتهایی دارد، بهتر است خود این مراکز واقعا مشکل را حل کنند. البته قوانین سختگیرانهای در بخش خصوصی هم وجود دارد. ما در حوزه کار، قوانین جامع و کاملی داریم که اگر کسی بخواهد از آن طریق پیگیری کند هم میشود ولی تا آنجایی که بنده پیگیری کردهام و معاون درمان وزارت بهداشت ورود کرده است، این قول را دادهاند که این نیروها را مجددا به سر کار برگردانند.
اگر سخنی باقی مانده که لازم میدانید گفته شود، بفرمایید.
این بحران برای ما و همه کشورها خیلی گران تمام شد. در نتیجه همه تلاش ما باید این باشد که از این بحران، یک فرصت بسازیم. این بحران، ضعفهای ساختاری شبکه بهداشت و درمان ما را نشان داد هرچند که یکی از عوامل مهم موفقیتهایی که به دست آمد، همین سیستم شبکه بود. با این وجود ما باید ضعفهایی را که وجود دارد به خصوص در حوزه بهداشت به خوبی بررسی کنیم و برای اصلاح آنها گام برداریم. چون قطعا این آخرین بحران نخواهد بود. به خصوص تاکید میکنم که قاطبه منابعی که از صندوق ذخیره ارزی برداشت شد، باید به حوزه سلامت بیاید و آن هم در حوزه بهداشت و شبکه هزینه شود و ضعفهایی که امروز در سامانه سیب، در HIF، در CMT و ساختار شبکه هست، مرتفع شود تا بتوانیم این آمادگی را برای مقابله با بحرانهای احتمالی آینده داشته باشیم و حتی میتوانیم این علم توزیع شبکه بهداشتی را به بسیاری از کشورهای دنیا هم صادر کنیم چرا که بدون شک یکی از نقاط مثبت ما، وجود همین شبکه بود.
دیدگاه