نارضایتی؛ وجه اشتراک اعتراضهای اجتماعی | جنبشهای اخیر خود انگیخته با ماهیت معیشتی است
«حمیدرضا جلاییپور» معتقد است هرچند ماهیت جنبشهای اخیر با یکدیگر متفاوت است، اما جامعه ایران یک جامعه جنبشی است که اعتراضات در آن خود انگیخته و وجه مشترک آنها «نارضایتی» است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا «حمیدرضا جلاییپور» معتقد است هرچند ماهیت جنبشهای اخیر با یکدیگر متفاوت است، اما جامعه ایران یک جامعه جنبشی است که اعتراضات در آن خود انگیخته و وجه مشترک آنها «نارضایتی» است.
در بخش دوم از نشست «بحرانهای اخیر و چالشهای همبستگی در ایران» که به میزبانی «انجمن جامعهشناسی ایران» و در روز یکشنبه ششم بهمنماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، «حمیدرضا جلاییپور» ملاحظاتی را درباره اعتراضات اخیر در جامعه ایران به تصویر کشید. مشروح گفتههای وی در ادامه آمده است.
طی سه ماه اخیر جنبشهای مردمی بسیار فشرده شده است. مثلاً در سال ۹۶ جنبش اعتراضی مالباختگان را داشتیم که در ۸۰ شهر با جمعیت بیش از ۱۰۰ هزار نفر را در برگرفت که آن هم مهار شد. در آبانماه ۹۸ با افزایش قیمت بنزین، اعتراضات مردمی را در اقمار شهرهای بزرگ ایران شاهد بودیم که بر خلاف تجمعات سال ۹۶ در تجمعات ۱۵ نفر تا ۵۰۰ نفر خودش را نشان داد.
اعتراضات مردم ایران آگاهانه است
بعد از اعتراضهای آبان با مساله ترور سردار سلیمانی و بدرقه عظیم و بینظیر مردم ایران در سطح شهرهای بزرگ روبرو بودیم که به نوعی قابل مقایسه با مراسم بدرقه امام خمینی در سال ۱۳۶۸ و بلکه هم بیشتر بود. بعد از این واقعه نیز مساله اعتراضات پس از سقوط هواپیما و سه روز عدم اطلاع رسانی دقیق را داشتیم که در بخشهایی از دانشگاههای معروف و شهرهای بزرگ کشور شکل گرفت. احتمالاً نزدیک انتخابات هم شاهد ۳۰ تا ۵۰ درصد اعتراضات مردم باشیم. برخلاف بسیاری از تحلیلها که اعتراضات مردم ایران را با رویکرد روانشناسانه و تحت تاثیر مکتب صوفی، هیجانی میدانند، رویکرد خاص خودم را راجع به این اعتراضات دارم. به نظر من مردم «آگاهانه» اعتراض میکنند و این نوع اعتراض یک عقبه طولانی از زمان مشروطه تاکنون دارد. من تلاش دارم تا به سه مبحث در این زمینه بپردازم.
۱. ماهیت اعتراضات: معمولاً خطایی رخ میدهد که همه اعتراضات را علیرغم تفاوت با یکدیگر در یک قالب جمع میکنند. از این جهت میتوان گفت نام جنبش اعتراضی مناسب است، اما باید به تفاوتها هم اشاره داشت.
۲. چرایی این اعتراضات، که به گمان من جامعه ایران همچنان جامعه جنبشی باقی خواهد ماند.
۳. آینده این جامعه و جنبشها
نارضایتی ویژگی مشترک تمام اعتراضات
در همه این سه مورد یک وجه مشترک وجود دارد و آن اینکه همه مردم در این موارد «ناراضی» هستند. بنابراین بحث «فریب» خوردن مردم در این اعتراضات منتفی است. به غیر از خیزش استقبال مردم از سردار سلیمانی که در برابر حاکمیت انجام نشد، سایر خیزشها در برابر حاکمیت است. خیزشها همیشه وجود دارد که گاهی اوقات دیده میشود که ممکن است سرکوب هم نشده باشد ولی به نتیجه هم نرسیده است. از اینرو ما با یک جامعه «جنبشی» مواجه هستیم. اما باید در نظر داشت که این اعتراضات خصیصههای متفاوتی هم دارند. مثلا اعتراض سال ۸۸ یک جنبش مدنی طبقه متوسط فرهنگی مردم ایران بود که در بسیاری از موارد تمام اعضای یک خانواده در آن حضور داشتند. هرچند این جنبش خشونتآمیز به پایان رسید ولی هرگز خشونتآمیز نبود. همچنین مطالبات این جنبش هم طی ۱۰ سال گذشته پاسخ داده نشد، ولی حاکمیت تلاش کرد تا پاسخهایی را برای آن در سالهای بعد در نظر بگیرد.
اما اعتراض دیماه سال ۹۶ قدری متفاوت بود. هسته اصلی این جنبش را «مالباختگان» مشهدی تشکیل میدادند که بسیار هم حامی حاکمیت بودند. این افراد به دلیل از دست رفتن سرمایهشان در مقابل درِ حرم امام رضا(ع) تجمع کرده بودند که این اعتراضات تحت تاثیر شبکهای از رسانهها در فضای مجازی به سایر شهرها هم گسترش یافت.
این مدل اعتراضات با اعتراضات «بهار عربی» اشتراک دارد. مثلا در مدل اعتراضات بهار عربی جمعیت ناراضی در حاکمیت نماینده ندارند ولی به خاطر ارتباطات رسانهای اگر فرصت بیابند فریاد اعتراضشان به قسمتهای بالا میرسد. این نوع اعتراض رهبری و هدف سیاسی ندارد. هرچند هشدار بسیاری داده شد که این جنبش بسیار مهم است، اما چندان توجهی بدان نشد.
جنبشهای اخیر خود انگیخته با ماهیت معیشتی است
هنگامیکه مقرر شد تا قیمت بنزین طبق یک تصمیم قدرتمند، افزایش یابد، بسیاری از مردم طبقه پایین دریافتند که قرار است تا ۲۰ درصد از حقوقشان را برای ایاب و ذهاب بپردازند که این امر به نوعی برنامه زندگی بسیاری را مختل میکرد. بدین ترتیب میتوان گفت که اعتراضات آبان ۹۸ به نوعی یک اعتراض «خود انگیخته معیشتی» بود. هرچند به عقیده بسیاری این جنبش با واقعه شهریور سال ۵۷ قابل قیاس است، اما این قیاس از نظر من درست نیست. اگر قرار بود تا این جنبش به مانند جنبش سال ۵۷ باشد، باید در مراسم چهلم جانباختگان تعداد زیادی شرکت میکردند که اینگونه نشد. از اینرو میتوان گفت که این جنبش یک جنبش معیشتی خود انگیخته است. یعنی بسیاری از مردم در این قضیه متضرر شدند.
راجع به خیزش مردمی در بدرقه سردار سلیمانی، حرکتی انجام شد که به نوعی در دفاع از ایران بود. به عبارتی جامعه ایران در این حالت و در مقابل آمریکا احساس خطر کرد. هرچند سلیمانی محبوبیت زیادی در بین مردم داشت اما استقبال مردم از او به دلیل نگرانی بود که مردم از آینده خود داشتند. تیم آمریکایی هم متوجه شد که وضعیت ایران با وضعیت سوریه بسیار متفاوت است. در زمینه قدرت نرم ایرانیها نشان دادند که این قدرت قابل ملاحظه است.
اعتراضات بعد از سقوط هواپیما هم که روحیه تعداد زیادی از جمله دانشجوها را جریحه دار کرد باعث شد تا حتی بسیاری از دانشجویانی که اصلا سیاسی هم نبودند در حرکت اعتراضی دانشگاه و دانشجویان به این مساله شرکت داشته باشند. حرکت بعد از آن نیز شبیه اعتراضات بهار عربی بود. همه ماهوارهها و رسانهها از مردم خواستند تا در همه شهرها به سمت میدان آزادی حرکت کنند. اما این اعتراضات جمعیتی چندانی را به دنبال نداشت.
چرا این اعتراضات در ایران اتفاق افتاد؟
تمام این اعتراضات یک عامل «ماشهای» یا کوتاه مدت داشت که این عامل ماشهای بسیار هم مهم بود. این عامل موجب میشود تا یک اعتراض به راه بیفتد. مثلا در یک جامعه جنبشی و معترض، مالباختگی یک عامل اعتراض است یا مثلا اعلام نتایج انتخابات در همان شب برگزاری انتخابات در سال ۸۸ یک عامل ماشهای بود. یا افزایش ناگهانی قیمت بنزین، یا ترور سردار سلیمانی توسط ترامپ، اینها چیزی است که ممکن است بعداً هم اتفاق بیفتد.
لازم به ذکر است که هر چه از دهه ۱۳۳۰ به این سو میآییم جامعه ناراضی و بیشتر مطالباتی شده که با فساد هم روبرو بوده و میزان گسترش رسانهها در آن هم قابل توجه است. لذا یک زمینه اعتراض دائمی وجود دارد که در چند دهه ریشه دارد و این ریشه در دوران کنونی با وسایل ارتباط جمعی درحال تشدید شدن است.
نکته بعدی در رابطه با این جامعه مطالبات حکمرانی نامناسب است که میتوان آن را با یک حکمرانی مناسب نجات داد. چند نشانه وجود دارد که نشان میدهد این حکمرانی چندان متناسب عمل نکرده است. به عنوان مثال بعد از گذشت سه ماه از زمان اعتراضات آبان، تاکنون هیچ آماری از کشتهشدگان در دسترس نیست. این آمار هر تعداد هم که بود باید برای مردم شفافسازی میشد. نزدیک به ۷۰ نفر در کرمان و در مراسم تشییع سردار سلیمانی کشته شدند که هیچ گزارشی راجع به آن اطلاع رسانی نشده است. چند جامعهشناس به دولت تذکر دادند باید دولت برای مشخص کردن مسائل به میدان بیاید اما حکمرانی نامناسب موجب شد تا این حضور دولت در میدان به تعویق بیفتد.
عامل بعدی که در تاریخ آمریکا هم بیسابقه بود، خروج یکطرفه ترامپ از برجام است. این کار بسیار خطرناک و مقاومت ایران هم بسیار قابل توجه بود. در این بین عامل دیگری هم درحال شکلگیری بود که چندان هم به چشم نمیآمد و آن تلاش عاملان دیپلماسی در خارج کشور بود که من از آن تحت عنوان «دیپلماسی کلنگی» یاد میکنم. مجموع این چهار عامل موجب شد تا مطالبات مردم تخصیص پیدا نکرده و مطالبات با یک حادثه اعتراضی شود. اعتراضات جامعه ایران تا زمانی که این چهار عامل کاهش نیابد، ادامه ادامه خواهد داشت.
دیدگاه