حسین مرعشی: نظام باید فضای انتخابات را باز کند

مجلس باید ملی باشد نه انقلابی | روحانی را از اصولگرایان قرض کردیم | کار اصولگراها تمام است

حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران می‌گوید: سیاست ما اصلاح طلبان در مورد ثبت نام تشویق و بسیج نیست، سیاست ما این است که کسانی که اطمینان داریم که از خط قرمزهای نظام در گذشته عبور نکرده‌اند و نظام نسبت به آنها حساسیت خاصی ندارد، آنها بیایند و ثبت نام کنند و به کشور کمک کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از خبرآنلاین، اغلب نزدیکانش او را با شوخی‌هایش می‌شناسند و برخی دیگر هم او را سیاست‌مداری رفیق باز می‌دانند؛ خودش با لبخند و کنایه می‌گوید که «شورای نگهبان فتنه‌گران را رد صلاحیت می‌کند و او چون فتنه گر است قصد کاندیداتوری در انتخابات را ندارد». وقتی از او در مورد جدل‌هایی که در کارگزاران با غلامحسین کرباسچی  دارد می‌پرسیم، اگرچه وجود اختلافات سیاسی را تایید می‌کند اما آن را از جنس دعوای طلبگی می داند و مفید؛ همچنان بر خلاف دبیر کل حزبش اصرار می‌ورزد که اصلاح‌طلبان باید همیشه از ظرفیت خاتمی برای افزایش مشارکت در انتخابات بهره بگیرند.

هشدار اصلی را به آنها می دهد که خود را نیروهای ارزشی می دانند و تلاش دارند هم اصلاح طلبان هم اصولگرایان را از صحنه سیاست و مدیریت کشور کنار بزنند، شاید هم احساس خطر می کند که صراحتا می گوید«ائتلاف اصلاح طلبان با لاریجانی ها و باهنرها اشکالی ندارد.» از نگاه سخنگوی حزب کارگزاران انتخاباتی که در آن نه اصلاح طلبان باشند نه لاریجانی انتخابات نیست.

در ادامه مشروح گفت‌وگو با حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی را بخوانید:

*************

آقای مرعشی! شما در صحبت‌های اخیر خود به تصمیم افزایش نرخ بنزین و هزینه‌هایی که برای کشور ایجاد کرد پرداخته‌اید و به شدت از آن انتقاد می‌کنید؛ فکر می‌کنید که می‌شد همه این حوادث را پیش‌بینی کرد؟ اینکه چنین اعتراضات وسیعی را به دنبال داشته باشد؟

در رابطه با حوادث اخیر باید گفت که حوادث تلخ یا شیرین رخ می‌دهند، مهم تحلیل خود حادثه نیست، مهم درس گرفتن از حوادث است. حوادث اخیر چند نکته را روشن کرد؛ اولین مساله‌ اینکه مسولان قوای سه گانه کشور اصلا از واقعیت‌های جامعه ایران و آنچه که زیر پوست شهرها و روستاها و مناطق حاشیه‌ای کشور بود اطلاع درستی نداشتند. حتما اگر یک چنین حوادثی را پیش‌بینی می‌کردند چنین تصمیمی را اتخاذ نمی‌کردند. نا آگاهی و نداشتن یک تحلیل روشن، خیلی بارز بود.

بنزین در شمال شهر برای دور دور است، در جنوب برای کاسبی

دسترسی ما به آقای جهانگیری است، آقای رئیس‌جمهور که قدسی هستند و در دسترس نیستند ولی آقای جهانگیری در جلسات کارشناسی که برگزار می‌کردند و من را هم دعوت می‌کردند، در هر جلسه‌ای که بحث بنزین مطرح می‌شد من می‌گفتم که حتی با هدف تامین کسر بودجه هم مطلقا دست به بنزین نزنید، آنها یک حرف دیگری می‌زدند که آن هم در همین اعتراضات باطل شد و آن اینکه می‌گفتند ما میخواهیم به طبقات ضعیف جامعه که در اثر فشارهایی که از سال گذشته به آنها وارد شده است و درآمدهایشان با مخارجشان سازگار نیست یک یارانه بدهیم و این یارانه را می‌خواهیم از افزایش نرخ بنزین تامین کنیم یعنی از طبقات مرفه بگیریم و به طبقات ضعیف بدهیم؛ اتفاقا همه فشار این افزایش نرخ بنزین برای حاشیه شهرها بود یعنی دقیقا برعکس نظر سران قوا بود، معلوم شد که مصرف بنزین اگر در شمال شهر تهران برای دور دور است در شهریار و شهر قدس و.. برای کاسبی است، اینها مسافرکش هستند و با این بنزین زندگی می‌کنند. این عدم شناخت از جامعه خیلی مساله مهمی است.

دلایل شما برای مخالفت با طرح افزایش قیمت بنزین در همان جلساتی که می گویید با آقای جهانگیری داشتید چه بود؟

ببینید من می‌گفتم که به دو دلیل نباید به بنزین دست بزنید، یکی اینکه جامعه در فشار حداکثری است و مردم ایران اصلا تحمل و قدرت و توان شوک جدیدی را ندارد، بنزین شوک است، غیر از اینکه خودش گرانی است بلکه گرانی‌هایی را هم به دنبال خود می‌آورد و آثار روانی آن خیلی بیشتر از آثار واقعی آن است. الان جامعه ایران خودش را به زحمت با فشارهایی که سال قبل به او وارد شده تطبیق داده است پس دیگر به آن دست نزنید. دوم اینکه ما دیر یا زود باید چه با کشورهای منطقه و چه با کشورهای دورتر پای گفت و گو بنشینیم، این گفت و گو باید از موضع قدرت باشد، موضع قدرت مهمترینش این است که ما هرچه از حوادث دی ۹۶ فاصله گرفتیم مشروعیت و قدرتمان افزایش پیدا کرده است، پس به بنزین دست نزنید، اگر این منجر به یک حوادثی بشود که شد، پشتوانه کشور را در مذاکرات آینده تضعیف می‌کند. این مهمترین مساله آینده ایران است، اصلا ایران مساله مهمتر از این را ندارد و موضع قدرت باید به سمت مصالحه برود و این الان ضعیف شده است.

کارگزاران مخالف افزایش قیمت بنزین بود/ موافق افزایش پلکانی بودیم

این موضع مخالفی که شما داشتید، مخالفت شخص آقای مرعشی بود یا حزب کارگزاران؟

کارگزاران هم مخالف افزایش نرخ بنزین بودند؛ اصلا ببینید اصلاح ساختار برای شرایط با ثبات انجام می‌گیرد و متکی به برنامه است.

یعنی شما با اصل این کار موافقید ولی با نحوه اجرای آن مخالف بودید؟

ما گفته بودیم یک افزایش تدریجی داشته باشیم. برای قیمت ارز و قیمت حامل‌های انرژی در ایران هیچ راهی جز این نیست که در یک بازه زمانی طولانی تدریجا اصلاح شود. به همان اندازه‌ای هم که تورم ایجاد می‌شود به همان اندازه هم باید حقوق‌ها ترمیم شود و هیچ راهی جز این نداریم. هیچکس نمی‌تواند در شرایط امروز ایران تورم مزمنی که در اقتصاد ایران بیش از شش دهه است حضور دارد را حل کند؛ این تورم مزمن ریشه در مسائل مختلفی دارد،دولت بی نظمی مالی دارد، هر دولتی که روی کار می‌آید می‌خواهد یک قولی بدهد و هزینه جدیدی را اضافه می‌کند.

 همین آقای روحانی چه کار کرد؟ یک یارانه ۴۵ هزار میلیارد تومانی را آقای احمدی‌نژاد باقی گذاشته بود و ایشان هم الان لطف کردند و یک یارانه ۳۲ هزار میلیاردی را اضافه کردند به یارانه‌دهی کشور؛ هرکس که می‌آید می‌خواهد یک کاری کند و چیزی را دست مردم بدهد اما آن را از کجا می‌آورند؟ یا اسکناس چاپ می‌کنند یا میخواهند پول نفت را تبدیل به ریال کنند. دولت می‌خواهد سالی ۵۰ میلیارد دلار را تبدیل به ریال کند و در بودجه هزینه کند و عجله هم دارد؛ همان عجله‌ای که شاه در دهه ۵۰ داشت که پول‌ها را هزینه کند، وقتی شما بخواهید هزینه کنید تورم ایجاد می‌کند ، مگر اینکه شما به اندازه‌ای که برای ماده اولیه و کالای واسطه‌ای و ماشین‌آلات نیاز دارید به آن اندازه تبدیل کنید، یعنی همان ارز را یک سرمایه‌گذار بخرد و به ماشین آلات تبدیل کند. این اقدامات اثر ضد تورم دارند اما اگر قرار است که شما با پول نفت، پرتقال و پنیر و کالاهای مصرفی وارد کنید، صنعت داخلی مختل می شود و اگر بخواهید آن را ذخیره کنید ذخایر ارزی بانک مرکزی را افزایش می‌دهید و اسکناسی که چاپ می‌کند درست است که با پشتوانه است ولی حجم نقدینگی آن بالا می‌رود و تورم ایجاد می‌کند.

بعضی ها در این ماجرای اخیر به آن طرح دولتی آقای خاتمی در افزایش پلکانی قیمت بنزین اشاره می کردند که در مجلس هفتم با آن مخالفت شد و بعدها آن طرح تثبیت قیمت‌ها به جایش آمد و …

درست است که آن طرح تثبیت قیمت‌ها کار اشتباهی بود ولی ماده یک برنامه چهارم هم تدریجی نبود و یک باره قرار بود قیمت‌ها تثبیت شود.

چون در آن زمان یک شرایط ثبات نسبی داشتیم، یعنی با آن هم مخالف بودید؟

خیر؛ ما به آن پیشنهاد رای مثبت دادیم ولی ببینید آن زمان کشور در رونق بود، تورم کاهنده بود و شرایط، شرایط مناسب‌تری بود. در شرایط امروز اقتصاد ایران رکود تورمی داریم. اجازه دهید منابع را برایتان بگویم که خیلی جالب است، اصلا اولویت اقتصاد ایران در چیست؟ شما ۵۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را از دست داده‌اید، ۵۰ میلیارد دلار با دلار ۱۲ هزار تومان میشود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان، شما ۶۰۰ هزار میلیارد تومان منابع را از دست داده‌اید و اولویت این است که بروید و این را حل کنید که به چرخه اقتصادی بازگردد، اولویت این نیست که ۳۰ هزار میلیارد  تومان از بنزین دریافت کنی و درآمد کسب کنید، این یک بیستم درآمدی است که شما از دست داده‌اید. این باید بالاخره حل شود، مگر می‌شود شما بگویید که کل بودجه ایران ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است؟ کل مالیات ۱۲۰ هزار میلیارد تومان است که اگر تمام آن وصول بشود. ۶۰۰ هزار میلیارد تومان منابع حاصل از توقف صادرات نفت را از دست بدهید.

آقای جهانگیری می‌گوید خوب است اگر مسولان کشور تصمیم بگیرند صورت مذاکرات جلسه سران قوا را منتشر کنند که ببینیم چه حرف‌هایی زده شده است، که این هم خیلی خوب است. من چند مطلب گفتم که روشن شد، یکی عدم آگاهی که خیلی بد و خطرناک است، دوم بی توجهی به توان و ظرفیت مردم برای تحمل مشکلات اقتصادی است.

گران شدن بنزین ۹۵ درصد مردم را رنجانده است

 حالا می‌خواهم نکته سوم را بگویم، ما بالاخره این امر را پذیرفته‌ایم و امام هم مُبلغ این مطلب بودند و هم مقام معظم رهبری مُبلغ هستند که مساله ما مردم است؛ بیش از ۹۵ درصد مردم ایران در ماجرای بنزین از ما رنجیده‌اند، خیلی هنر می‌خواهد که سران قوای سه گانه بنشینند و با هم تصمیمی را بگیرند که ۹۵ درصد مردم ایران از این تصمیم برنجانند. مردم ایران به خیابان‌ها نیامدند بلکه عده‌ای جوان عصبانی آمدند، همه مردم که به خیابان نیامدند؛ اگر طبقه متوسط شهری به خیابان می‌آمد چه کسی می‌خواست موضوع را حل کند؟ شما بروید و نظرسنجی کنید، لازم نیست که مردم به خیابان بیایند. یک مدیریتی که میخواهد بفهمد زیر پوست جامعه چه خبر است یک نظر سنجی می‌کند، من با قاطعیت می‌گویم که اگر نظرسنجی کنید ۹۵ درصد مردم ایران از این کار رنجیده‌اند و می‌گویند چرا این کار را با ما کردید.

افزایش نرخ بنزین در سال انتخابات عجیب است!

اجازه دهید این موضوع را ربط بدهم به اصلاح طلبان و انتخابات؛ به هر حال شاید خود اصلاح طلبان هم این اقرار به ضعف را به خاطر عملکردشان داشته باشند و شاید در انتخابات آینده در موضع ضعف باشند، این اعتراضات هم به آن اضافه شده است.  شما فکر می‌کنید که واکنش مردم در انتخابات چیست؟ آیا اصلاح طلبان از گرانی بنزین متضرر می‌شوند یا اینکه مثلا سکوت می‌کنند؟ بالاخره شما هم اشاره کردید به اینکه مردم ناراضی هستند و شاید عصبانی هم باشند؛ اگر به کف خیابان نیامده‌اند ممکن است این اعتراضات خود را در انتخابات نشان بدهند؟

من میخواهم از یک زاویه دیگر بگویم. مساله انتخابات مساله روز ما است؛ این را به عنوان مقدمه بگویم که من تصور نمیکردم یک حکومتی یا یک دولتی در سال انتخابات دست به چنین تصمیمی بزند.من اصلا متحیر در وسط میدان مانده‌ام، با فرض اینکه این تصمیم را عاقلانه و درست فرض کنیم این نباید در سال انتخابات اجرا می‌شد. اصلا در جمهوری اسلامی سابقه ندارد که در سالی که منتهی به انتخابات است ما دست به اصلاحات ساختاری زده باشیم.ما در جمهوری اسلامی همیشه بی‌خردی داشته‌ایم اما این اوج بی خردی است.

باید با فرمانداری که حکم تیر داد برخورد شود

برخی رفتارها اوج بی خردی بود؛ من کلمه‌ای از این بهتر و قشنگتر نمیتوانم پیدا بکنم برای تفسیر آنچه که اتفاق افتاد و آنچه که دارد در ادامه‌اش بروز می‌یابد. از صحبت های وزیر کشور و از صحبت ‌فرماندار قدس و از برخورد نکردن با این فرماندار. همه اینها را به کنار بگذاریم، آیا مردم در جمهوری اسلامی مهم هستند یا نه؟ اگر مردم در جمهوری اسلامی مهم هستند که هستند، فرصت انتخابات که در اسفند ۹۸ است فرصت بازسازی و تقویت روابط دولت و ملت است. بعد از این حوادث هیچ فرصتی بهتر از این در اختیار ما نیست، ما از انتخابات ۹۶ که عبور کردیم در دی ماه و بهمن ماه شلوغی‌ها و نا آرامی‌هایی داشتیم که حوادث تلخی را رقم زد، بعد به خروج آمریکا از برجام رسیدیم و فشار حداکثری را به اقتصاد ایران وارد کردند و موج گرانی‌ها و مشکلات را داشتیم، سه برابر شدن قیمت ارز را داشتیم و به همین تناسب کالاها حداقل یک ۴۰ درصد در سال ۹۷ و یک ۳۵ درصد در سال ۹۸ گران شدند و در مجموع ۷۵ درصد گرانی را داریم که این هم یک فشار بر روی مردم است، حوادث بنزین و اصل تصمیم بنزین را داشتیم و حوادث تلخی که بعد از آن رقم خورد را هم داشتیم، بالاخره جامعه الان زخم خورده است.

دستور رهبری بر اتخاذ رافت اسلامی نسبت معترضان التیامی بر دردها بود

به‌تازگی مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه آقای علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ضمن موافقت با مفاد آن، بر ضرورت رفتار همراه با رافت اسلامی با معترضان آسیب‌دیده و بازداشت‌شدگان تاکید داشته‌اند. همانطور که حمایت ایشان در روز یکشنبه از تصمیم سران قوا، فصل‌الخطابی برای مدیریت ثبات و امنیت کشور شد، پاسخ شایسته و به موقع رهبری به گزارش آقای شمخانی هم فصل نوینی را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران رقم زد و مجموعه اقداماتی که قرار است به دنبال فرمان رهبری انجامش شود می‌تواند بخش مهمی از دردها و آلام حوادث ناگوار هفته‌های اخیر را جبران کند. من به عنوان سخنگوی کارگزاران و یک ایرانی از این اقدام سریع و به موقع مقام معظم رهبری تشکر می‌کنم.

راهکار شما برای کاهش شکافی که اکنون در ایران بین دولت و ملت ایجاد شده چیست؟

من می گویم ما جز انتخابات پیش رو فرصت دیگری نداریم برای اینکه بتوانید این مشکلات را ترمیم کنیم. امکان دیگری نداریم؛ وضعیت انتخابات چگونه است؟ در این انتخابات فقط اصلاح‌طلبان نیستند که محدودیت دارند یا به حاشیه می‌روند، اصولگرایان هم به حاشیه می‌روند، برای نمونه نیامدن آقای علی لاریجانی در انتخابات، تصمیمی که در قم نیروهای ارزشی می‌گیرند تا علی لاریجانی را حمایت نکنند، معنیش این است که اصولگرایان هم به همان مشکل اصلاح‌طلبان دچار شده‌اند.

از لاریجانی دعوت می‌کنیم تا در انتخابات ثبت‌نام کنند

من به عنوان سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی از آقای لاریجانی دعوت می کنم تا برای انتخابات مجلس ثبت‌نام کنند و معتقدیم که نباید شخصیتی نظیر آقای لاریجانی با این تجربه و جایگاه، صحنه سیاسی ایران را ترک بگویند و تاکید می‌کنیم که ایشان حتما از قم یا تهران کاندیدا شوند. غیبت شخصی مثل ایشان برای دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی تاثیر منفی دارد.

نیروهای ارزشی می‌خواهند اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را کنار بزنند

 من حرف جدیدی را می‌خواهم بیان کنم. اگر به سپهر سیاسی ایران نگاه کنیم فقط دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا نیستند و این ترکیب کاملا تغییر پیدا کرده است. سپهر سیاسی ایران را سه بخش سیاسی تشکیل می‌دهند، این را من به یک لشکر تشبیه می‌کنم، یک میمنه یا جناح راست دارد که اصولگرایان هستند یک میسره یا جناح چپ دارد که اصلاح‌طلبان هستند و سپهر سیاسی ایران یک قلب دارد که این نیروهای ارزشی هستند که خودشان را ذوب در ولایت می‌دانند و خودشان را به نسبت بقیه نزدیکتر به رهبری می‌دانند و فقط خودشان را ارزشی تصور می‌کنند و دیگران را غیر ارزشی می‌دانند و انقلابی و بقیه را سازش‌کار؛ این نیروی وسط الان خودش می‌خواهد گرداننده سیاست باشد و مدیریت فضای سیاسی ایران را به دست بگیرد و نه به جناح راست خودش نگاه میکند و نه به جناح چپش، یک لشکری است که این لشکر نیروهای رادیکالش و نیروهای انقلابی و ارزشی‌اش که بسیار هم از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی وفادارتر به رهبر و انقلاب و نظام هستند، اینکه چقدر مفید باشند را نمی‌دانم، اینها میخواهند به جلو حرکت کنند. در قدیم وقتی شما می‌خواستید یک لشکری را مدیریت کنید حتما سعی می‌کردید که طوری حرکت کنید تا همه جناح‌ها با هم حرکت کنند، اگر بخشی از لشکر جلو می‌افتاد شما دچار خسارت می‌شدید، من به این دوستان ارزشی اینطور می‌گویم که آقایان محترم، برادران ارزشی شما ارزشی تر از ما، شما انقلابی تر از ما، شما وفادارتر از ما به انقلاب و نظام، ولی آیا شما به تنهایی می‌توانید ایران را مدیریت کنید و مردم را در صحنه نگه دارید؟ حتما پاسخش منفی است.

تقریبا اینطوری است که من خدمتتان می‌گویم و هرکسی می‌تواند این حرف من را نقد کند، تحلیل من این است که اصولگرایان اگر در صحنه باشند حدود ۱۵ درصد از مردم را میتوانند اقناع کنند و به صحنه بیاورند، این قلب هم که نیروهای ارزشی هستند میتوانند ۱۵ درصد جامعه را تحت تاثیر قرار بدهند و الان با خودشان همراه دارند، اصلاح طلبان هم به عنوان جناح چپ کشور میتوانند ۳۰ درصد جامعه را تحت تاثیر خودشان قرار بدهند؛ پس اگر این سه بخش جامعه و این سپهر سیاسی ایران با هم حرکت کند ۶۰ درصد مردم را ما قانع می‌کنیم و این ۶۰ درصد مردم را در صحنه نگه میداریم، ولی دوستان ارزشی اگر شما به تنهایی بخواهید سپهر سیاسی ایران را در اختیار بگیرید و جای کل این  لشکر را بگیرید شما تنها می‌توانید ۱۵ درصد جامعه را تحت تاثیر قرار دهید، حرف آقایان این است که با ۱۵ درصد می‌شود جامعه را مدیریت کرد، بله میشود ولی با ۱۵ درصد نمی‌شود مشروعیت کسب کرد و با ۱۵ درصد نمی‌شود حوادث اجتماعی را کنترل کرد.

مجلس باید ملی باشد نه انقلابی/آقایان ارزشی! هم ناطق و لاریجانی آدم هستند هم عبدالله نوری و خاتمی

این سه بخش لشکر(اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و ارزشی‌ها) را می‌شود با هم جمع کرد؟ اصلا شدنی است؟

با هم بودند و هستند. یک گروه خودشان را ارزشی تام می‌دانند، شما  تمام خطبه های نماز جمعه را در این ماه‌های اخیر نگاه کنید، همه‌شان یک حرف دارند که مجلس آینده باید انقلابی باشد، آقا مجلس آینده باید ملی باشد و ما هم آدم هستیم، آقای لاریجانی هم آدم است، آقای ناطق هم آدم است، آقای عبدالله نوری هم آدم است، آقای خاتمی هم مفید است، آقای عارف هم مفید است و … اینکه شما فکر کنید فقط یک گروهی خیلی معتقد هستند، اگر شما خیلی معتقد هستید به این ارزش‌ها و ولایت و .. باید کاری کنید که بقیه هم همراه شما بیایند، باید تاثیرگذاریتان این باشد که بقیه هم با جریان انقلاب پیوندشان تقویت شود نه اینکه بگویید شما کنار بروید و ما خودمان به تنهایی انجام می‌دهیم، خب به تنهایی نمی‌توانید.

اگر مشروعیت نداشته باشیم نمی‌توانیم در برابر فشارهای خارجی مقاومت کنیم

با این فرمانی داریم حرکت می‌کنیم، هیچکدام از مشکلات اجتماعی و سیاسی داخلی ایران حل نمی‌شود، اگر ما نتوانیم ۶۰ درصد مردم را در صحنه نگه داریم و نتوانیم این ۶۰ درصد را قانع بکنیم دیگر نمیتوانیم مدعی باشیم که مردم را در صحنه نگه می‌داریم و دیگر نمی‌توانیم در مقابل آمریکا و عربستان و هر فتنه و آشوبی مقاومت کنیم، ما مردم را نیاز داریم. دوستان باید مقداری ملایم‌تر حرکت کنند، و ما واقعا دوستان ارزشی را به وفاداری به کل کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی دعوت می‌کنیم؛ همه مردم باید باشند و فقط یک برداشت و تفکر و یک اندیشه سیاسی که نمی‌تواند ایران را اداره بکند. امروز مساله اصلی ما از نظر من این است که گروه های ارزشی که خودشان را صاحب انقلاب می‌دانند و زحمت هم می‌کشند و در صحنه هم هستند و ما خیلی هم دوستشان داریم کاش ۶۰ درصد مردم ایران هم از آنها حمایت میکردند و در این صورت ما اصلا دغدغه ای نداشتیم و می‌رفتیم و به زندگیمان می رسیدیم؛ چیزی که خطرناک است این است که اینها توجه ندارند به اینکه قدرتشان برای تحت تاثیر قرار دادن بیشتر از ۱۵ درصد جامعه نیست و نه شریک اصولگرا می‌خواهند و نه شریک اصلاح‌طلب، یعنی لشکرشان نه جناح راست میخواهد و نه جناح چپ؛ با یک قلب ۱۵ درصدی می‌خواهند به حل مشکلات کشور بروند و کشور را گرفتار مسائلی خواهند کرد که خدا بخیر کند.

نمی شود انتخابات باشد و نه اصلاح طلبان کاندیدا شوند نه لاریجانی

آقای مرعشی اصلاح طلبان در هر انتخابات با سدی به نام شورای نگهبان مواجه هستند، در سال ۹۴ وقتی با رد صلاحیت ها مواجه شدید «پلن بی» نداشتید و به قول خودتان لحظه آخری یک لیست بستید که نتیجه آن بعد از چهارسال انتقادات زیادی از نمایندگانی است که به پارلمان فرستادید، اینبار آیا برای «پلن بی» فکری شده است؟

اینکه الان پلن ما چیست به بعد از تایید صلاحیت ها باید موکول شود، الان چیزی که من در این لحظه می‌خواهم بگویم این است که چند روز دیگر تا پایان ثبت نام ها بیشتر زمان نمانده است، اگر در مدیران عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی حرف ما بتواند منتشر شود و پیام ما منتقل شود، پیام ما این است که باید بین این سه بخش لشکر سیاسی ایران یک فراگیری و یک دعوت عام صورت بگیرد، نمی‌شود که بنشینیم و آقای لاریجانی کاندید نباشد یا اصلاح‌طلبان کاندید نداشته باشند، این یک سم مهلک برای فضای سیاسی ایران است.

 ارزشی‌ها آمدند که کل کشور را کنترل کنند، اینها نمیتوانند بیشتر از ۱۵ درصد مردم را تحت تاثیر قرار بدهند، این برای کشور عدم مشروعیت را تشدید می‌کند، ما نیاز داریم که مشروعیت را به مقبولیت برسانیم و جمهوری اسلامی را بازسازی کنیم، ما لازم داریم که به جای اینکه از افراد دفاع کنیم، افراد را فدای کشور کنیم ولی جناح های کشور را حفظ کنیم، کشور سه جناحی است و با یک جناح نمی‌شود کشور را اداره کرد، اصولگرایان باید در عرصه سیاسی ایران باشند، اصلاح‌طلبان هم باید باشند و نیروهای انقلابی و ارزشی هم باشند. قرار نیست از ارزش و خاصیت و توانایی نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان کم شود، برادران ارزشی ما باید با فرمانی بروند که ۶۰ درصد مردم ایران آن کار را پشتیبانی کند؛ هرچه از این تندتر بروند سر شاخ نشستند و دارند بن شاخ را میبرند. به نظر من اگر می‌خواهد اتفاقی بیوفتد باید تاکید بشود و پیام های روشن و مثبتی بیاید که همه بروند و ثبت نام کنند.

«سرا» گریه کردن بر قبری است که جنازه‌ ندارد/شاید اجرای سرا به انتخابات ریاست جمهوری برسد

آقای مرعشی جدا از این نصیحت‌هایی که مطرح می‌کنید، آیا طرحی مثل سرا به عنوان تنها روشی که تا به امروز توسط شورای عالی سیاست‌گذاری تصویب شده است می‌تواند، بدنه رای شما را اقناع کند که پای صندوق رای برود؟ فکر نمی کنید سرا بیشتر ژست دموکراتیک بودن و دموکراتیک رفتار کردن است؟

این اصلا فرع است؛ طرح سرا و بقیه طرح ها مثل گریه کردن سر قبری است که درآن جنازه ای وجود ندارد. همه اینها بر مبنای یک خوش‌بینی است که فردا شما ۲۰۰ تفر آدم تایید صلاحیت شده در تهران دارید و میخواهید از این ۲۰۰ تا به ۳۰ تا برسید، میگویم که در این قبر جنازه نیست.ما میتوانیم بگوییم که نظر درستی نیست. در جمهوری اسلامی همان طور که میدانید هرکسی با هرچیزی که مخالف باشد متهم می شود، اگر آنها موافق باشند ما می گوییم که پوپولیست هستند و آنها به ما که مخالف هستیم می‌گویند که نخبه گرا هستیم. تمام تلاش ما این است که ایران را بسازیم و مردم در رفاه باشند.قبل از تایید صلاحیت اصلا شما میخواهید راجع به چه کسی رای گیری کنید؟ برای انتخابات ریاست جمهوری این کار خیلی خوب جواب می‌دهد، برای مجلس چون فرصت برای تایید صلاحیت نهایی و شروع تبلیغات ۴۸ ساعت بیشتر وقت نیست، در ۴۸ ساعت هم نمی شود چنین پروسه سنگینی را انجام داد به اضافه اینکه شما باید از قبل اوراقتان را آماده کنید و چاپ کنید؛ یعنی به لحاظ زمان بندی نمی‌رسیدیم که انجام دهیم؛ شاید هم اجرایش به انتخابات ریاست جمهوری برسد.

به سرا رای منفی دادم/نیامدن افرادی مثل باهنر و لاریجانی فاجعه سیاسی است

رای من که منفی بوده است و بحثی هم ندارم چون اکثریت شورای عالی آن را پذیرفتند در ادامه اش سیاست ما سکوت است تا ببینیم تصمیم شورای عالی برای اجرا چه می شود. اگر سرا می‌خواهد اجرا شود من مخالفتی ندارم؛ این یک نوع بستن لیست است، فرع بر اصل است. اگر نیروهای توانمند، با تجربه، امین و وفاداربه جمهوری اسلامی در جناح اصلاح طلب یا در جناح اصولگرا به صحنه نیایند و ثبت نام نکنند، فاجعه است. من عرض کردم که مثلا  پیام نیامدن آقای با هنر، پیام نیامدن آقای علی لاریجانی و..، خیلی پیام خطرناکی است و من نمی دانم چرا جامعه سیاسی ایران متوجه این فاجعه نیست. کشور را واگذار کردن به جمعی از دوستانی که نمی‌توانند بیشتر از ۱۵ درصد مردم ایران را تحت تاثیر خودشان قرار دهند بی تفاوتی نسبت به مشروعیت و مقبولیت جمهوری اسلامی ایران است؛ مگر ما می‌توانیم در این شرایطی که اینهمه فشار اقتصادی، اینهمه گرفتاری‌ها و مشکلات وجود دارد، اینهمه در منطقه تحت فشار است، با ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد جامعه کشور را خوب اداره کرد.

شورای نگهبان تصمیم گیر نیست

شما با این حساب خودتان قرار است که با حاکمیت رایزنی کنید و مثلا این حرف هایی را که دارید به گوش شورای نگهبان برسانید؟ آقای احمد خرم هم قبلا در مصاحبه‌ای که با هم داشتیم گفتند که ما یکبار در دولت آقای خاتمی رفتیم تا با شورای نگهبان مذاکره کنیم، ساعت ۳ رفتیم و دیدیم که فقط آبدارچی است و همه رفته‌اند. آیا به مذاکره با این شورا امیدی دارید؟

اصلا شورای نگهبان تصمیم گیر نیست. شورای نگهبان مجری سیاست‌ها است.همان طور که امام خمینی هم گفتند که من اعلام خطر می‌کنم، من هم دارم اعلام خطر می‌کنم. ببینید فقط ما نیستیم، شما فکر می کنید حزب مؤتلفه،جامعه اسلامی مهندسین، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اکنون در متن هستند؟

حتما هستیم و از انتخابات عقب نمی کشیم

بحث متن و حاشیه نیست؛ شما یک دغدغه‌ای را دارید، پرسش من این است که  چرا برایش تلاش نمی‌کنید؟

یه نکته‌ای را به طنز می‌گویم و عبور می‌کنم، زمانی در دولت آقای احمدی نژاد، در انجمنی که با آقای باهنر به صورت مشترک به اسم انجمن توسعه کرمان داریم ، قرار شد که سمینار توسعه‌ای در کرمان برگزار کنیم، از فحوای صحبت اینها معلوم شد که من نباید آنجا سخنرانی کنم، من وقتی فهمیدم گفتم که برای من برنامه نگذارید که استقبال شد، گفتند سمینار را کی برگزار کنیم؟ گفتم عجله کنید، گفتند چرا عجله کنیم؟ گفتم داریم به سمتی می‌رویم که دیگر باهنر هم نمی تواند صحبت کند. الان به آن روز رسیده‌ایم؛ اصلا مساله اصلاح‌طلب و اصولگرا نیست، الان هرکس که جزء نیروهای ارزشی وفادار به مجموعه نظام و سیاست‌ها نباشد، نمی‌تواند در عرصه انتخابات خیلی نقش آفرینی کند چه اصلاح طلب باشد و چه اصولگرا، این را باید توجه کرد.

پس امکان دارد که عقب بکشید و از انتخابات کنار بروید؟

نه ما حتما هستیم.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل است

برخی معتقدند وقتی چهره‌های شاخص‌ اصلاحات تایید نشوند، بستن لیست و حضور در انتخابات کار بیهوده ای است.

ما باید تلاشمان را بکنیم؛« به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، اگر مراد نیابم به قدر وُسع بکوشم». ما به این مملکت وفادار هستیم، من خدمت شما به طور قاطع عرض میکنم که آینده ایران، آینده فرزندان من و شما، آینده شیعه، آینده اسلام به معنی انقلابی و خط امامش هیچ راهی ندارد که جمهوری اسلامی با یک مدار متعادلی که حداقل ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم ایران آن را قبول دارند، حرکت بکند، هیچ راهی جز این نداریم. اینکه عده‌ای به اسم دفاع از ایران به دنبال براندازی و انحلال جمهوری اسلامی هستند نمی‌دانند که بعد از آن چه خطراتی ایران را تهدید می‌کند.

در نبود جمهوری اسلامی، ایران وارد سیاهچاله می‌شود

در نبودن جمهوری اسلامی، ایران در یک سیاه چاله خواهد افتاد که اصلا معلوم نیست کی بتواند سر در بیاورد، مگر الان نمی‌توانیم سرنوشت لیبی را ببینیم؟ مگر ۴۵ سال جنگ افغانستان را نمی‌توانیم ببینیم؟  مگر نا امنی‌ها و بحران های عراق بعد از آن دیکتاتور خبیث، صدام را نمی‌توانیم ببینیم؟ ببینید جمهوری اسلامی نباید به سمتی برود که جامعه رادیکال بشود؛ این اشتباه است. ما باید همه دوستانمان را دعوت کنیم.

پیشگیری از رادیکال شدن جامعه آیا وظیفه اصلاح طلبان نیست؟ به هرحال یک نیروی منتقد مسالمت آمیز در کشور هستند.

ما تمام تلاشمان را می‌کنیم و حضورمان در صحنه برای همین است. هیچ راهی نداریم جز اینکه جمهوری اسلامی را به میانه‌روی دعوت کنیم با حرکت فرمانی که ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم ایران بپسندند و جمهوری اسلامی پایدار بماند و در سایه جمهوری اسلامی هرکسی تلاش کند و افکار خودش را پیاده کند، ارزشی‌ها هم تلاش کنند تا نیرویشان را اضافه کنند.

دوستان ارزشی اگر وفادار به ارزش ها هستند، راست و چپ را در صحنه نگه دارند

آقای مرعشی من هنوز پاسخ سوالم را نگرفتم، از نگاه همان به راه بادیه رفتن… آیا شما برنامه ای دارید که با حاکمیت مذاکره کنید؟

ما در هر شرایطی صحنه سیاسی را ترک نمی‌کنیم.دوستان مشغول هستند و تلاش هایی دارد می شود، همین مصاحبه من با شما به عنوان یک رسانه موثر بخشی از یک برنامه است، همین که من خبرآنلاین را انتخاب کرده‌ام برای گفتن این حرف کلیدی امروز ایران، که آن هم این بود که به داد بازسازی روابط با جامعه و مردم برسیم و به سمت یک افزایش مشروعیت خیلی فراگیر در انتخابات حرکت کنیم و این هم فقط از دوستان ارزشی ما برنمی‌آید، پس نروند و حرف بیخودی بزنند. دوستان ارزشی اگر وفادار به ارزش‌ها هستند باید هم جناح راست و هم جناح چپ را در صحنه نگه دارند.

باید بزرگان هر دو جناح به صحنه بیایند، از لاریجانی و باهنر تا موسوی لاری و انصاری

این برنامه‌تان را مقداری شفاف‌تر بیان می‌کنید؟

داد می زنیم بلکه مقداری موثر واقع شود؛ من فکر می‌کردم آقای لاریجانی به این دلیل روز اول اعلام کرده است که ثبت نام نمی‌کند که اگر قرار است ثبت نام کند به او بگویند؛ به نظر من آقای لاریجانی و آقای باهنر و آقای مجید انصاری و آقای موسوی لاری باید ثبت نام کنند؛ بزرگان باید به صحنه بیایند و مردم را گرم کنند.

ما حتما منتقد تصمیمات غلط دولت در مورد بنزین هستیم، سر دولت هم داد میزنیم، چه اشکالی دارد؟ برای ما اصل، افراد نیستند، ما عاشق چشم و ابروی آقای روحانی یا عاشق چشم و ابروی رحمانی فضلی یا عاشق چشم و ابروی آقای علوی وزیر اطلاعات نیستیم؛ ما عاشق چشم و ابروی اسلام و مردم هستیم.

چرا قبلا این حرف‌ها را نمی‌زدید؟ موضع ضد روحانی که این روزها در کارگزاران دیده می‌شود بیشتر شبیه به بازارگرمی انتخاباتی نیست؟

 من از روز اول گفته ام و الان هم می‌گویم ما بین منتخبان مردم و مردم، مردم را انتخاب می‌کنیم. هرگاه منتخبان مردم در شورای شهر، در مجلس یا در دولت رفتارشان و کردارشان به گونه‌ای باشد که مردم برنجند ما طرف مردم را می‌گیریم چرا که اصل، مردم هستند. آقای روحانی هرجور که دلش بخواهد تصمیم بگیرد و بعد بگوید من از اجرای تصمیم خبر نداشتم، به نظر شما این حرف درست بود؟  اگر خبر نداشتید که نمره تان منهای صد است و اگر هم خبر داشتید و می‌گویید که خبر نداشتم که منهای دویست است. بزرگترین حادثه اقتصادی و اجتماعی  دوران دوم ریاست جمهوری آقای روحانی، بنزین بوده است، مگر می‌شود که رئیس جمهور از آن خبر نداشته باشد و در تمام ۷۲ ساعت بعد از اعلام تصمیم صحنه را شخصا کنترل نکند و با استان‌دار و فرماندار نیروهایش در تماس نباشد و آنها را راهنمایی نکند که چکار باید بکنند؛ مگر می‌شود کشور را اینگونه مدیریت کرد؟ حالا چون ما از آقای روحانی حمایت کردیم الان اگر آقای روحانی هر کاری به سر مردم ایران بیاورد ما باید بنشینیم و تماشایش بکنیم؟ ما باید بر سر ایشان داد بکشیم.

پس دغدغه شما مردم است؟

اصل مردم است. این مردم بودند که سال ۵۷ شاه را بیرون کردند و همین مردم بودند که امام را از گوشه عزلت آوردند و رهبر ایران کردند؛ این مردم بودند که آیت الله خامنه ای را رهبر کردند، مردم بودند که جنگ را پیش بردند و مردم هستند که امروز دارند مقاومت می‌کنند و فشار ۷۰ درصد تورم را دوسال تحمل کرده‌اند، یعنی اینها چیزی نیست؟

نظام باید با گشایش فضای انتخابات رنج مردم را کم کند

یک نکته‌ای که الان اصولگرایان راجع به اصلاح‌طلبان می‌گویند اتفاقا همین است که آنها از آقای روحانی حمایت کردند ولی این اتفاق‌ها که افتاده است چون به ضررشان در انتخابات می‌شود شروع به انتقاد از آقای روحانی کرده‌اند. منظورم این است که بیشتر ژست انتخاباتی نیست؟

ما اصلاح طلبان که اصلا کاندیدایی نداریم که بخواهیم ژست انتخاباتی بگیریم؛ ما داریم می‌بینیم که این برف‌ها دارد آب می شود، این که خیلی روشن است و اصلا فضای پیچیده ای نیست. هرکس بخواهد در انتخابات شرکت کند مردم به او فحش میدهند. اصلا مساله انتخابات نیست، ما میگوییم که باید عکس قضیه اتفاق بیفتد.

یعنی در سطوح بالای نظام باید تصمیم گرفته بشود که در این شرایطی که مردم ایران انقدر از مشکلات رنجیده‌اند و از مقاومت و گذشت و ایثارشان پاسخ نگرفته اند، فرصت بدهیم که این روابط بازسازی بشود و مساله اصلی کشور این است. حتی در عرصه بین المللی همیشه وقتی که بحث میکردیم که چه زمانی وقت مذاکره با دنیا است، من میگفتم که بعد از انتخابات ایران؛ یعنی اگر ما در انتخابات ایران ۶۵ درصد مردم شرکت بکنند و انتخابات بزرگی را جلوی دنیا بگذاریم، دنیا مجبور است در مقابل ملت ایران خضوع کند. وقتی شما به جای اینکه این کار را بکنید تصمیمی بگیرید که ۹۵ درصد مردم ایران را می‌رنجانید به قول آقای وزیر کشور، نیم درصد هم به خیابان میایند. همین نیم درصدی که به خیابان میایند در عرصه بین المللی کشور را هو میکنند. شما از الان تا شب انتخابات ببینید این شبکه های مجازی و شبکه های رسانه ای خارج از کشور فیلم و گزارش از درگیری های ما منتشر خواهند کرد.

تاثیر حوادث اخیر را در انتخابات و میزان مشارکت چگونه می‌بینید؟

امروز منفی است ولی می‌شود مثبتش کرد. اگر دو جناح و قلب این لشکر سپهر سیاسی ایران با هم همکاری کنند می‌شود فضا را تغییر داد.

خاتمی در هر شرایطی به درد مردم می‌خورد

آقای مرعشی از این همکاری که بگذریم که احتمالا هم اتفاق نخواهد افتاد؛ برگ برنده اصلاح طلبان چیست؟ آیا از آقای خاتمی می‌خواهید یک‌بار دیگر از خود هزینه کند و حمایت و امضایش را پای لیست قرار دهد؟ در مورد ایشان هم در خود کارگزارن مثلا بین شما و آقای کرباسچی اختلاف وجود دارد…

آقای خاتمی در یک چنین شرایطی باید به درد مملکت بخورد؛ آدم‌ها را در یک بحران‌هایی می‌شود شناخت، اگر کسی روزی که فضا خوب است بگوید تکرار می‌کنم مردم بیایند و رای بدهند و آن روز در صحنه باشد و روزی که کشور دچار یک چالش جدی است و مردم رنجیده‌اند، آن روز نیاید و با مردم همراهی نکند که به درد نمیخورد؛ آقای خاتمی حتما از آن دسته‌ای است که در هر شرایطی به درد مردم می‌خورد.

این ظرفیت را هنوز همچنان دارد؟ پلن شما هنوز هم چشم دوختن به تکرار آقای خاتمی است؟

بله دارد. خیر؛ ما چشم دوختنمان به خرد عالی نظام است.پیشنهاد ما این است که هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان در کنار نیروهای ارزشی در صحنه سیاسی ایران بمانند.

ائتلاف اصلاح طلبان با باهنرها و لاریجانی‌ها اشکالی ندارد

این به معنی ائتلاف نیست؟ مگر نه اینکه برنامه شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بستن یک لیست با تاکید بر حفظ هویت اصلاح طلبی دارد؟

هر ائتلافی هم می‌تواند شکل بگیرد. اگر من تصمیم‌گیر باشم هیچ اشکالی نمی‌بینم که مثلا در لیست تهران ۱۵ نفر از آقای علی لاریجانی و باهنر استفاده کنیم و ۱۵ نفر هم از این طرف آقایانی مثل انصاری و موسوی لاری و توفیقی و بیطرف بگذاریم؛ هیچ اشکالی ندارد. امروز برای ایران هیچ اشکالی ندارد که در یک انتخابات حتی با اصولگرایان هم ائتلاف کنیم. چرا که برادران ارزشی هم می‌خواهند ما را حذف کنند و هم آن‌ها را. در حال حاضر که فقط من تصمیم گیر نیستم. ما یک جمعی از یک جبهه هستیم. ما که حتما آقای کوچک زاده یا آقای زاکانی یا آقای ذوالنور را در لیستمان نمی‌گذاریم، اگر دوستان اصولگرای ما به صحنه بیایند و اصلاح طلبان هم ثبت نام کنند و قانون هم توسط شورای نگهبان رعایت بشود و یک فضای انتخاباتی خوب شکل بگیرد هیچ ائتلافی هم اشکالی ندارد.

سیاست ما آن است که اصلاح‌طلبان کم حاشیه ثبت‌نام کنند

شما می‌گویید که آقای باهنر و این دوستان ثبت نام نکرده‌اند و ژنرال های اصولگرایان نیامده‌اند، آیا قرار است که ژنرال های اصلاح طلبان بیایند؟

ما توصیه کرده ایم؛ سیاست ما در مورد ثبت نام تشویق و بسیج نیست، سیاست ما این است که کسانی که اطمینان داریم که از خط قرمزهای نظام در گذشته عبور نکرده‌اند و نظام نسبت به آنها حساسیت خاصی ندارد، آنها بیایند و ثبت نام کنند و به کشور کمک کنند.

من فتنه هستم و نمی توانم کاندیدا شوم، کرباسچی هم فتنه تر

آقای مرعشی شما با آقای کرباسچی قصد کاندید شدن دارید؟

من فتنه هستم و نمیتوانم کاندیدا شوم.آقای کرباسچی که از من فتنه تر است.(خنده)

اگر خطر من برای نظام ۱۰۰ باشد، عارف ۲۰، امراللهی دو است

پس ژنرال‌ها فتنه‌گر هستند؟

دوستانی داریم که می‌توانند بیایند، مثلا در کارگزاران شخصی مثل دکتر امراللهی را داریم، ۱۶ سال رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بوده است و تمام اسرار اتمی در سینه اش است و بنیانگذار انرژی هسته ای حالا خوب یا بد است، اگر حسین مرعشی خطرش برای نظام ۱۰۰ باشد و آقای عارف ۲۰ باشد رضا امراللهی خطرش برای نظام ۲ است. در عین حال او هم رد صلاحیت شده است، اگر یک مسلمان در کارگزاران باشد همین امراللهی است.

با توجه به این شرایط، سد شورای نگهبان، ناکارآمدی طرح سرا که به تایید اکثریت رسیده است و یک شکافی هم بین دولت و ملت ایجاد شده و به بدنه اجتماعی هم ضربه ای وارد شده است، اصلاح طلبان در بن بست سیاسی نیستید؟

خیر؛ اصلاح طلبان در بن بست سیاسی نیستند.

روحانی را از اصولگرایان قرض کردیم

برگ برنده‌شان در انتخابات قرار است که چه باشد؟

برگ برنده شان سابقه دو دولت موفق است که در خاطر ملت ایران داریم، دولت آقای هاشمی و دولت آقای خاتمی؛ بعد از آن دو دوره دولت دست اصولگرایان بوده است که چه آقای احمدی‌نژاد و چه آقای روحانی موفق نبوده‌اند.

آقای روحانی را گردن اصولگرایان انداختید؟

نیروی قرضی اصولگرایی بود، ما ایشان را از اصولگرایان قرض کردیم.

کار اصولگرایان تمام است

پیش بینی شما درمورد اصولگرایان چیست؟ وضعیت آنها را چگونه میبینید؟

اصولگرایان کارشان تمام است، آنهایی که دارند پیروز می‌شوند نیروهای ارزشی هستند.

یعنی شما ترکیب شورای وحدت را از نیروهای ارزشی می‌دانید؟

آقای لاریجانی کجاست؟ آقای ناطق کجاست؟ جامعه روحانیت کجاست؟ مؤتلفه کجاست؟ شما می‌دانید که جامعه مدرسین یکی از معترضین جدی به این تصمیمی که گرفته شده است که در قم از آقای لاریجانی حمایت نکنند، یکی از منتقدین اصلی جامعه مدرسین است.

بله، ولی جامعه روحانیت نقش داوری را پذیرفته است…

  بله؛ ولی کنار کشیده است و به داوری رفته است و دیگر در متن نیست.

اما آقای باهنر می‌گوید که فضا برای پیروزی اصولگرایان  فراهم است.

این‌ها زمانی که احمدی نژاد برد گفتند که اصولگرایان پیروز شدند. اصولگرایان اصیل و ریشه دار در زمان احمدی نژاد در دور اول کم وبیش بودند و در دور دوم کامل حذف شدند.

با این حساب مجلس یازدهم را ارزشی‌ها شکل می‌دهند؟

ما ناامید نیستیم و هنوز ظرفیت‌هایی را داریم که رو می‌کنیم، فعلا داریم حرف‌های اولیه را می‌زنیم که اصولگرایان هم تشویق بشوند و به صحنه بیایند.

حرمت‌شکنی رهبری در دولت احمدنژاد در هیچ دولت دیگری سابقه نداشته است

فارغ از این موضوع که انتخابات مجلس چه خواهد شد، کنار کشیدن شخصیت های اصلی اصولگرا و بعضی از اصلاح طلبان را شما در آینده چه خطری برایش پیش بینی می کنید؟

در زمان احمدی نژاد همین اتفاق افتاد و تجربه شده است. در سال ۸۴ که سال فروپاشی دو جناح اصلی بود کشور به دست چه کسی افتاد؟ شما فکر می‌کنید که خسارت های کشور کم بود؟  حرمت شکنی رهبری در زمان آقای احمدی نژاد در هیچ دولتی قبل و بعدش سابقه نداشت، هدر دادن منابع که در دولت آقای احمدی نژاد اتفاق افتاد در هیچ دولتی اتفاق رخ نداد. کل درآمد نفتی در زمان شاه حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بوده است در ده سال اول ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است، در دولت آقای هاشمی ۱۱۰ میلیارد دلار بود و در دولت آقای خاتمی ۱۱۵ میلیارد دلار بود و مجموعش می‌شود ۴۲۰ میلیارد دلار، در دولت آقای احمدی‌نژاد شد ۷۰۰ میلیارد دلار، یک چنین منابعی کجا رفت و چه شد؟ حجم پرتقالی که در دوره آقای احمدی نژاد وارد ایران شد اگر یک دهم آن پولی که دولت برای واردات پرتقال داد در روستاهای ایران سردخانه زده بودند میتوانست پرتقال را ذخیره کند و مصرف بکند نه اینکه با وارد کردن وضعیت کشاورز را هم خراب کند.

همه حامیان احمدی نژاد در انتخابات ردصلاحیت می شوند/نظام از او نمی گذرد

آقای مرعشی خطر جریان سوم و این دسته از جنبش های پوپولیست و رادیکال برای مجلس این دوره زیاد است؟

هیچ جریانی در کشور نمی‌تواند خود به خود به وجود بیاید. الان جریان ارزشی همانطور که گفتم فوق‌العاده به آیت الله خامنه ای وفادار هستند.از نظر من اینها همان جریان احمدی نژاد هستند منهای احمدی نژاد. یعنی اصلا احمدی نژاد کاره‌ای نیست و نخواهد بود. همه حامیان او در انتخابات رد صلاحیت می شوند. اگر یک روزی جمهوری اسلامی از آقای خاتمی و موسوی و کروبی و ما باقی مانده‌های آقای هاشمی بگذرد از احمدی نژاد نمی‌گذرد.

آقای مرعشی ارزیابی شما در رابطه با بیانیه آقای میرحسین موسوی چیست؟

آقای موسوی در بیانه شان سه مطلب بود؛ یک نکته این بود که بالاخره ایشان یک مرزبندی با سلطنت طلب‌ها کرد، که این به نظر من جدید بود که کسی تا بحال با این صراحت این مرزبندی را نکرده بود. نکته دومش که از نظر من دقیق نبود و آن مقایسه این حوادث با ۱۷ شهریور میدان ژاله بود. از سومین نکته آن چنین برداشتی می‌شود که آقای موسوی از نظر خودش خواسته این اعتراضی را که حالا در جامعه ایران اتفاق افتاده است را مدیریتش را از خارج به داخل منتقل کند، ممکن است که این واقعی بوده باشد ولی من این را واقعی نمی‌دانم. چون اعتراضاتی که اتفاق افتاد از جنس سیاسی نبود و به سیاسیون ملی هم اعتنایی نخواهد داشت.

شما تغییر موضع را احساس نکردید؟ گذر از نظام را احساس نکردید؟

اگر آن باشد که خیلی خطرناک است، هیچ راهی جز متعادل شدن موازین جمهوری اسلامی در عرصه سیاست داخلی و خارجی و پایداری جمهوری اسلامی هیچ راهی متصور نیست، همه راه‌های دیگر به سیاه چاله منتهی میشود، ما فقط و فقط و فقط یک راه داریم و آن هم جمهوری اسلامی تعدیل شده ای که مردم ایران بتوانند به عنوان نظام واقعی خودشان که خودشان در استقرارش نقش داشتند آن را یکبار دیگر باوارش کنند و بپذیرند.

کرباسچی آخوند است، با آخوند هم باید بحث طلبگی کرد نه صحبت

این بحث طلبگی که در جریان اصلاحات وجود دارد و عمدتا هم یک پایش آقای کرباسچی است اولا که از داخل این جدل‌ها، دستاوردی برای جریان اصلاحات درآمده است یا نه؟ یا اینکه تا کی قرار است ادامه پیدا کند؟ چون بیشتر به نظر می‌رسد این بحث طلبگی همیشه یک پایش کارگزاران و شخص آقای کرباسچی است.

 این قضیه چند بُعد دارد، یکی این است که جریان اصلاحات واقعیتش یک حزب منسجم از نوع احزاب قبل نیست که همه مسائل در درون حزب یا سرکوب شود و یا اقناع صورت بگیرد، اصلاح طلبان واقعیتش این است که شخصیت ها و احزاب کاملا مستقلی دارند و در آینده هم قرار نیست در همکاری‌هایمان هیچ کسی به نفع هیچ کسی عقاید و نظراتش را کنار بگذارد، قرار است در اوج استقلال احزاب و شرایط شخصیت‌ها با هم در پروژه های انتخاباتی همکاری کنیم. من شخصا ممکن است که خط مشی‌ام با آقای کرباسچی متفاوت باشد ولی بالاخره آقای کرباسچی با همین خصوصیات شناخته شده است.

با آقای کرباسچی هیچ وقت در مورد این موتورهایی که پایین می‌آورند صحبت نکردید؟

 با آخوند که کسی صحبت نمی‌کند. بحث طلبگی مفید است.(خنده)

Share