غرور و اعتماد بنفس کار دست اش داد!

یادداشت نماینده رشت از «استادی» که هم قاتل است و هم مقتول

نماینده رشت با اشاره به قتل میترا استاد توسط نجفی نوشت: خیلی از خودش مطمئن بود آماده هر کاری بود ! از وزیر آموزش و‌پرورش گرفته تا رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و مسئول هماهنگی اقتصادی دولت و شهردار تهران و الی آخر!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در یادداشت کوتاهی نوشت:

سه شنبه شوک آور !!
خبرها ریز ریز و کوتاه کوتاه می امد! همسر دوم کشته شد! همسر دوم همسر وزیر اسبق و شهردار سابق بود!! با کلت کشته شد!! و … مردم کامنت می گذاشتند شوهرش قاتل است!! بعد از چند ساعت گفته شد در پلیس آگاهی است که معلوم نشد با پای خودش آمد یا با پای خودش آوردندش ! هر چه بود قاتل شده بود وزیر محبوب و موفق و شهردار ناموفق و لیلی و مجنون عشقی فضای مجازی داستانشان به آخر رسید! یکی شد قاتل و دیگری شد مقتول! یکی فیزیکی کشته شد یکی از لحاظ اجتماعی مُرد! اما آنچه قابل تامل بود ! خوشحالی عده ای سیاسیون بی تقوا بود ! که این داستان را به شلیک به قلب اصلاحات تعبیر کردند! و عده ای هم سعی داشتند این قصه غم انگیز سقوط را توجیه کنند! گرچه سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم بسیار زشت و ناپسند است و عمدتا در ملاقات هایم وقتی پای درد و دل مردم می نشنیم از انها خواهش میکنم که مسایل شخصی و خصوصی اشان را بازگو نکنند چون تمایلی به داشتن اطلاعات غیر مفید شخصی دیگران ندارم ولی اینگونه اتفاقات برای هر کس در هر جایگاهی امکان دارد اتفاق بیافتد مهم آن است که چه درسی از این اتفاقات می گیریم! چند وقت پیش در مقاله ای خواندم صعود به بالاترین قله توسط کوهنورد حرفه ای دو ماه فرصت و وقت نیاز دارد اما سقوط از همان قله دوازده ثانیه طول می کشد! هر کس با دکتر نجفی ارتباط داشت می داند از ضریب هوشی بالایی برخوردار بود در حاضر جوابی منحصر بفرد بود! خیلی عمیق حرفها را گوش می داد و نیاز زیادی به زمان برای تجزیه و تحلیل مطالب نداشت! خیلی از خودش مطمئن بود آماده هر کاری بود ! از وزیر آموزش و‌پرورش گرفته تا رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و مسئول هماهنگی اقتصادی دولت و شهردار تهران و الی آخر! همه او را استاد خطاب می کردند اتفاقا همسرش هم استاد انتخاب کرده بود! یکی استاد دانشگاه بود و دیگری استاد شناسنامه ای! ولی این غرور و اعتماد بنفس کار دست اش داد! همیشه گفته ام شیطان بزرگتر از آن است که من و شما فکرش را می کنیم بیشتر لغزش ها از آنجا نشات می گیرد که تمام وجودمان را غرور فرا می گیرد و آن می شود که شیطان را کوچک فرض می کنیم! کوچک پنداشتن شیطان و بزرگ فرض کردن خودمان فرصتی ایجاد می کند تا از شیطان غافل شویم و او هر کاری بخواهد با ما بکند ! دنیا شیرین است و گناه شیرین تر است و لذت بخش ! و هر انسانی بمحض اینکه از خدا غافل شد یعنی به همان میزان به شیطان اجازه ورود به اراده اش و تعیین سرنوشت اش را داده است.

Share