جای خالی سازمانهای بینالمللی در سیل ایران
سکوت امروز مجامع بین المللی را درک نمیکنم. روسیه کشور مدعی دوستی الان کجاست؟ ترامپ که همین چند روز پیش نوروز را به مردم ایران تبریک گفت، اکنون که سیل مردم را محاصره کره است چرا حرفی نمیزند؟
حمیده امیری:
روزهای آغازین زلزله بم بود که وارد این شهر شدم. شهر آشفته بود، مدیران، ناتوان از عکس العمل سریع به این طرف و آنطرف میرفتند. هنوز جنازهها بر زمین بود و مردمی که شانس زنده بودن داشتند شوک ناشی از این حادثه در چشمانشان هویدا بود. تیمهای خبری دنیا نتوانستند چشمشان را به روی این فاجعه ببندند، در اندک زمانی بم جهانی شد جهانیتر از ارگ ۲ هزار سالهاش.
شهر بوی مرگ میداد کمی دورتر اما زندگی جاری بود. در باند فرودگاه بم انسانیت موج میزد. هواپیماهای ایرانی و خارجی یکی بعد از دیگری به زمین می نشست. کم کم کمکهای سازمانهای بین المللی به شهر سرازیر شد. آن دورها یخ روابط سیاسی شکسته شده بود و دیگر در پذیرش کمک آن دولت و این دولت بگو مگوی سیاسی وجود نداشت. همه همدل و همزبان شده بودند. اولین بیمارستان صحرایی توسط نیروهای روسی در بم دائر شد. بعد از ابلاغ پیام تسلیت دولتهای مختلف از جمله آلمان، اوکراین ارمنستان، هند، ژاپن، فنلاند، نروژ، چین، قبرس، فرانسه، چک، بلژیک، عمان ، تایلند، آرژانتین، بنگلادش و بهتر بگویم تمام جهان، به کمال خرازی وزیر خارجه وقت ایران، کمکها نیز میآمد. در میان بستههایی که بر باند فرودگاه نقش میبست محمولههای دارویی، پتو، تشک، لباس، کیسههای خواب و لوازم پزشکی دیده میشد. سگهای زنده یاب یونان و لهستان را که از پلههای هواپیما پایین میآمد خوب یادم هست و دستگاههای هوابرشی که میتوانستند برای بیرون کشیدن افراد نیمه جان و یا جنازهها آهن را ببرند.
یادم هست ۱۱ روز بعد از زلزله یک نفر زنده از زیر آوار بیرون آمد، اگر روزهای اول تجهیزات کافی وجود داشت افراد زیادی را میشد نجات داد.
همان زمان به دستور جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا بخشی از تحریمها، بویژه صادرات به ایران به مدت ۹۰ روز لغو شد و در پی آن ۸ فروند هواپیمای آمریکایی پس از ۲۵ سال در ایران فرود آمد و سرنشینان آمریکایی آن همراه با سربازان ایرانی کمکهای غذایی و دارویی را تخلیه کردند. در کنار همه اینها تیمهای پزشکی، گروههای امداد و نجات و آتش نشانها از کشورهای مختلف، صلیب سرخ جهانی و سازان ملل هر روز در شهر دیده میشدند. تا چند سال بعد از زلزله، صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل” یونیسف” و NGO ها در بم حضور داشتند و مردمی که شوک این فاجعه آنها را افسرده کرده بود زیر نظر روانکاوان ایرانی و خارجی درمان میشدند.
این روزها فاجعه سیل در ایران یادآور همان روزهاست، در شمال ایران، گمیشان و آق قلا در محاصره سیل هستند آب تا یک متری خانهها بالا آمده، گرگان رود سنگین شده و تکان نمیخورد، مردم با “بیل و کلنگ” به جانش افتادهاند اما عین خیالش نیست. در غرب کشور، روستاها یکی پس از دیگری به زیر آب میروند. ترس وجود مردم را فرا گرفته است. برخی شهر را تخلیه کردهاند و برخی دیگر بر پشت بام خانهها حیرت زده منتظرند ببینند چه میشود. با همه این اوصاف هیچ صدایی از هیچ جایی شنیده نمیشود. من که همزبانی در بم را دیدهام، سکوت امروز مجامع بین المللی را درک نمیکنم. روسیه کشور مدعی دوستی الان کجاست؟ ترامپ که همین چند روز پیش نوروز را به مردم ایران تبریک گفت، اکنون که سیل مردم را محاصره کره است چرا حرفی نمیزند؟
می گویند هدف تحریمها حکومت ایران است، اما امروز این مردم هستند که آب از سرشان گذشته است. مردم هستند که زیر فشار تحریمها و بازیهای سیاسی له میشوند. در پی تحریم ملت ایران سوئیفت بسته است و معاملات ارزی انجام نمیشود اما راههای زمینی، هوایی و دریایی ایران باز است و اینجا مردم گرفتار در خشم طبیعت، احتیاج به کمک دارند.
راستی کسی این روزها خبرنگاران خارجی را در مناطق سیل زده ایران دیده است؟
*روزنامهنگار
دیدگاه