یادداشت/ علی علیزاده ازبری

بحث تلخ پسماند؛ شهرداران درمانده از زباله، دهیاران بیگانه با زباله

زباله ای که طلای کثیفش می نامند اگر تفکیک نشود، درست حمل نشود و به موقع بازیافت یا تبدل نگردد همان زباله کثیف و بد بو و دردسر آفرین خواهد بود که هست!

علی علیزاده ازبری

واقعیت تلخ ،تولید زیاد پسماند است که شهروندان ایرانی با بی پروایی نه از مصرف می کاهند نه از تولید آن. سرانه ۸۵۰ گرم تولید زباله برای هر شهروند ایرانی آماری است که ۳ برابر استاندار جهانی است. در استان گردشگر پذیر گیلان این آمار در فصل مسافرت افزایش چشمگیری نیز دارد. واقعیت تلخ تر این است که زباله تولید می کنیم اما تفکیک را یاد نگرفته ایم.در جهت کاهش تولید زباله نمی کوشیم. تولید و مصرف یک بار مصرف ها ،هم برای تولید کننده خوشایند است و هم برای مصرف کننده. سیستم جمع آوری هم که گرفتاریهای خاص خود را دارد. محل دپو هم معضل بزرگ گیلان است. سراوان افتضاحی است که ازمصرف بی رویه ما شهروندان و مدیریت ضعیف شهرداری ها و سایر دستگاههای مرتبط پدید آمده است. تفکیک زباله که ابتر و بازیافتی که معطل مانده است. زباله ای که طلای کثیفش می نامند اگر تفکیک نشود، درست حمل نشود و به موقع بازیافت یا تبدل نگردد همان زباله کثیف و بد بو و دردسر آفرین خواهد بود که هست! کیست که نداند زباله های مختلف چه اثرات سوئی دارند؟آیا لازم است بار ها و بارها آسیب های بزرگ و مشکلاتی که زباله ها برای حیات انسانی و گیاهی و جانوری ایجاد کرده و می کنند بیان شود؟

گرچه ماده هفت قانون پسماند تکلیف دستگاههای مسئول را روشن کرده و مسئولیت جمع آوری پسماند در شهر ها را بر عهده شهرداری ها و در روستاها بر عهده دهیاری ها نهاده است. آنچه ملموس است شهرداری ها در تحویل از درب منازل وتخلیه در سراوان یا تحویل به کارخانه کمپوست خسته و وامانده اند. اما عملکرد دهیاری ها نشان می دهد که با موضوع پسماند بیگانه اند. سوال بزرگی که اینجا مطرح است چرا باید یک روستایی زباله ی تر را که در کوتاه ترین زمان تبدیل به کمپوست می گردد و به خاک بر می گردد تحویل دهیار بدهد؟چرا باید کلی هزینه بشود تا بر حجم انبوه آلودگی های سراوان و جاهای دیگر افزوده گردد. حال بماند نخاله های ساختمانی که داستانی غم انگیز تر دارند.

باز بماند افتضاح بزرگتر فاضلاب شهرهای گیلان که مستقیم در رودخانه ها ریخته و در تالاب یا دریا تخلیه می شوند. ورود سالانه ۶۰۰ هزار تن رسوب به مرداب بیمار، رنجور و در حال مرگ انزلی خود بزرگترین گواه بر این ادعا است.

همه ما مسئولیم از شهروندان عادی گرفته تا بالاترین مقامات این استان و حتی کشور ،کی و کجا میخواهیم عمق فاجعه را درک کنیم ؟ آیا آن روز فرصتی برای جبران خواهد بود؟

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share