بیمه و رنج مضاعف برای بیماران
سالهاست که بحث تجمیع بیمهها مطرح و طرفی بسته نمیشود. گرچه چشم آب نمیخورد که از آن طرح هم آبی گرم بشود. بیمه شدگان چرا نباید سر راحت بر بالین بگذارند؟
علی علیزاده ازبری:
جملهای از مقام معظم رهبری به یاد دارم که خطاب به بیمهها فرمودهاند: «طوری کار کنید که یک بیمار جزء درد بیماری رنج دیگری نداشته باشد.»
همین چند وقت پیش جهت دریافت داروی مادر خود که تحت پوشش بیمه اینجانب هست به داروخانه مراجعه نمودم. اپراتورداروخانه اعلام کرد به دلایلی که مشخص نیست بیمهی شما مسدود شده است. یاد بانکها افتادم که به دلیل عقب افتادن قسط وام حساب کارمندان را مسدود میکنند! پیگری ما با صرف وقت زیاد در اداره بیمه منجر به این پاسخ شد که مادر شما روزگاری در کمیته امداد سابقه بیمه داشته است و باید جهت رفع مشکل به آنجا مراجعه نمایید. مراجعه به امداد منتج به دریافت این پاسخ گردید که ما در سیستم این سابقه را برطرف کردیم و اعلام میداریم که شما از بیمه امداد بهره نمیبرید. تحویل این پاسخ برای اداره بیمه خدمات درمانی کفایت نکرد چون سیستم کامپیوتری دو سازمان به هم لینک نیستند. چه باید کرد؟ کمیته میگوید اداره بیمه نامه بزند ما پاسخ بدهیم. بیمه میگوید نامه برای چه؟ ما که درخواست نکردهایم این خواست شما بوده است چشم شما چهارتا و دنده بیمه گر هم نرم، شما نامه بفرستید. با عنایت کارکنان امداد از کمیته امداد نامه هم گرفته شد اما باز بیمه میگوید نه نامه شهرستان مقبول نمیافتد باید که نامه از استان صادر و به شرف حضور برسد. استان هم این سازمان به آن سازمان میکند. رفت و آمد چند باره انجام میشود. نهایتاً با یک هفته دوندگی، چند روز مرخصی از اداره و ارباب رجوع خود را معطل نگاه داشتن و استفاده از نفوذ دوستان و … تازه اختصاصی برای یک نفر نامه زدهاند و آن مشکل همچنان برای بیمه شدگان دیگر جاری است. این اگر رنج مضاعف نیست پس اسمش را چه میتوان گذاشت؟
برگردیم به جمله رهبری که در طلیعه نوشته آوردم. چرا ایشان این جمله را بیان مینمایند؟ اصلاً چه ضرورتی در بیان این جمله، تاکید یا توصیه به آن دیدند. اما واقعاً آیا عملکرد بیمهها اینگونه است؟ گزارشهایی که از نحوه عملکرد بیمهها به ایشان رسیده و کلاً توجه به عملکرد بیمهها مویداین نکته است که بیمهها نه اینکه در رفع نگرانی بیماران تأثیر گذار نبودهاند بلکه همواره خود رنج مضاعف هستند. بیماران یا اطرافیانشان علاوه بر دردی که متحمل میشود همواره نگران نوع بیماری، تهیه دارو، دسترسی به پزشک حاذق یا بیمارستان خوب و مجهز و از همه مهمتر تأمین هزینه درمان هستند.
درد و رنج بیماری، عقب ماندن از کار و زندگی، نگرانی از بهبود نیافتن، نگرانی از مرگ براثر بیماری و…همه اینها به اندازه کافی رنج دهنده هستند. هزینه پزشکی هم که سرسام آور است. هیچ تناسبی بین درآمد پزشکان و سایر اقشار خصوصاً کارگران و کارمندان وجود ندارد. مردم سالها فرانشیز بیمه را آن هم با نرخی که آنان خواستهاند پرداخت کردهاند که وقت حاجت از آن بهره بگیرند. به دادشان برسد. رنج بیماریشان را کمتر کند. مردم که خود نمیخواهند بیمار بشوند. هیچ کس مشتاق بیمار شدن نیست.
اما تنوع بیمهها فقط در بحث درمان خنده دار خواهد بود. عادی، ویژه، تکمیلی، اکمل، طلایی (بخوانید حلبی!) با این همه چرا به کار ملت نمیآیند؟ پزشکان گله مند هستند که پولشان را به موقع نمیگیرند. بیمارستانها به هزار بهانه مبلغهایی مازاد بر بیمه دریافت مینمایند. دارو خانهها مبلغ بالایی از پول داروها را دریافت میکنند. هر ساله داروهای بیشتری بر تعداد داروهای خارج از پوشش بیمه افزوده میشود.
علاوه بر اینها کاغذ بازی بیمهها سرسام آور است. امروزه با وجود این همه سیستمهای کامپیوتری، اینترنت و اتوماسیون اداری و…خنده دار نیست دنبال تأییدیه بیمه رفتن و کاغذ ستاندن؟ چرا بیمار یا بستگانشان باید به در دکان بیمهها به شرف حضور رسیده و نامه دریافت نمایند؟ خصوصاً بیمه شدگان بازنشسته، بیماران هنگام بستری در بیمارستانها اول باید به ادارات بیمه مراجعه ونامه دریافت نمایند. در اوضاعی که همه صحبت از دولت الکترونیک میکنند و روی هر میزی چند تا کامپیوتر و چاپگر ومودم و غیره هست. در حالیکه هر سازمان مبالغ بسیار بالایی بابت اینترنت هزینه میکند چرا باید مردم حضوری مراجعه بکنند؟ بازنشستگان محترم به دلیل محدودیت در سقف مبالغ بیمهها قبل از بستری باید که نامه دریافت نمایند. فکرش را بکنید بیماری بازنشسته و تنها، ساکن شهرستان دوری هم هست این شخص به توصیه پزشک جهت بستری به بیمارستانی در مرکز استان معرفی میشود. این شخص چگونه دنبال شرکت بیمه بگردد؟ چقدر باید عذاب بکشد تا یک نامه بگیرد که این بیمه شده تا این مبلغ میتواند از بیمه استفاده نماید؟ این اگر رنج مضاعف نیست پس اسمش را چه میتوان گذاشت؟
کاغذ بازی دیگر، جمع آوری فاکتور هزینههای پزشکی است. بیمار در درمانگاهها و مطبها بدون کوچکترین چانه زنی هزینههای بالایی میپردازد به امید آنکه بیمه به او عودت نماید. اما بیمهها می گویند برای دریافت مبلغ باید حضوری مراجعه حضوری و با تحویل اوراق زیادی مانند فتوکپی، نسخه، دفترچه وچه و چه و چه، پرونده قطوری تشکیل بدهند و بعد چند ماه شاید یک سوم یا یک چهارم از هزینههایی را که پرداخته است برگردانند. این اگر رنج مضاعف نیست پس اسمش را چه میتوان گذاشت؟
این موارد تنها تجربه شخصی است مسلم دهها مورد دیگر هموطنان ما تجربه کردهاند و میکنند.
حال بماند بیمههای شخص ثالث، منازل، آتش سوزیها، بیمه عمر و … که اگر خدای نخواسته کسی محتاج دریافت غرامت بشود گرفتار چه کاغذ بازیها و رفت و آمد ها که نمیشود.
سالهاست که بحث تجمیع بیمهها مطرح و طرفی بسته نمیشود. گرچه چشم آب نمیخورد که از آن طرح هم آبی گرم بشود. بیمه شدگان چرا نباید سر راحت بر بالین بگذارند؟
آبراهام مازلو که هرم سلسله مراتب نیازهای انسان را ارائه نموده دومین سطح از نیازهای انسان پس از نیازهای اولیه را نیاز به امنیت دانسته است. برای تأمین قسمتی از این نیاز ضروری انسانهاست که بیمهها شکل گرفتهاند. اگر قرار است که ما برای این نیاز خود برنامه ریزی بکنیم و جهت تأمین امنیت خاطر خود سرمایه گذاری بکنیم اما در ایام بیماری و پیری و از کار افتادگی نگرانی ما از بابت بیمهها برطرف نشده باشد پس نیاز سطح دوم ما نیز بر آورده نشده است. بنابراین برای اینکه مردم بتوانند سر راحت بر بالین بگذارند بر مسئولان عالیرتبه ایران و خصوصاً مجلس شورای اسلامی تکلیف است که در اصلاح قوانین و ساختار بیمهها و خدمات رسانی مناسب به بیماران و بیمه شدگان بکوشند.
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه