چرا قیمتها پایین نمیآید؟ | پاسخی ساده به این سؤال مهم
با این توضیح باید گفت؛ تداوم گرانیها و حتی در برخی موارد تداوم سیر صعودی قیمتها، نمیتواند به نفع اقتصاد و آینده کشور باشد.
رضا سیف پور، مدرس سواد مالی و کار آفرینی:
همانطور که از قبل هم پیش بینی میشد، تداوم ماندگاری قیمت دلار در بالای کانال ۱۷ هزار تومان، روندی طبیعی نبود و اگرچه تأثیر بسیار مخربی بر بازار، بخصوص افزایش قیمتها و کاهش اعتماد عمومی مردم نسبت به دولت نهاد، اما به سرعت نیز نزول کرد و این روزها به کانال ۱۰ هزارتومان رسید. با اینحال این کاهش قابل توجه قیمت ارز و سکه، تأثیر مثبت خود را بر زندگی مردم نشان نداد و همچنان خانوارها در گیر پدیده تورم، افزایش رو به رشد قیمتها و شوکهای قیمتی دولت ناشی از عدم صداقت در موضوع مهم حاملهای انرژی هستند. سوالی که این روزها از سوی بسیاری از مردم مطرح میشود این است که چرا علی رغم کاهش قابل توجه قیمت ارز، قیمت کالاها کاهش نمییابد؟ پاسخ به این سؤال در چند جمله و نگریستن به آن تنها از یک منظر بسیار دشوار است لذا سعی خواهیم کرد تا در چند بند کوتاه، پاسخی ساده به این سؤال مهم ارائه کنیم:
۱- نباید فراموش کنیم که بخش مهمی از نوسانات ارز و افزایش قیمتها حاصل نگاه مثبت دولت به این پدیده بود. دولت بدون توجه به ساختار اقتصادی کشور و سطح درآمد مردم و نقش حمایتی خود از اقشار کم درآمد، مدام بر این طبل میکوبید که قیمت بسیاری از کالا و خدمات در ایران نسبت به کشورهای همسایه پایین است و این زمینه را برای قاچاق فراهم میکند. این منطق باعث انعطاف دولت نسبت به بازار در سیر صعودی قیمتها شد. بدون آنکه نگاهی علمی به نقش مهم دستگاههای اجرایی و حمایتی وابسته، مثل بانکها، نظام مالیاتی، نهادهای نظارتی و … وجود داشته باشد.
۲- اغلب، سیر کاهش قیمتها نسبت به افزایش قیت ها، با سرعت کمتری صورت میگیرد. بخصوص آنکه بازار، اعتماد چندانی به رفتار ارزی فعلی ندارد و از آنجا که افزایش قیمت دلار را تا حد زیادی وابسته به رویکردهای سیاسی میداند، هر لحظه خود را آماده میکند تا در مقابل یک شوک جدید عکس العمل نشان دهد. از اینرو طبیعی است که این بازار با احتیاط به سمت کاهش قیمتها برود. بخصوص آنکه بسیاری از هزینهها در جریان تولید افزایش یافته و برگشت آنها به حالت قبل یا میسر نیست و یا بسیار دشوار به نظر میرسد.
۳- ناکارآمدی نظام بانکی از طریق ایجاد تورم و پرداخت سودهای غیر واقعی، نظام حاکم بر بازار را برهم زده و این باعث شده تا انتظارات قیمتی در بخش تولید و عرضه نیز شکلی غیر واقعی پیدا کند. برای اصلاح این امر نیز به نظر میرسد اصلاح نظام بانکی و حذف بخش مهمی از بانکهای ناکارآمد در بخش خصوصی و دولتی بسیار ضروری است.
۴- و دست آخر آنکه نباید فراموش کنیم انتظارات مردم از قیمتها، برگشت به همان زمانی است که قیمت دلار حدود ۳ الی ۴ هزار تومان بود. در حالی که در واقع ما شاهد کاهش قیمت دلار از حدود ۱۹ هزار تومان به حدود ۱۰ هزار تومان هستیم و این یعنی هنوز قیمت دلار حتی از قیمت مورد انتظار کارشناسان در شرایط واقعی اقتصاد (نه قیمت فرمایشی قبلی) حدود ۲ هزارتومان فراتر است.
***
با این توضیح باید گفت؛ تداوم گرانیها و حتی در برخی موارد تداوم سیر صعودی قیمتها، نمیتواند به نفع اقتصاد و آینده کشور باشد. در ماههای اخیر بنابه اظهار نظر رئیس کمیته امداد کشور ۶۰۰ هزار خانوار جدید به فهرست مددجویان افزوده شده است و این یعنی نماد کوچکی ازگسترش فقر در جامعه. گسترش فقر در جامعه وقتی تاثیرات منفی خود را بیشتر نشان میدهد که همراه با فاصله طبقاتی زیاد، سوء استفادههای مدیرتی، سیاست زدگی اداره کشور، گسترش جلوههای مختلف فساد، اختلاس و رشوه خواری باشد. اصلاح این امور هم بعید است که در عمر اندک باقی مانده از این دولت میسر باشد و حتی سیاستهایی مثل سبد حمایتی کالا و واریز پول نقد به حساب خانوارها یا افزایش درصدی ثابت از حقوق کارمندان و حقوق بگیران تنها بر گسترش روانی فقر کمک میکند. لذا به نظر میرسد از هم اکنون باید جریانهای سیاسی علاقمند به هدایت دولت آتی، به فکر برنامهای علمی و عملیاتی برای حرکت جامعه به سوی توسعه باشند.
دیدگاه