روایت یک عکاس و نماینده مجلس خبرگان رهبری از حادثه تروریستی امروز اهواز
نماینده مردم اهواز در مجلس خبرگان رهبری که در مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز حضور داشت، روایتی از این حادثه تروریستی را تشریح کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، آیتالله حیدری نماینده مردم اهواز در مجلس خبرگان رهبری که در مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز حضور داشت به تسنیم گفت: بعد از دقایقی که رژه نیروهای مسلح در اهواز شروع شده بود، چند فردی که با لباس نظامی پوشش داشتند، بهسمت جایگاه شلیک کردند و این تیراندازی برای دقایقی طول کشید و نظم رژه را به هم ریخت.
وی گفت: هدف مهاجمان جایگاه مسئولان بود اما موفق نشدند به این سمت مسئولان شلیک کنند. اما متأسفانه بهسمت نیروهای نظامی شلیک کردند که تعدادی نیروهای نظامی شهید شدند؛ بعد از شلیک تروریستها، نیروهای امنیتی بهسمت آنها تیراندازی کردند که خوشبختانه یکی از آنها به درک واصل شد و برخی از آنان نیز متواری شدند که نیروهای امنیتی هماکنون در حال تعقیب آنها هستند.
آیتالله حیدری گفت: بهنظرم آنها میخواستند مسئولان عالی استان را ترور کنند؛ بنده وقتی صدای تیر را شنیدم اشهدم را خواندم.
روایت یک عکاس از حادثه تروریستی اهواز
ایلنا نوشت: یکی از حاضران در مراسم رژه ارتش در اهواز که صبح امروز با تیراندازی برخی عناصر تروریستی همراه بود، مشاهدات خود از این حادثه را شرح داد.
مرتضی جابریان، برای پوشش تصویری مراسم روز ارتش در محل حادثه حاضر بوده است. او بارها در طول گفتوگو در جایی که به آمار شهدا و مجروحان اشاره میکرد نتوانست جلوی اشکهای خود را بگیرد.
وی گفت: ما در حال عکاسی بودیم؛ رژه تازه تمام شده بود و سه چهار گردان رفته بودند و یک گردان زرهای باقیمانده بود که تیراندازی شروع شد.
جابریان ادامه داد: فکر کردیم طبق عادت در رژهها که صدای تیر پخش میکنند این هم فقط صدای تیر است. به همین دلیل خیلی بیخیال بودیم و با خنده گفتیم مانور است. همان لحظه دیدیم همه در حال فرار هستند، شخصیتها و محافظان در حال تحرک بودند.
این شاهد عینی حادثه تروریستی در اهواز گفت: صدای تیر میآمد و من برای عکاسی به دنبال صدای تیر رفتم که یکی از حفاظت سپاه یا ارتش من را از پشت گرفت و به سمت دیگری هدایت کرد.
وی گفت در ابتدا برای یک زمان کوتاهی تیراندازی کمی آرام شد ولی دوباره صدای تیراندازی شدید شد. همه شوکه شده بودند. بچههای عملیات سپاه و حفاظت نیروی انتظامی و ارتش فهمیدند این حمله تروریستی است و با آنها درگیر شدند. ما فقط صدای تیر میشنیدم. خیلی از بچهها در کانالهای آب خوابیده بودند. من رفتم بالای سر شهدا و زخمیها. یکی از کشتهها از تروریستها بود. بچههای امنیت میگفتند این تروریست است. لباس شخصی پوشیده بود و خشاب کلاش به او وصل بود.
دیدگاه