خدا آخر و عاقبت احمدی نژاد را به خیر کند|کسیکه بگوید از روحانی عبور کنیم کم عقل است
او معتقد است: اگر مشکلاتی وجود دارد به دلیل روندی است که طی ۳۰ سال اخیر رخ داده و به این دولت به ارث رسیده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا باهنر گفت: اولین کسی که شعار عبور از روحانی را مطرح کرد احمدینژاد بود و امیدوارم خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند اما در جریانهای سیاسی کسی که پروژه عبور از روحانی را مطرح کرد دوستان تند اصلاحطلب بودند.
متن کامل گفت و گوی باهنر با پانا را در ادامه می خوانید:
دولت در سایه موضوعی است که این روزها بسیار مطرح شده است، بسیاری، به ویژه اصلاحطلبان بر این باورند که در دولتهای اصلاح طلبی و وابسته به اصلاحات، اصولگریان به دلیل وابستگی به برخی ارکان نظام این قدرت را دارند که با تشکیل دولت در سایه در روند کار دولت مستقر اخلال ایجاد کنند و این درحالی است که وقتی اصولگرایان دولت را در دست میگیرند اصلاحطلبان به نوعی خانه نشین میشوند، با چنین نظریهای موافق هستید؟
آرزو میکنم زمانی فرار برسد که دولت در سایه وجود داشته باشد زیرا این موضوع نشاندهنده ارتقای سیاسی یک کشور است یعنی حزب اکثریت حاکم باشد و حزب اقلیت، دولت در سایه داشته باشد اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد به دلیل اینکه ما در مملکتمان حزبی نداریم.
البته به صاحبان احزاب برنخورد. به هر حال خود بنده نیز در تشکیلات سیاسی کار میکنم اما ۲ تا حزب قدرتمند، شناسنامهدار، موضعدار و دارای برنامه در کشور نداریم.
حدود ۲۳۰ تا ۲۴۰ حزب از وزارت کشور مجوز دریافت کردهاند اما از این تعداد ۲۰ حزب تنها برگهای در جیب یک آقا و یا کیف یک خانم هستند که مجوز را برای روز مبادا گرفتهاند تا ببینند چه اتفاقی میافتد و هیچ دفتر و تشکیلاتی ندارند و در مقابل اتفاقهای سیاسی هیچ موضعی ندارند و همیشه در سکوت هستند.
رسانههای سیاسی و موضعدار باید ارگان یک حزب باشند
آن ۷۰ یا ۸۰ حزب فعال نیز سه چهارم آنها تمام فعالیتشان به زمان انتخابات منحصر میشود و در آن زمان ائتلاف و تشکیل میدهند و یک کاندیدا برای ریاست جمهوری معرفی میکنند اما در سایر مواقع فعالیتی ندارند.
ما تنها ۱۰ الی ۱۵ حزب فعال دائمی و سراسری داریم که در آنها تعدادی از جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا وجود دارند اما جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا محدود به این ۱۰ الی ۱۵ حزب نمیشوند و اگر از نظر جمعیتی آنها را در نظر بگیریم تنها ۵ الی ۶ درصد فعالان سیاسی این دو جریان در این احزاب جای میگیرند و بقیه فعالان سیاسی فعالیتهایی دارند که در چارچوب حزب نیست.
رسانههای سیاسی و موضعدار باید ارگان یک حزب باشند اما بسیاری از رسانههای ما خودشان حزب هستند و مواضع خاص خود را دارند و کارکرد اکثر رسانهها کارکرد حزبی است اما به دلیل اینکه چارچوب، قانون و مقررات خاصی وجود ندارد گاهی اوقات از مسیر منحرف میشوند.
مسئله احزاب در کشور قطعا موضوعی پیچیده است اما اکنون موضوع مطرح شده بحث احزاب نیست، مسئله قدرت است. آیا قبول دارید که در ۵ سال گذشته یک گروه خاص تلاش بسیار زیادی در تخریب دولت کرده و مانع برخی اقدامات دولت شدهاند؟
در دولت فعلی هرچه حمایت از آقای روحانی وجود دارد از سوی اصولگرایان است و اصلاحطلبان تنها زیرآب دولت را میزنند و موضوع عبور از روحانی را مطرح میکنند. دفاعیاتی که بنده در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی طی این چند سال داشتهام. از بسیاری از اعضای هیأتدولت بهتر بوده و همچنین در مصاحبههای اخیر خود از او دفاع کرده ام و اصلا هم این موضوع مطرح نیست که چون سیاست خارجی آقای روحانی و یا عملکرد و کارکرد او بهبود پیدا کرده است از او دفاع کردهام.
البته اگر مشکلاتی وجود دارد به دلیل روندی است که طی ۳۰ سال اخیر رخ داده و به این دولت به ارث رسیده است. میتوانم ادعا کنم بحران اقتصادی در ۳۰ سال گذشته در مسایل جاری اقتصادی و بحران اقتصادی هر ۸ سال تکرار شده است.
در دولت دوم مرحوم آیتالله هاشمی نیز تورم ۴۹ درصدی را تجربه کردیم و دولت اول آقای خاتمی به مسائل سیاسی، قتلهای زنجیرهای و موضوعاتی نظیر عالیجناب سرخپوش و خاکستریپوش در مورد مرحوم هاشمی گذشت اما در دوره دوم کارهای اقتصادی رونق گرفت، عسلویه راهاندازی شد و پیمانکاران توانستند کار بگیرند اما با این وجود تورم وجود داشت اما کمتر از آنچه انتظار میرفت. در دولت دوم آقای احمدی نژاد دلار ۱۲۰۰ تومانی ۳۵۰۰ تومان شد و در دولت دوم آقای روحانی دلار ۳۵۰۰ تومانی ۱۰۰۰۰ تومان شد و همه اینها تکرار است.
اگر بگویم روحانی کاری کرده است که احمدینژاد نکرده یا برعکس چنین نیست
البته تکرار این مسائل به این معنا نیست که دولتها مقصر نیستند اما اگر بگویم روحانی کاری کرده است که احمدینژاد نکرده و یا برعکس این چنین نیست. همه کارهای که باید انجام میدادند را انجام دادهاند. همه اینها درگیر مسائل روزمره شدهاند و فرصت نکردندکه چهارمتر عقبتر از خود را ببینند. خیلی از اقتصاددانهای کشور در ۶ ماه گذشته چنین وضعی را در مورد مسائل اقتصادی پیشبینی میکردند و در رسانهها مطرح شد و یکی از مهمترین دلایل آن کشف صدها صندوق اعتباری غیرمجاز در طول یکسال اخیر بود.
سال گذشته ۱۰۰ هزار سپرده بین ۱۰ میلیون تا ۵۰۰ میلیون تومان در کشور آزاد شد و مردم با سودی که از پولهای خود دریافت میکردند زندگی میگذارندند. دولت و مجلس دستپاچه شدند و به آزادسازی پولها کمک کردند. ۱۰۰ هزار سپرده بین ۱۰ میلیون تا ۵۰۰ میلون تومان را آزاد کردند و بانک مرکزی خط اعتباری آن را ایجاد کرد و اخیرا نیز اعلام کردند که سپردههای ۱ میلیاردتومانی را هم پرداخت میکنند.
دولت باید بستر مناسب را برای این سرمایههای آزادشده فراهم میکرد تا این سرمایهها را جمع کند. وقتی که این سرمایهها جمعآوری نشود مردم دلار و سکه میخرند و اگر من هم بودم نمیدانستم باید چه کار کنم.
دخترم به من میگوید با شوهرش ۶ الی ۷ سال تلاش کرده، ۶۰۰ میلیون تومان پول جمع کرده و قصد داشته است یک آپارتمان ۷۰ الی ۸۰ متری تهیه بخرد. به یکباره قیمت آپارتمان بالا رفت و او حالا میگوید حداقل به من یک راهنمایی کن که این ۶۰۰ میلیون تومان را چه کار کنم؟ اگر راهنمایی کنم که پولت را در بانک بگذار و یک درصد سود بگیر، راهکار علمی به او ندادهام و تورم ۲۵ درصدی با سود ۱۲ درصدی جوابگو نیست و اگر بگویم دلار و سکه بخر که این امر هم غلط است. دولت دوازدهم از ۶ ماه قبل میدانست که چنین سرمایهای آزاد میشود بنابراین میتوانست سفرهای برای آن پهن کند و سرمایههای رها شده را جذب میکرد.
چند روز پیش خدمت آقای جهانگیری بودم و عرض کردم که ما میتوانیم در کوتاه مدت بازار سرمایهای خود را چند برابر گسترش دهیم. امروز بازار سرمایه یعنی همین بازار بورس حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است و ظرف ۲ سال آینده میتوانیم این رقم را به ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش دهیم و بسیاری از این سرمایههای سرگردان را به چرخه اقتصاد بازگردانیم. مردمی که دلار و سکه تهیه میکنند مفسد و ضد انقلاب نیستند، آنها میگویند ما ۶۰۰ میلیون پول داریم و میخواهیم ارزش پولمان کم نشود باید چکار کنیم.
اکنون راهی جز خرید سکه، دلار و ماشین لوکس ندارند و یا باید کار دیگری انجام دهد که قیمت آن ۲۰ درصد افزایش پیدا کند.
خیلی از حمایتهایی که از دولت روحانی کردهام را حتی دولتیها نکردند
من به ناچار باز هم باید به سوال قبلی بازگردم. در مباحث اقتصادی نظر شما قابل قبول است اما سوال من همچنان درباره کارشنکنیهاست. میتوانم مثال بزنم که در دوره آقای احمدینژاد تا قبل از آنکه جنابعالی و برخی همفکرانتان از احمدینژاد اعلام برائت کنید رسانهها امکان هیچ نقدی را نداشتند و پس از آن هم رسانههای اصولگرا بودند که روی خود را از احمدینژاد بازگرداندند اما از همان روز اول دولت حسن روحانی رسانههای پر مخاطب اصولگرایی با قدرت بر وی تاختند و مورد حمایت نیز قرار گرفتند. حتی رسانه ملی با هدف تخریب دولت حرکت کرد. در مورد حمایت از روحانی نیز برخی مواضع اخیر در مورد آمریکا باعث برخی موضع گیری های حمایتی شد نه بیشتر.
اینکه تصور میشود اخیرا به دلیل تغییر برخی از مواضع سیاسی آقای روحانی اصولگرایان طرفدار او شدهاند این طور نیست و خیلی از حمایتهایی که من از دولت روحانی کردهام را حتی دولتیها نتوانستند به این اندازه از دولت خود حمایت کنند.
اما همه باید بدانند زمان انتخابات در هر حزب سیاسی که هستیم رقابتهایمان باشگاهی و از نوع طرفداری قرمز و آبی است اما زمانی که انتخابات برگزار میشود و رئیسجمهوری انتخاب میشود همه ما باید تبدیل به تیم ملی شویم همه سیاستورزان و کسانی که دل در گرو نظام و انقلاب و ایران دارند زمانی که رئیسجمهوری مستقر میشود باید به عنوان تیم ملی به آن نگاه کنند.
همه سیاست ورزان و کسانی که دل در گرو نظام و انقلاب و ایران دارند زمانی که رئیسجمهوری مستقر میشود باید به عنوان تیم ملی به آن نگاه کنند.
بارها گفتهام من به آقای روحانی رأی ندادهام. در گذشته نیز با وجود اینکه هم حزبی نبودیم اما با هم بسیار رفاقت داشتیم اما من میگویم رقیب آقای روحانی هر کسی که هست زمانی که روحانی پیروز انتخابات میشود و حتی اگر دولت آقای روحانی تنها ۵۰ درصد از قدرت لازم برای حل مشکلات را داشته باشد به عنوان رقیب آقای روحانی باید کمک کند قدرت دولت به ۶۰ درصد برسد یا با تخریب قدرت او را به ۴۰ درصد برسانم و بنده معتقدم کسی که تلاش میکند قدرت دولت مستقر از ۶۰ درصد به ۴۰ درصد کاهش پیدا کند آن فرد خائن به مملکت، نظام، انقلاب و خون شهدا است زیرا دولت در رقابت با کشورهای دیگر کار میکتد.
در مجلس پنجم آقای ناطق نوری، رئیس مجلس و رقیب اصلی آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری بود. وقتی آقای خاتمی به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شد از بد حادثه بنده که در زمان انتخابات به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی رقیب آقای خاتمی و رئیس کمیسیون تلفیق بودم. لایحه بودجه که تصویب شد سخنگوی دولت در مصاحبهای تلویزیونی به نام محمدرضا باهنر از من تشکر کرد و من وقتی این سخنرانی تلویزیونی را دیدم شوکه شدم و گفتم این یک ادبیات سیاسی نیست چرا آنها چنین کاری کردند بلافاصله به آقای مهاجرانی زنگ زدم و به شوخی به او گفتم شما من را دست انداختهاید، گفت خیر در جلسه هیأت دولت بحث شد و و در آنجا بنده را موظف کردند که از طریق رسانه ملی از مجلس و به ویژه باهنر تشکر کنم و از او علت را جویا شدم. او گفت که به دلیل اینکه برخورد شما کاملا علمی و کارشناسی بود و قانونی که مجلس به عنوان بودجه تصویب کرده است خیلی بهتر از لایحهای است که ما به مجلس دادیم و در تمام مجالس از این رفتار خود دفاع میکنم. البته به دنبال رقابتهای سیاسی هم بودهایم اما کار خود را به نحو احسن انجام دادهایم شاید در بین رفقای ما هم کسانی باشند که به دنبال کارشکنی باشند مگر در اصلاحطلبان چنین افرادی وجود ندارند.
شما با چنین نگاهی و به عنوان یک اصولگرای معتدل جلساتی با هم طیفهای تندوری خود داشتهاید تا آنها از روند رفتاری که در قبال دولت در پیش گرفته اند منع کنید؟
تصور میکنم اکنون وقت مناسبی برای نقد کردن دولت نیست، حتی برخی از اصلاحطلبان در دو ماه گذشته شعار عبور از روحانی را مطرح کردند و این کار صحیحی از نظر سیاسی نیست.
البته اولین کسی که شعار عبور از روحانی را مطرح کرد احمدینژاد بود و امیدوارم خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند اما در جریانهای سیاسی کسی که پروژه عبور از روحانی را مطرح کرد دوستان تند اصلاحطلب بودند و در همان زمان من بلافاصله موضعگیری کردم و گفتم اصلا مسئله کنار گذاشتن دولت کار درستی نیست فارغ از اینکه روحانی بر سرکار باشد یا خیر؟ اینگونه هیجانها برای نظام سم است.
البته در عوض آقای روحانی هم باید برای ایجاد یک رضایت عمومی یک خانهتکانی در دولت انجام دهد، این خانهتکانی را بارها اعلام کردیم و حتی بنده به صورت چهره به چهره این موضوع را با دولتیها مطرح کردم که با توجه به بحران اقتصادی موجود باید خانهتکانی در تیم اقتصادی صورت گیرد اما بعد از همه این جریانها تنها یک رئیس کل بانک مرکزی تغییر کرد و دیگر شاهد تغییری نیستیم.
کشتی اقتصادی دولت یک ناخدای هماهنگ ندارد
آقای نوبخت هم فقط سخنگویی خود را از دست داد اما همچنان رئیس سازمان برنامه بودجه است. بحث مجلس و ما سخنگویی نوبخت نیست. آقای نوبخت خیلی خوب حرف میزند و شیک است و اخلاق خوبی هم دارد. من از همان دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی اعلام کردهام که رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد باید همدل و همراه باشند و در امور اقتصادی موضع مشترک داشته باشند. کشتی اقتصادی دولت یک ناخدای هماهنگ ندارد و با این ترتیب مشکل ایجاد میشود.
الان کسی که میگوید باید از آقای روحانی عبور کنیم کم عقل است و یا سوء نیت دارد، حتما اینکه بخواهیم از آقای روحانی عبور کنیم و یا دولت تغییر کند اصلا گزینه مناسبی نیست اما دولت باید یک خانهتکانی داشته باشد زیرا برخی از وزراء خسته هستند و حوصله کارکردن ندارند و من خبری شنیدم که برخی از آقایان به آقای روحانی گفتهاند که ما نمیتوانیم در زمان بحران کار کنیم و بگذارید شخص دیگری بیاید و آقای روحانی گفتهاند که اشکالی ندارد کار کنید. بنابراین باید نقد کنیم و البته از دولت حمایت کنیم تا مسائل و مشکلات حل شود.
آیا این ظرفیت را در مردم میبینید که برای چهارمین بار بحران اقتضادی نظام را از سر بگذرانند؟
نباید مسائل را در محافل علمی و نخبگی باهم مخلوط کنیم. به اینکه بگوییم بحران اقتصادی هر ۸ سال یکبار اتفاق میافتد و دولتها تقصیری در این زمینه ندارند. دولتها تقصیر دارند البته مقصر شخص روحانی نیست بلکه ساختار اقتصادی ما مشکل دارد و اشکال آن کاملا روشن است. روز اول که آقای روحانی روی کار آمد تورم ۴۲ درصد بود و این ارثی بود که از دولت گذشته به این دولت رسیده بود و رشد اقتصادی منفی ۵ درصد بود. دولت گفت میخواهم تورم را تک رقمی کنم. در آن زمان بنده در مجلس بودم و “جلیز و ولیز” کردیم که در رکود تورمی و تورم ۴۲ درصدی، تورم معمول و طبیعی را روی ۲۵ درصد هدفگذاری کنیم و مردم هم از دولت رضایت داشتند.
ما مخالف آن هستیم که بخواهیم تورم را سالانه ۱۵ درصد سرکوب کنیم چراکه نتیجه آن وضع اقتصادی موجود است و در دورههای گذشته نیز این چنین بود در حالی که این تورم باید در طول دوره پهن شود.
علاوه براین در طول ۲ سال گذشته حدود ۱۰۰ هزار سرمایه ۱۰ میلیون تومانی و ۵۰۰ میلیون تومانی در کشور آزاد شد که با فشارهای مجلس، دولت تسلیم شد و بانک مرکزی هم ۳۰ هزار میلیاردتومان خط اعتباری جدید در دولت ایجاد کرد و ۱۰۰هزار سرمایه با چنین وضعی آزاد شد و دولت از شش ماه قبل به استقبال آن نرفت.
چون ما برای مردم سفره ای پهن نکردیم مردم چارهای ندارند، جنسی میخرند که سرمایه آنها حفظ شود و با محاسبهای که انجام دادند دیدند فقط میتوانند دلار و سکه و یا خودروی خارجی بخرند که زود گران شود و کسانی که بیش از ۱ میلیارد تومان سرمایه داشتند ملک خریدند که در نهایت ملک هم ۴۰ درصد افزایش قیمت داشت.
۱۰۰ هزار نفری که طلا و سکه و ارز میخرند ضد انقلاب نیستند
اگر همین اتفاقی که اکنون در بازار بورس افتاده است از ابتدا وجود داشت شاید وضع اقتصاد این چنین نبود زیرا همین بورس از یک ماه قبل آماده پرش بود. برخی از بنگاههای بورسی کالاهای خود را به صورت ارزی میفروشند و امروز در کمتر از ۵ دقیقه قیمت بورس ۳ هزار واحد افزایش پیدا کرده است و البته در بورس هم نباید حباب ایجاد کنیم و بنده همه این ظرفیتها را به آقای جهانگیری و آقای نوبخت نیز گفتهام.
هم اکنون دولت و نهادهای حکومتی میتوانند به اندازه ۲ برابر بازار بورس فعلی بنگاه در بورس عرضه کنند تا مردم سهام بخرند. این ۱۰۰ هزار نفری که طلا و سکه و ارز میخرند ضد انقلاب نیستند و میخواهند سرمایه خود را حفظ کنند و اگر بازار بورس یک بازار شیرینی باشد سهام میخرند و بحران اقتصادی کنترل میشود.
به طور مثال (ایدرو) که یک سازمان توسعهای وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت است چرا باید هنوز بنگاهداری کند و هنوز ۲۰ درصد از سهام ایرانخودرو متعلق به (ایدرو) است. مگر قرار نبود بر اساس برنامه، این کارخانهها را واگذار کنیم؟ وقتی به مسئولان میگویم علت آن چیست می گویند به دلیل آن است که وزیر صنعت و معدن و تجارت می خواهد خودش مدیرعامل ایران خودرو را عزل و نصب کند بنابراین باید ۲۰ درصد از سهامش متعلق به وزارت صنعت و معدن و تجارت باشد که حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ میلیارد تومان قیمت دارد که اگر در سازمان بورس عرضه شود مردم بجای اینکه سکه، طلا، و ارز بخرند سهام ایران خودرو را می خرند.
اگر بسیاری از این بنگاهها در بورس عرضه شود دولت در اقدامی عاجل و مدبرانه میتواند مشکلات بازار سرمایه را حلوفصل کند.
تدبیر و فهم اعضای دولت دوازدهم بسیار خوب است اما حال و شجاعت حرکت کردن ندارند. دولتی هم وجود دارد که تدبیر ندارد و همه کارها را فقط با شجاعت دنبال و خراب میکند و دولتی هم هست که تدبیر دارد اما حال حرکت ندارد. امیدوارم خداوند دولتی به ما بدهد که معدلی از دهم و یازدهم باشد تا کارها جلو برود.
برخی از مسئولان طوری به پستهای خود چسبیدهاند که فقط ملکالموت میتواند مردم را نجات دهد
آیا با کاندیدا نشدن در انتخابات مجلس به صورت خودخواسته از سیاست کناره گیری کرده اید و قصد دارید دیگر وارد حوزه اجرایی نشوید؟
بسیاری از دوستان ما در مجلس ثبت نام کردند اما رأی نیاوردند و مثل من شدند. بنده خودم تصمیم گرفتم که دیگر در مجلس ثبت نام نکنم. خیلیها به بنده نقد کردند. اگر زودتر لو میدادم که نمیخواهم برای کاندیداتوری مجلس ثبتنام کنم، دوستان حزبی و دیگر افراد مجبورم میکردند که به ثبت نام کنم.
پاسخ من به منتقدانم این بود که اگر شما ۲۸ سال راهی را بروید سال ۲۹ حوصلهای برای رفتن این راه ندارید.
حتما انصراف بنده از نمایندگی به معنای بازنشستگی و اینکه کاری به کار مملکت نداشته باشم نیست زیرا ما گروه داریم و پژوهش میکنیم و هر هفته با یکی از وزراء ملاقات دارم و بحثهایی که خدمت وزرا ارائه میدهیم به هیچ وجه مسائل جزئی نیست و تمام مطالب کلان کشور در عرصههای مختلف اقتصادی و سایر مباحث را مطرح میکنیم.
به وزراء مشاوره میدهیم، با آنها بحث میکنیم زیرا ما سیاستمداران بازنشستگی نداریم اما اینکه من بخواهم در میدان انتخابات ریاستجمهوری یا مجلس حاضر شوم واقعا قصدی برای این کار ندارم. متاسفانه برخی از مسئولان طوری به پستهای خود چسبیدهاند که فقط ملکالموت میتواند مردم را نجات دهد و مردم باید منتظر باشند تا عزرائیل برای عزل این مسئول فکری بکند. اما به عنوان مشاور و فعالیت سیاسی و در انتخاباتها لیست داریم. اینکه شخص خودم بخواهم کاندیدا شوم ارادهای برای این کار ندارم .
جمنا در وحدتبخشی به جریان اصولگرایی موفق بود
تجربه جمنا را چطور ارزیابی میکنید؟
جمنادر بخشی از کار خوب عمل کرد زیرا یکی از مشکلات ما در کشور نبود حزب قدرتمند است. باید درون خودمان وحدت به وجود بیاوریم و بعد از اینکه از نفس افتادیم به رقابت با رقیب خود بپردازیم و این برای هر دوجناح بد است زیرا اگر حزب وجود داشت لازم نبود که دوباره برای وحدت تلاش کنیم زیرا به هر حال حزب ساختاری دارد.
بنابراین جمنا در وحدتبخشی به جریان اصولگرایی موفق بود و اگر خیلی ساده بگویم جمنا ۴ کاندیدای سال ۱۳۹۲ ما را به یک کاندیدا در سال ۹۶ تبدیل کرد و این کمترین خدمت جمنا بود و بهجای اینکه ۴ کاندیدا داشته باشیم که هر کدام درصدی از آراء را به خود اختصاص دهد یک کاندیدای ۴۰ درصدی داشتیم که از این جهت بسیار خوب بود اما به هر حال جمنا اشکالاتی هم دارد یعنی برای اینکه بخواهیم این ۴۰ درصد به ۵۰ درصد برسد باید ساختار، رویکردها و برخی موضعگیریها تغییر پیدا کند.
جمنا بسیار مفید بود اما اینکه جمنا میتواند کار را ادامه بدهد یا خیر؟ همانطور که گفتم باید اصلاح ساختار و رویکرد داشته باشد.
همانطور که میدانید ناآرامیهای دیماه سال ۹۶ از شهر مشهد و آغاز شد و به نوعی میتوان گفت که هنوز برای برخیها انتخابات تمام نشده، به نظر شما این گونه رفتارها وحدت و همدلی در جامعه را تهدید نمیکند؟
به هر حال هر حزبی در دنیا حاکم شود یک حزب رقیب دارد و سعی بر نقد حزب حاکم دارد .
اما اینکه هر کسی بگوید اکنون که من بر سر کار هستم مخالفان اجازه کار نمیدهند. باید بگویم اگر تو نمیتوانی با مخالفان کار کنی چرا بر سر کار رفتهای؟ به هر حال در هرکجا که باشیم مخالفانی وجود دارند اما ممکن است گاهی اوقات افراد کار شکنی کنند و نسبت به حزب حاکم بی انصاف باشند که همه اینها را قبول دارم اما هیچ دولتی حق ندارد ناکارآمدی خود را بر گردن مخالفان و رقبا بیاندازد.
در هرکجا که باشیم مخالفانی وجود دارند اما ممکن است گاهی اوقات افراد کار شکنی کنند و نسبت به حزب حاکم بی انصاف باشند که همه این ها را قبول دارم اما هیچ دولتی حق ندارد ناکارآمدی خود را بر گردن مخالفان و رقبا بیاندازد
در مورد ناآرامیهای دی ماه با برخیها بحث کردیم و نامههایی هم به برخی آقایان نوشتیم که علت آن چیست و یکی از علتهای اصلی آن این بود که بسیاری از رسانههای داخلی کشور فکر میکردند کار سیاست تشدید اختلاف است و صداوسیما و سایتهای خبری داخلی و خارجی بر این اختلافات دامن زدند.
روسای قوا هم زمانی که با هم مصاحبه میکردند یک تیکه به هم میانداختند و همه نقش اپوزوسیون را داشتند. مجموعه رسانههای داخلی نیز سه نکته را به جامعه تزریق کردند. دولتیها گفتهاند قوه قضاییه بد است و مجلس هم گفته است قوه مجریه و قوه قضاییه خوب کار نمیکنند. وقتی تریبون مجلس را گوش میکنیم تنها به این میپردازند که دولت ناکارآمد است و یا عدهای دزدی کردهاند و میگویند که مردم مطالبات خود را فریاد بزنید. ما تبلیغکننده این جمله شده ایم.
خوشبختانه اخیرا جلساتی بین روسای قوا تشکیل شده است و رهبری برای تشکیل آن تدبیر کردند. این جلسات برای حل اختلافات بسیار مفید بود.
روسای قوا پیش از این در رسانهها با هم پینگ پونگ بازی میکردند و وقتی اختلافات بین آنها تند میشد با هم عصرانه و یا ناهاری میخوردند و پس از آن پشت تریبون میآمدند. از هم تعریف میکردند اما دوباره کار خود را میکردند.
ژن ترکیدن تورم هر ۸ سال یکبار در کشور وجود دارد
به این ترتیب از روسای قوا تا صداوسیما و رسانههای هر گروه یکدیگر را متهم میکردند و دست به دست هم داده بودند. خوشبختانه جلسات اخیر روسای قوا آثار مثبتی داشته که نمود خارجی پیدا کرده است.
رهبری به روسای قوا گفته است که شما هر تصمیمی در این جلسات بگیرید من حمایت میکنم بنابراین این قدرت در تصمیمات آنها وجود دارد و خوشبختانه برخی از مشکلات حل میشود.
ترکیدن تورم هر ۸ سال یکبار که ژن آن در کشور وجود دارد و می توان این ژن را با یک برنامه ۷ الی ۸ ساله و تدبیر برطرف کرد و بازار سرمایه ما میتواند تا سه برابر افزایش پیدا کند و این بهترین راه حل برای مبارزه با مشکلات است و میتواند به تولید و اشتغال رونق بدهد و بازار سرمایه گسترش پیدا کند و بسیاری از این بنگاههایی که خصولتیها در اختیار گرفتهاند را میتوانند به مردم بفروشند و اگر وزیر صنعت هم قدرت نداشت مدیرعامل ایران خودرو را تغییر دهد اشکالی ندارد.
نظر شما در مورد نئواصولگرایی که آقای قالیباف مطرح کردهاند چیست؟
این تفکر نئو اصولگرایی برنامه مدون و مشورت شدهای نیست و من نمیدانم که آقای قالیباف چه قصدی از طرح آن داشته است و باید از خود او پرسید که چه فکر و برنامهای پشت آن است.
مردمسالاری دینی در نهایت به سر منزل مقصود نخواهد رسید
به دلیل اینکه ما درکشور حزب نداریم در هر دوره مواضع ما شناور میشود و ساختارها به هم میریزد . یک روز ائتلاف متحد اسلامی و یک روز جمنا را تشکیل میدهیم و یک روز نام جبهه پیروان خط امام و رهبری را بر روی خود می گذاریم و این به دلیل نبود حزب است.
بنده با اعتقاد میگویم که در غیبت ۳ الی ۴ حزب قدرتمند در کشور بر آینده مردمسالاری دینی بیمناکم و فکر میکنم مردمسالاری دینی در نهایت به سر منزل مقصود نخواهد رسید مگر اینکه ما ۴ حزب قدرتمند و شناسنامه دار داشته باشیم و البته اگر حزب ما قدرتمند شد نباید در مقابل نظام قرار گیرد بلکه باید در چارچوب نظام قرار گیرد و حزبی نباشد که به دنبال نهادهای انتصابی است.
درمورد عکس منتشر شده از جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و انتصاب آن عکس به جلسه رأی گیری درباره سپنتا نیکنام در ابتدا برخلاف نظر شورا عکس را تأیید و بعد تکذیب کردید؟ دلیل این کار چه بود؟
در مورد عکسی که از مجمع تشخیص مصلحت در زمینه تصمیمگیری در مورد مسئله سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد منتشر شد بنده اظهار نظری کردم که بعدا متوجه شدم اشتباه کردم و آن را اعلام کردم اما نتیجهای که رسانهها از آن عکس گرفته بودند نتیجه بسیار بیانصافانهای بود زیرا آقای جنتی نظری نداد.
توضیح دادم که مصوبات این چنینی نیاز به بیش از دو سوم آراء مجمع دارد که این مسئله کمی بیشتر از دو سوم رأی آورد بنابراین عدهای بودند که به این مصوبه رإی ندادند اما آنها از زوایهای عکس گرفتهاند که عدهای دستشان بالا بود. حداقل یک چهارم اعضای مجمع به این مسئله رأی ندادند اما هیچ کسی از آن زاویه عکس نگرفته است و آقای جنتی در آن روز هیچ صحبتی نه در مخالفت و نه در موافقت نداشت.
دیدگاه