اتفاق امروز ارز،در دولت احمدی نژاد بدترش اتفاق افتاد|مگر بقیه، توچال نمیروند؟
محمدرضا باهنر در مصاحبه ای با روزنامه وطن امروز گفت:اگر در شرایط موجود مثلا محمدرضا باهنر رئیسجمهور بود، با روحانی که الان رئیسجمهور است، وضعیت چه تفاوتهایی داشت؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا «محمدرضا باهنر» سالها نایبرئیس مجلس بوده است و در انتخابات دوره گذشته مجلس که بسیاری برای شرکت دوباره و قرار گرفتن در لیست انتخاباتی اصولگرایان تلاش میکردند از شرکت در انتخابات امتناع کرد تا نشان دهد شامه سیاسیاش همچنان خوب کار میکند. باهنر را همواره یکی از افراد محافظهکار در سیاست دانستهاند اما حالا او محافظهکارتر از همیشه به گفتوگو مینشیند. سعی میکند بخش زیادی از سوالات را با کلیات جواب دهد و به قول خودش بیشتر رویکردی صحبت میکند. باهنر انتخابات را دوران رقابتهای باشگاهی در سیاست میداند که حالا تمام شده و معتقد است دولت روحانی پیشانی تیمملی ما است و باید همه به او و دولتش کمک کنند که موفقیت دولت، موفقیت نظام و شکست آن نیز ریزش سرمایه اجتماعی نظام است. با این وجود میگوید ۱۰۰ ایراد به دولت روحانی دارد و خودش هم به این رئیس دولت رأی نداده است. باهنر در گفتگو با وطن امروز منتقد جریانی است که بحث «استعفا» یا «استیضاح» رئیسجمهور را کلید زدهاند اما تغییرات در کابینه بویژه بخشهای اقتصادی را ضروری میداند.
***
بگذارید گفتوگو را از متن اجتماع شروع کنیم؛ از بحث اعتراضات اقتصادیای که مسؤولان هم بر بحق بودن آن تاکید داشتند اما موجسواری ضدانقلاب روی آن هم زیاد بود؛ شما چقدر از این اعتراضات را برنامهریزی شده توسط عناصر ضدانقلاب و چه میزان را ناشی از مطالبات مردم میدانید؟
ما بعد از اتفاقات دیماه بحثهایی را در اینباره داشتیم و نامههایی را نیز برای برخی مقامات نوشتیم، با این حال تحلیل برعکسی از اوضاع و احوال جامعه دارم و معتقدم اگر به ۲ سال پیش بازگردیم و یک پایش میدانی را در کشور انجام دهیم، باید بگویم در یک همکاری نانوشته؛ نه رسانههای خارجی، بلکه اکثریت قریب به اتفاق تریبونهای نظام که یا از خزانه دولت تغذیه میشوند یا از امکانات حاکمیتی استفاده میکنند و به نوعی بخشی از حاکمیت هستند، متاسفانه ۳ مولفه را در جامعه القا میکنند؛ یکی «ناکارآمدی»، دوم «سوءاستفاده» و سوم «بالا بردن مطالبات مردم» و معتقدم رسانه ملی در راس این مسأله است. سایتهایی که برای جریانات مختلف سیاسی هستند نیز همینگونهاند، البته از وقتی مقام معظم رهبری تدبیری را اندیشیدهاند و روسای ۳ قوه جلساتی را با یکدیگر دارند، کمی این فضا نرمتر شده است، چرا که تا پیش از آن مصاحبهها و بیانات روسای ۳ قوه نیز در مجموع این مولفهها را در جامعه القا میکرد. بنده چون مدت زیادی را در مجلس بودهام، جلسات علنی مجلس را از طریق رادیو دنبال میکنم و از همان ابتدا تا پایان جلسه نمایندگان تنها یا میگویند «مسؤولان توانایی ندارند و ناکارآمد هستند» یا میگویند «دزدی شده و اموال غارت شده» یا عنوان میکنند «مردم چرا فریاد نمیزنید تا حقتان را بگیرید» و این صحبتها نیز همان بحثها را القا میکند. این بحثم البته به معنای آن نیست که در کشور مشکل وجود ندارد! مشکلات داریم، مشکلات جدی هم داریم اما مسأله این است که واقعیت با احساسات مردم همیشه منطبق نیست. به عبارت دیگر شاید در منطقهای امنیت وجود داشته باشد ولی مردم احساس امنیت نکنند یا در منطقهای رفاه وجود نداشته باشد اما مردم احساس رفاه کنند و برعکس. حاکمیت مسؤول هر دو مسأله است و نمیتواند بگوید من مسؤول پارامترهای واقعی هستم، بلکه باید احساس مردم را نیز درست کند، هر چند مشکلات کشورمان زیاد است اما احساس مردم از مشکلات چندین برابر مشکلات است. ما هنوز نتوانستهایم احساس مردم را به واقعیت موجود نزدیک کنیم. در حقیقت ما به طور مرتب القای ناکارآمدی و سوءاستفاده میکنیم و برخوردهایمان نیز شفاف و روشن نیست.
بالاخره بخشی از وضع موجود ناظر به ناکارآمدیها و نارساییهاست؛ درست است؟
ناکارآمدی که پارامتری صفر و صدی نیست که بتوانیم بگوییم ناکارآمد یا کارآمد بوده است، اصلا ناکارآمد یا کارآمد را نسبت به چه چیزی باید مشخص کنیم؟
به طور نسبی در اینباره صحبت کنید.
این را در ابتدا بگویم من به روحانی رأی ندادم و صد تا انتقاد جدی هم به دولتش دارم اما من میگویم اگر در شرایط موجود مثلا محمدرضا باهنر رئیسجمهور بود، با روحانی که الان رئیسجمهور است، وضعیت چه تفاوتهایی داشت؟! البته امثال من که در میدان عمل نیستیم، ادعاهای زیادی میتوانیم داشته باشیم اما میگویم شاید مقداری بهتر یا بدتر بود! بنده یک تعبیر دیگر سیاسی، فرهنگی و اعتقادی دارم و معتقدم ما در زمان انتخابات تیمهایمان باشگاهی است و تیمهای مثلا قرمز و آبی، نفت تهران، فولاد مبارکه سپاهان و… داریم و هر کسی هم میتواند طرفدار تیم خودش باشد اما زمانی که رئیسجمهور مستقر میشود، دیگر تیمملی داریم و همه باید به او کمک کنند، چرا که معتقدم اگر رئیسجمهور موفق نشود، نظام موفق نشده است.
شما عنوان کردید تفاوت بین واقعیت و احساس زیاد است؛ این تفاوت ناشی از تفاوت بین انتظارات و امکانات است؟ به نظر نمیرسد مسؤولان در این مسأله بیش از همه مقصرند؟
بله! البته این مشکل تبلیغاتی ما است، البته این نظر شخصی بنده است که اینجا چیزی به عنوان «مدیریت افکار عمومی» وجود ندارد و یک عده علیه قوهقضائیه، یک عده دیگر علیه دولت و هر دو علیه مجلس صحبت میکنند، در مقابل نیز مجلس علیه همه حرف میزند؛ اگر این به صورت رگولاتوری بود و طرحی در این زمینه وجود داشت، وضعیت مطلوب بود. ما نهتنها توانایی مهندسی افکار عمومی را نداریم، بلکه به دلیل نداشتن یک مدیریت و مهندسی درست در این حوزه، فکر میکنیم افکار عمومی را علیه هم تهییج میکنیم، در حالی که در نهایت افکار عمومی علیه همهمان تهییج میشود.
دقیقا نکته اینجاست که اگر سیستم تنظیم افکار عمومی وجود داشت دیگر رئیسجمهور هنگامی که بازار آشفته است، نباید رفتاری کند که این فشارها بیشتر شود و به طور مثال رفتن او در آن وضعیت به توچال فشار را به افکار عمومی بیشتر کرده.
حرفتان درست است؛ بنده اصلا از عملکرد تکتک مسؤولان و خودم دفاع نکردهام و اگر در فضایی باشیم که بدانم آسیب اجتماعی ایجاد نمیکند، به دولت روحانی صد نقد هم دارم و کسی نمیگوید همه عملکرد او درست است. به خاطر دارم که در دوره سوم یا چهارم مجلس، دولت مرحوم هاشمی وزرایش را به مجلس معرفی کرده بود و یکی از نمایندگان عنوان کرد وزیر مسکنی که شما معرفی میکنید، باید اجارهنشین باشد تا درد مستاجران را متوجه شود و وزیری که یک خانه برای خودش داشته باشد، به درد وزارت نمیخورد؛ یک دیدگاه به این مسأله معتقد است و دیدگاه دیگری میگوید وزیری که نتواند یک خانه برای خودش بسازد، میخواهد مسکن کشور را نجات دهد؟ یعنی از ۲ طرف میتوان در این دوربین نگاه کرد. رفتن روحانی به توچال را میتوان در مسؤولان دیگر از جمله بنده نیز پیدا کرد، البته ما به عنوان مسؤولان باید بدانیم زیر ذرهبین هستیم و حتی باید مواظب خندهها و اشکهایمان نیز باشیم و اصلا این مسأله را نفی نمیکنم، بلکه فضای کلی را مطرح کردم. من مثلا از موضع نقادانه، ابتدای دولت روحانی بارها و بارها خدمت مسؤولان دولت گفتم وقتی شما یک رکود منفی ۵ درصدی و تورم ۴۰ درصدی را تحویل گرفتهاید، نباید هدفگذاریتان تورم تکرقمی باشد و این مصلحت نیست و شدنی هم نیست و اگر هم بتوانید این کار را انجام دهید، در جای دیگری ضرر خواهید کرد که کردند اما دولت تصمیم گرفت تورم را کنترل کند و میگویم در این تصمیم واقعا موفق بوده است و قبل از هیجانات آخر سال ۹۶ و اوایل سال ۹۷، تورم به ۱۱ درصد رسید و اختلاف نظر بین اقتصاددانان کشور ۲ درصد بود و عدهای به تورم ۱۱ درصدی و عدهای به تورم ۱۳ درصدی اعتقاد داشتند، باز هم میگویم به روحانی رای ندادهام و اگر بخواهم نقد دولت را انجام دهم، نقدهای زیادی دارم.
یک بحثی که الان هم از سوی بخشی از دولت بیان میشود، هم حامیان دولت میگویند و هم منتقدان، تغییرات در حوزه سیاستگذاری و مجریان اقتصادی دولت است؛ نظر شما چیست؟!
از دوران هاشمی تا خاتمی یک مسأله را گفتهام و الان هم میگویم که ۳ نفر در هیأت دولت باید همراه، همقسم و همموضع باشند؛ «رئیس سازمان برنامه و بودجه»، «رئیس کل بانک مرکزی» و «وزیر اقتصاد». حداقل باید تصمیمات اقتصادی دولتها با یک رویکرد و نگاه گرفته شود.
این موضوعی که عنوان کردید الان در دولت وجود دارد؟
خیر! نهتنها اینها، بلکه در بخشهای دیگر دولت هم وجود ندارد. الان سازمان محیطزیست با وزارت جهاد کشاورزی دعوا دارند و یکی میگوید «باید آب را صرفهجویی کرد» و دیگری میگوید «باید کشاورزی را توسعه داد»، در حالی که اینها باید همراه شوند و جالب است اگر همین الان آقای عیسی کلانتری را از محیطزیست برداریم و به وزارت کشاورزی ببریم، آن وقت حرفهایی را میزند که الان از وزیر کشاورزی میشنویم و صحبتها به لحاظ جایگاه افراد تغییر میکند و اگر وزیر فردا نماینده مجلس شود، صحبتهایش تغییر میکند و اگر نماینده هم وزیر شود، همین اتفاق میافتد.
اگر شما جای آقای روحانی بودید چه تغییراتی در کابینه میدادید؟
باید بگویم اگر من رئیسجمهور بودم از همان روز اول این افراد را نمیگذاشتم که الان بخواهم آنها را تغییر دهم.
چند درصد کابینه فعلی باید تغییر کند؟
این سوالات را از آدمهایی که تازه وارد سیاست شدهاند، بپرسید، چرا که من جواب آنها را نمیدهم. البته دولت در مجموع تدبیر میخواهد ولی شجاعت و ایثار نیز میخواهد. دولت دهم و یازدهم تدبیر دارد ولی شجاعت ندارد، در حالی که اینها باید با هم باشد. وزیر دولت روحانی به من میگوید حاضرم همین امروز به عنوان مدافع حرم بروم و شهید شوم اما بهخاطر اسلام حاضر نیستم به زندان بروم و اگر فلان تصمیم را بگیرم مرا زندانی میکنند و هیچوقت چنین کاری نمیکنم. اما برای اینکه جوابتان را بدهم میگویم بنده اگر رئیسجمهور بودم رویکردها را تغییر میدادم.
خب! تغییر رویکرد بدون تغییر افراد محقق شدنی نیست.
همین فردی که میگوید حاضر است شهید شود اما زندان نرود اگر قانع شود که زندانی نخواهد شد، رویکردش عوض میشود. این فرد کارآمد است اما ما اجازه فعالیت به او ندادهایم. برخی زمانها فقیه در شورای نگهبان یک نظر میدهد ولی زمانی که به مجمع تشخیص مصلحت نظام میآید، نظرش تغییر میکند و اتفاقا حق نیز همین است و این فرد با خودش میگوید در شورای نگهبان وظیفهاش یک چیزی بوده است و در مجمع تشخیص مصلحت نظام وظیفهاش عوض میشود. وزیر میگوید ۴ کار را انجام میدهم و تصور میکنم در راستای منافع کشور است اما بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات این مسأله را قبول ندارند که اقدامات او در راستای منافع کشور است. امروز یکسری کارها را وزیر نیرو باید انجام دهد اما وزیر که هیچ، رئیسجمهور نیز جرأت انجام آنها را ندارد. به طور مثال ما الان ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پروژه نیمهتمام دولتی داریم که تا ۱۰۰ سال دیگر هم تمام نمیشود ولی هیچکس جرأت واگذاری آنها را ندارد و اگر هم واگذار کنیم، یکی بنگاه شفافیت درست کرده است و از آن سو بازرسی کل کشور را هم داریم و اگر بخواهیم بنگاه دولتی را واگذار کنیم، عنوان میشود در آن تخلف شده است و… الان ۳۰۰ هزار میلیارد تومان پروژههای دولتی در حال از بین رفتن است و در اقتصاد درازمدت برخی از آنها را مجبور هستیم رایگان واگذار کنیم.
درباره تغییر و تحول در دولت، جریانی که اتفاقا بدنه طرفدار دولت روحانی بود موضوع «استعفا» یا «استیضاح» رئیسجمهور را مطرح کرد؛ نظرتان درباره آن چیست؟
بنده این بحثها را قبول ندارم. در زمان احمدینژاد یکسری اشکالات را وارد میدانستم اما عدهای میگفتند چرا آنها را مطرح میکنید. بنده ۲ اتهام سنگین دارم؛ میگویند من بودم که احمدینژاد را رئیسجمهور کردم و در مقابل نیز مطرح میکنند بنده خیلی سر به سر احمدینژاد گذاشتم! در آن زمان با توجه به انتقاداتی که به احمدینژاد داشتم، عدهای نیز میگفتند «چرا کار احمدینژاد را تمام نمیکردم؟» که هم آن زمان و هم الان میگویم ما در قانون اساسی اصلی به عنوان عزل رئیسجمهور داریم که یا مجلس میتواند عدم کفایت سیاسی را تصویب کند یا دیوان عالی کشور میتواند حکم عزل رئیسجمهور را بدهد. همین چند روز پیش این مسأله مطرح بود و عدهای از جمله احمدینژاد مطرح میکردند که روحانی استعفا کند و فرد دیگری روی کار بیاید.
البته این گزارهای بود که نخستینبار از سوی حجاریان مطرح شد و بعد هم جریان اصلاحات مدام آن را تکرار کرد.
بله! حالا هر کسی. الان که وضعیت اینگونه است عدهای عنوان میکنند دیدید روحانی نتوانست، در حالی که اوایل که روحانی رای آورد، من که به رئیسی رای داده بودم عنوان کردم رقبای روحانی تصور کنند قدرت او برای حل مشکلات کشور ۵۰ درصد توان لازم بیشتر نیست، البته یک زمانی وجود دارد که دولت روحانی مسائل حاشیهای را به متن میآورد و مسائل اصلی را به حاشیه میبرد، قطعا ما باید رصد کنیم که چنین اتفاقی نیفتد اما در مواردی که دولت به دنبال حل مسائل واقعی کشور است باید به او کمک کنیم و فکر نکنیم ما موظفیم ثابت کنیم دولت روحانی نمیتواند، اتفاقا چقدر خوب میشود که بنده به عنوان رقیب این دولت به این نتیجه برسم که دولت روحانی توانست، چرا که بنده روحانی را تیمملی میدانم، البته زمانی که وارد بحث ورزا میشویم، باید بگوییم این دولت وزرای خستهای دارد و برخی از وزرا میگویند ما مدیر زمان غیرعادی نیستیم، بلکه مدیر زمان عادی هستیم و الان اوضاع عادی نیست، از این رو همه میدانند روحانی باید در دولت خانهتکانی انجام دهد، البته بحث ما بحث حمایت و کمک به دولت است، نه چوب لای چرخ دولت گذاشتن.
بگذارید به سؤال اول بازگردیم. شما معتقدید رسانهها توقعات جامعه را بالا بردهاند و ریشه نارضایتیها این است؛ آیا با انکار شرایط وضعیت تغییر میکند؟ مثلاً عدهای میگویند مشکل خاصی در کشور نیست اما با این حرف باز وضعیت بدتر میشود.
از لحاظ جناحی خیالتان را راحت کنم؛ این اتفاقی که امروز در ارز رخ داده در دوره دوم هاشمی و در دوره خاتمی ضعیفتر و در دوره دوم احمدینژاد هم رخ داد و امروز هم شاهد آن هستیم، حال شما فکر میکنید این اتفاق تقصیر روسای جمهور است؟ کدامیک از آنها مقصر است، اگر روحانی مقصر است، احمدینژاد به مراتب بیشتر مقصر است، خاتمی و هاشمی هم مقصر هستند. این اتفاق ترکیدن قیمت زمان هاشمی هم رخ داد و او رکورد تورم را در سال ۷۴ زد که تورم شد ۵/۴۹ درصد، خاتمی وضعیت بهتری داشت و در دوران احمدینژاد نیز ارز ۱۲۰۰ تومانی به بالای ۳ هزار تومان رسید؛ حال من از شما سوال میکنم: این مسأله تقصیر اصلاحطلبان است یا اصولگرایان؟
اصلا موضوع بر سر اصلاحطلب یا اصولگرا نیست.
بنده میگویم ما یک رگولاتوری متمرکز در کشور نداریم. رهبری سیستم دفاعی و امنیتی را مستقیما فرماندهی میکنند اما سیستم اقتصاد، فرهنگ و سیاست را توصیه میکنند و آنجایی که رسما فرماندهی میکنند بهترین وضعیت را از لحاظ امنیتی، دفاعی و اطلاعاتی داریم اما در اقتصاد که رهبری بارها عنوان کردند اقتصاد مقاومتی، وضعیت اینگونه نیست، حال شما تصور میکنید دولت نمیخواهد اقتصاد مقاومتی اجرایی شود؟ من میگویم رگولاتوری در این حوزه وجود ندارد و این مسأله به ساختارها بازمیگردد و همهاش نیز به من باهنر و امثال من بازمیگردد. امروز بسیاری از مشکلات کشور ما مشخص است که ۸ یا ۹ علت دارد و علتها ۳ بعد دارد که بخشی از آن «ساختاری»، بخشی «رویکردی» و بخشی نیز «عملکردی» است. درباره مشکلات ساختاری، مجلس را مثال میزنم. ما کشورمان را با یک مجلس آن هم با این ساختار نمیتوانیم اداره کنیم و این مسأله را بارها و بارها عنوان کردهام.
منظورتان تغییر در قانون اساسی است؟
خیر! ما در ۳ فاز میتوانیم این مسأله را حل کنیم، البته در برخی موارد قانون اساسی باید اصلاح شود ولی الان شرایط را برای این کار مناسب نمیدانم. ما «تکمجلسی» نمیتوانیم کشور را اداره کنیم و اصلا فرض کنیم همه نمایندگان متدین، پاکدست و… باشند، باز هم تنها میتوانند به دنبال منافع منطقهای باشند و اصلا منافع ملی در مجلس متولی ندارد. نکته دوم اینکه اگر مجلسین شود، وضعیت درست میشود؟ باز هم معتقدم وضعیت درست نمیشود و حتما باید نظام سیاسی ما نظام حزبی شود و این مسائل اعتقادات شخصی بنده است و بعد از اینکه «دومجلسی» میشویم؛ مجالسمان باید حزبی و دولتمان نیز باید حزبی شود، البته باید تعریفی از حزب داشته باشیم و احزاب وجود داشته باشند. یک عده در کشورمان بویژه در دوران اصلاحات تصور میکردند با حزب میتوان در مقابل نظام ایستاد، باید تکلیف آنها را مشخص کرد. حزب باید در چارچوب سیاستهای کلی نظام باشد و اگر حزبی خواست از آن چارچوب خارج شود، باید با آن برخورد امنیتی شود اما در چارچوب نظام باید مجالس و دولتهایمان حزبی باشد. ببینید! مگر نباید نقشه راه کشور را مجلس مشخص کند؟ مجالس بسیاری داشتیم، به طور مثال مجلس هفتم تمام شد و مجلس هشتم روی کار آمد اما خط و مسیر تغییر نکرد! جالب اینجاست که تمام اعضای برنامه و بودجه هم تغییر میکردند. مرحوم پرورش که یک زمانی نایبرئیس مجلس بود، میگفت یک عده از نمایندگان تا میآیند اسم خیابانهای تهران را یاد بگیرند دوره نمایندگیشان تمام میشود و اصلا نمیدانند کجا آمدهاند و چه وظیفه و مسؤولیتی دارند و مجالس ما از هم منقطع است و این مسأله حتی در مجالسی که با یکدیگر همخط هم بودهاند، وجود دارد. دولتها هم از یکدیگر منفصل هستند و دولتهایی که روی کار میآیند، دوره اول کار دولت قبلی را خنثی میکنند و دوره بعدی کارهایی را انجام میدهند که دولت بعدی باید آنها را خنثی کند، در حالی که احزاب برای ۵۰ سال آینده کشور باید برنامه داشته باشند. ما کشورهایی را داریم که احزاب بالا و پایین شدهاند و حتی کودتا هم شده است ولی سیاست راهبردی خود را ۵۰ سال ادامه دادهاند اما برای ما با تغییر دولتها سیاستهای راهبردی هم تغییر میکند. هیچ کشوری با چنین وضعیتی نمیتواند اداره شود، در واقع یکسری از اشکالات ما ساختاری است. اشکال دوم ما رویکردی است. ببینید! «ماهاتیر محمد» برنامه ۴۰ ساله برای کشور مالزی داشت و طی آن دولت موفقی داشت و در عملکرد برنامهای بسیار خوب عمل میکرد. او میگفت ما قبل از ۱۹۸۰ اصلا جنگلنشین بودیم و اگر به ما اینگونه میگفتند اصلا به ما بر نمیخورد اما بعد از آن اقتصاد کشور را متحول کرد. او یک کتاب خاطرات دارد که در آن یک جمله بسیار زیبا هست؛ میگوید: «اگر در حکومت کردن موفق بودهام برای آن است که همیشه منافع مردم را بر رضایت مردم ترجیح دادهام». خیلی اوقات منافع درازمدت مردم با رضایت فعلی آنها در تضاد است. ما در طول این ۴۰ سال همیشه برعکس این جمله را انجام دادهایم، یعنی همیشه رضایت مردم را بر منافعشان ترجیح دادهایم؛ یک روز گفتهایم انتخابات، اعزام به جبهه، راهپیمایی روز قدس، راهپیمایی ۲۲ بهمن و… را داریم و همیشه گفتهایم مردم را راضی نگه داریم. جالب اینکه نتوانستیم مردم را نیز راضی نگه داریم و بسیاری از منافع ملی را فدای رضایت کوتاهمدت مردم کردهایم که جواب هم نداده است. در بحث انرژی، از لحاظ شدت مصرف انرژی در رده ۳ یا ۴ جهان قرار داریم. عربستان روزی ۱۲ میلیون بشکه نفتی شدت مصرف انرژیاش از ما کمتر است! در برخی موارد برای تحقق یکسری اهداف ممکن است مردم عصبانی شوند اما منافع طولانیمدت در آن وجود دارد ولی هیچکس آن را اجرایی نمیکند. در بحث عملکرد دولت، البته منظور قوه مجریه است؛ دولت ۳۰ عضو دارد که ۲۵ نفر از آنها خودشان را مسؤول هزینه میدانند و مابقی مسؤول درآمدزایی، خب! وضعیت مشخص است. وزیر بهداشت میگوید به من پول دهید تا طرح تحول سلامت را اجرا کنم، وزیر آموزشوپرورش میگوید پول بدهید تا حقوق معلمان را بدهیم و… و همه وزرا از دولت پول میخواهند و ۳ مسؤول مالیات، نفت و اقتصاد باید درآمدزایی داشته باشند. ما یک کیک داریم به عنوان لایحه بودجه که باید آن را بین همه تقسیم کنیم. این کیک یک کیلوگرم وزن دارد ولی ما یک و نیم کیلوگرم کیک را بین دستگاههای اجرایی تقسیم میکنیم و ۵۰ درصد بودجهمان همیشه کسری است. پس اشکالاتی که گفتم هم ساختاری، هم رویکردی و هم عملکردی است که آنها را باید با کمک هم برطرف کنیم. البته بسیار امیدوارم از تمهیدی که مقام معظم رهبری اندیشیدهاند و عنوان کردند روسای ۳ قوه مشاوران نزدیک خود را بیاورند و با یکدیگر تصمیم بگیرند. اگر دولت بگوید قوهقضائیه نمیگذارد و قوهقضائیه بگوید دولت نمیگذارد و مجلس هم بگوید هر دو ناکارآمدند، وضعیت میشود همینی که امروز شاهد آن هستیم.
درباره مجلس صحبت کردید و اینکه هر روز هم مباحث مجلس را گوش میکنید. الان شرایط فعلی مجلس را چطور ارزیابی میکنید؟
مجلس الان حال خوبی ندارد و علتش هم آن است که مجلس ۳ فراکسیون غیراکثریت دارد در حالی که همیشه ما عموما ۲ فراکسیون اکثریت و اقلیت داشتیم و اکثریت مسؤولیت میپذیرفت ولی الان مجلس ۳ فراکسیون است و ۴ وزیر را با هم استیضاح میکند و هیچ اتفاقی نیز نمیافتد. مشکل اصلی این است که نماینده مجلس مسؤول مشکلات منطقه است و اساسا منافع ملی که کارکرد اصلی نمایندگان است رهاست؛ حتی نمایندگانی که در مجلس برای منافع ملی فریاد میزدند اصلا در دوره بعدی رأی نمیآورند و ما نمیتوانیم از مجلس توقع غیرعادی داشته باشیم. شخصی از بنده درباره عملکرد مطهری و پزشکیان سوال کرد؛ پاسخ دادم اگر میخواهید پزشکیان سال اول نایبرئیسی را با باهنر سال دوازدهم نایبرئیسی مقایسه کنید، کاری اشتباه است اما اگر میخواهید پزشکیان سال اول را با باهنر سال اول مقایسه کنید، بسیار خوب عمل میکند.
به نظر شما اگر مجلس جدیتر ورود کند، وضعیت بهتر میشود؟ مثلاً در بحث استیضاحها اگر جدیتر وارد شود، تغییری رخ خواهد داد؟
خیر! اینگونه نیست. نکته اول آن است که الان ساختار مجلس ۳ فراکسیون شده است در حالی که باید ۲ فراکسیون از منافع خود عدول کرده و یکی شوند تا دوباره ساختار مجلس ۲ فراکسیونی شود و میدانید که در دنیا دولتهای ائتلافی ضعیفترین دولتها هستند و الان مجلس ما ائتلافی است.
سؤال آخرمان درباره نسبت آقای علی لاریجانی و آقای روحانی است؛ از شما میپرسیم چون شما به آقای لاریجانی نزدیک هستید و میدانید او برای خود یک چشمانداز سیاسی در نظر گرفته است؛ الان که حتی حامیان دولت هم تلاش میکنند نوعی فاصله با روحانی را به جامعه القا کنند، آیا حمایتهای همهجانبه لاریجانی از دولت روحانی، به چشمانداز مطلوب لاریجانی آسیب وارد نمیکند؟
لاریجانی فعلا پیش از آنکه یک کنشگر سیاسی باشد رئیس مجلس است اما اینکه ما از الان حدس بزنیم در دوره آینده برای ریاستجمهوری چه اقداماتی باید انجام شود، هنوز خیلی زود است؛ سیب سیاست وقتی به بالا پرتاب میشود، بیش از هزار چرخ میخورد و برمیگردد. دقت کنید که ۳ رئیسجمهور اخیر ما یک ماه قبل از انتخابات پا گرفتهاند و جدی شدهاند، پس از حالا نباید در آن باره تصمیم گرفت.
دیدگاه