ای کاش احمدینژاد خودشگفتى، خودشیفتگی و خودبرتربینی را کنار میگذاشت
“ای کاش احمدی نژاد خودشگفتى، خودشیفتگی، خود برتربینی و اشتباه محاسباتی را کنار میگذاشت و به سخن صادقانه وخیرخواهانه خادمان واقعی ملت در دولت نهم و دهم و جبهه انقلاب گوش فرا میداد.”
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم در یادداشتی با اشاره به نامه اخیر محمود احمدینژاد خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشت که “ای کاش احمدی نژاد خودشگفتى، خودشیفتگی، خود برتربینی و اشتباه محاسباتی را کنار میگذاشت و به سخن صادقانه وخیرخواهانه خادمان واقعی ملت در دولت نهم و دهم و جبهه انقلاب گوش فرا میداد”
متن یادداشت حسینی به شرح زیر است:
نامه مورخ ۳۰ بهمن ۹۶ دکتر احمدى نژادبه مقام معظم رهبرى هرچند ارزش پاسخ ندارد و بهترین جواب به آن خاموشى است اما چه بسا سکوت وزراى ایشان از منظر عدهاى تلقى به تائید شود و نیز از باب اتمام حجت براى نیروهاى ولایتمدارى که هنوز با حسن ظن این همه توهم آفرینی را که گاه به تصریح و گاه به کنایه صورت میگیرد حمل برصحت میکنند، لازم دانستم اندکی از بسیار را به رشته تحریر درآورم. امید که رضای حق در آن باشد.
ای کاش احمدینژاد خودشگفتى، خودشیفتگی، خود برتربینی و اشتباه محاسباتی را کنار میگذاشت و به سخن صادقانه و خیرخواهانه خادمان واقعی ملت در دولت نهم و دهم و جبهه انقلاب گوش فرا میداد و یا درسهای اخلاق عالم ربانی مرحوم آیتالله حائری شیرازی در جلسات چهارشنبه دولت را که جلابخش قلبها و امیدبخش دلها برای سعی و مجاهدت بیشتر و استقامت و پایمردی خالصانهتر بود، مرور میکرد و یا به نزد هر روحانی فاضل و استاد اخلاقی که قبول دارد، میرفت و نظرات و حالات خود را عرضه میکرد تا ببیند به چه میزان از اندیشههای اسلام ناب، مکرمتهای اخلاقی و تعادل روحی فاصله گرفته است!
براى غالب کسانی که باافکار و روحیات احمدی نژاد مخصوصا از دولت دهم به بعد آشنایند گام نهادن وی در کژراههای که به ناکجاآباد ختم میشود تا حدود زیادی قابل پیش بینی بود، البته شاید انتظار نداشتند سرعت حرکت به سوی پرتگاه تا این حد باشد و از شیوه تجدید نظرطلبان و ره گمکردگانی گرتهبرداری کند که یکایک سرشان به سنگ خورده و مخالف خوانی و عنادشان، هرگز در عزم و اراده ملت نسبت به تداوم راه امام عظیمالشان و شهدا و تبعیت از رهبری بزرگوار خللی ایجاد نکرده و تنها ارمغان آن برایشان خسران عظیم جداشدن از قافله انقلاب و هم سنگر شدن با رهزنان و تبهکاران بوده است؛ و بارها صحت این سخن نغز مرحوم آیتالله طالقانی اثبات شده که “هرکس در برابر این انقلاب بایستد هلاک میشود”.
بعد از ماجراهایی چون معاون اولی مشایی، خانه نشینی، تنش زایی با دیگرقوا و نهادها، حاشیه سازى و نظریه پردازی درمباحث اعتقادی وفرهنگی،کاندیداتوری ریاست جمهوری و بست نشینی اینک احمدی نژاد پاجای پای قدرت طلبان و تمامیت خواهانى گذارده که از سابقه مبارزاتی، جایگاه علمی، وزانت و پایگاه حزبی و رسانهای بیشتری نسبت به وى برخورداربودند و بامواضع خود در مقابله با امام و رهبری توانستند حمایت فرامرزی گستردهای را جلب نمایند اما این استحاله و ارتجاع، جز ملکوک کردن چهره آنان و زیان دنیوی و اخروی عایدی برایشان نداشت و مع الأسف احمدینژاد بدون ذرهای عبرتگیری و درس آموزی از سرنوشت گذشتگان، شتابان کجراهه طی شده را با تشویق و تحسین زائدالوصف حلقه پیرامونی و اخیرا رسانههای وابسته به سرویس های جاسوسی بیگانه طی میکند و لحظهای به انذار قرآنی “أین تذهبون” نمیاندیشد.
گویی سماجت میورزد که در این وادی هم رکوردار شود و هرچه سریعتر زحمات طاقت فرسای و خدمات ارزنده گذشته را هدر دهد و اقدامات نیک خودرا حبط و تباه سازد! و به حیثیت بزرگان و متدینینی که بخاطر مشی انقلابی، عدالت خواهی، ساده زیستی، مجاهدت و پرکاری، خدمت به مردم و ولایت پذیری از وی حمایت کرده بودند ضربه بزند، لابد دیگى که برای او نمیجوشد برای هیچ کس نباید بجوشد!
از طرفی با این عملیات انتحاری به غربگرایان و کدخداباوران فرصت میدهد که به ملامت برخیزند و قانون شکنی، فتنهانگیزی، بیعملی و ناکارآمدی خود را تحتالشعاع قرار دهند و به ناروا و دروغ باعملیات روانی و رسانهای توپ تقصیر و جفای در حق نظام را به زمین نیروهای انقلابی و ولایی بیندازند.
مضمون نامه احمدی نژاد در وهله اول در تناقض و تضاد آشکار بامواضع ۴ دهه گذشته خود ایشان است، برای نمونه وی به عنوان مدیرارشد نظام در سطوح مختلف استانداری، شهرداری و ریاست جمهوری به طورمستقیم یا باواسطه سازوکارفعلی انتخابات برگزیده شده و خود نیز مجری برگزاری انتخابات متعددبوده است؛ حال چه اتفاقی جز کناررفتن ایشان از مناصب رخ داده که فیلش یاد عملیات روانی علیه نظام با اسم رمز انتخابات آزاد و عارى از مهندسی کرده است!
برمبنای “اقرارالعقلاءعلی انفسهم جایز” اگراین مدعیات درست باشد تمام مسئولیتها و جایگاههایی که داشته غیرقابل قبول است که البته درواقع چنین نیست ولی به هرحال لازمه این آسمان و ریسمان بهم بافتنها و موهومات جز این نیست.
از احمدی نژاد که خود را “عقل کل” میپندارد انتظار میرفت باهم اندیشی حلقه خاص و اصحاب پشت پرده، درمخالف خوانی علنی بانظام، حداقل حرف تازه و منحصربه فردی میزد وگرنه تکرار حرف سلطنت طلبان، منافقین و بدخواهان نظام اسلامی در ۳۹ سال گذشته علاوه برآن که سخیف و مشمئزکننده است مضحک و ناشیانه به نظرمیرسد. آیا صرفا به دلیل ناخوشایند دانستن نتیجه رای مردم و منتقد و یامخالف رئیس جمهور و یا ترکیب مجلس و رئیس آن بودن میتوان فرمان انتخابات زودهنگام صادر کرد؟ آیا رهبرحکیم و مقتدر نظام اجازه میدهد به این سادگی حق الناس نادیده گرفته شود؟
این زیاده خواهى با مطالبه نامعقول قانون شکنان در سال ۸۸ چه تفاوتى دارد؟ بدیهی است در انتخابات ریاست جمهوری بالغ بر ۱۶ میلیون نفرموافق آقای روحانی نبودند و چندمیلیون نفر هم در انتخابات شرکت نکردند اما آیا این سبب میشود که به روال قانونی احترام نگذارند؟ البته اگر شرایط کشور بهگونهای حاد و بحرانی شود که نیاز به یک جراحی دردناک باشد در آن صورت هم باید راهکار قانون اساسی را مدنظر داشت یعنی نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور رای دهند و رهبری تائید نماید تا انتخابات قبل از موعد برگزار شود وگرنه باتقاضای یک نفر به علاوه حواریونش نمیتوان روسای سه قوه راعزل کرد و لابد در نامههای بعدی این پیشنهاد مطرح میشود که احمدی نژاد رئیس جمهور و دو یارغارش یکی رئیس مجلس و دیگری رئیس قوه قضائیه گردد!
نکته دیگراینکه تقاضای تجدیدنظر دریک حکم در دستگاه قضایی روندقانونی، منطقی وپذیرفته شدهای دارد؛دادگاه تجدیدنظر ودیگر مراحل رسیدگی لحاظ شده که میتواند مانع تضییع حق گردد، اما طرح مَن درآوردی “مرجع مستقل” برای تبرئه مجرمان و تضییع کنندگان بیت المال دیگر چه صیغهای است؟ و مبنای عقلی، شرعی و حقوقی آن چیست؟ بر فرض وجود این نهاد جدید، اگر وی و همپالکی هایش به رای مرجع مستقل هم تمکین نکردند تکلیف چیست؟ آیا این قصه باید سر دراز داشته باشد و مرجع مستقل شماره۲و۳و… تشکیل شود؟ فلیتسلسل!
آقای احمدی نژاد خوب است یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران بزند. ای کاش ایشان قادر بود دفتر خود را به خوبی اداره کند بعد به بزرگان نظام رهنمود افاضه نماید. وی که با میدان دادن به افراد بیمایه موجب طرد یاران قدیمی اول انقلاب و دوران جبهه و جنگ شده به گونهای که درحال حاضر از وزرای دولت نهم و دهم حتی به عددانگشتان یک دست هم حاضر به دفاع از مضمون این سیاه نامه نیستند چگونه از لزوم تغییر در دفتر رهبری منزه نظام سخن میگوید؟
زهی شرمساری!
به می پرستی ازآن نقش خودبرآب زدم
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
مسلما اگر روحیه عجب و غرور و “خودقطب عالم پنداری” در احمدی نژاد نبود و اطرافیان سبک سر به این رذائل دامن نمیزدند و آتش بیارمعرکه نمیشدند، در انتخابات سال ۹۲، ۹۴ و۹۶ چنین نتایجی حاصل نمیشد که امروز مردم بامشکلات عدیده معیشتی مواجه باشند. ای کاش احمدینژاد نیم نگاهی به عملکرد و مواضع تخریبی خود نسبت به نیروهای انقلاب داشت تا متوجه شود نتیجه فعالیتهای تخریبی و یکدنگی هایش، سبد رای چه طیفهایی را سنگین کرده است؟
اگر این همه خوش خدمتی به جریان افراطی اصلاحات و این همه خود را به در و دیوارزدنها نفعی دنیوی برای وی داشت از نگاه سوداگری مادی توجیهی داشت امابه نظر میرسد ادامه این خط مشی نصیبی جز “خسرالدنیا والاخره” نخواهد داشت.
در داخل و خارج مخالفان پروپاقرص سابق وی به این چرخش و خوش رقصیها وقعی نمینهند و ملحق شدن وی به صف مخالفان را دیرهنگام تلقی میکنند و البته آتش تهیه سنگینی برای بنگاههای اغواگر bbc، صدای آمریکا، اسرائیل، منافقین، تفالههای دربار پهلوی و دیگر عناصر ضدنظام فراهم میکند و مستمسک دیگری به دست غربیها به سرکردگی شیطان بزرگ میدهد تا تحریم ها وفشارهای به اصطلاح حقوق بشری را افزون نمایند.
احمدینژاد در نامه خود، خواهان آزادی مجرمان و زندانیان تحت عناوین مختلف شده است، آیا بهتر نبود قبل از نشر چنین محتوایی، فقط یک حقوقدان مرقومه کذایی را میخواند و گوشزد میکرد در هیچ کشوری برای کسانی که علیه حاکمیت شمشیر را از رو ببندند، فرش قرمز پهن نمیکنند و هورا نمیکشند، حال چگونه در نظامى که حاصل خون بیش از ۲۲۰ هزار شهید است ساده لوحانه نظارهگر تخریب ارکان نظام، ساماندهی آشوب و بلوا، جاسوسی واقدامات ضدامنیتی و مصالح ملی باشند و به مرتکبین نازکتر از گل نگویند؟!
احمدی نژاد با اعتمادبنفس و خودپسندی وصف ناشدنی درپایان سیاه مشق کپی برداری شده، متقاضی اجرای صحیح و سریع فرمایشات! خودشده و اکنون بابیش فعالی تمام منتظراست تا منویات بعدی را ارائه نماید. انگار همگان برای افاضات دوباره ایشان لحظه شماری می کنند و وی را ناجی قبل از منجی موعود میدانند.
ظاهرا در عالم خواب و یا بیداری همراه با خلسه، هاتفی به احمدینژاد ندا داده که از عمر جمهورى اسلامی چند صباحی بیش باقی نمانده و در آینده کسی میتواند فرمانروای مطلقالعنان ایران شود که جسورانهتر نقش اپوزیسیون را ایفا کند! اما منادی کم حافظه فراموش کرده که از فردای پیروزی انقلاب، همواره شاه دوستان و براندازان وعده ۳ ماهه و ۶ ماهه تغییر حکومت به چاکران و دنباله روان دادهاند در حالیکه بتدریج در این ۴ دهه نسل اولشان رهسپار دوزخ شدهاند و هرگز این خواب پریشان و اضغاث احلام تعبیر نشده است و به فضل الهی نخواهد شد.
در این مدت اربابانشان هم نتوانستند غلطی بکنند و اقدامات مذبوحانه از جمله کودتاها، منازعات و درگیریهای قومی ومذهبی، جنگ، انقلاب مخملین و اغتشاشات هم کارساز نبوده است و در ۲۲ بهمن امسال مردم شریف ایران علیرغم مشکلات معیشتی، در تظاهراتی باشکوه و بیبدیل یکبار دیگر با آرمانهای امام و رهبری مقتدر و مظلوم تجدیدمیثاق کردند و مدعیان رفراندوم برای تعیین نوع نظام را بر سرجای خود نشاندند و به همه وادادگان هشدار دادند که دست از خیمه شببازیها بردارند و مطمئن باشند باعنایت الهی و مجاهدت نیروهای مخلص و پشتیبانی مردم فداکار، موانع یکی بعد از دیگری از سر راه بر داشته خواهد شد و زمینه ظهور توسط منتظران واقعی حضرت ( ونه مدعیان دروغین) فراهم خواهدشد.
از باب «فذکر إن نفعت الذکری» این توصیه امیر بیان را یادآور میشوم که «رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره». حالا که هر دم از این باغ بری میرسد و هرچه زمان میگذرد احمدینژاد پا از گلیم خود فراتر گذارده و جسارت علیه نظام را پیشه خود ساخته، باید بداند که اگر نیروهای مؤمن و ولایی تاکنون بخاطرمصالح عالیتر و رعایت جوانب اخلاقی از جمله:
به پیرمیکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
لب فروبستهاند دیگر بیش از این خویشتنداری و پرده پوشی نخواهند کرد و به وظیفه انقلابی خود در روشنگری اذهان عمومی عمل خواهند کرد.
البته هنوز هم دعا میکنیم که ایشان حد و حدود خود را بشناسد و از صف عنادورزان جدا شود و متوجه باشد در شرایطی که استکبار جهانی تمام قد رویاروی نظام اسلامی ایستاده و بانقض برجام به تعهدات خودعمل نکرده است و در داخل نیز دیگر حنای دلدادگان غرب رنگی ندارد و مردم دیگر به گفتار درمانی و وعده درمانی کارگزاران ضعیفالنفس بیاعتنا شدهاند، این جنجالآفرینیها تنها به نفع آنان یعنى جبهه رقیب اعم از اصلاحطلبان، کارگزاران و اعتدالیون است که بهجای پاسخگویی نسبت به عملکرد بسیارضعیف خود مفری برای رهایی پیدا میکنند تا چند صباحی بیشتر بتوانند با عوامفریبی بر مرکب قدرت سوار باشند.
آخرین نکته، موعظه قرآنی «فأعتبروا یا أولى الأبصار» است. اگر از تاریخ انبیاء و ماجرای بلعم باعوراها و یا تاریخ صدر اسلام و یاران سست عنصری که در برابر امام معصوم ایستادند درس نمیگیریم ، دست کم نگاهی گذرا به تاریخ بعد از انقلاب داشته باشیم و سرنوشت امثال بنیصدر را که کتاب «کیش شخصیت» نوشت ولی خود دچار غرور و “خود حقپنداری” شد و بانکبت و خوارى در لباس و سیماى زنانه از کشور فرارى شد. آرى فراموش نکنیم که در سیاستورزی مرز خدمت و خیانت بسیار ظریف است. چه بسا افرادی تصور میکنند که کارشان نیک و صواب است ولی در شمار زیانکارترین مردم هستند. «قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالا ألذین ضل سعیهم فی الحیاهالدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا» (کهف، ۱۰۳ و ۱۰۴).
به هرتقدیر بنابر وظیفه شرعی شمهای از آنچه گفتنی بود بیان کردم به امید اینکه اثربخش باشد هرچند که بسیاری از دوستان معتقدند «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» ولی بههرحال نمیتوان تماشاچی این اجحاف و انحراف بود.
در خاتمه خطاب به دکتر احمدینژاد باید گفت: آرزوی قلبی ما این است که شما همواره سرباز نظام و رهبری و خادم ملت باشید نه همنوا با ساختارشکنان پایههای نظام اسلامی را به چالش بکشید؛ آنچه بیان شد تلنگری از سردرد و دلسوزی بود و به گفته سعدى علیه الرحمه: «من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال».
والسلام علی من إتبع الهدی
دیدگاه