تسریعِ نابودی باغات با معافیت مالیاتی چای خارجی|دولت میخواهد بازار را به نفع مصرف کننده تنظیم کند
مصطفی شریف معتقد است، با معافیت واردات چای خارجی از پرداخت مالیات برارزش افزوده، چایکاران داخلی بیش از هرزمان دیگری انگیزه خود را برای ادامه فعالیت از دست خواهند داد و در این شرایط دولت باید از طریق ایجاد انگیره در چایکاران، جلوی نابودی باغات چای را بگیرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایلنا، اقدام اخیر گمرک ایران برای معافیت واردات چای خارجی از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده، بهانهای شد که برای گفتگو به سراغ مصطفی شریف (اقتصاددان حوزه کشاورزی و استاد دانشگاه) برویم. وی معتقد است؛ سالهاست برای احیای باغات چایِ کشور اقدامی صورت نگرفته. به عقیده او مادام که دولت برای بالابردن انگیزه تولید چایکاران اقدامی نکرده باشد، طبیعی است که کشاورزان برای تغییر کاربری زمینهای خود تمایل نشان بدهند.
بهتازگی گمرگ ایران به استناد قانون برنامه ششم توسعه، واردات چای خارجی را از پرداخت مالیات برارزش افزوده معاف کردهاست، اثر این معافیت بر اقتصادِ کشاورزی چیست؟
به صورت کلی برای دولتها، اخذ عوارض و مالیاتهای گمرکی درکنار اعطای جایزه و معافیت، حکم ابزاری را دارند که از آن برای تنظیم مناسبات و پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. مسئله مهم موقعیت و شرایط اقتصادیِ استفاده از این ابزارهاست، این اتفاقی است که در خیلی از کشورها میافتد. در موقعیت کنونی، این معافیت شاید به نفع مصرفکنندگان باشد، اما در عمل به زیان چایکاران خواهد بود.
نماینده لاهیجان معافیت واردات چای خارجی از مالیات برارزش افزوده را تخلف دولت از قانون برنامه ششم توسعه میداند و مدعی است که با این کار نه تنها از صادارت محصولات بخش کشاورزی حمایت صورت نمیگیرد، بلکه مشکل چایکاران و اشتغال در بخش کشاورزی هم تشدید خواهد شد.
تردیدی نباید کرد که دولت با نگرفتن مالیات برارزش افزوده از واردکنندگان چای خارجی، موقعیت کنونی چایکاران را بغرنجتر میکند؛ اما تردید دارم که تصمیم اخیر گمرک ایران تخلف از قانون برنامه ششم توسعه باشد.
ظاهرا در ماده ۳۳ قانون برنامه ششم توسعه، دولت متعهد شدهاست به منظور حمایت از صادرات محصولات بخش کشاورزی، از فراوردههای کشاورزی مالیات برارزش افزوده دریافت نکند؛ اما حالا گمرک ایران به استناد همین قانون برنامه، واردات چای خارجی را از پرداخت مالیات برارزش افزوده معاف کردهاست.
اگر مستندی که برای تخلف دولت در نظر گرفتهاید، فقط شرایط ماده ۳۳ قانون برنامه ششم توسعه است، بنابراین دستکم در این ماده قانونی صحبت از معافیت از مالیات برای صادرات است و هیچ جا از الزامی بودنِ دریافت مالیات برارزش افزوده از چای خارجی که در قالب واردات انجام میشود، نشدهاست؛ پس به نظر نمیرسد که تخلف از این ماده قانونی صورت گرفته باشد؛ درثانی، چای قابلیت محصول صادراتی تلقی شدن، را ندارد.
چرا چای قابلیت صادراتی شدن را ندارد؟
محصولی قابلیت صادراتی شدن دارد که تولید آن بیش از حد نیاز باشد، شما نگاه کنید برای تامین چای مصرفی کشور ناگزیر هستیم تا در کنار تولید چای، از خارج نیز چای وارد کنیم.
یعنی نمیتوان گفت که با معافیت واردات یک محصولِ کشاورزی از پرداخت مالیات، دولت به تعهد قانونی خود برای حمایت از تولیدات کشاورزان داخلی عمل نکرده است؟
همانطور که در ابتدا گفتم، اخذ عوارض و اعطای معافیت مالیاتی، حکم ابزار لازم برای کنترل مناسبات عرضه و تقاضا در بازار داخلی را دارند. مسئله مهم این است که سیاستگذاران اقتصادی از کدام ابزار و در چه زمانی استفاده میکنند. یادمان باشد که در یک طرف بازار، مصرفکنندگان و در طرف دیگر تولیدکنندگان حضور دارند و دولت ملزم است تا منافع هر دو طرف را تامین کند. البته اگر رویکرد دولت حمایت از تولید کننده داخلی است، نباید واردات محصول مشابه خارجی را از پرداخت عوارض معاف کند و حتی اگر لازم است این عوارض باید به صورت پلکانی افزایش یابد.
با این وضعیت حتی اگر به گفته شما دولت از قانون برنامه ششم توسعه، تخلف نکرده باشد، بازهم با این معافیت وضع چایکاران داخلی وخیمتر خواهد شد؟
یکی از تبعات این معافیت این است که جلوی تقویت چایکاران داخلی گرفته میشود؛ البته بازهم یادآور میشوم که مسئله مهم هدفی است که دولت حاضر شده تا برای دستیابی به آن عوارض بگیرد یا معافیت مالیاتی اعمال کند. بگذارید با مثالی قضیه را روشن کنم. فرض کنیم در بازار کالایی مثل تخممرغ به هردلیلی گران شده است، خُب دولت برای آرام نگهداشتن بازار تصمیم میگیرد تا بهصورت کوتاه مدت، جانب مصرفکننده را بگیرد و مداخله کند؛ برای همین با فراهمکردن شرایط عرضه بیشترِ تخممرغ جلوی نایاب شدن این کالا را میگیرد. اما حالا اگر هدفِ دولت حمایت از تولیدکنندگان چای باشد، باید شرایط را به سمتی ببرد که در دراز مدت عوارض چای خارجی افزایش یابد.
بالاخره دولت در قبال کشاورزان چایکار و مصرفکنندگان آن باید چه سیاستی را اتخاذ کند؟
همه اینها بستگی به برنامه دولت دارد. اگر هدف رسیدن به مرز خودکفایی در کشاورزی است، باید به جای معافیت، بابت واردات محصول مشابه خارجی، عوارض گرفت و حتی این عوارض را پلکانی افزایش داد.
رسیدن به مرز خودکفایی در زمینه تولید یک محصول کشاورزی چگونه تعیین میشود؟
فراموش نکنیم، تنها تولید محصولاتی ارزش خودکفایی را دارند که دارای مزیت نسبی باشند. منظورم این است که باید مشخص شود در سطح ملی تولید کدام کالا به نسبت تولید در کشورهای دیگر مقرون به صرفهاست.
با این وضع تولید چای در ایران تا چهاندازه مقرون به صرفهاست؟
چای در هر زمینی قابل کشت نیست و برای همین سالیان سال است که تنها در زمینهای منطقه لاهیجان به عمل میآید و برگ سبز آن چیده میشود. پس تولید داخلی آن مقرون به صرفه است و باید از این تولید حمایت شود. با این حال متاسفانه باغات چای ایران رو به اضمحلال هستند و برای احیای آنها اقدامی صورت نمیگیرد.
منظور از احیا چیست؟
توجه به وضعیت خاک، کود و آبیاری بخشی از احیاست، اما بخش دیگر نگهداری از کاربری کشاورزی باغات چای است. اتفاقی که با تغییر کاربری باغات چای میافتد، معمولا اسفبار است و اینکه بعد از ساخت ویلا، اقدامی برای جایگزین کردن زمینهای کشاورزیِ از دسترفته صورت نمیگیرد. متاسفانه الآن درحال طی کردن روند نزولی هستیم؛ باغات چای بسیاری تغییر کاربری دادهاند و هیچ جایگزینی برای آنها پیدا نشده است.
این به معنی تهدیدِ مزیت نسبی تولید چای نیست؟
بله، متاسفانه همینطور است.
و در بعد خُرد، چایکاران از قِبَلِ تغییر کاربری و فروش زمینهای خود دچار چه تحولی میشوند؟
در اقتصاد، فرد عقلانی عمل میکند و شرایط دور و برش را می سنجد. بنابراین یک کشاورزی که میخواهد در مورد زمینش تصمیم بگیرد، پیش خود حساب و کتاب میکند که با وضع موجود بهتر است زمینش را نگهدارد یا اینکه با درآمد حاصل از فروشِ آن امورات زندگی خانوادگی خود را سروسامان بدهد. حرف من این است که سیاستگذاران کلان اقتصادی باید طوری اقدام کنند که درآمدهای بازارهای مختلف اقتصادی نزدیک به هم باشند. وقتی فعالیتهای دلالی و خرید و فروش، درآمدی به مراتب بیشتر از فعالیت تولیدی دارد، چگونه میتوان توقع داشت که تولیدکننده کشاورز، فعالیتش را ادامه دهد.
مگر محصولاتی مثل چای و گندم به صورت تضمینی توسط دولت خریداری نمیشوند؟ خب این اتفاق نمیتوان باعث دلگرمی تولیدکننده باشد؟
خرید تضمینی چای توسط دولت، به معنی حمایت محض از کشاورز نیست. دولت ممکن است در جهت حمایت از مصرفکننده و تنظیم بازارِ مصرف، اقدام به چنین کاری کند. اصولا خرید تضمینی به معنی انحصاری شدن کالا نیست. کشاورز چایکار یا گندمکار میتواند محصولش را به قیمت بالاتر به مشتری غیردولتی بفروشد. حرف این است که وقتی دولت واردات چای را از پرداخت مالیات معاف میکند، منطقی نیست که محصولات چایکاران را باقیمت بالاتری بخرد. مگر قیمت تضمینی در مقایسه با سایر هزینههای کشاورز چقدر است؟
با این حساب، بخشنامه گمرک ایران بیشتر جانب مصرف کننده را گرفته است؟
بله همین طور است، این مکاتبات نشان میدهد که دولت میخواهد بازار چای را به نفع مصرف کننده تنظیم کند.
و این شرایط دولت چه اقدامی را میتواند در جهت حمایت از تولیدکنندگان چای انجام دهد؟
از زمانی که کاشفالسلطنه نخستین بار بذر چای را وارد ایران کرد تا به امروز باغات چای سالهای سال است که دایر هستند. اصولا محصولات کشاورزی درختی مانند چای و مرکبات ویژگی ماندگاری دارند. گیاه چای به عنوان یک گیاه غیربومی، بازار مصرف خوبی در ایران داشتهاست. دولت باید انگیزه کشاورز را برای نگهداری و احیای باغات چای بالانگهدارد. درست است که واردات چای خارجی را تسهیل کرده است، اما اگر مصرفکننده را به نوشیدن چای داخلی ترغیب کند، بازهم مزیت نسبی چای داخلی به چای وارداتی حفط خواهد شد. این یعنی اینکه روند تغییر کاربری زمینهای چایکاری و تبدیل آن به ویلاهای توریستی معکوس شود.
دیدگاه