مجتبی شاکری:

بیش از ۷ سال است که خاتمی می‌خواهد یک نامه بنویسد | راه بازگشتی برای موسوی وجود ندارد

دبیر کل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی گفت: قطعنامه های سنگین، فهرستی از تحریم های کمرشکن و فعال شدن ضد انقلاب نشان دار علیه جمهوری اسلامی ایران، از جمله تبعات آشوب های سال ۸۸ بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا پس از برگزاری با شکوه انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ گروهی بی خرد، با ادعا و بهانه تقلب در انتخابات ۲۰۰ روز در کشور فتنه انگیزی کردند؛ فتنه ای که شاید در داخل عده معدودی را ابزار دست بیگانگان کرده بود اما در خارج از مرزهای ایران تمام دشمنان انقلاب را یکپارچه کرد.

این فتنه ضد ملی آنقدر ادامه پیدا کرد تا به بهانه تقلب در انتخابات تمام آرمانهایی که به واسطه آن نظام اسلامی استقرار یافته بود مورد هجمه قرار گرفت. کارد اما زمانی به استخوان ملت رسید که ضد انقلاب خارج نشین دست در دست معاندان داخلی عاشورای اباعبدالله الحسین علیه السلام  را نشانه رفت.

در روز ۶ دی ماه آن سال، در حالی که ملت در اوج دلدادگی در عزای سالار شهیدان می گریست، مقدسات مردم مورد حرمت شکنی قرار گرفت. گروهی با هلهله و شادی با سر دادن شعارهای ضد اسلام مبانی اعتقادی مردم را لگدمال کردند و اینجا بود که ملت در برابر این اقدامات نفرت آمیز ایستاد و این مقدمه ای شد تا حماسه ای به وسعت ۹ دی در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار شود.

امروز اما ۸ سال از این واقعه تاریخی می گذرد و همچنان تاریخ ظلمی را که فتنه گران بر کشور روا کردند را فراموش نکرده شاید مرور همیشگی آن برای برخی ها خوش آیند نباشد اما این آشوب افکنی در کشور و در مقابل ایستادگی تاریخی ملت، چیزی نیست که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل نشود تا آینه عبرتی برای کسانی باشد که در برابر ارزشهای اسلامی قد علم کردند.

در آستانه حماسه ۹ دی مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی با مهر گفتگو کرد.

در ادامه مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد.

آنچه در سال ۸۸ به بهانه تقلب در انتخابات در کشور اتفاق افتاد، هزینه های سنگینی را به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ وجهه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و عرصه بین الملل به کشور وارد کرد، اما نظام جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این فتنه انگیزی، تصمیم به حصر خانگی گرفت. چرا نظام تصمیم به حصر خانگی سران فتنه گرفت؟ آیا این مجازات متناسب با جرمی بود که انجام دادند؟

حادثه خرداد ۸۸ و انتخابات ریاست جمهوری یک صحنه فوق العاده بود که در تاریخ انقلاب اسلامی شاید با این مختصات نمونه دیگری را نداشته باشیم. صف بندی بین رقبا در انتخابات ایجاد شد که در یک صف رئیس مجلس اسبق نظام، نخست وزیر دوران دفاع مقدس و فرماندهی سپاه بود و از سوی دیگر رئیس جمهوری که دور دوم را آغاز می کرد قرار داشت. بنابراین، شرایط شرایط حساسی بود.

آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ توانسته بود بر مجموع رقبا غلبه پیدا کند و حدود ۷ میلیون بیشتر از آقای هاشمی رای بیاورد. آن هم در شرایطی که کل دستگاه اجرایی در دست دولت اصلاحات بود. در چنین شرایطی محمود احمدی نژاد با چهره ای تقریباً ناشناخته در مقایسه با آقای هاشمی توانسته بود پیروز انتخابات باشد.
این انتخاب نشان داد که مردم در تصمیمات خود چندان تابع تبلیغات رسانه ای و منفعل نسبت به شخصیت افراد نیستند و رای خود را می دهند. این پدیده ای است که شاید احزاب آن را نپذیرند چرا که می خواهند وانمود کنند در چنین مواقعی ما احزاب هستیم که تعیین کننده بوده و جهت می دهیم اما این انتخابات نشان داد برخلاف تبلیغات گسترده ای که وجود داشت، مردم انتخاب کردند.

در سال ۸۸ شرایط حساس تر شد، چون جریان مقابل رئیس جمهور مستقر تصمیم گرفته بود که حتماً پیروز انتخابات باشد که تمهیداتی را هم برای این مسئله اندیشیده بودند. از جمله کمیته صیانت از آراء که آقای محتشمی پور و دوستانش درست کرده بودند. اینها برای مناظرات هم تقسیم وظایف بین موسوی، کروبی و محسن رضایی داشتند. در واقع به نوعی فضا را به این سمت می بردند که پیروز انتخابات باشند.

البته نباید از رای دهندگان گله کرد که چرا به آن نحو رای دادند. چون رای دهندگان در سال ۸۸ چیزی خلاف انقلاب مشاهده نکردند یعنی هیچ کدام از کاندیداها در ابتدا نه برخلاف قانون اساسی حرفی زدند و نه نقض آئین نامه ها و دستورالعمل های انتخاباتی را انجام دادند. کسانی هم که رای دادند تصور می کردند به رئیس مجلس رای داده اند یا به نخست وزیر دوران دفاع مقدس و یا فرمانده سپاه و حتی رئیس جمهوری که ۴ سال قبل از آن در این کشور بالاترین مسئولیت اجرایی را داشت؛ رای می دهند. اما این بار فاصله ۷ میلیونی به ۱۱ میلیون رسید، یعنی موسوی ۱۱ میلیون کمتر از احمدی نژاد رای آورد. در این شرایط اثبات تقلب برای هیچ کس امکانپذیر نبود.

مقام معظم رهبری هم جلسه ای تشکیل دادند و از هر کدام از ستادها تعدادی به نمایندگی در جلسه حضور یافتند و دلایل خود را مطرح کردند که رهبری فرمودند به هر شکایتی که داشته باشید بر اساس قانون رسیدگی خواهد شد. رهبری تاکید کردند که در زمان رسیدگی به شکایات، اردوکشی خیابانی نکنید، بیانیه ندهید، مردم را دعوت به کف خیابان نکنید، بین مردم حضور پیدا نکنید و خلاف قانون اساسی هم عمل نکنید. آقای رضایی خیلی زود متوجه مسئله شد و تلاش کرد در چارچوب قانون قرار گیرد اما موسوی نپذیرفت، حتی آقای اژه ای واسطه شد و با او صحبت کرد اما اتفاقی نیفتاد. تیمی از مجلس با او جلسه گذاشتند، نتیجه نداشت. تلاش شد که از نفوذ آقای هاشمی استفاده شود تا وی به مسیر قانونی برگردد اما باز هم نتیجه نداشت.

میرحسین سخنرانی می کرد، بیانیه های خود را در سایت “خودنویس” منتشر می کرد و علناً می گفت به این سیستم نظارتی اعتماد ندارم، البته هیچ راهکاری هم ارائه نمی کرد. چندین ماه مملکت را معطل نگهداشتند، حتی مقام معظم رهبری در نماز جمعه تاریخی خود بزرگوارانه گفتند که ما این شخصیت ها را می شناسیم. اینها فرزندان این نظام هستند، باید اجازه دهند که قانون کار خود را انجام دهد اما روحیه تمرد از قانون اجازه نداد که اینها به مسیر قانون برگردند.

راهپیمایی برگزار کردند که خاتمی و کروبی و میرحسین در آن شرکت کردند که یکی از مسائل نسبت به آقای خاتمی همین است که با وجود آنکه گفته بودند این راهپیمایی را به رسمیت نمی شناسند اما در آن راهپیمایی شرکت کرد. در واقع فضا اینگونه بود که یک طرف ادعا می کرد در انتخابات تقلب شده و مجموعه ای از چهره های مختلف از بیت امام گرفته تا برخی نمایندگان، استانداران، احزاب و حتی چهره هایی مانند هاشمی را گرد خود آورده بود.

یک حماسه بزرگ را به ضد خود تبدیل کردند. این مسئله باید با استدلال و منطق و مراعاتشان و منزلت افراد مورد قضاوت قرار می گرفت که یکی از هنرنمایی های نظام اسلامی برای نمایش مردم سالاری و نظام عقلایی این بود که ابتدا خود مقام معظم رهبری دعوت به رعایت قانون کردند و در این فضا با کاندیداها و اعضای ستاد هر یک از آنها دیدار کرده و بارها گفتند که اعتراضات شما شنیده می شود و از طریق مجاری قانونی قابل پیگیری است. نظام می توانست همان ابتدا کسانی را که از قانون تمرد می کنند دستگیر کرده و برخورد خشونت آمیز داشته باشد، اما برای حفظ امنیت تصمیم گرفته شد که اینها در حصر خانگی به سر ببرند. مقام معظم رهبری تصمیم گیری در این باره را به شورای عالی امنیت ملی واگذار کردند و اتفاقاً در آن جلسه شورای عالی امنیت ملی آقای روحانی هم حضور داشتند. بر اساس فکر جمعی، حصر خانگی را بهترین شیوه دانستند. به هر حال شرایط خانه یک فرد با امکاناتی که در آن برایش فراهم است، با زندان متفاوت است.

البته باید رای دهندگان و مردم به عنوان افکار عمومی هم از زوایای پنهان این ماجرا آگاه می شدند. امروز بعد از گذشت ۸ سال زوایای پنهان این ماجرا را درک می کنیم که نقش سفارتخانه های خارجی، منافقین، سلطنت طلبان، شبکه های ماهواره ای و بهائیت چه بود.

حصر، تصمیم شورای عالی امنیت ملی بود که آن را به صلاح مملکت می دانستند. حتی چندی پیش برخی جریانات سیاسی و رسانه ای بحث رفع حصر را مطرح کرده بودند که رهبری باز هم مسئولیت آن را به شورای عالی امنیت ملی واگذار کردند که هر تصمیمی شورا بگیرد، همان است.

مقام معظم رهبری در سخنان خود فرمودند که در سال ۸۸ کشور را در لبه پرتگاه قرار دادند. به نظر شما شرایط کشور چگونه بود که رهبری از تعبیر لبه پرتگاه استفاده کردند؟

تمام هویت ما به صیانت از قانون اساسی است. اساس قانون اساسی ما بر پایه مردم سالاری و اصل ولایت فقیه است. در این انتخابات مشاهده کردیم که هویت نظام زیر سوال بردند. دستگاه های اجرایی را متهم کردند و در آراء مردم ضمن دخل و تصرف، شبهه ایجاد کردند. یک نظامی را که در دنیا مدعی مردم سالاری است را زیر سوال بردند.

این باعث شد آمریکا، انگلیس و صهیونیست صدای بلندتری نسبت به ما پیدا کنند و به دنبال همین قضایا چند قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کردند. قطعنامه های سنگین، فهرستی از تحریم های کمرشکن و فعال شدن ضد انقلاب های نشان دار علیه جمهوری اسلامی ایران دستاورد آشوب هایی بود که در خیابان ایجاد کرده بودند. اینها شعارهای اصلی انقلاب را شکستند. زحمت مکتب امام این بود که قرآن را تبدیل به قانون اساسی و راهبردهای سیاسی نظام کنیم. هویت ما در جهان اسلام رو در رویی با رژیم صهیونیستی است اما اینها شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر دادند.

اینها شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند. اینها شعار دادند که انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است. بسیاری از چیزهایی که به عنوان میراث امام خمینی بود را مورد حمله قرار دادند. وقتی رهبری می فرمایند کشور در لبه پرتگاه قرار گرفت از این بابت است که واقعاً در سیر انقلاب چنین چیزی نداشتیم که اینگونه یک جریان وسیع حزبی متشکل از کارگزاران، مشارکت و احزاب وابسته یکجا جمع شده، شخصیت های نشان دار نظام به آنها بپیوندند و به رهبری تحمیل کنند که به یک حکمیت تن دهد که این حکمیت خارج از قانون اساسی، مقصر را مشخص کند در حالی که قانون اساسی برای شکایات انتخاباتی راهکار مشخص کرده است اما رهبری به اینها باج ندادند و در نهایت آنچه قانون اساسی مشخص کرده بود صورت گرفت. واقعاً در سال ۸۸ کشور در لبه پرتگاه قرار گرفت که موقعیت شکننده و خطرناکی بود.

در آستانه ۹ دی هستیم، به نظر می رسد کسانی که از “رفع حصر” ارتزاق می کنند دوباره می خواهند بر طبل محاکمه کوبیده تا بهره برداری خود را بکنند اما نکته ای که باید به آن توجه شود این است که اتفاقا جریان انقلابی بیشتر خواستار محاکمه سران فتنه است. چرا محاکمه سران فتنه برگزار نمی شود؟

خواسته همه ما این است که قوه قضائیه محکم و قوی در این خصوص ورود کند، همانطور که خواسته ما درباره مفاسد اقتصادی از قوه قضائیه این بوده و هست. ماجرای اختلاس ها، سیر آقازاده ها که اختلاس هایی با ارقام ۱۴هزار میلیاردها رسیده است باید رسیدگی شود. خواسته ما این است که درباره مسئله فتنه و آشوب افکنی ها نیز قوه قضائیه با جدیت رسیدگی کند. جامعه پذیرای این هست که در فضایی آرام محاکمه صورت گیرد. همه چیز روشن است، فیلم های سال ۸۸، اظهارات، سخنرانی ها، بیانیه ها و تمردهای بیِن وجود دارد.

اما به هر حال حصر اینها با رای شورای عالی امنیت ملی بوده و آزادی یا محاکمه آنها نیز با نظر این شورا خواهد بود. اما به هر حال جریان انقلابی بیشتر از هر جریان دیگری خواستار محاکمه سران فتنه است.

اشاره کردید به اینکه از سوی برخی جریانات مسئله رفع حصر مطرح می شود اما به نظر می رسد اینها خودشان نمی خواهند حصر برداشته شود، هم کسانی که در حصر هستند تحت تاثیر برخی فضاسازی ها علاقه مندند که همچنان این وضع ادامه داشته باشند و هم کسانی که از این فضا استفاده ابزاری می کنند میلی به رفع حصر ندارند، تنها شعار می دهند. به نظر شما شرط برداشته شدن حصر چیست؟

مقام معظم رهبری به طور مکرر در سخنان خود درباره فتنه و انتخابات ۸۸ بیش از ۳۸۰ بار از واژه فتنه استفاده کردند. این یعنی فتنه مسئله جدی است. یعنی خطر بازگشت توطئه هایی از این دست منتفی نیست.

آقای خاتمی خیلی از شخصیت ها را واسطه قرار داد که خدمت رهبری رفته و ملاقاتی ترتیب دهند. حتی طراحی می کردند تا در موقعیت های مختلف و در جریان سخنرانی های رهبری در مرقد امام، آقای خاتمی در مسیر ایشان قرار گرفته و بتواند صحبت کند. اما رهبری همواره به شخصیت های واسطه گفتند: «آقای خاتمی می خواهند چه چیزی بگویند، هرچه می خواهند بگویند در رسانه ها مطرح کنند».

چون در جریان داخلی اصلاحات اختلافات جدی وجود دارد و یک جنگ درون جریانی دارند، نمی خواهند با گاف هایی که احتمالاً خاتمی ممکن است بدهد، این اختلافات رسانه ای شود، او را متقاعد کردند تا هرچه می خواهد بگوید را در نامه ای بنویسد. بیشتر از ۷ سال است که خاتمی می خواهد یک نامه بنویسد، البته این نامه نوشته شده و به افراد مختلف داده شده، هر کدام ایرادی بر آن گرفته اند و یا گفته اند اصلاح کن یا اصلاً نامه را نده. این یعنی کسی که مدعی تاثیرگذاری است، برای نوشتن یک نامه عاجز است. برای اینکه بگوید کجای کار خطا کردم و کجای کار ناآگاهانه حرکتی انجام داده ام.

البته این هم نوعی کاسب کاری است چون در موقعیت هایی از این مسئله به عنوان یک وجهه برای خود استفاده می کنند اما سودی از آن نخواهند برد. بنابراین اینها نه اینکه نمی خواهند بلکه نمی توانند به سمتی حرکت کنند که حصر برداشته شود. تکلیف میرحسین موسوی مشخص است، راه بازگشتی برای او وجود ندارد. چون همچنان در مسیر توهم در حال پیشروی است و زندگی می کند.

آقای کروبی برخی چیزها را پذیرفته و قرار بود گشایش هایی برای وی ایجاد شود که تا حدودی این گشایش ها صورت گرفته، حتی سفرهایی هم برای او دایر شده اما خاتمی هم باید بداند که بازگشتش به دامن نظام منوط به نوشتن همان نامه ای است که خودش می داند.

مقام معظم رهبری درباره حوادث پس از انتخابات ۸۸ بارها عنوان کردند که یکی از اهداف فتنه انگیزان تردیدافکنی در کار مسئولان رسمی کشور بود. اتفاقی که این روزها نیز شاهد آن هستیم به خصوص با گسترش فضای مجازی. فکر می کنید چنین رویه ای می تواند مقدمه ای برای فتنه دیگر باشد؟ مسئولین نظام باید در این خصوص چگونه وارد عمل شوند؟

نظام جمهوری اسلامی ایران از ویژگی های ممتاز و منحصر به فردی برخوردار است. نقش و حضور مردم در جمهوریت و اسلامیت نظام و نیز اعتمادی که به رهبری دارند، این نظام را از هر نوع خودسری در هر لایه ای مصون می کند.

ببینید ضمن اینکه رهبری با مسئولین مختلف دیدار دارند با لایه های نخبگانی نیز در فضایی که پرسش های آزاد و باز در آن مطرح می شود، دیدار می کنند. ضمن اینکه بسیاری از شخصیت ها و چهره های مختلف نیز در قالب نامه مطالب خود را به طور صریح با رهبری مطرح می کنند. ایشان هم به طور صریح دیدارها و گفتگوهایی را با روسای قوا، وزرا و نمایندگان، دیپلمات ها و گروه های مختلف دارند. یعنی این گونه تلاش می کنند تا حرفی ناگفته یا روی زمین نماند.

در نظامی که اینگونه عمل می کند چه بیماری و غرضی وجود دارد که شرایط عادی را به شرایط  امنیتی تبدیل کنیم. در سال ۸۸ تمام خواسته های میرحسین موسوی و کروبی قابل پیگرد قانونی بود اما اینها رویه ای را پیش گرفتند که نه تنها در کار مسئولین بلکه در کار نهادهای قانونی نظام نیز تردیدافکنی کردند. با اردوکشی خیابانی چه هدفی داشتند؟ می خواستند چه کسی را مقابل چه کسی قرار دهند؟ اینها دادگاه را به کف خیابان آوردند این کار منطقی نبود. امروز هم اگر کسی حرفی دارد چه درباره شخصی و یا درباره عملکرد مجموعه ای، آن را قانونی اعلام کند باب نامه نوشتن به رهبری باز است. نمایندگان در نطق ۱۵ دقیقه ای خود، هرچیزی که دلشان می خواهد از پشت تریبون مجلس می گویند. دهن کسی بسته نیست اما باید در چارچوب قانون عمل کرد نه اینکه فضای کشور را گرفتار لمپنیزم کنیم.

۹ دی چطور آتش برافروخته فتنه ۸۸ را خاموش کرد؟

در عاشورای ۸۸ اتفاقی افتاد که آتش به استخوان مردم زد؛ شریف ترین و مقدس ترین رخداد جهان اسلام عزاداری برای سیدالشهدا است اما دیدید که فتنه گران در روز عاشورا چه کردند آنجا بود که دیگر جای تردید نماند. همان مقدمه ای شد برای ۹ دی. روز ۹ دی مردم به طور خودجوش به خیابان آمدند و نظر خود را بیان کردند. برای اینکه این عبرت تاریخی بماند با ید این واقعه به خوبی بازخوانی شود.

فکر می کنید این حادثه بعد از گذشت حدود ۸ سال به درستی واکاوی شده است؟

به نظرم برخی فیلم هایی که در این فضا ساخته شده خوب است به خصوص فیلم «قلاده های طلا» ولی می طلبد که مستندات خوب در این حوزه ساخته شود. رئیس سازمان صدا و سیما در این خصوص طرف مطالبه گری ما هستند. ۸ سال از این ماجرا گذشته است باید این واقعه خوب آسیب شناسی و واکاوی شود تا نسل های بعدی بدانند چه اتفاقی افتاد، رأی که برای حصر خانگی داده شد از سوی شورای عالی امنیت ملی بود. رئیس جمهور فعلی خود در آن جلسه حضور داشت که امروز در وعده های انتخاباتی خود بر آنچه نسبت به آن رأی مثبت داد، ان قولت می آورد. باید روایت فتنه به طور صریح صورت گرفته و به سند تبدیل شود.

نظام جمهوری اسلامی ایران درایت به خرج داد و درباره فتنه روشنگری کرد. همین باعث شد بسیاری از گره های مبهم درباره حوادث پس از انتخابات ۸۸ باز شود. در انتخاباتی که بعد از ۸۸ برگزار شد باز هم حضور مردم شگفتی انگیز بود و رکورد زد. ما باز هم توانستیم در چارچوب نظام این مشارکت را حفظ کنیم پس این جمعیت با این حضور نشان دادند که ادعاهای باطل ۸۸ را قبول ندارند چون اگر اعتقاد به تقلب داشتند هرگز در انتخابات های بعدی شرکت نمی کردند.

در سال ۸۸ به تعبیر رهبری به قانون لگد زدند، اینها که ادعای قانونمداری و قانونمندی دارند چرا بعد از مشارکت بی نظیر مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ اینگونه قانون را سلاخی کردند؟

همیشه کسانی که به خودسری و هنجارشکنی دست می زنند در درون خود آگاهند که جامعه نسبت به قانون گریزی، هنجارشکنی و لاابالی گری تحمل ندارد و مردم این وضع را نمی پذیرند اما برای اینکه به رفتار خود رنگی از قانون زده و آن را بزک کنند، مجبورند با آدرس های غلط مردم را به اشتباه بیندازند.

اینها از ابتدا می خواستند بحث تقلب را مطرح کنند و یکی از جهالت هایی که مرتکب شدند این بود که زمانی که هنوز صندوق ها برای شمارش باز نشده بود و هنوز رأی گیری تمام نشده و اعلام ختم انتخابات صورت نگرفته کسی که خود را در جایگاه نخست وزیری می داند، خود را پیروز انتخابات معرفی کرد.

این خطا، خطای بزرگی بود. بعد هم عنوان می کنند که اطلاعات ما از سراسر کشور حاکی از پیروزی ماست و اگر غیر از این باشد، تقلب شده است. این حرف ابلهانه ای است که زده شد. متأسفانه کسانی که جزء سابقون نظام بودند هم علیرغم اینکه پیرامون این فرد را گرفته بودند، او را نسبت به اشتباهش متوجه نکردند.

کسانی که هنجارشکنی می کنند و مقابل حقوق مردم می ایستند تلاش می کنند رنگی از قانون به حرف های خود بزنند اما در ۹ دی ۸۸ نشان داده شد که مردم به طور دقیق متوجه این مسئله هستند. مسئولین همین امروز باید خود را در محضر خدا و بعد از آن در محضر انقلاب و مردم بدانند. وعده هایی که داده می شود و عمل نمی شود، اعتماد را از بین می برد.

اگر اشتغال، تولید، مبارزه با مفاسد اجتماعی، مبارزه با مفاسد اقتصادی، ثابت نگه داشتن قیمت ارز یا هزاران وعده دیگر را گفتیم بر آن استوار باشیم و اگر هم نتوانستیم عملی کنیم دلایل آن را بگوییم.

تصور نکنیم حافظه تاریخی ملت، حرف های ما را خاموش کرد. همین مردمی که در صحنه ای به ما رأی می دهند در صحنه ای دیگر ممکن است به ما اعتنا نکنند. مردم قسم نخورده اند که از یک شخص در تمام شرایط با تمام موقعیت ها طرفداری کنند. ما این را در انقلاب کم ندیدیم چه درباره نهضت آزادی و ملی گرایان و چه درباره اشخاصی همچون قائم مقام رهبری. مردم به خاطر خدا و قرآن برای ما احترام قائل هستند.

Share