درخواست قصاص چشم برای خواهر
نابیناشدن یکی از چشمهایم تأثیر زیادی در زندگی من گذاشت؛ از آن زمان به بعد، دچار افسردگی شدهام؛ به همین دلیل برای خواهرم تقاضای قصاص چشم دارم
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا زن جوانی که چشم راستش در درگیری با خواهرش کور شد در جلسه رسیدگی برای خواهرش درخواست قصاص چشم کرد.
شرق نوشت: رسیدگی به این پرونده ۲۵ مردادماه سال ۹۵ در پی شکایت زنی ۴۰ساله از خواهرش در دستور کار پلیس قرار گرفت. این زن به پلیس گفت: در یک درگیری خانوادگی با خواهرم ساناز که پنج سال از من کوچکتر است چشم راست خودم را از دست دادم. کارآگاهان همزمان با انتقال این زن به پزشکی قانونی با اطلاعاتی که این زن در اختیار پلیس قرار داده بود، ساناز را بازداشت و مورد بازجویی قرار دادند. ساناز در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد. بهاینترتیب با توجه به شکایت این زن با تکمیل پرونده کیفرخواست علیه ساناز صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس شاکی در جایگاه ویژه قرار گرفت و گفت: چندین سال پیش پدرمان ازکارافتاده شد و از آن پس دیگر نتوانست کارهای شخصی خودش را انجام دهد به همین دلیل با خواهر و برادرهایم قرار گذاشتیم تا هر کدام از ما هفتهای یکبار از او مراقبت کنیم. اما ساناز به ما میگفت نمیتواند از پدرمان نگهداری کند و هر بار که نوبت او بود بهانهای میآورد و به خانه پدرمان نمیرفت. ما همه مشکلات خودمان را داشتیم بااینحال هفتهای یکبار برای مراقبت از پدرمان وقت میگذاشتیم اما ساناز حاضر به این کار نبود.
سر همین موضوع با هم درگیر شدیم در حال بحثکردن با یکدیگر بودیم که ناگهان ساناز به من حمله کرد و با سوئیچ ماشینش به چشمم زد. همان لحظه دنیا برایم تاریک شد و وقتی به بیمارستان منتقل شدم متوجه شدم بینایی چشم راستم را از دست دادهام و باید تخلیه شود.
او ادامه داد: نابیناشدن یکی از چشمهایم تأثیر زیادی در زندگی من گذاشت؛ از آن زمان به بعد، دچار افسردگی شدهام؛ به همین دلیل برای خواهرم تقاضای قصاص چشم دارم.
در ادامه جلسه، ساناز در برابر قضات ایستاد و گفت: قبول دارم بر سر نگهداری از پدر پیرمان با خواهرم درگیر شدم. عمدی سوئیچ ماشین را به چشم او نزدم. دعوا بالا گرفت. سوئیچ ماشین در دستم بود که ناگهان خواهرم صورتش را برگرداند و کلید سوئیچ ناخواسته به چشم او فرو رفت.
او ادامه داد: عمدی در این کار نبود. من از این اتفاق خیلی ناراحتم و هرگز نمیخواستم خواهرم چشمش را از دست بدهد. با پایان گفتههای شاکی و متهم، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
دیدگاه