شوهرم را کشتم چون با دختر جوانی دوست شده بود
چند وقتی بود که به تماسهای تلفنی شوهرم فریدون، ظنین شده بودم تا اینکه فهمیدم با دختر جوانی دوست شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا زن جوان وقتی از خیانت همسرش با خبرشد در جریان مشاجره شدید ودرگیری خونین او را با چاقوی آشپزخانه کشت.عامل جنایت خانوادگی، صبح دیروز پس از انتقال از زندان به دادگاه کیفری یک استان تهران، پای میز محاکمه ایستاد.
این زن در جلسه دادگاه گفت: «شوهرم با یک دختر دوست بود و به خاطر همین چند بار باهم مشاجره کردیم اما او حاضر نبود از این دختر بگذرد من هم که بشدت عصبانی وناراحت بودم او را با چاقو کشتم…»
«ایران» نوشت: بیست وچهارم تیر سال پیش، در جریان مشاجره خونین زن وشوهری در آپارتمانشان واقع در خیابان سبلان تهران زن جوان در حالی که دستهایش آلوده به خون همسرش بود با پلیس تماس گرفت و گفت: «من شوهرم را کشته ام.»
پس از اعتراف لیلای ۳۴ ساله به قتل شوهرش، بازپرس جنایی پس ازبازجوییهای لازم او را به زندان زنان انتقال داد. محاکمه این زن صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده وبا حضور قاضی غفاری- مستشار ارشد دادگاه- تشکیل جلسه داد. ابتدا نماینده دادستان متن کیفرخواست علیه متهم را که به قتل عمد شوهرش اعتراف کرده بود بیان کرد. سپس وکیل خانواده مقتول به نمایندگی از آنها در دادگاه حضور یافت وخواستار قصاص زن جوان شد.
آنگاه لیلا پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند. او گفت: چند وقتی بود که به تماسهای تلفنی شوهرم فریدون، ظنین شده بودم تا اینکه فهمیدم با دختر جوانی دوست شده است. سر همین مسأله چندین بار باهم درگیر شدیم بهطوری که ذهنم دیگر به هم ریخته بود، ما یک دختر پنج ساله داشتیم و هر وقت به جدایی فکر میکردم خودم را در بنبست میدیدم و…
روز حادثه فریدون پس از مشاجره لفظی کتکم زد و من که دیگر جانم به لبم رسیده بود و نمیتوانستم سایه سنگین یک دختر را که شوهرم تمام اوقاتش را با او میگذراند تحمل کنم به آشپزخانه رفتم که چشمم به چاقو افتاد. آن را برداشتم و با پریشان حالی به شوهرم حمله کردم و ضربهای زدم.اما من هیچ وقت قصد کشتن همسرم را نداشتم و در آن لحظه فقط میخواستم او را بترسانم چون مرا بشدت کتک زده بود. حالا هم از مرگ هیچ ترسی ندارم اما تنها نگرانی ام، سرنوشت نامعلوم و مبهم تنها دخترم است.به همین خاطر ازخانواده شوهر مرحومم و قضات دادگاه عاجزانه درخواست دارم مرا به خاطر دخترم و به خاطر جوانیام ببخشند…. من از وقتی بازداشت شدهام نتوانستهام براحتی دخترم را ببینم و روزها و شبهایم را با کابوس مرگ میگذرانم.
پس از پایان محاکمه قضات وارد شور شدند تا حکمشان را درباره این زن صادر کنند.
دیدگاه