بازخوانی نجات مریلا زارعی از مرگ در «خندوانه»
هومن بهمنش، فیلمبردار «خوابم میاد»، در برنامه «خندوانه» بار دیگر اتفاق هولناکی را که در یکی از سکانسهای آن فیلم برای مریلا زارعی رخ داده بود، تعریف کرد و از نجات این بازیگر از مرگ گفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از خبرآنلاین، شامگاه چهارشنبه ۱۸ مرداد، هومن بهمنش، فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری سینما، مهمان برنامه «خندوانه» با اجرای رامبد جوان شد.
او در ابتدای برنامه در جواب جوان که به حادثهای در هنگام فیلمبرداری «خوابم میاد» به کارگردانی رضا عطاران اشاره کرده بود، توضیح داد: «خاطرم هست که پیش از این اتفاق من و مریلا زارعی در ماشینی بودیم که لب پرتگاه قرار داشت و من از او پرسیدم اگر ماشین حرکت کند چه میکنی؟ و او جواب داد یک بار ترمز بریده بود، پریدم بیرون… و این گذشت و ما اصلا فکر نمیکردیم چیزی که در موردش حرف زده بودیم واقعا اتفاق بیفتد.»
فیلمبردار «خوابم میاد» ادامه داد: «فیلمبرداری این صحنه را شروع کردیم و زارعی که پشت فرمان پیکانی آبی رنگ بود، قرار بود فقط استارت بزند و پدال را ول کند تا بدون احتیاج به اینکه ماشینی از پشت با ماشین او برخورد کند، خودِ پیکان تکانی بخورد و این تصور را ایجاد کند که ماشینی از پشت به آن خورده است. اما ماشین پشتی بر خلاف برنامه، به ماشین مریلا زارعی خورد و پیکان به سمت دره شروع به حرکت کرد. چون هر دو درِ جلو قفل شده بود، زارعی مجبور شد از شیشه در سمت شاگرد خودش را بیرون بیندازد و چند ثانیه بعد ماشین به دره افتاد! تا یکی دو ساعت بعد از این اتفاق حال همهمان بد بود و اشک خودِ من بند نمیآمد.»
او در مورد اینکه آیا روزی کارگردانی را تجربه خواهد کرد یا نه گفت: «اگر بدانم نسبت به فیلمبردار بودنم، کارگردان بهتری میشوم، حتما این کار را خواهم کرد.»
هومن بهمنش در پاسخ رامبد جوان که به نزدیک بودن زمان اکران «تابستان داغ» اولین تجربه کارگردانی ابراهیم ایرجزاد با فیلمبرداری او اشاره کرد، توضیح داد: «من مجریطرح این فیلم هم هستم و گمان میکنم اگرچه مردم به دیدن فیلمهای کمدی عادت کردهاند اما «تابستان داغ» میتواند یک معضل اجتماعی را گوشزد کند چون به ماجرایی میپردازد که بحث همین روزهاست.»
در ادامه رامبد جوان با اشاره به این که زمان اکران «نگار» به کارگردانی خودش هم نزدیک است، به شوخی به بهمنش گفت: «پس فیلم ما و فیلم شما در رقابت با هم قرار خواهند گرفت.»
در پایان، بهمنش در جواب اینکه از چه چیز میترسد، به پیری و از کار افتادگی اشاره کرد و در مورد این که چه چیزهایی اشک به چشمش میآورد به اشک شوق حاصل از استعدادیابی در مورد جوانان اشاره کرد و به اشکی که از سر غم برای داستانهای پناهجویان در نقاط مختلف دنیا میریزد.
دیدگاه