یادداشت: رضا سیف پور

«نسیم»‌ی که دیگر روح نواز نیست! | وقتی تلویزیون از خطوط قرمز عبور می‌کند

اکنون هرشب یک جوان ایرانی (دختر اینستاگرامی یا پسر شهرستانی) روبروی دوربین می ایستد و از رکیک ترین الفاظ و شوخی های کوچه بازاری سخن می گوید

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا رضا سیف پور نویسنده و استاد دانشگاه طی یادداشتی به بررسی فرهنگ حاکم بر دو برنامه دورهمی و خندوانه شبکه نسیم و ضعف برنامه سازی در صداوسیما پرداخته است.

رضا سیف پور نوشته است:

گویی افراط و تفریط ویژگی نانوشته جامعه ماست. فرقی نمی کند عوام جامعه باشد یا طبقه هنرمند و به اصطلاح فرهیخته جامعه، گویی همه ما عادت کرده ایم که یا آش را آنقدر بی مزه درست کنیم که کسی نتواند بخورد و یا آنقدر شورش کنیم که داد همه درآید. این یعنی آنکه فقدان برنامه ریزی، فقدان نظارت، فقدان باور قلبی به اهمیت کاری که بابت آن پول می گیریم و فقدان آگاهی از نتایج کار، رفته رفته به رویه جاری ما تبدیل شده که بدون شک اگر اصلاحش نکنیم باید هزینه های بسیاری را بابت آن پرداخت کنیم.

صحبت از رسانه ملی و برنامه سازی تلویزیون است. سال ها در کنار تمام نقطه ضعف ها، یکی از نقاط قوتی که برای رسانه خودمان قائل بودیم «پاکی» بود، «تلویزیون پاک». رویکردی عمیق که قصد داشتیم تا آن را در میان تلویزیون های منطقه به یک برند برای خود تبدیل کنیم اما بررسی اوضاع فعلی و رویکرد رسانه طی چند سال اخیر نشان می دهد که ظاهرا این نگاه کم کم به فراموشی سپرده شده است. از یک طرف تبلیغات پر زرق و برق کالاهایی که خودمان هم به کذب بودن محتوای تبلیغ آن واقفیم و از طرف دیگر تنزل کیفیت همان برنامه هایی که با پول اسپانسرها قرار بود ساخته شود و اکنون به تکرار مکررات تبدیل شده، اما اگر همه آنها را هم بپذیریم دلمان خوش بود که لااقل در مقایسه با فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای نگران ترویج بی حیایی و زدودن پرده های شرم از نگاه مخاطب نیستیم. صحبت از اتفاقاتی است که این روزها در برنامه های «شبکه نسیم» می افتد.

«شبکه نسیم» با دوبرنامه پرمخاطب خود یعنی «دورهمی» و «خندوانه» از همان ابتدا به طرز ماهرانه ای به رقابتی داخلی با سایر شبکه های تلویزیونی پرداخت و در کم کاری آن شبکه ها خیلی زود توانست مخاطبین گسترده ای را به مدد همان دو برنامه، همراه خود سازد اما خیلی زود شوخی های دو پهلو و اغلب غیر اخلاقی تیم اجرا و نویسندگی دور همی، همگان را متوجه یک اتفاق نادر ساخت. اتفاق نادری که اگرچه چندان تازگی نداشت اما به هرحال پای شوخی های نامناسب را به شکل رسمی تری در حیطه طنز تلویزیون باز کرد. شوخی های نامناسبی که در بسیاری موارد محتوای جنسی داشتند و پیشتر در فضای مجازی دست به دست می شد و بیشتر به گوش جوانانی آشنا بود که در آن فضا وقت خودرا می گذراندند و تاسف بارتر اینکه در همان شبکه های مجازی ساعتی پس از پخش برنامه، آن بخش ها دست چین و بازپخش می شد. با تغییر تیم همراه مهران مدیری، اگرچه اینگونه شوخی ها تا حد زیادی کمتر شد اما نکته جالب اینکه، گویی ذهن مردم به این حد از شوخی ها عادت کرده و خیلی به دل نمی گیرند. بدر پی این رویکرد متعادل شده «دورهمی» این بار شکل تکامل یافته تر این رفتار غیر معمول، در «خندوانه»، دیگربرنامه پرمخاطب شبکه «نسیم» آغازشد. برای سنجش صحت یا سقم این ادعا هم کافیست سری به همین فضای مجازی معمول یعنی اینستاگرام یا تلگرام بزنیم. واکنش های متنوع و اغلب متعجب مخاطبان، خود حکایت از نگرانی عمیقی برای آینده کار این شبکه دارد. آیا همه این رفتارها و عبور از خطوط قرمز حیا و اخلاق رسانه ای، برای جذب چند مخاطب بیشتر پس از حضور گسترده اسپانسرها در رسانه ملی است؟ اگر این باشد که بدون شک باید نگران بود اما اگر اینگونه نیست حکایت از عقب افتادن بخش نظارتی و محتواسنجی برنامه های تلویزیون از واقعیت های جاری جامعه دارد. یعنی ناظرین و ممیز های محترم متاسفانه با زبان جاری جامعه آنقدر بیگانه هستند که کلید واژه های رکیک امروزی را نمی شناسند!. هرکدام از این دو نگاه که حاکم باشد، به نظرمی رسد مدیران محترم شبکه نسیم باید به یک بازنگری اساسی در ساختار و محتوای طنز در شبکه خود روی آورند. تا همین چند وقت پیش بردن نام بیماری ایدز در یکی از شبکه های رادیو تلویزیونی ساختار شکنی محسوب می شد اما اکنون هرشب یک جوان ایرانی (دختر اینستاگرامی یا پسر شهرستانی) روبروی دوربین می ایستد و از رکیک ترین الفاظ و شوخی های کوچه بازاری سخن می گوید و آنطرف تر جمعیتی کثیر در پی قهقهه های مستانه کارشناسان، ناخودآگاه می خندند و جماعتی بیشتر هم در خانه های خود عرق شرم می ریزند. اینها یعنی یک جای کار ما ایراد دارد،آن هم یک جای مهم.
همین چند وقت پیش بود که رهبر معظم انقلاب از دغدغه «فرهنگ» فرمودند و در باب اهمیت موضوع و ناکارآمدی دستگاه های متولی فرهنگ، از اصطلاح «آتش به اختیار» صحبت کردند. این یعنی آنکه تلویزیون ما باید در معنای واقعی کلمه «دانشگاه عمومی» باشد و اگر نباشد ما ضرر کرده ایم! این یعنی آنکه رسانه ما به جای عبور از خطوط قرمز حیا، همچنان باید در پی تثبیت «تلویزیون پاک» به عنوان یک برند جهانی برای تولیدات خود باشد و اگر نباشد ما باخته ایم! و این مهم تنها در پی ارتقای کیفی برنامه ها و بهره گیری از نیروی انسانی آموزش دیده به عنوان یک سرمایه اجتماعی تحقق می یابد نه عبور از هنجارهای مورد احترام جامعه. تنها در این صورت است که می توان امید داشت تا نسیم دل انگیز دوباره در فضای خانه ها بپیچد وگرنه این «نسیم» نه تنها دل انگیز و روح نواز نیست بلکه خود سوهان روح و مایه دل آزردگی است.

Share