به بهانه‌ی انتقاد برخی‌ها از دکتر صادق زیباکلام

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟

این یادداشت ان دسته از بزرگوارانی را که از سر شفقت و محبت به هر دو طرف، قلم به دست گرفته اند پوشش نمی دهد و هر کسی ازاد است از هر طرفف بحث که دوست دارد دفاع کند

شاید یکی از دلایلی که خود اقای زیبا کلام از واکنش برخی از دوستان اصلاح طلب در گیلان شوکه شده اند شک در قوه تشخیص خودشان بوده است که چگونه می شود که من( زیبا کلام) که نیم قرنی است تحلیل سیاسی می کنم و تخصص اصلیم تاریخ تحولات اجتماعی- سیاسی است در مورد نگاه گیلانیان نسبت به دکتر نوبخت چنین اشتباه فاحشی کرده ام!
با توجه به اینکه ایشان در دوران انتخابات سخنرانی های زیادی در سراسر کشور داشتند شاید فراموش کرده باشند که در دانشگاه گیلان وقتی به طعنه،جمله ای در مورد اقای نوبخت گفتند بیش از نیمی از سالن و حتی شاید بیشتر با کف و سوت از اظهارات ایشان استقبال کردند و این واکنش ها اگر به نمایندگی از مردم گیلان تلقی شود باید گفت شکاف بزرگی بین توده ی مردم و نخبگان جامعه ایجاد شده است که البته پر بیراه هم نیست و می تواند یکی از دلایل عدم رای اوری لیست امید در رشت قلمداد شود.
جدای از موضوع اصلی این سطور، نقد مشخصه هایی دارد که به نظر از میان دوستانی که دست به قلم برده اند و در این مورد چیز قلمی کرده اند کمتر به انها توجه داشته اند و شاید بتوان گفت به هر دو طرف مباحثه ظلم رفته است.
اولین اصل اینکه ایا شما فرد مورد نظر و یا گزینه‌ی مناسب تری برای ورود به این فضا هستید یا خیر، آیا موفق شده اید احساسات شخصی خودتان را در نوشتن انچه که قرار است سازنده باشد دخالت ندهید؟
و از نظر اقای سعید شاید مهمترین تفاوت نقد و نق زدن شجاعتی باشد که منتقد باید از ان برخودار باشد، اقای زیبا کلام را می توان خیلی راحت نقد کرد، چون انتقاد از ایشان هم به دلیل روحیه‌ی شخصی خودشان و هم نداشتن صندلی قدرت هزینه ای ندارد اما اگر کسی اقای نوبخت را نقد کند باید امادگی پرداخت هزینه اش را هم داشته باشد که نمونه های ان را در قبال شخصیتی همچون دکتر زیبا کلام می بینیم وای به حال دیگران!
خیلی منتظر ماندم تا هیجان های فضای پیش آمده فروکش کند تا بتوانم بدون نگرانی از مصداقی کردن این وجیزه به آن بپردازم اما هرچقدر صبر پیش گرفتم و سر کار خویش گرفتم دامنه ی واکنش های بعضا احساسی تر گشسترده تر شد که از بزرگان اصلاحات انتظار می رود مهر پایانی بر “من خوبم و شما بدِ”دوستان بگزارند.
این یادداشت ان دسته از بزرگوارانی را که از سر شفقت و محبت به هر دو طرف، قلم به دست گرفته اند پوشش نمی دهد و هر کسی ازاد است از هر طرف بحث که دوست دارد دفاع کند اما نشود که دیدار” فرزدق شاعر” با امام حسین تداعی گردد که وقتی با شاعر برخورد کرد و اوضاع کوفه را جویا شد به فرزند علی گفت قلوبهم معک و سیوفهم علیک.

سام سکوتی بداغ

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share