دانشگاه و شهرداری؛ مطالبهها و واقعیتها قدمهایی برای نرسیدن
رشت همیشه در نقطهای متعادل بین سنتگرایی مطلق و تکیه صرف بر مدرنیته ایستاده و تصور اینکه پیادهرو، چتر و نمادهایی از این دست میتوانند هویت شهرِ شمالی را به تسخیر درآورند، کمی سادهانگارانه به نظر میرسد.
تکاپو برای بازسازی تصویرِ ظاهری شهر رشت، حتی برای لحظهای متوقف نمیشود اما پشتِ این نقابِ ساختکی و در حصارِ این پوستین وارونه، نارساییهایی وجود دارد که بیتوجهی به آنها، آینده شهر زیبای شمالی را با مخاطره روبرو خواهد کرد. در تمام گستره تاریخ، آنچه رشت را در جایگاه یک شهر متمایز حفظ کرده و جلوههایی منحصربهفرد به این شهر بخشیده، استیلایِ فرهنگ و ادب بر تزریقِ تحمیلی ساختارهای جدید بوده است.
رشت همیشه در نقطهای متعادل بین سنتگرایی مطلق و تکیه صرف بر مدرنیته ایستاده و تصور اینکه پیادهرو، چتر و نمادهایی از این دست میتوانند هویت شهرِ شمالی را به تسخیر درآورند، کمی سادهانگارانه به نظر میرسد.
بولدوزرهای غولپیکر میتوانند بناهای به جا مانده از گذشته را با ساختمانهایی امروزی جایگزین کنند. چراغهای متعدد، میتوانند به پیادهروها روشنایی بخشند اما حرکت شهر در مسیر پیشرفت، توسعه، امروزیشدن و روشنایی، به جای سیمان و آجر، با ابزار تفکر ممکن میشود. مدیران ارشد و تصمیمساز شهری در رشت، اصرار زیادی به خرج میدهند تا با پروراندن ایدههای جدید، سیمای مرکز استان را به دلخواه خودشان تغییر دهند اما سوال اینجاست که سهمِ پرورش نیروهای خلاق و استعدادهای جوان، در پروژههای تحولبخشی به رشت چقدر است؟
حقیقت آن است که شهرداری رشت، توجه چندانی به ظرفیتهای فوقالعاده دانشگاهی برای ترسیم آیندهای ایدهآل ندارد. در این فضا، بیشتر طرحها تنها به زمان حال خلاصه میشوند و این بیتوجهی به فضای آموزشی و تحقیقاتی دانشگاهی میتواند عواقبِ دردناکی برای جامعه به همراه داشته باشد. خدماترسانی به دانشگاه، شاید نتایجِ سریعی برای شعارهای تبلیغاتی و بولتنهای ستایشآمیز به همراه نداشته باشد اما تردیدی وجود ندارد که بیشترِ شاهراهها برای ساختن یک شهرِ کمنقص، از دانشگاه عبور میکنند.
دانشگاه گیلان به عنوانِ مهمترین مرکز آموزش عالی استان و بزرگترین دانشگاه شمال کشور، از ظرفیتِ خوبی برای برقراری ارتباط مستقیم بین علم و صنعت در مسیر توسعه رشت برخوردار است اما تاسفبار به نظر میرسد که سهمِ این دانشگاه از نهادهایِ کلانِ شهری، فقط چشمهای بسته است. شهرداری که هر روز گوشهای از شهر را برای پیادهکردن مدل موردعلاقهاش از بازسازی در اختیار میگیرد، هنوز تمایلی به حل معضل ایاب و ذهاب دانشجویان و ارائه خدمات کافی از طریق شرکت اتوبوسرانی ندارد. هنوز به وعدهاش برای ساختِ پل عابر پیاده در نزدیکی ایستگاه اتوبوس عمل نکرده و هنوز برنامهای را برای تکمیل طرح پیادهروی میدان گیل تا دانشگاه گیلان، ارائه نکرده است. بدقولیها و بیتوجهیهای ادامه دار، به این تصور دامن میزنند که اساسا مفهومی به نام دانشگاه در جلسههای شهرداری رشت، یک مفهومِ سطحی و بدون عمق است. وقتی تابلوی خوشامدگویی به رشت در حوالی دانشکده تربیتبدنی دانشگاه گیلان قرار گرفته، طبیعی به نظر میرسد که دانشگاه توقع دریافت خدمات شهری را داشته باشد اما با روند فعلی، شهرداری برای رساندنِ این خدمات به دانشگاه به چند قرن زمان نیاز خواهد داشت!
تقریبا در همه نقاط دنیا، توجه ویژه به ظرفیتِ دانشگاه نه تنها یکی از وظایفِ شهردارها، بلکه یکی از نقشههای هوشمندانه آنها برای متحولکردن شهر است. آنها از توسعه دانشگاه، برای بالابردنِ سطح علمی و فرهنگی شهر استفاده میکنند و با این تدبیر، بدون نیاز به ساخت و سازهای پیچیده، زیربنای شهر را با گامهایی تدریجی تغییر میدهند. در بعضی از کشورها، شهرداری مستقیما مسئولیت ساخت دانشگاه را بر عهده دارد و در اروپا، همه دانشگاههای دولتی و حتی خصوصی و دانشجویانشان از امتیازهای ویژهای برخوردار میشوند. سایهاز این نوع برخورد، در شهرهای مختلف ایران نیز وجود دارد. شهرداری تبریز با کمک مالیاش، به بهبودِ کیفیت دانشگاه فرهنگیان کمک میکند. شهرداری اصفهان برای خفظ فضای سبز دانشگاه دولتی این شهر، اهتمام به خرج میدهد. شهرداری تهران با ساخت خوابگاههای متاهلی، آرامش را به زندگی دانشجوها برمیگرداند و با ساختِ چند کتابخانه دانشگاهی، درس خواندن در چند دانشگاه پایتخت را به تجربهای لذتبخش تبدیل میکند.و با احداث چند سالن ورزشی مجهز، پویایی و نشاط را به محیطهای علمی هدیه میدهد.
همچنین اتوبوسرانی شهرداریهای شهرهای بزرگ ایران، مسئولیت جابجایی دانشجویان را بر عهده میگیرند. حالا شاید زمان مناسبی برای پرداختن به این سوال باشد که جایگاه شهرداری رشت در بین شهرداریهایی که دغدغه دانشجو و دانشگاه دارند، کجاست؟ مجتمع دانشگاه گیلان به دلیل قرارگرفتن در ۵ کیلومتری شهر، هر سال باید بخش کلانی از اعتباراتاش را برای حمل و نقل دانشجویان، جمعآوری زباله، نظافت، فضای سبز و … هزینه کند. این دانشگاه در شرایطی که از خدمات شهری برخوردار نمیشود، موظف به پرداختِ هزینههایی سنگین به عنوان عوارض شهری است. این در حالی است که بیشتر ساختمانهای دانشگاه قدیمی هستند و هنگام ساخت خارج از نقشه شهری قرار داشتند و مبنایی دقیق برای محاسبه عوارضشان وجود ندارد. دانشگاه موظف است با تربیتِ نیروی انسانی، سهم عمدهای در اعتلای کشور داشته باشد اما تا زمانی که به آن به جای یک ثروت ملی، به چشم منبعی برای درآمدزایی شهرداری نگاه شود، توقعداشتن از دانشگاه چندان معنادار نخواهد بود. شهرداری رشت نه تنها برای خدمترسانی بهتر به دانشجوها، کمکحالِ دانشگاه نمیشود و باری از روی دوش آن برنمیدارد بلکه حتی بار اضافهای را نیز روی شانههای دانشگاه قرار میدهد و به جای همقدم شدن با دانشگاه، به رنجِ قدمهای آن اضافه میکند. چشمهای بسته و نامههای بیجواب، پاسخِ شفاف شهرداری به دانشگاه و دانشجوها هستند. پاسخی آمیخته با تلخی و آلوده به فراموشی. به همین دلیل دانشجوها احساس میکنند که با آنها به چشم شهروند درجه دو یا سه نگاه میشود.
تصورِ شکلگیری هر آرمانشهری بدون دخالتِ مستقیم علم و فرهنگ، حدِ نهایتِ خیالپردازی و سادهانگاری است. واضح به نظر میرسد که دانشگاه با تربیت نسلهای مختلف، نقشی انکارنشدنی در مقابله با آسیبهای اجتماعی، ناهنجاریهای مدنی و مخدوششدن چهرهِ شهر دارد. دانشگاه از طرفی به واسطه پژوهشهای جدید، همواره میتواند راههای تازهای برای توسعه پایدار شهری ارائه کند و از طرفی با آمادهکردن نیروی متخصص، شهر را در مسیر بینیازی قرار بدهد. همه این اتفاقها اما تا زمانی که به دانشگاه به چشم یک نهاد مفید و اثرگذار نگاه نشود، بروز پیدا نخواهند کرد. زندگی در رشتِ جدید، با سنگفرشها و پیادهروهای اصطلاحا فرهنگی گره خورده اما حتی یک صدم از بودجهای که صرف خودنمایی سازهها در شهر میشود، به صورتِ خدمات شهری در اختیار دانشگاه قرار نمیگیرد. همه این افتتاحیهها، تشویقها، ستایشها و روبانهای قرمز، نمیتوانند به اندازه یک پژوهش علمی یا یک کلاس چند ساعته در دانشگاه، روی آینده شهر اثر بگذارند اما دانشگاه گیلان همچنان در میان اولویتها و حتی برنامههای فرعی شهرداری رشت جایی ندارد تا شهرِ شمالی، همچنان در محاصرهِ بیتوجهی به علم و فرهنگ، با نمایش ساختگی روزمرهای از علم و فرهنگ باشد و در تسخیر قدمهای ثابتی که هرگز به دانشگاه نمیرسند.
آریا رهنورد
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه