چرا مهم است که تمام معیارهای عقلانیت و توسعه با هم محقق شود؟

شکی نیست که برای دستیابی به توسعه تعامل بین مدیریت شهری و شورا یک اصل است و اهداف و مشخصاً استراتژی‌ها باید در یکسو قرار داشته باشد.

پیاده راه رشت

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا بعد جنگ جهانی دوم بود که ادبیات توسعه در جهان مطرح شد و به تدریج تکامل پیدا کرد. هدف از توسعه، پیدا کردن راه و روش به منظور بهبود شرایط کشورهای عقب‌مانده یا همان کشورهای جهان سومی بود تا شرایط مناسبی همچون کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته برایشان محقق شود
تفکر توسعه در قرن گذشته به عنوان فلسفه‌ی غالب به حدی اثربخش بود که بسیاری از شهرها برای پایدار کردن اقتصاد و عدم وابستگی به دولت‌ها عقلانیت و توسعه را پیش گرفتند و توانستند همچون دولت-شهرها به خودکفایی و استقلال برسند.
آنچه در تعریف توسعه آمده، کوششی است برای ایجاد تعادلی تحقق‌نیافته یا راه‌حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخش‌های مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد. بنابراین برای دستیابی به توسعه نیاز است روش معلوم و افق و چشم انداز مشخصی تعریف شود و بر اساس آن برنامه‌های کوتاه مدت، میان‌مدت و بلند مدت تعریف شود.
توسعه صرفاً یک عمل انقلابی نیست بلکه مکانیزم حساب‌شده، قاعده‌مند و سیستماتیکی است که همچون اجزای بدن انسان نیاز دارد تمام اجزاء وابسته و موازی با یکدیگر در تعامل و تعادل با هم عمل کند.
هرچند مدیریت شهری در رشت در سه دهه گذشته تفکر توسعه‌مدارانه‌ای را دنبال نمی‌کرد و اساساً به دلیل عدم ثبات مدیریتی امکان نگاه بلندمدت و ساختاری وجود نداشت اما اگر هم فرض کنیم شهردارانی بودند که برای شهر متد و روش توسعه‌مدار مشخصی در نظر داشتند، با ورود شهردار جدید یا اعضای پارلمان شهری به دلیل نگاه سلیقه‌ای و عدم همسویی اهداف مشخص، روند توسعه شهر با اخلال ایجاد می‌شد. این موضوع دقیقاً مصداق این حرف است که یک پای شما بخواهد به چپ برود و پای دیگرتان راست.
روند شهر طی دو سال گذشته نشان می‌دهد که رشت مسیر جدیدی را در مسیر توسعه و عقلانیت آغاز کرده است. اما بدیهی است که با واژه‌ی توسعه یا نظریه‌های توسعه نمی‌توان در مسیر توسعه باقی ماند و نیاز است که نقشه‌ی راه، چشم‌انداز، اهداف و برنامه‌های مشخصی برای آن در نظر گرفته شود. بسیاری از شهرها و حتی کشورها بودند که برنامه توسعه داشتند ولی در عمل نتوانستند بسیاری از اهداف مشخص شده و بسیاری از شاخص‌های تعیین شده در برنامه‌ها را محقق کنند. شاید یکی از بارزترین دلایل این امر ناسازگاری اهداف با یکدیگر است.
از دو سال پیش به این سو با پروژه‌های بزرگی که رشت به خود دید، مشخص شد که قرار است اقتصاد پایه شهر، اقتصادِ مبتنی بر گردشگری باشد. برخلاف تجربه‌های ناموفق استان در ادوار گذشته که به دلیل فقدان پایگاه نظری برای برای برنامه‌های توسعه، عدم شناخت صحیح از ظرفیت‌های استان و نگاه علمی، سال‌ها در انتخاب مسیر دقیق توسعه بین صنعتی‌شدن، کشاورزی بودن و گردشگری دست و پا زد اما از دل این شتر گاو پلنگ چیزی عاید استان نشد، این بار حاکمیت روح عقلانیت و توسعه در شهر موجب شد برنامه‌ی اقتصادی مشخصی برای شهر تعریف شود و شهر بر پایه‌ی اقتصاد مبتنی بر گردشگری مسیر توسعه را دنبال کند. بنابراین تفکر عقلانیت حکم می‌کند که استراتژی‌های اقتصادی برای شهر در نظر گرفته شود که در بستر اقتصاد مبتنی بر گردشگری اثربخش باشد نه اینکه متضاد با اهداف تبیین شده حرکت کند.
ما در رشت شاهد بودیم که پروژه‌هایی مثل پیاده‌راه، شهر خلاق خوراکشناسی در یونسکو یا احداث ۲۲ پارک در رشت در بستر این نگاه و هدف اجرا شدند. اما همه این اتفاقات نیک در رشت خالی از مسئله و هزینه نبود و انرژی مضاعفی از شهر، مدیریت شهری، شورا و مردم گرفت که گاهی نتیجه‌اش کند شدن سرعت توسعه‌ی شهر بود. یکی از دلایل عمده‌ی این موضوع، بی‌توجهی برخی از اعضای شورا به معیارهای عقلانیت و توسعه بود که از عدم درک صحیح از توسعه یا باور به توسعه ناشی می شد.
شکی نیست که برای دستیابی به توسعه تعامل بین مدیریت شهری و شورا یک اصل است و اهداف و مشخصاً استراتژی‌ها باید در یکسو قرار داشته باشد. به عنوان نمونه از ملزومات است که اعضای پارلمان شهری به مسیر توسعه شهر در مصوبات خود دقت داشته باشند و اقتصاد پایه‌ی شهر را مبنا قرار دهند تا مبادا یک پروژه‌ یا رفتاری در تضاد با روح عقلانیت و شاخص‌های تبیین شده توسعه باشد. مثلاً وقتی مسیر توسعه شهر برپایه‌ی اقتصادِ مبتنی بر گردشگری است و شهر به سوی اقتصادی شدن پیش می‌رود، عقلانیت حکم می‌کند که شهر سرمایه‌پذیر شود. اگر سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان شهر شرایط را برای تمایل به حضور سرمایه‌گذاران فراهم نکنند، بدیهی است که قطار توسعه‌ی شهری به مقصد نهایی نمی‌رسد. سرمایه‌گذار قطعاً به امنیت اقتصادی خود فکر می‌کند و تنها عقلانیت اقتصادی و عقلانیت سیاسی در یک شهر است که می‌تواند متضمن سود او شود. در چنین حالتی نیاز است تصمیم‌سازان به جای فراری دادن سرمایه، با انعطاف‌پذیری و توجه به معیارهای عقلانیت به تسهیل و تسریع در تصویب برنامه‌ها و دوری از نگاه بالا به پایین به سرمایه‌گذار توجه بیشتری داشته باشند. زیرا عقلانیت می‌گوید که سرمایه‌گذار مسیر میانبری برای مقصد توسعه است.
بنابراین برای اینکه توسعه دست‌یافتنی شود نیاز است تمام معیارهای آن با هم محقق شوند. مثل چرخ دنده‌های یک ساعت که اگر یکی از آنها لق بزند، زمان دیگر به خواب زمستانی خواهد رفت.

Share