مدیریت شهری با رویکرد فرهنگی
افزایش روزافزون شهرنشینی و صنعتیشدن، شهروندان را از آداب و سنن گذشته دور کرده و با تغییر تدریجی فرهنگ، ارزشهای اجتماعی نیز تغییر نموده است و امروزه تجملات، رفاه، زندگی لوکس و استفاده بیش از حد از تزئینات در دکوراسیون منازل و سیمای شهرها خودنمایی میکند.

در گذشته روابط اجتماعی بههمپیوسته بود و مردم یک شهر باورهای مشخص و مشترک داشتند. افراد همدیگر را میشناختند و به یکدیگر اعتماد داشتند؛ روابط اجتماعی برپایه آشناییهای درازمدت مثل فامیلی یا دوستی پایدار بود. اما شهروندان امروز، فرصتی برای شناختن همدیگر ندارند و روابط بیشتر با توجه به موقعیت اجتماعی افراد شکل میگیرد. ضمن آنکه در شهرهای بزرگ تحرک اجتماعی و تغییر پایگاه طبقاتی به راحتی اتفاق میافتد. شهرهای امروز بیگانگی را در انسانها تقویت میکنند و احساس تنهایی و تمایل به تنهایی را در میان طبقات مختلف جامعه رشد میدهند. در چنین شرایطی وجود مشکلات و معضلات شهری مثل ترافیک سنگین، بیکاری، گرانی مسکن، آلودگی زیستمحیطی و مصائب فرهنگی، زمینههای بیاعتمادی را بین شهروندان تشدید میکند و این تصور را به وجود میآورد که مدیران شهری توانایی اداره شهر را ندارند و به تبع آن میل به قانونگریزی در بین برخی شهروندان ناراضی افزایش مییابد؛ جلوگیری از این امر نیازمند توجه مدیریت شهری به رویکرد فرهنگی و برنامهریزیهای لازم است.
مدیران شهری در کنار تلاش برای حل مشکلات شهری همچون ترافیک سنگین، آلودگیهای زیستمحیطی، گرانی مسکن و… باید به نیازهای فرهنگی، آرمانها و خواستهای درونی جامعه نیز توجه داشته باشند. هر شهری علاوهبر فضا و کالبد، نیازمند برقراری ارتباطی معقول بین فضای فیزیکی شهر با شرایط اجتماعی و فرهنگی شهروندان است زیرا بسیاری از بحرانها و معضلات اجتماعی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ در ضعف فرهنگ بومی و محلهای ریشه دارد. زندگی ماشینی، افزایش روابط مجازی و نبود یا کمبود فضاها و عرصههای عمومی در شهرها و محلهها منجر به از بینرفتن روابط واقعی بین شهروندان شده است و خصوصیشدن اوقات فراغت، تمایل به تنهایی، گذراندن زمان زیاد در منزل، کاهش ارتباط میان همسایگان و متعاقب آن نداشتن زمان و فرصت کافی برای تخلیۀ فشارهای روانی ناشی از مشکلات زندگی روزانه، باعث تشدید بحرانهای شهری شده است. همچنین عدم آگاهی و یا بیتوجهی مدیران شهری به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز، زمینهها را برای افزایش این بحران ونابسامانیهای شهری هموارتر کرده است. در نتیجه مدیریت کامل و جامع شهری و توجه به همۀ مسائل بهویژه مسائل فرهنگی و اجتماعی برای یک شهر ضروری بهنظر میرسد. در واقع مدیریت شهری باید برای حمایت و تقویت فعالیتهای فرهنگی و هنری و همچنین تفریحات جمعی و سرگرمیهای عمومی شهروندان برنامهریزی کند.
توجه به خردهفرهنگهای موجود در شهر بهویژه در محلهها بسیار مهم است بیتوجهی به این خردهفرهنگها موجب به نتیجه نرسیدن برنامههای کلان فرهنگی خواهد شد. باید توجه داشت که برای ایجاد فضاهای فرهنگی در یک شهر، توجه به شرایط جغرافیایی و بومی محلات و نیاز منطقه با در نظر گرفتن استانداردهای موجود اهمیت بسیاری دارد.
مدیریت شهری برای برنامهریزی نتیجهبخش، ناگزیر به ایجاد هماهنگی بین دستگاههای تصمیمگیرنده در حوزههای فرهنگی و اجتماعی مثل شهرداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما، سازمان میراث فرهنگی، اداره ورزش و جوانان و سایر دستگاههای متولی است؛ هر کدام از آنها سالها در حوزههای ذکرشده فعال بوده و دارای تجربیات بسیار گرانبهایی هستند. در کنار این هماهنگیها باید با اصلاح رفتار شهروندان و در واقع ترویج فرهنگ صحیح شهرنشینی برای حل ریشهای مسائل شهری و رفع بحرانها برنامهریزی کرد. تعیین و تبیین مبانی فرهنگ شهرنشینی برای شهروندان بهویژه جوانان و نوجوان، فراهمآوری زمینههای مناسب برای رشد و اعتلای این فرهنگ و اصلاح و ارتقای فرهنگ همگانی با تکیه بر مراکز فرهنگی محلههای شهر مثل مساجد، سرای محلات، فرهنگسراها، خانههای فرهنگ، کتابخانههای عمومی و تخصصی، نگارخانهها، موزهها و سازمانهای مردمنهاد، گامی بزرگ و موثر در دستیابی به شهر فرهنگی خواهد بود.
دیدگاه