همه عکس‌هایی که برایم ساختند قشنگ است

بهشت رفتن خیلی راحته | اظهارات عباس جدیدی درباره کتاب نماز و زاویه افق بدن

عباس جدیدی یکی از چهره های ورزشی، سیاسی سال ۹۵ بود که در روزهای آخر سال به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از خبرآنلاین؛ با هر متری که بخواهیم حساب کنیم، عباس جدیدی می‌شود یکی از خبرسازان سال ۹۵. او از همان شروع سال با کتاب زندگی اسلامی اش خبرساز شد و این خبرسازی اش را تا ماه پایانی سال ادامه داد. جایی که در انتقاد رضا کیانیان و دیگر هنرمندان معترض به حادثه پلاسکو گفن این ها نمی توانند شاخ دو تا بز را از هم سوا کنند. او با عکس هایش سوژه اول فضای مجازی بود و برای همه این خبرسازی ها مهمان کافه خبر شد. در این گفت و گو سعی کردیم ، بپرسیم و او پاسخ دهد. ما قضاوت نکردیم تا زحمتش بر عهده خودتان باشد.

* برویم سراغ شورای شهر و اینکه شما یکی از آن چهار چهره ورزشی شورا هستید. در این چهار سالی که گذشته و تنها دو ماه مانده به پایان، مهمترین دست آوردهای ورزشی این شورا را چی می دانید؟ قرار بود ورزش شهروندی در اولویت باشد.

در مدیریت شهری و شهرداری، نگاه و توسعه ورزش محلات و همگانی است و این توسعه نیاز به یک سری زیرساخت و بودجه دارد. در این سال ها سرانه ورزش ما در محلات، پارک ها و مکان های ورزشی که زیر نظر ورزش همگانش شهرداری است آیا رو به رشد بوده یا خیر؟ که به نظرمن قعطا رشد چشم گیری داشتیم در این چهار سال و همین می تواند نشانگر عملکرد خوب شورا در عرصه ورزش باشد. یکی از مهمترین موضوعات و محورهای مدیریت شهری، آوردن سلامتی، تشاظ و شادابی در چهره شهروندان است که همین موضوع نیاز به ابزارهای خاص دارد. یکی از همین ابزارها ورزش است و لذا این ورزش لوازم و اسباب می خواهد و ما هم سعی کردیم این موضوع را در محلات و سطح شهر توسعه دهیم و خوشبختانه موفق هم بودیم. اما بحثی در این میان وجود داشت که حل آن نیازمند زمان بود و آن هم نحوه اداره اماکن ورشی است که این موضوع در سنوات گذشته و قبل از اینکه ما به شورای شهر بیاییم انجام شده بود و بسیاری اشکال داشت.

*یکی از بهترین نمودهایی که شما درباره آن صحبت کردید، در این منطقه ورزشگاه شیرودی(امجدیه) است. شما مخالف تغییر کاربری یا به روز سازی آن هستید؟

من معتقدم امجدیه باید تا روز ابد پابرجا بماند. امجدیه یکی از اله مان های ورزشی و تاریخی تهران است که مردم نوستالژی های زیبایی با آن دارند.

*ولی در حال حاضر بلا استفاده است.

شیرودی زیر نظر وزارت ورزش است و آن ها باید تصمیم گیری کنند.

*آقای مدبر پیش از این گفته بودند که ما این آمادگی را داریم که حتی دوستان موافق باشند شیرودی را در کنار کاربری ورزشی به تجاری هم تبدیل کنیم؟

آنها تصمیم دارند به هوای ورزش، چند ده هزار متر فضای تجاری درست کنند که توجیه اقتصادی داشته باشد و همین موضوع باعث می شود تا تمام دسترسی های محلی آن منطقه مسدود شود و غیر قابل سکونت خواهد شد. ما با بازسازی آن جا مخالفت نداریم به شرطی که کاربری ورزشی داشته باشد.

*در تبصره تفصیلی می توانند تا ۴۰ درصد از آن به عنوان فضای تجاری استفاده کنند؟

خیر آن فقط برای قانون باغات استفاده خواهد شد.

*خیلی ها می گویند مجموعه خود اقای جدیدی چطور مجوز ورزشی دارند و چند درصد آن تجاری است؟

آن ها اماکن خصوصی هستند و این یک تشویقی است برای افرادی که می خواهند کار فرهنگی و ورزشی کنند.

*بحثی که وجود دارد این است که یا آن مکان را بازسازی کنند یا اینکه امجدیه را به قلب ورزش شهروندی تبدیل کنند. اتفاقی که برای مجموعه اتقلاب افتاد را در شیرودی اجرا کنند چون با وجود حساسیت شورای تامین، به هیچ عنوان فوتبال در آن جا برگزار نخواهد شد.

منم نظرم همین است.  معتقدم هر اتفاقی که قرار است در آنجا رخ دهد باید مرتبط با ورزش باشد. می خواهد مدرسه فوتبال و کشتی و… باشد چه می خواهد ورزش همگانی باشد ولی در بحث اقتصادی یا تجاری من مخالف تغییر کاربری هستم چون آن منطقه را نابود می کند. هجوم ماشین و افرادی که برای خرید به آن منطقه می آیند فرقی با دربی نخواهد شد. انگار هر روز دربی در امجدیه برگزار شود. این کار اصلا شدنی نیست و این اتفاق ترافیک تهران را صد برابر خواهد کرد. اگر خاطرتان باشد بازی ایران و رژیم صهیونیستی در امجدیه برگزار شد و ایران توانست پیروز شود و مردم در آنجا شادی کردند. شما نمی توانید امجدیه را از تاریخ ورزش ایران پاک کنید و همه ورزشکاران و مردم از آن استادیوم خاطره دارند.

*شهرداری برای بازسازی شیرودی حمایت خواهد کرد؟

صد در صد. شک نکنید ما برای ورزشی بودن شیرودی و بازسازی آن دریغ نخواهیم کرد.

*بحثی وجود دارد این است که می گویند چطور میدان ولیعصر را تغییر کاربری می دهند(ایوان انتظار) ولی برای شیرودی این اجازه را نمی دهند؟

شما دقت کنید که میدان ولیعصر جزو ایستگاه های مترو محسوب می شود و ما مصوبه داریم که در ایستگاه های مترو، مراکز خرید و رفاهی برای مردم تعبیه کنیم. ایستکاه های مترو محل رفت و آمد مردم است و می توانند تمام تیازهایشان را خریداری کنند و این اتفاق در تمام دنیا رخ داده و مساله جدیدی نیست و این از نظر دسترسی و تسهیل در امورات مردم کار خوبی است.

*حالا کمی درباره خودتان صحبت کنیم. امسال با انتشار کتاب شما شروع شد. یک توضیحی درباره کتابتان بدهید و بگوید که گردآوری کردید یا تالیف بود؟

بحث این است که همه می گویند من کتاب نماز را من نوشتم. این یک حرف غلطی است و هزار و چهارصد سال است که دارند کتاب نماز را می نویسند و منم یک نفر که خواستم فریضه نماز را ترویج کنم. به نظر من قهرمانان در بسیاری مسائل و امورات باید الگو باشند حتی امر به معروف. وقتی جوانی به یک قهرمان و چهره ورزشی می رسد در ذهنش سوالاتی به وجود می آید و می خواهد پیامی از آن قهرمان بگیرد و به نظر من بهترین پیامی که می تواند بوی سیاست و رنگی نداشته باشد، این است که ما جوانان را به سمت یکتا پرستی خدا سوق دهیم. خیلی ها می گویند چرا درباره نماز کتاب نوشتی؟ دوستان اشتباه متوجه شدند. نام کتاب من سبک زندگی ایرانی اسلامی است. این کتاب ۱۲ فصل دارد و تنها یک فصل آن آموزش نماز است. دوستان کتاب را نخواندند و بعد می آیند می گویند درباره نماز کتاب نوشتی. من خواستم سبک زندگی ایرانی و اسلامی را برای جوان جامعه توضیح دهم.

*موضوعی که رهبری به آن تاکید کرده بودند را شما برای کتاب نوشتن انتخاب کردید؟

دقیقا همینطور است. مهمترین معضلی که جوانان ما را به چالش کشیده آسیب های اجتماعی است که متاسفانه دامن نسل جوان را گرفته. فریضه نماز مهمترین سپری است که باعث می شود جوانان ما از این آسیب های اجتماعی در امان باشند. متاسفانه شبکه های اجتماعی، اینترنت، ماهواره و…. روی جوانان تاثیر گذاشته و ما را از زندگی درست دور کرده است. وقتی من نوعی ورزشکار یا هنرمند و بازیگر که الگو هستیم راه درست را به جوان نشان دهیم، او راحت تر می پذیرید و همین موضوع می تواند از بی اخلاقی و فساد جلوگیری کند.

*خیلی ها می گویند چرا شما درباره کشتی کتاب ننوشتید؟

ببخشید مگر من وارد شورای شهر شدم که کشتی بگیرم؟ من می خواهم کار مدیریت شهری کنم. بعضی ها می گویند کتاب نوشتن تخصص می خواهد و من می گویم علاوه بر تخصص شهامت هم نیاز دارد. من در راستای مدیریت شهری تجربه هایی به دست آوردم و به این نتیجه رسیدم که اگر سبک زندگی ایرانی را که در گذشته وجود داشت را ترویج کنم، می توانیم شهر و کشوری بهتر داشته باشیم.

*خیلی ها معتقدند که اگر سبک زندگی ایران و اسلامی در ردیف مسائل توصیه شده نبود، عباس آقا آن کتاب را نمی نوشت؟

توصیه شده؟

*رهبری در این مورد تاکیدهای زیادی داشتند

باید بگویم که ما یک مملکت ولایتمدار هستیم و همه ما از زمانی که به دنیا می آییم اذان را در گوش راست و اقامه را در گوش چپ ما می خوانند. ما در یک کشور اسلامی زندگی می کنیم و دین رسمی ما اسلام هستیم. مگر می شود در یک کشور با یک قانون دیگر زندگی کرد؟ من یک ایرانی وطن پرست هستم و می خواهم کشورم را بسازم. ولایت در پوست، گوشت و استخوان ما است و از دوستانی که صحبت هایی می کنند، در خواست دارم که اول این کتاب را بخوانند تا به حرف های من برسند. من این کتاب را دلی نوشتم و سعی کردم با زبان جوان ها با آنها صحبت کنم. به نظر من این کتاب طلای ۲۴ عیار است. ما نمی توانیم به زور آن ها را به نماز دعوت کنیم. باید کاری انجام دهیم که عاشق نماز شوند. پیشتر هم گفتم که این کتاب ۱۲ فصل دارد که تنها یک فصل آن مربوط به آموزش نماز است. من معتقدم بهشت رفتن خیلی راحته و این جهنم رفتن است که سخته. بخوای بری جهنم باید هر روز دروغ بگی، دزدی کنی، تهمت بزنی و… وگرنه بهشت رفتن کاری نداره راحته.

عباس جدیدی

*خب برسیم به بحث عکس شما با منصورخان  پورحیدری که سر و صدای زیاد به پا کرد. خود شما در این مورد توضیح می دهید؟

خب روزهای اول یک مقدار شوکه شده بودم چون خودم هم از همه جا بی خبر بودم. خدا رحمت کند استاد پورحیدری رفیق، پیشکسوت و استاد ما بود و من یادم نمی رود که مرحوم پورحیدری چندین بار به هیات ما آمده بود لخت شده بود و میانداری هم کرده بود. سینه می زد و روزهای خوشی را با آن مرحوم داشتیم. خیلی ها هم به ملاقات ایشان رفتند و من هم رفتم.مشابه عکسی که سایرین با ایشان گرفته بودند را من هم گرفتم منتهای مراتب تفاوت من با بقیه این بود که عکس هایی که آنها گرفتند در پیج شخصی و اینستاگرام خودشان گذاشته بودند و من نه عکاس با خودم برده بودم و نه عکسی انداخته بودم و نه در صفحه شخصی ام گذاشته بودم. تنها گناه من این بود که عضو شورای شهر بودم و اگر عضو شورای شهر نبودم روی این عکس خیلی مانور نمی دادند. من همیشه می گویم که اگر عضو شورای شهر نبودم و این عکس را در پیج شخصی ام می گذاشتم هیچ واکنشی را به دنبال نمی آورد. خب بین ده ها عکسی که همیشه و هر کجا می رویم از ما می گیرند گاهی اوقات درست عکسی را انتخاب می کنند و با فرم های مختلف زیر آن عکس نسبت به اون مدلی که عکس در آن وضعیت افتاده می آیند و قلم فرسایی می کنند. خب اینها چیزهایی نیست که برای جامعه ما خوش آیند باشد. اگر شما در اینترنت سرچ کنید می بینید که خیلی ها رفتند و عکس هایی گرفتند که به قول معروف گفتنی برای تبلیغ بود و چون من در شورا بودم می خواستند در آستانه ی انتخابات این قضیه را بد جلوه دهند. در صورتی که اگر شما عکس هایی که سایرین گرفتند را کنار عکس من بگذارید، می بینید که خیلی هایی که عکس گرفتند اصلا ورزشی نبودند ولی من ورزشی هستم و من باید بالای سر آقای پور حیدری می رفتم. همانطور که اگر من بیمار شوم دوست دارم همه بیایند عیادت ولی بیشتر دوست دارم که ورزشکارها بیاند. اگر من یک آدم سیاسی بودم و می خواستم خودم را به یک آدم ورزشی بچسبانم تا اسمی بدست آورم، بله همه این وصله ها به من می چسبید اما من خودم ورزشی هستم و وظیفه من این است که بروم و به پیشکسوتم سر بزنم. خوشبختانه هم مردم متوجه شدند و فهمیدند که این فضا سازی های سیاسی هست و اصلا برای من مهم نبود و مشخص بود که این فضا سازی ها سیاسی است و گرنه من رفتم عیادت یک بیمار همین. یکسری به دروغ گفتند که من آمدم بالای سر جنازه مرحوم پورحیدری عکس انداختم در حالی که من ساعت یک ربع به ۹ بالای سر آن خدا بیامرز بودم، در صورتی که ایشون ساعت یک بعد از ظهر به رحمت خدا رفتند. این دروغ ها برای من ناراحت کننده بود و خود این دروغ ها با واکنش من نه بلکه با واکنش مردم روبرو شد و خود مردم هم ناراحت شدند .

*این عکس ها را تو فضای مجازی خودتان می دیدید؟ کدام شان خنده دار تر بود؟

بله، تقریبا، آره.همه عکس ها خوب بود انصافا. ببینید من از شادی مردم شاد می شوم و اگر عکسم باعث شادی مردم می شود هیچ ایرادی ندارد و این خودش برکت است. من حلال کردم همه آنهایی که این کار را کردند و ناراحت نیستم. اما بالاخره یک وقت هایی پیش می آید که آدم فکر می کند که آیا من فقط باید حلال کنم؟ من خانواده دارم شاید من حلال کنم ولی از کجا معلوم خانواده من هم ظرفیت من را داشته باشند؟ من از حق ام گذشتم چرا که ما باید مردم را شاد کنیم و لبخند را روی لب هاشان بیاوریم. من زمین خورده مردم هستم و هرچیز آنها بخواهند ما آن را انجام می دهیم.من ناراحت نمی شوم اما دخترم که به مدرسه می رود و می بیند بچه ها دارند عکس های مونتاژ شده پدرش را نشان می دهند یا مادرم …

*شدید سوژعکاس ها .سوژه های روز را بیخیال می شوند و از شما عکس می گیرند. در دیدار با رهبری بین آن همه جمعیت عکس شما منتشر می شود. یا در مراسم تشییع ـآیت الله هاشمی و حتی در کنسرت ها هم دیده شده که شما بیشتر از موضوع اصلی در چشم بودید.

شاید این یک پیام الهی است. چند شب پیش به کنسرت همای رفته بودم و مردم محبت داشتند. شاعر می گوید با خدا داده ستیز مکن که خدا داده را خدا داده است.من خودم را به خدا سپردم و عاشق این هستم که نوکر با اخلاص برای مردم باشم چیزی نمی خواهم. این مردم در این سالها مرا تشویق کردند و روحیه دادند و مدال گرفتم و شدم عباس جدیدی. من به این مردم مدیونم و تنها یک هدف دارم و این آن است که گره مردم را باز کنم. یادم است پدرم به من گفته بود که اگر روزی خودت را برای خوبی به مردم آماده کردی و در قبال خوبی هیچ توقعی نداشته باشی و حتی طاقت بدی را داشته باشی، این یعنی آماده شدی برای نوکری مردم. نوکری مردم مقام و درجه دارد و هرکسی نمی تواند نوکر باشد. من این را از پدرم یاد گرفتم.

 

Share