آیا از حوادث طبیعی درس می گیریم؟
استان گیلان باجمعیت بیش از ۲.۵میلیون نفروکمترین مساحت درکشور،یکی ازپرحادثه ترین استانها درایران است.درچنددهه اخیر این استان با۵حادثه غیرمترقبه که برخی ازآنهابسیارمرگبار وپرهزینه بوده ،مواجه گردیده است .بعضی ازاین حوادث مکررا اتفاق افتاده است.

استان گیلان با جمعیت بیش از ۲.۵ میلیون نفر کمترین مساحت در کشور، یکی از پرحادثه ترین استانها در ایران است. درچند دهه اخیر این استان با ۵ حادثه غیرمترقبه که برخی از آنها بسیار مرگبار و پرهزینه بوده، مواجه گردیده است. بعضی از این حوادث مکرراً اتفاق افتاده است. امروز هم که این مطلب را نوشته میشود، برف از ساعت حدود ۹ صبح جمعه ۲۹ بهمن آغاز شده و فعلا (ساعت ۱۷) همچنان ادامه دارد. برف ۲۹ بهمن ۹۵ باسرعت بیش از ۳ سانتی متر به زمین مینشیند. پس از ۲۴ ساعت به حدود یک متر درشهر رشت و اطراف رسیده و برخی مناطق براساس اعلام خبرگزاریها بیشتر شده است. گرچه پیش بینی ها انجام شده بود. اما شدت و سرعت ریزش بسیاری از معابر را خصوصاً درشهر رشت مسدود کرد. درادامه به حوادثی که در ۱۵ ساله اخیر در استان گیلان اتفاق افتاده پرداخته میشود:
۱-مصیبت زلزله: زلزله پنجشنبه ۳۱ خردادماه ۱۳۶۹ (برابر با ۲۱ ژوئن ۱۹۹۰ در ساعت ۲۱ به وقت گرینویچ) و ساعت حدود ۱ به وقت ایران و به بزرگی ۷.۴ ریشتر در نزدیکی شهر رودبار و روستاهای تابعه در استان گیلان و شمال غرب استان زنجان در ناحیه طارم علیا بروز نمود و تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری از مرکز زمینلرزه موجب خسارات جانی و مالی فراوان گردید. ارتعاشات حاصل از امواج لرزهای در استانهای زنجان و گیلان و در بخشهایی از استانهای آذربایجان شرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان و کردستان به مدت حدود ۶۰ ثانیه احساس گردید. علاوه بر حدود ۳۵٬۰۰۰ نفر که بر اثر این رویداد جان خود را از دست دادند، بیش از ۲۰۰ هزار واحد مسکونی تخریب شدند و خسارات عمدهای به تأسیسات و اماکن عمومی در استانهای گیلان و زنجان که متأثر از این زمینلرزه بودند، وارد آمد و حدود ۵۰۰٬۰۰۰ تن بیخانمان شدند. هنوز بسیاری از خانههای شهری و روستایی ما از کمترین ضریب ایمنی برخوردارند و از کمترین مقاومت در مقابل زلزلهای با ۶ ریشتر برخودارند. بسیاری ازروی ترس و ناامنی خانههای روستایی را ترک و به شهرها مهاجرت کرده اند اما در شهرها هم جای امنی ندارند چراکه این روستاییان کم توان درحاشیه شهرها «جماعت حاشیه نشین» را تشکیل داده اند که نه مدیران شهری و نه استانی و نه کشوری در فکر آنها نیستند. آیا نمی شود با برنامه ریزی این روستاییان را در محیط زندگیشان در روستا و یا اگر در حاشیه شهرها با «داروندار» خود سرپناهی شکل دادهاند، توانمندساخت؟ چرا؟ می شود اما، عزم و ارداه انسانی و ملی میخواهد.
۲- پیش روی آب دریای خزر: در سالهای ۶۸ تا ۷۲ آب خزر در سواحل ایران بالا آمد بسیاری از تأسیسات ساحلی آسیب دیدند، اسکلهها، بنادر، خانهها و زمینهای کشاورزی و جادهها هم دچار آبگرفتگی شد و به مردم خسارت اقتصادی وارد آمد. در ابتدای سال ۸۶ بیش از ۴۰۰ خانه مسکونی در آستارا بر اثر پیشروی آب دریا دچار آسیب شد. همه پیشبینی میکردند که این روند پیشروی ادامه داشته باشد و برای این معضل به دنبال راهکارهایی بودند که اثرات خسارت زایی این پدیده به حداقل کاهش پیدا کند (.http://javanonline.ir/fa/news) پیش روی آب دریابه سمت زمینهای ساحلی گیلان گرچه خسارت جانی نداشت اما شتاب سرمایه گذاری درسواحل شمال و گیلان را باکندی مواجه کرد و به بسیاری از تاسیسات ساحلی آسیب رساند. اما اقدامات اساسی برای آینده انجام نگرفت. تنها دربرخی ازمناطق دیوارههایی جهت جهت پیشگیری ازپیش روی بیشتر آب بسمت شهرها ساخته شد. درحالیکه درکشوری مثل هلند با خشکاندن بخشهایی وسیع از دریا، یک ناحیه شهری و کشاورزی در دریا ساخته میشود.
۳- سیل وآب گرفتگی شهرها و روستاها: سیل و آب گرفتگی شهرها و روستا به لحاظ شرایط اقلیمی گیلان سهمیه هرساله گیلانیهاست. اما با برنامه ریزی و سرمایه گذاری میتوان مانع خسارت این نعمت خدادادی شد و بهره برداری بهینه از آن بعمل آورد. بخشهایی ازشهر رشت و نقاط دیگر استان هرساله دچار آب گرفتگی ناشی از شدت باراندگی می شود که تاکنون اقدامات اساسی برای آن نشده است. درمواقع باراندگی شدید و طولانی مدت حتی دو رودخانه زرجوب و گوهررود کشش انتقال آب رابه پایین دست (مرداب پیربازار) ندارند. اگرهم این قدرت انتقال انجام شودمرداب مذکور توانایی جذب و دفع آب ورودی را ندارد و بسیار اتفاق افتاده که آب از مرداب پس می زند و ازطریق دو رودخانه در جهت خلاف و به سمت شهر رشت حرکت می کند و مناطق شمال و شمال غربی رشت را آب می گیرد و یا آب همانند چشمه از فاضلاب های خانگی بیرون می زند. یکی از دلایل پس زدن، پرشدن ویاتصرف مسیرآبی مرداب پیربازار بسمت دریای خزر است که در گذشته باز بوده ومسیر قایقرانی به دریای خزر محسوب میشده است اما اکنون این مسیربسته است که ضرورت دارد این مسیرآبی مجدداً احیاء گردد و حتی می تواند چشم انداز خوبی برای توسعه گردشگری دربخش مرگزی جلگه گیلان فراهم آورد.
۴- خشکسالی دهه ۶۰: بااینکه استان گیلان از لحاظ ریزش باران و برف ازاستانهای رتبه یک کشوری است و حدود ۱۴ میلیاردمترمکعب ریزش باران دارداما در همین استان کشاورزان درسال دردهه ۶۰ بابحران خشکسالی مواجه گردیدند. تاجایی احداث چاه درمزارع برنج هم جواب نمیداد. برخی از برنجزارها حتی برای چرای حیوانات هم مناسب نبود. این سابقه تاریخی نشان می دهد که اگر درایجادسدهای جدید سهل انگاری شود و از آب سد سفیدرود استفاده مناسب نشود، بحران کم آبی وخسکسالی، زندکی زارعین بویژه محصولات دیم وحتی آبی آنها را با خطر جدی مواجه میسازد. درسال زراعی خشکسالی (۱۳۶۸-۶۹) بسیاری ازکشاورزان برنجکار و غیره آسیبهای اقتصادی زیادی رامتحمل شدند.
۵- بحران برف: برف بارانی است که تبدیل به «پفک سفید» میشود. قشنگ و لذت بخش است. شادی بزرگان وبچه هارا بهمراه دارد. تعطیلی مدارس وادارات را رقم می زند. جشن وشادی می آفریند اما در ۱۵ ساله اخیر در گیلان در چند بار ریزش سنگین حوادثی را رقم زده (۴ بار تا آخر بهمن ۹۵) که مردم گیلان از ریزش زیاد آن وحشت دارند. در چند دهه گذشته هم ریزش سنگین درگیلان سابقه داشته است. برف سال ۱۳۵۰ بسیارسنگین بود ولی نسل جدید با آن آشنا نیست. در دوهه اخیر برف سال ۱۳۸۳ بی سابقه و غافلگیرکننده بوده است. سرعت، مقدار و حجم ریزش در کوتاه ترین زمان بسیاری از مردم و مدیران را در چهار شهرستان گیلان غافلگیر کرده بود. گرچه خسارت جانی زیادی به همراه نداشته است اما خسارت مالی فراوانی به زیرساختهای استان و مجتمع های مسکونی و اقتصادی واردکرده است. درمدت ۶۰ ساعت بیش از ۱.۵ متر در شهرستانهای رشت، آستانه، لاهیجان وسیاهکل، برف به زمین نشسته بود. درشهر رشت شهرداری با اکیپی متشکل از ۲۵۰ نیروی خدماتی وبیش از ۳۰ دستگاه ماشین آلات شامل لودر، گریدر، بل مکانیکی و غیره اقدام به برفروبی و بازگشایی معابر نمود (استانداری،۱۳۸۴، ص ۵۶). شدت ریزش و مقدار آن در روز سوم بحدی بود که امکان کنارزدن برف حتی با لودر مقدور نبود تا چه رسد به گریدر و یا آوردن اتوبوس و کامیون به خیابان برای خورد کردن برف و آب کردن آن که استاندار وقت در گزارش کتاب بحران برف (استانداری گیلان،۱۳۸۴، ص ۲۱) به آن اشاره می کنند و مدام در آخرین روز ریزش برف (۲۲ بهمن ۸۳) به شهردار تاکید میکردند. درحالیکه در میدان عمل واقعیتهای زمینی چیزدیگری نشان میداد. ایشان درآخرین روز ریزش برف ازدفتر کارش در استانداری ریزش برف راپی گیری می کرد در حالیکه در شب قبل بسیاری از جاده ها و خیابانها در بیرون و درون شهر رشت به لحاظ سرعت ریزش و حجم زیادآن قفل شده بود. گریدر برای برفروبی جواب نمیداد، لودرها قدرت جابجایی حجم عظیم برفها را نداشتند و در مسیر توشیبا –گیل که فرمانداروقت نظارت داشتندحرکت بازگشایی مسیر درشب پنجشنبه انجام نگرفت وهمه چیز قفل شد. چنانکه درگزارش معاون سیاسی استانداروقت ذکرمی شود: ((آن شب (شب پنجشنبه ۲۱ بهمن ۸۳) تیم همراه آقای زالفی فرمانداررشت وآقای بی آزارمعاون برنامه ریزی استانداردرمیدان گیل تلاش می کردندراه رابازکنند (البته باامکانات شهرداری رشت). لودرهاوگریدرها عملاً دربرف گیرکرده بودندکه دراین شرایط کاری ازدستشان برنمی آمد))(استانداری ۱۳۸۴ ص ۱۰۵). درهمان شب پنجشنبه ۲۱ بهمن مسیرمیدان نیروی دریایی وجاده سنگربرای دسترسی به شرکت نفت ودستیابی به انبارنفت ومیدان گیل که بانظارت شهردار وقت ودودستگاه لودروامکانات دیگر، کاربرفروبی وجابجایی برف انجام میشد، به دلیل حجم عظیم برف، لودر هاازپس جابجایی برفها برنیامدندوهردو دربرف قفل شدند. تنها دراین مواقع بلدزر پاسخگوبودکه دراختیارنبود. لذابرنامه شهرداری تاصبح ۲۲ بهمن (پنجشنبه) تمرکز درجابجایی برف درداخل شهرگردید. درصبح پنجشنبه ازابتدای صبح تاظهر تعدادی ازلودرهاوگریدرهاازمقراتوبوسهاازبلوارچمران، خیابان رسالت تافرهنگ راتوانستندبازگشایی کنند. باتوجه به اینکه بین میدان شهرداری ومیدان توشیبا مدام دودستگاه گریدرمشغول فعالیت بودنددرروزپنجشنبه چندساعت بعدازظهرامکان تردداتوبوسها ازچمران به سمت میدان فرهنگ ومیدان شهرداری فراهم گردید تا امکان دسترسی مردم به بازار اصلی شهر فراهم شود. این شرایط در حالیکه است که همه ادارات حتی پلیس درمکانهای خود قفل شدند و امکان تردد وسایل نقلیه در شهر وجود نداشت. برق قطع بود و مراکز درمانی بشدت دچار مشکل بودند. حتی کپسولهای اکسیژن را باید لودرهای شهرداری به بیمارستانها تحویل میدادند. بسیاری از ادرات دولتی از گذشته امکانات و تجهیزات خود را خود را واگذارکرده بودندوبرای این چنین بحرانهایی آماده نبودند. هیچگونه برنامه ریزی اساسی هم تاکنون برای مقابله بابحرانهای مشابه پیش بینی نشده است.
اما چه بایدکرد؟ یا برای مقابله با بحرانها و حوادث طبیعی چه کاری شده است؟ شاید همایش پدافندغیرعامل رابخوبی برگزارمی کنیم. ولی ظرفیت مابرای مقابله بابحران های محلی چیست؟ باتوجه به تجربه حوادث گذشته بنظرمی رسد اقدامات زیر ضرورت مییابد:
۱- تأمین تجهیزات: بررسی هانشان می دهدکه بسیاری از نهادهای حکومتی که بایدمجهز به امکانات وتجهیزات مقابله بابحرانها باشند، مجهزنیستندوحتی بسیاری ازامکانات خودراواگذارکرده اند. تلاش سازمانها ویامدیریت بحران دراستان برای تهیه امکانات وتجهیزات مدرن وموثربرای مقابله بابحرانهایی همانندبرف کم سواست.
۲- بهره گیری ازظرفیت منطقه ویژه انزلی: درحالیکه میتوان ازظرفیت منطقه آزاد انزلی بدون پرداخت عوارض اقدام به واردات تجهیزات مقابله بابحرانهای محلی، ازجمله برف یا آب گرفتگی، سیل و غیره کرد.
۳- اصلاح شبکههای برق فشارقوی وضعیف برون شهری: شبکه تولید و توزیع برق، آب، گاز و دیگرخدمات عمدتاً بشکل متمرکز انجام میشود. آسیب به مراکز مربوطه فشار برمردم را افزایش می دهد و یا بسیاری ازاین شبکه ها از جمله سیستم برق رسانی و آب درمقابل حتی نیم متر ریزش برف ناپایدار است. اهمیت پایداری شبکه برق رسانی هر روز در زندگی مردم شهری و روستایی بیشتر شده است. امروزه برای بسیاری از مردم درنواحی روستایی بخصوص شهری و حتی مراکز اقتصادی، گرمایش، سرمایش، استفاده از آب و گاز به به برقراری شبکه برق وابسته است. لذاحذف دکلهای هوایی وزمینی کردن آنها شاید چاره اساسی کارباشد.
۴- تهیه ژنراتوردرسایزهای مختلف: تجربه گیلان و خوزستان نشان میدهد که داشتن ژنراتورهای برق دربسیاری ازموقع بحرانی قطع برق کاساز است. حال اگر در خوزستان قطع برق وآب همراه با سرمای شدید بود، فاجعه انسانی ببارمی آمدولی در گیلان بهنگام ریزش برف سرما وجود دارد. لذا تهیه ژنراتورهای مختلف برای زمانهای اضطراری و خاموشی شبکه برق رسانی اهمیت زیادی دارد. امروزه سرعت رشد آپارتمان سازی درشهرها بخصوص شهرهای بزرگ بسیار زیاد شده است، موتورخانههای مرکزی تبدیل به پکیجهای برقی-گازی شده است. هرگونه خاموشی برق درمواقع سرما بحران سرما وکم آبی رادرمجتمع های مسکونی دامن می زند. ازطرفی ارتفاع گیری ساختمانها شرایط ناامنی رابرای برفروبی ایجاد کرده است. افراد کمی پیدامی شوند تا از روی آپارتمانهای بلند برفروبی کنند. برای بروبی ساختمانهای بلند لازم است چارهای اندیشیده شود.
۵- تهیه تجهیزات جدید برفروبی ازروی ساختمانهای بلند: جهت گیری نوسازی ساختمانها دربافتهای فرسوده وساخت وسازهای رسمی درشهرهای بزرگ ازجمله رشت، احداث ساختمانهای بلندمرتبه است. لازم است بررسی وتحقیق شودکه دردنیا برای حذف وجمع آوری برف سنگین ازرروی ساختمانهای بلند، چه تدبیری اندیشیده شده است تا از تجربه دیگرک شورها درگیلان استفاده شود. بسیاری از آپارتمانها اقدامی برای برفروبی انجام نمی دهند و منتظر می مانند تا برف از سقف خانه ها بتدریج آب شود و یا سقوط کندکه هرلحظه احتمال بروز حوادث میرود.
۶- اصلاح شبکههای برق رسانی درون شهری: بسیاری ازشبکه های برق رسانی درکوچه و معابر شهرها و روستاها از سیم ها و کابلهای ضعیف و بصورت هوایی انجام شده و سقوط برف ازروی خانهها موجب پارگی وخاموشی برق می شودکه لازم است برای زمینی کردن ویا بهره گیری ازکابلهای باقطرمناسب جهت پیشگیری ازآتش سوزی وحوادث انسانی اقدام عاجل بعمل آید.
۷- بازبینی ونظارت بیشترسازمان نظام مهندسی ساختمان: ضروت دارد سازمان نظام مهندسی برای ایمن ترشدن ساختمانها ازحوادث پیش آمده دراستان استفاده و برای ایمن ترکردن ساختمانها یابروی استفاده ازنوع مصالح وکیفیت آنها درپوشش سقف ساختمانها و یا تجهیزات مکمل برای افزایش ایمنی در شرایط بحرانی نسبت به اصلاح قوانین ونظارت بیشتر اقدام. ازجمله داشتن ژنراتور اضطراری رابرای ساختمانهای چند طبقه اجباری کند. یا در مقدار شیب ساختمانها وشکل دامنه آنها تغیراتی رااعمال کند.
۸- سرمایه گذاری دولت: لازم است مدیریت بحران درسطح کلان دراستان تشکیل ونسبت به تهیه وساماندهی امکانات اقدامات اساسی معمول را دارد. سرمایه گذاری دولت دراین زمینه ازاساسی ترین موضوعات می تواندباشد.
۹- بازبینی عملکردهاوآماده باش برای گذراندن مابقی زمستان: هنوز یکماه از زمستان باقی است و بروز حوادث طبیعی ازجمله ریزش برف سنگین محتمل است. چنانکه دربهمن ماه سال جاری دومرحله ریزش برف سنگین درگیلان اتفاق افتاده است. امیدواریم مدیران محترم شرایط وامکانات لازم برای مقابله با بحران راهرچه بیشتر فراهم تا از آسیبهای جانی و مالی درسطح جامعه پیش گیری شود. انشاءالله.
منابع: استانداری گیلان، بحران سفید، چاپ مهر ۱۳۸۴.
http://javanonline.ir/fa/news
دکتر اصغر شکرگزار
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه