هزینه یا فایده ؟ مساله این نیست !
بدون شک وقتی پای آینده یک شهر و مردم در میان است نمی توان از منظر « کدخدا منشی » و با منطق « فایده » یا « هزینه » و یا حتی اتکاء به « سخنان غیر علمی » و « احساسات برانگیز » بر سر « بودن » یا « نبودن » یک مدیر ارشد شهری تصمیم گرفت
این روزها دوباره صدای استیضاح شهردار رشت بلند شد و بی هیچ دلیلی در این همه هیاهوی شهری و مشکلات زندگی به دغدغه اصلی بسیاری از رسانه ها تبدیل گشت. حال آنکه مثل همیشه اخبار مهمتری در کوچه پس کوچه های شهر، سرگردان بود و گویی چشمان عکاسان و قلم خبرنگاران آنها را کمتر می دیدند یا می شنیدند. از جمله صدای ناهنجار فقر، بیکاری، تورم و زوال محیط زیست که اگر با نیروی اشتغال ، کار آفرینی و جذب سرمایه، تحت یک مدیریت شهری کارآمد برای آنها چاره ای اندیشه نشود، چهره شهر روز به روز زشت تر و ناگوارتر می شود و آنگاه شاید زمانی باشد که باید حسرت امروز را بخوریم. باری، در این سردرگمی های جاری زندگی، دوباره صدای استیضاح بلند شد و اینبار هم در پی « یارکشی » های معمول، شهردار ماند و استیضاح رای نیاورد. من در این نوشتار نه کاری به استیضاح دارم و نه قصد دارم تا عملکرد شهردار کلان شهر رشت را به نقد بگذارم. بی شک این امر مهمی است که متاسفانه در این مجال نمی گنجد با اینحال چیزی که در این تکرار مجدد برایم بیش از همه جالب می نمود جای خالی مردم بود. مردمی که گویی فقط نقش آدم هایی منفعل، پای صندوق های رای را دارند و تمام حضورشان محدود به آن می شود تا افرادی را که به « فنون رای آوردن » ! آشناتر هستند وارد شورا کنند و دیگر هیچ ! آیا کوچکترین وظیفه مردم مطالبه « حقوق شهروندی » از منتخبین خود نیست ؟ نقش مطالبه گر مردم در این یارکشی ها کجا بود ؟ در پی این سوال ، البته جای خالی بسیار بزرگتری هم احساس می شود و آن جایگاه رسانه فرا گیر و اثرگذاری همچون صدا و سیما و « شبکه استانی » است که بی هیچ دلیلی خود را فارغ از این همه هیاهو ساخته و گویی هیچ وظیفه ای در مقابل این « یار کشی » ها و « تنویر افکار عمومی» ندارد.اینجاست که با مردمی مواجه می شویم که نه از چند و چون اوضاع چندان مطلع هستند و نه پایگاهی امین برای بیان دیدگاه ها و دغدغه های خود دارند . اینگونه است که در نهایت برای هریک از پروژه های شهری ابتدا یک عکس نشان مردم می دهند و پس از ماه ها چشم انتظاری و رنج و عذاب ، از چیزی رو نمایی می کنند که کمترین شباهت را با نسخه اصل ندارد ! و اینجاست که باید از خود پرسید مدیران و تصمیم سازان شهری در مجموع نسبت به عملکرد خود به چه کسی یا کسانی پاسخگو هستند ؟ و مهمتر از همه سهم و جایگاه مردم و « منافع عمومی » در کارزارهایی اینچنین ، کجاست ؟ البته وقتی می گوییم مردم باید خیلی دقت کنیم چون فرآیند نقش آفرینی مردم در انتخاب مدیران شهری خود آنچنان مغشوش است که گاهی استفاده از واژه مردم به عنوان برآیندی از جامعه شهری کمی دشوار می شود. با اینحال این حق همه آحاد مردم است که به طریقی درست و شفاف فارغ از نگاه های همسو یا غیر همسوی برخی از سایت های محلی بدانند که چه بر سر شهرشان می آید و واقعا دعوای اصلی در این یارگیری ها و به حد نصاب رساندن ها بر سر چیست؟و اساسا هر گونه « یارکشی » تا چه حد در راستای « خیر عمومی » است ؟ بخصوص آنکه همیشه گروهی هم حد وسط را می گیرند که در نهایت بازنده نباشند.
از اینروست که تاکید دارم یک بار برای همیشه ، باید به شکلی « شفاف » و « علمی » به موضوع « مدیریت شهری » رشت پرداخت شود تا معلوم گردد کدام گفتمان رایج در دو سوی ساختمان شهرداری، گفتمان به « حق » و « فایده مند » برای مردم و شهر است؟و کدام گفتمان از منافع عمومی مردم و شهر فاصله دارد ؟ و ای کاش در این مطالبه بسیار مهم ، شبکه استانی ما نیز فارغ از محدودیت هایی که دارد، فرصتی می ساخت تا معلوم شود منافع مردم و شهر در کجاست؟ شکی نیست که این ماموریت بزرگ جز از عهده رسانه ای فراگیر همچون صدا و سیما، از عهده سایر نهادها و پایگاه های ارتباطی بر نمی آید ؟ چنانچه این اتفاق بیافتد باب « پاسخگویی » و « مسئولیت پذیری » در هر دو سو گشوده می شود و آنچه در نهایت امر باقی می ماند « منافع عمومی » مردم و شهر خواهد بود. آنچه اکنون و در این خلاء بزرگ شاهد آن هستیم این است که، گروهی به جای تکیه بر «منطق علمی » و نگاه کارشناسانه به اوضاع شهری، از منطق « هزینه » یا « فایده » برای توجیه اهداف و نظرات خود سود می برند که خود ذاتا می تواند محل پرسش های بسیاری باشد.
بدون شک وقتی پای آینده یک شهر و مردم در میان است نمی توان از منظر « کدخدا منشی » و با منطق « فایده » یا « هزینه » و یا حتی اتکاء به « سخنان غیر علمی » و « احساسات برانگیز » بر سر « بودن » یا « نبودن » یک مدیر ارشد شهری تصمیم گرفت زیرا در این نوع از فرآیند تصمیم گیری، تنها « حقانیت » است که شهید می شود و آنچه نادیده گرفته می شود منافع مردم است. بخصوص آنکه سیاسی نمودن اوضاع و بهره گیری از ابزارهای سیاسی نیز درنهایت باعث کم رنگ شدن اثر بخشی ها در برنامه های آتی شهر می گردد. از اینرو به نظرم تنها معیار ، برای ادامه یا عدم ادامه یک مسیر، باید « نگرش علمی » و « اتکاء به قانون » باشد . تنها با این رویه است که می توان به تحقق « توسعه » و « ترویج عدالت » در ماموریت های محول شده امیدوار بود و بدون شک در نهادینه شدن این باور رسانه ها و بخصوص رسانه ملی ( شبکه استانی ) نقش به سزایی می تواند داشته باشد. اکنون که نتیجه استیضاح مشخص شده و شهردار محترم نیز ابقاء شده اند ، به نظر می رسد باید در مسیر آینده ، بطور شفاف و با تحلیلی علمی، اوضاع را سنجید و همه آنچه را که رخ می دهد با مقیاس قانون اندازه گیری کرد و آنگاه بدور از « جریان سازی» های متداول و « خط کشی های جناحی » ، با مراجعه به وجدان بیدار ، تصمیمی خردمندانه و آگاهانه اتخاذ نمود . این بزرگترین « فایده » ای است که بی نیاز از رفتارهای « کدخدامنشانه » یا منطق نا مفهوم « فایده » یا « هزینه » به این شهر می رسد . تنها در این صورت است که می توان در مقابل آینده سربلند بود. آنگاه دیگر خود استیضاح یک حق قانونی می شود و نتیجه استیضاح هرآنچه باشد چون از پشتوانه ای علمی برخوردار است، باعث قوام مجموعه مدیریت شهری و ترسیم کننده آینده ای روشن می گردد.
رضا سیف پور- مدرس دانشگاه
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه