روایت قتل هولناک مرد طلافروش به خاطر بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی
ساعت ۶ صبح ۲۷ دی، کارگران شهرداری هنگام تخلیه زبالهها، با جسد مثله شده مردی داخل یکی از سطلهای زباله در خیابان مقداد روبهرو شدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مرد بنگاه دار به خاطر بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی، سناریوی خونینی طراحی کرد. او پس از تصادف ساختگی، مرد طلافروش را به بنگاه کشاند وبعد هم نقشه سرقت از طلافروشی را اجرا کرد.عامل جنایت، سپس جسد مثله شده قربانی را درسطل زباله رها کرده و گریخته بود که با ردیابیهای ویژه کارآگاهان جنایی تهران دستگیرشد.
«ایران» نوشت: رسیدگی به این جنایت هولناک از ۲۵ دی امسال و همزمان با مراجعه مرد جوانی به پلیس کلید خورد. او که با نگرانی از ناپدید شدن پدرش خبر می داد، گفت: «پدرم هر روز ساعت ۹:۳۰ صبح به طلافروشیاش میرود و ساعت یک بعد از ظهر برای ناهار به خانه برمی گردد. اما امروز برنگشت و هر چه با تلفن همراهش تماس میگیریم، پاسخ نمیدهد. ساعت ۵ بعد از ظهر به مغازه طلافروشیاش رفتیم که با درهای باز مغازه و بهم ریختگی آنجا مواجه شدیم. بعد هم متوجه شدیم از مغازه سرقت شده است. با شکایت مرد جوان، تحقیقات کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت برای رازگشایی از سرنوشت مرد میانسال آغاز شد. درحالی که تحقیقات در این باره ادامه داشت، ساعت ۶ صبح ۲۷ دی، کارگران شهرداری هنگام تخلیه زبالهها، با جسد مثله شده مردی داخل یکی از سطلهای زباله در خیابان مقداد روبهرو شدند. بلافاصله نیز خبر کشف جسد به مأموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه اعلام شد. مأموران با حضور در محل و مشاهده جسد، موضوع را به بازپرس کشیک قتل و تیم جنایی اعلام کردند.در ادامه تحقیقات جنایی با توجه به اینکه مشخصات جسد کشف شده با صادق-طلافروش گمشده- شباهت زیادی داشت، کارآگاهان جنایی از خانواده او خواستند برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. بدین ترتیب جسد مرد طلافروش شناسایی شد.
سرنخ جنایت در دست رفتگر شهرداری
در ادامه تحقیقات میدانی، یکی از رفتگران شهرداری، سرنخی از عاملان جنایت در اختیار کارآگاهان قرار داد. او گفت: نیمههای شب ۲۶ دی، در حال نظافت خیابان بودم که صاحب بنگاه املاکی- نزدیکی محل کشف جسد- از من خواست به او کمک کنم تا بستهای را که با چادر خودرو بستهبندی شده بود به داخل سطل زباله بیندازم. پس از انتقال بسته به داخل سطل زباله، متوجه خونی بودن چادر شدم. زمانی که از صاحب بنگاه درباره علت خونی بودن بسته پرسیدم او گفت مسأله مهمی نیست و بعد هم به من مقداری انعام داد و رفت.با توجه به این اظهارات، کارآگاهان اداره دهم، پس از شناسایی بنگاه املاک و با دریافت دستور قضایی وارد بنگاه املاک شده و با آثار جنایت روبهرو شدند. همچنین کارآگاهان پی بردند بنگاه املاک مجهز به دوربین مداربسته است که بلافاصله تصاویر دوربین مداربسته مغازه مورد بررسی قرار گرفت.
پس از بررسی تصاویر دوربین، کارآگاهان بخوبی به تماشای صحنه قتل توسط صاحب بنگاه املاک- «هادی»، ۴۰ ساله نشستند.
دستگیری متهم فراری
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان پی بردند هادی، مقداری از طلاجات مسروقه را برای فروش به یک طلافروشی در محله افسریه برده و با استفاده از فاکتورهای فروش، حدود ۳۵ میلیون تومان طلافروخته است. بعد از آن هم خودروی پژو پرشیا سفید رنگی خریده است.
سرانجام کارآگاهان ساعت ۱۰ شب ۱۶ بهمن، جنایتکار فراری را شناسایی و درعملیاتی ضربتی دستگیرش کردند. در بازرسی خودروی متهم فراری مقداری از طلاجات مسروقه نیز کشف شد.
متهم پس از انتقال به اداره آگاهی با اعتراف به قتل مرد طلافروش گفت: از حدود سه ماه پیش و به خاطر بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی، به فکرسرقت از طلافروشی افتادم.به همین خاطر چندین بار به طلافروشی رفته و حتی در این مدت او را تحت نظر گرفته و ساعتهای ورود وخروجش را بهدست آوردم.بالاخره روز شنبه ۲۵ دی تصمیم به سرقت طلافروشی گرفتم. ساعت یک بعد از ظهر، مرد طلافروش طبق روال هر روز مغازه را بست و سوار ماشینش شد. من هم با ماشین خودم او را تعقیب کردم و در خیابان مسیل جاجرود، به طورعمدی با او تصادف کردم. بعد از تصادف ساختگی به بهانه پرداخت خسارت از مقتول خواستم به مغازهام بیاید. ماشینم را در همان خیابان مسیل جاجرود پارک کردم و با خودروی مقتول به طرف بنگاه املاکم حرکت کردیم. در نزدیکی بنگاه، ازمرد طلافروش خواستم ماشینش را پارک کند و بعد هم داخل بنگاه شدیم. به محض ورود به مغازهام، با ریموت کرکرههای مغازه را پایین آوردم و پس از بسته شدن کرکره مغازه، به او حمله ور شدم.او شوکه شده بود و قادر به هیچ کاری نبود.
بعد هم او را به صندلی فلزی داخل مغازه بستم و برای گرفتن رمز گاوصندوق شکنجه اش کردم.تا اینکه او گفت گاوصندوق مغازه رمزدار نیست. بعد از بستن دهانش، به مغازهاش رفتم و نقشه سرقت را اجرا کردم. روز بعد از سرقت به سراغ مرد طلافروش رفتم که متوجه شدم او مرده است.
قصد داشتم ابتدا جسد را داخل صندوق عقب خودروی خودش قرار دهم اما صندوق عقب کوچک بود. به همین خاطر پاهایش را بریدم و در تاریکی شب، نیم تنهاش را با کمک یک رفتگر به سطل زباله منتقل کردم و ماشین مقتول را برداشته و از محل دور شدم. بعد از آن نیز مقداری از طلاها را فروختم و ماشین جدیدی خریدم.اما هیچ وقت فکر نمی کردم دستگیر شوم.سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی تهران بزرگ، با اعلام این خبر و کشف دو خودروی متعلق به متهم و مقتول در محدوده خیابان مسیل جاجرود، گفت: متهم پس ازاعتراف به جنایت با قرار بازداشت موقت در بازداشتگاه است و تحقیقات تخصصی در این باره همچنان ادامه دارد.
دیدگاه