قتل دوم،۱۰ سال پس از قتل اول
۲۱ اردیبهشت ۹۴ وقوع یک فقره نزاع منجر به قتل به پلیس ورامین اطلاع داده شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد که دو مرد معتاد با یکدیگر درگیر شده و یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری به قتل رسیده است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مردی که ۱۰ سال پیش مرتکب قتل شده اما با پرداخت دیه از قصاص نجات یافته بود، پس از آزادی از زندان بار دیگر دست به قتل زد تا اینبار با درخواست مادر مقتول در آستانه اعدام قرار بگیرد.
۲۱ اردیبهشت ۹۴ وقوع یک فقره نزاع منجر به قتل به پلیس ورامین اطلاع داده شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد که دو مرد معتاد با یکدیگر درگیر شده و یکی از آنها با ضربه چاقوی دیگری به قتل رسیده است. متهم (سعید ۳۰ ساله) پس از دستگیری در بازجوییها علت درگیری منجر به قتل را «چپچپ نگاه کردن مقتول» اعلام کرد و گفت: «امروز برای مصرف مواد به خانه مادرزن یکی از دوستانم به نام احمد رفتم. آنجا پاتوقمان بود. چند ساعت که گذشت، رامین (مقتول) هم آمد. او همان اول به من چپچپ نگاه کرد و پرسید تو اینجا چه کار میکنی؟ جوابش را دادم که باعث شد با هم دست به یقه شویم. احمد ما را از هم جدا کرد اما رامین ناگهان چاقویش را از جیبش بیرون آورد و با آن سه ضربه به من زد. احمد او را بیرون انداخت و من هم دنبالش رفتم. آنجا احمد، چاقویی به من داد و من هم با آن دو ضربه به رامین زدم. او روی زمین افتاد و خونریزی کرد. سریع با دستمال روی زخمها را فشار دادم اما خون بند نیامد. اورژانس هم وقتی آمد که دیگر کار از کار گذشته بود.»
با ثبت اعترافات سعید، احمد نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل دستگیر و همراه او به زندان افتاد. چند ماه بعد، کیفرخواست پرونده هر دوی آنها صادر شد و برای صدور حکم در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. صبح دیروز در جلسه رسیدگی به پرونده، مادر مقتول به عنوان تنها ولیدم، تقاضای قصاص کرد. او گفت: «متهم قبلا یک نفر را کشته و اگر آزاد شود ممکن است آدم دیگری را هم به قتل برساند. من به همین دلیل نمیتوانم رضایت بدهم و قصاص میخواهم.»
پس از او متهم پشت جایگاه ایستاد و با اعتراف دوباره به قتل گفت: «سال ۸۴ در یک نزاع مرتکب قتل شدم اما نمیخواهم درباره جزییات آن حرف بزنم و چیز زیادی هم دربارهاش یادم نمیآید. آنموقع ۵۰ میلیون تومان به اولیایدم دادم و رضایت گرفتم. وقتی بیرون آمدم دوباره مصرف مواد را از سر گرفتم. روز حادثه همراه احمد، به خانه مادرزن او رفتیم تا مواد مصرف کنیم. ساعت ۴ صبح بود که از شدت مصرف مواد خوابمان برد. چند ساعت بعد، رامین هم به خانه آمد. همان اول به من چپچپ نگاه کرد و با اعتراض پرسید که اینجا چه کار دارم. گفتم تو چه کارهای که این سوال را از من میپرسی؟ کمکم درگیری فیزیکی پیدا کردیم و رامین با چاقویش سه ضربه به دست و سینه من زد. همان موقع احمد از خواب بیدار شد و ما را سوا کرد و رامین را از خانه بیرون انداخت. من دنبالش رفتم. او دو تا چاقو در پشت کمربندش گذاشته بود. یکی از آنها را گرفتم و با همان دو ضربه به او زدم. وقتی خونریزی را دیدم، میخواستم با دستمال جلویش را بگیرم اما نشد. از همسایهها کمک خواستیم اما جز یک نفر، کسی به کمکمان نیامد. اورژانس را هم خبر کردیم اما فایدهای نداشت. من هیچ خصومتی با رامین نداشتم و نمیخواستم او را بکشم. »
در ادامه، احمد نیز که به اتهام شرکت در نزاع دستگیر شده است، گفت: «از شدت مصرف مواد خوابم برده بود که با سر و صدای سعید و رامین بیدار شدم و هر دویشان را بیرون انداختم. چند دقیقه بعد، از خانه بیرون رفتم که نان بخرم اما دیدم رامین چاقو خورده و روی زمین افتاده. من هیچ نقشی در قتل نداشتم. »
سپس وکیل تسخیری سعید برای دفاع از او پشت جایگاه قرار گرفت اما متهم ناگهان به او اعتراض کرد و گفت: «اگر من وکیل نخواهم، باید چه کسی را ببینم؟» او در دفاع آخر خود نیز مدعی شد که قصد کشتن مقتول را نداشته تا دادگاه با همین حرف او به پایان برسد و قضات برای صدور رای وارد شور شوند.
دیدگاه