با انتشار کتاب «صد چاردانه» دوبیتی های گیلکی شعر فارسی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، کتاب «صد چاردانه» در دو بخش تدوین شده که بخش اول ترجمه و بازسرایی شعرهای گیلکی را در برمیگیرد و بصورت شعر آزاد فارسی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته و در بخش دوم هم متن گیلکی شعرها آمده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، کتاب «صد چاردانه» که ترجمه و بازسرایی صد دوبیتی فولکلور گیلکی است توسط یاسین نمکچیان و علی خوشتراش گردآوری و تدوین شده است.
این کتاب در دو بخش تدوین شده که بخش اول ترجمه و بازسرایی شعرهای گیلکی را در برمیگیرد و بصورت شعر آزاد فارسی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته و در بخش دوم هم متن گیلکی شعرها آمده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: ترانههای مردمی گیلکی سرشار از حسی ساده و بیتکلف است که از زندگی روزمره آدمها نشات میگیرد.
عشاق در محیطی مادی و انسانی به ابراز علایق خود نسبت به معشوق میپردازند که در اکثر موارد بیان احساس به دور از کنایهها و استعاره و با زبانی عریان و بسیار ساده سروده میشوند.
بر همین اساس ترانههای گیلکی در قالبهای های متنوعی مانند دوبیتیها، سهمصرعیها، تکبیتیها ، تصنیفهای عروضی و غیرعروضی، رَچخوانیها و حتی مثنوی دوبیتیهایی که اکثرآ با دو نوع وزن عروضی و هجایی سروده شدهاند روایتگر زیست آدمهای این سرزمیناند. آنچه این ترانه ها را قوام میبخشد راویان و سرایندگان آنها هستند.
کشاورزان و دامدارانی که در رویارویی با نامرادیهای طبیعی، تقدیری و اجتماعی زمان خود، بهویژه نظام ارباب رعیتی دلتنگیهایشان را با کلمات به بادها میسپردند.
در این میان نکته جالب و درخور توجه این است که سراینده نیمی از ترانههای رایج در ادبیات شفاهی گیلان، زنان و دختران هستند؛ امری که در خردهفرهنگهای مشابه به ندرت دیده میشود.
«صد چاردانه» از سری کتابهای نشر مشکی است که مجموعهای را به شعر اقوام ایرانی اختصاص داده است. این مجموعه ترجمه و بازسرایی شعر اقوام ایرانی همچون کردی، قشقایی و بلوچی را دربر میگیرد که در سالهای گذشته با نامهای «صد ساو چمانه» ترجمه فریاد شیری، «صد آسانک» ترجمه رسول یونان و «صد لیکو» ترجمه منصور مونی منتشر شدهاند.
این کتاب تازهترین اثر از این مجموعه است.«صد چاردانه» با ترجمه یاسین نمکچیان و علی خوشتراش با قیمت ۱۵۰۰۰ تومان توسط نشر مشکی به بازار کتاب آمده است.
نمونه هایی از شعرهای این کتاب اینگونه است:
(۱)
بهار آمد
گوساله ام در علفزار
علف های درو شده در کوه
وبرگ های بریده
همانطور زیر درخت
مانده اند
آنقدر کارم زیاد است
که عاشقی ما
نیمه کاره مانده است
(۲)
بهار آمد
سه غم یکباره از راه رسید
یکی کار در شالیزار
یکی
پرورش کرم ابریشم
و آخری
غم یار
کار شالیزار و ابریشم را
به پایان می رسانم
می دانم آخر غم یار
مرا خواهد کشت
(۳)
بهار است
محبوبه ام در شالیزار
کار می کند
آفتاب بر پشتش می تابد و
دلش بیقرار است
به ابرها بگویید
کمی ببارند
محبوبه ام حتی
طاقت گرما ی بهار را ندارد
دیدگاه