داماش،تیمی در شیب تند

باشگاه داماش گیلان با خرید امتیاز باشگاه رهپویان قدم به یک راه جدید گذاشت و با بنا نهاد یک ساختار نوین، اقدام به تشکیل یک باشگاه جدید با همان هویت قدیمی نمود. برای تشکیل هر باشگاهی نیاز به المان هایی است که این حداقل ها جز مسایل لاینفک هر باشگاهی محسوب می شود. نبودن هر یک از این حداقل ها منجر به ایجاد مشکلاتی در آینده هر باشگاه می شود.
برای یدک کشیدن نام پر آوازه ای همانند باشگاه داماش گیلان هر مدیری و مالکی می داند که باید حداقل دارای ساختمان اداری، سایت رسمی، مدیر رسانه ای و یک تیم متحد باشد. هنگامی که یک سایت طرفداری محلی بخواهد اخبار یک باشگاه را مخابره کند به طور حتم آن باشگاه دیگر وجهه و شخصیت مستقل گذشته را نخواهد داشت. نداشتن ساختمان و بستن قرارداد در جای عمومی همانند یک هتل نیز نمی تواند برای یک باشگاه با سابقه لیگ برتری مناسب باشد.
شاید نبودن بعضی از المان ها در روند تشکیل و آماده شدن تیم برای مسابقات مشکلات کوچکی را ایجاد کند اما نداشتن یک تیم منسجم و متحد با توانایی کیفی بالا می تواند در نتیجه گیری هر تیمی نقص هایی را ایجاد کند. به خدمت گرفتن بازیکنان پا به سن گذاشته و غیر بومی نمی تواند یک از راه های رهایی و صعود از یک لیگ فیزیکی و خسته کننده باشد. بدون شک یکی از دلایل حضور بازیکنان غیربومی و پا به سن گذاشته در داماش انگیزه های مالی است. بعضی از بازیکنان به خدمت گرفته شده در داماش سابقه همبازی بودن با مدیرفنی تیم در تیم بزرگسالان را دارند. حال به این نحوی به خدمت گرفتن بازیکنان مسن بستن قراردادهای یک ساله با تمامی بازیکنان را نیز اضافه کنید تا عمق عملکرد در روند عقد قرارداد با بازیکنان مشخص شود.
حرکت در مسیر کنار گذاشتن بازیکنان بومی در داماش با یک شیب تند تبدیل به نوعی انزجار از بازیکنان فصل گذشته این تیم شد. بازیکنانی که حداقل در دو فصل اخیر با کمترین میزان دریافتی و با وجود داشتن پیشنهادات بهتر در داماش ماندند. ماندن در داماش گویا برای این بازیکنان که با شکم عمل کرده یا دست شکسته در مسابقات حاضر شدند یک نوع سابقه بد و جزام محسوب می شود. سقوط برنامه ریزی شده تیم داماش باعث شد تا این تیم به یکباره تبدیل قصالخانه ای برای بازیکنان بومی گردد.
به طور حتم در هر تیمی بزرگ ترها از احترام خاصی برخوردار هستند و کاپیتان های فصل گذشته تیم که سابقه حضور در لیگ برتر را دارند در یک شب تبدیل به بازیکنان بی کیفیتی شدند که باید خود را ثابت کنند. بازیکنانی همانند مهدوی، حاجتی و… باید از تیم کنار می رفتند تا بازیکنانی با کیفیت های نامشخص و شیوء ورود نامعلوم در ترکیب داماش قرار بگیرند. به طور حتم بازیکنانی همچون مهدوی کیفت بهتری نسبت به بازیکنان پا به سن گذاشته جذب شده ای دارد که افتخار ورزشی آنها پوشیدن پیراهن داماش است. پایان این ماجرا به کنار گذاشتن این بازیکنان ختم نشد و در چند روز اخیر انواع و اقسام مصاحبه ها در سایت های محلی علیه این بازیکنان انجام شد.
بازیکنانی همچون: حاجتی، مهدوی و … سال های گذشته با بازی در داماش خود را به همگان اثبات کرده اند و برای بازی در سطح اول فوتبال ایران نیازی به خودنمایی برای دیگران ندارند و سطح کیفی آنها به طور حتم فراتر از لیگ دسته دوم است و اگر در روزهایی لیگ برتر را به لیگ ترجیح دادند به طور حتم دلیل آن چیزی جز علاقه وافر آنها به تیم شهرشان نبود.
بازیکنان جذب شده طبق اعلام محمد اف با نظر وی جذب می شوند. به طور حتم سوالاتی در ذهن متبادر می شود که چگونه یک مدیر فنی که چندین سال دور از فضای فوتبالی گیلان است می تواند انتخاب های درستی از فضای فوتبالی گیلان داشته باشد؟! چگونه یک مدیر فنی می تواند به جای سرمربی تیم در نحوی جذب بازیکنان اظهار نظر کند؟! در کجای دنیای حرفه ای توپ گرد یک بازیکن به دیدار مربی می رود تا او را در تیم انتخاب کند؟! شاید دلیل اینکه بسیاری از بازیکنان راضی به حضور در تیم داماش نیستند همین روش برخوررد یک بام و دو هوا است.
اوضاع و احوال فوتبال گیلان از زمانی که محمداف در پگاه بازی میکردند بسیار تغییر کرده است. زمانی بازی محمد اف در پگاه، به طور حتم فاجعه هایی همانند ۸ گل خوردن به وقوع می پیوست اما همین چند سال پیش داماش در دو هفته پیاپی قهرمان لیگ را عوض کرد و به استقلال در تهران ۴ گل زد تا توان فوتبال گیلان را به رخ همگان بکشند. شاید در زمان بازی محمداف بازیکنان برای بازی در تیم به حضور مربیان می رفتند اما اوضاع فوتبال ایران عوض شده است و دیگر این حرکات جایی در فوتبال گیلان ندارد و توانایی فنی است که حرف اول را می زند و رفتن به دیدار افراد برای حضور در تیم معنی خاصی ندارد.

به طور حتم احترام بین بازیکن و عوامل باشگاه دو سویه است. هنگامی که به بازیکنان تیم های داماش، رهپویان و بازیکنان آزاد سپیدرود اعلام عمومی می شود که در تمرین این تیم حضور پیدا کنند به طور حتم این نوع طلب بازیکن کردن اسمش تست است و با حضور ۵۰ بازیکن در میدان باید اسم تمرین را به گرفتن تست تغییر داد. بازیکنان فوتبال گیلان مسی و رونالدو نیسستند اما لایق این نوع برخورد های زننده نیز نخواهند بود. به طور حتم وجود کادر فنی با توانایی بالا در کنار محمداف می تواند در امر هدایت تیم به داماش کمک شایانی کند اما به شرطی که این دوستان شریک دزد و رفیق قافله نباشند.
نداشتن سرمربی و بسته شدن تیم می تواند سوالات بسیاری را در مورد نحوی جذب بازیکنان در ذهن متبادر کند. به طور حتم هر سرمربی با توجه تاکتیک هایش نیازمند به مهره های مورد نیاز خودش است. به طور حتم اگر که داماش خدای نکرده نتیجه نگیرد رامیز محمداف پاسخگوی بسیاری از سوالات خواهد بود. رامیز می تواند پاسخگو باشد اما به شرطی که در آن زمان در ایران باشد یا اسپانسری به نام رجب اف در کار باشد.
به هر روی اتفاقات تاسف برانگیز در داماش همانند مدیریت سابق در حال رخ دادن است و همان رویه گذشته در حال طی شدن است و عدم وجود یک انسجام مدیریتی به برخی از مشکلات دامن زده است. در ساختار باشگاه داماش جای مدیرعامل، سرمربی، سایت رسمی، مدیر رسانه ای، ساختمان اداری و… خالی است. به طور حتم با حمله به بازیکنان گذشته نمی توان برای خود اعتباری کسب کرد و بازیکنانی همانند مهدوی هزاران بار خود را ثابت کرده اند و نیاز به ثابت شدن ندارند و با اطلاعات غلط نمی توان بد را از خوب تشخیص داد. هنگامی که بخواهیم حرمت ها را بشکنیم به طور حتم حرمت خودمان نیز شکسته می شود.

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.